تاریخچه مجادلات روحانیان مسیحی سریانی با مسلمانان(3)
8 - ظاهراً این گفتگو به زبان سریانی بدین منظور نوشته شده است که خوانندگان مسیحی را مخاطب قرار دهد و این فکر را القاء میکند که مسیحیان در برابر چالشهای دینی اسلام جوابهایی دارند و حتی خود مسلمانان هم اگر جرأت داشته باشند آن را میپذیرند. متن رساله تلویحاً میفهماند که آن را راهبی نوشته که با مردی عرب گفتگو داشته است و راهب گزارش آن را به شکل سوال و جواب و بنا به درخواست شخصی به نام پدر یعقوب نوشته است چنانکه نویسنده میگوید: «به نظرم برای شما مفید است که توجه برادرانتان را به این موضوع جلب کنید و چون میدانم برای شما هم سودمند خواهد بود قصد دارم آن را به شکل سوال و جواب بنویسم.»(103)
محیط و محلی که نویسنده، گفتگو را در آن قرار میدهد حقیقت مطلب را بخوبی نشان میدهد زیرا دیرها و صومعهها در اشعار عربی دوره اسلامی به منزله اماکنی که میتوان در آنجا از مشکلات زندگی قدری آرامش و فراغت یافت مورد ستایش قرار گرفته است.(104) البته نام مسلمه بن عبدالملک (وفات 738 میلادی) برای مسلمانان و مسیحیان به یک اندازه شناخته شده بود. بنابراین آن بخش از گفتگو که ضمن آن یک مرد عرب که یکی از اشخاص برجسته و جزو اطرافیان امیر مسلمه است برای بهبود از بیماری و مراقبت(105) به دیر میرود واقع گرایانه است. از نظر یک خواننده مسیحی این قضیه حتی ممکن است حاکی از نوعی برتری فرهنگی مسیحیت آرامی بینالنهرین در قرن هشتم میلادی باشد.
نویسنده جزئیات مهم دیگری به روایت خود میافزاید که این قضیه را که نویسنده حقیقت مطلب را میگوید تقویت میکند. وی تفاوتهای زبانی را ذکر میکند و درباره مهمان برجسته دیر میگوید «چون او از مقامات حکومتی بود اکثر اوقات در امور اداری حکمروایی دخیل بود و به دلیل مقام عالی رتبهاش و تحقیر من بوسیله یک مترجم با ما گفتگو میکرد.»(106) واژهپردازیهای این جزء دال بر آن است که راهبان میتوانستند با مهمانان خود به زبان عربی گفتگو کنند ولی شرایط اجتماعی راهبان مسیحی در یک جامعه اسلامی در وهله اول مانع از این کار میشد. (ظاهراً بعید است که اعراب میتوانستند به زبان سریانی گفتگو کنند هر چند محال نیست.) اینکه این شرایط اجتماعی اکراه رعایای مسیحی را هم برای اینکه با یک مسلمان به صراحت درباره دین صحبت کنند شامل بشود، در ادامه روایت مورد تأیید قرار میگیرد. زیرا نویسنده در آغاز راهبی را به تصویر میکشد که مایل نیست مستقیماً با مرد عرب درباره مسایل دینی گفتگو کند. حتی راهب به مرد عرب میگوید: «چون شما به شیوهگذری سوالاتی را میپرسید ما ترجیح میدهیم به سکوت پناه ببریم... اما اگر شما بدرستی و دقیقاً میخواهید حقیقت را بدانید بدون مترجم با من صحبت کنید.»(107) وقتی مرد عرب با این تقاضا موافقت میکند، راهب میگوید: «از آنجا که شما مرد بسیار بزرگی هستید میدانم که درباره هر مسألهای، هر چه که باشد، باید به دلیل برجستگی و مقام عالیتان به شما احترام بگذارم. مع ذلک وقتی شما درباره حقیقت اعتقاد اتم مرا تحت فشار میگذارید میدانم که نباید با چاپلوسی لطف و مرحمت شما را بدست آورم.»(108)
این بیان از سوی راهب به گونهای استادانه بر جایگاه مادون راهب در جامعه و هم بر شجاعت وی زمانی که در مقام دفاع از عقاید خود بر میآید گواهی میدهد. این دو خصیصه در سایر روایتها و آثار سریانی و عربی در نوع ادبی که من آن را «راهب در مجلس امیر» مینامم عناصر روایتی مهمی بشمار میروند. این دو خصیصه به همراه راهبردهای دفاعی و جدلی میآیند و نویسنده رساله آنها را بکار میگیرد تا به خواننده مسیحی بفهماند که علیرغم تسلط اجتماعی و سیاسی مسلمانان عقاید مسیحی بر اسلام برتری دارد.
راست نمایی این روایت از نظر اجتماعی به گونهای اجتناب ناپذیر مسأله واقعیت تاریخی داشتن آن را پیش میکشد. هر شخصی متوجه میشود که این اثر در واقع دارای مولفی با نام مستعار است. نام ابراهیم از یادداشت متأخری در یک فهرست کتاب شناسی اقتباس شده است.(109) نسخههای خطی شناخته شده از این متن هم متأخر هستند و به ترتیب به قرون 18 و 19 تعلق دارند.(110) ذکر نام امیر مسلمه به هدف روایت در قرار دادن داستان در مکان و زمان قابل باور کمک میکند. این روایت لزوماً زمان تألیف متن را به دهه 720 میلادی نمیرساند. نویسندگان سریانی متأخر هم میتوانند این اثر را با همان جزئیات برای تقویت راست نمایی آن نوشته باشند. اما تا زمانی که متن تصحیح، منتشر و کاملاً تحقیق نشده باشد هیچ پاسخ درستی نمیتوان به این مسأله داد.
در مورد این دفاعیه مسیحی سریانی در محیط اسلامی چیزی که انگیزه مرا تحریک میکند این است که چقدر این متن بر روشهای دفاعیه نویسی دیگر پیشی میگیرد مقصودم دفاعیههای مسیحی مشهورتر به زبان عربی است که از قرن نهم میلادی به بعد تألیف شده است. بخصوص بسیاری از جزئیات این متن مباحثی را که در آثار عربی تئودور ابوقره (حدود 755 - 830 میلادی)(111) یافت میشود از پیش بیان میکند. وی مطالب بسیاری در محیط سریانی زبان نگاشته است(112) در واقع اگر این اثر آن طور که نویسندهاش به آن اشاره دارد از ربع اول قرن هشتم اخذ شده باشد بنابراین در کنار سایر متون سریانی که در اینجا نام بردیم یعنی متون که در قرن هشتم میلادی نوشته شدهاند قرار میگیرد و بر این اساس در مجموع میتوان تا حد زیادی آن را تعیین کننده موضعی دانست که مسیحیان به زبان عربی نسبت به اسلام اتخاذ میکردند و نیز میتوان آن را تعیین کننده راهبردهای دفاعی دانست که مسیحیان در قرن نهم میلادی در گفتگوهایی که به زبان عربی میان مسلمانان و مسیحیان ادامه یافت بکار میگرفتند.
9 - البته نویسندگان سریانی حتی پس از رواج علم کلام مسیحی به زبان عربی و زمانی که نویسندگان مسیحی خودشان را با روشهای اسلامی کلامی منطبق ساختند نیز به نگارش متون دفاعی و جدلی در محیط اسلامی ادامه دادند. نمونه بارز یک متفکر مسیحی که در قرن نهم به زبان سریانی مینوشت و تقریباً روش دفاعی یکسانی با متکلمان مسلمان همعصرش داشت نونوس اهل نصیبین (وفات حدود 870 میلادی)(113) بود. وی نویسندهای دوزبانه بود که هم به سریانی و هم به عربی آثاری از خود بجا گذاشته بود. او به نفع جامعه سریانی ارتدکس مینوشت و از تعالیم خاص آنها نها تنها علیه مسلمانان بلکه در برابر مسیحیان نسطوری و ملکایی(114) نیز با جدیت دفاع میکرد. اثری از وی در آنجا به چالش فکری با اسلام پرداخته رسالهای سریانی است که مصحح کنونی رساله آن را «رساله دفاعیه» نامیده است.(115) به دلایل انتقادی ادبی و دلایل موجود در متن رساله، تألیف این اثر را باید در تاریخی بین 850 و 870 میلادی دانست. اثر مزبور رسالهای دفاعی درباره موضوعات توحید، آموزه تثلیث و عقیده به حلول {تجسم خداوند به صورت انسان در پیکر عیسی} میباشد. چیزی که فوراً توجه خواننده این رساله را جلب میکند این واقعیت است که اگرچه نونوس به زبان سریانی و تنها از دید یک مسیحی مینوشت مع ذلک او تفکراتش را به سبک متکلمان مسلمان روزگار خود بیان مینمود. اثر او بوضوح نشان میدهد که چگونه در نیمه دوم قرن نهم میلادی الهیات مسیحی در جهان اسلام حتی به زبان سریانی به محیط فکری مسلمانان کاملاً انتقال فرهنگی پیدا کرده بود.(116) این وجهه از رساله مزبور گاهی فراتر از سبک دفاعی مباحثات راهب بیت حاله است.
تا حد زیادی طولانی ترین و کاملترین متن به زبان سریانی در خصوص مجادلات با مسلمانان همانی است که دیونیسیوس بار صلیبی(117) (وفات 1171 میلادی) اسقف و عالم ارتدکس سریانی اهل آمد(118) و یکی از شخصیتهای مشعشع علم و ادبیات سریانی نوشته است. دیونیسیوس رساله بلندی به نام «علیه طیایی {اعراب}» داشت که از جهت اینکه یک رساله تطبیقی است میتوانیم آن را «علیه کفار»(119) بنامیم. این رساله دارای 13 فصل است که سه بخش عمده در آن جای داده شده است. در واقع ممکن است این سه بخش در اصل هر کدام آثار جداگانهای بوده باشند و برای اینکه یک رساله واحد را تشکیل دهند در یک جا جمعآوری شدهاند. دیونیسیوس در بخش اول گزارشی از ظهور، گسترش و دسته بندیها و فرقههای مسلمانان ارائه میدهد و در کنار آن گزارشی نیز از اعتراضاتی که معمولاً مسلمانان در برابر مسیحیان مطرح میسازند به همراه پاسخهای مقتضی که میتوان به آنها داد میدهد. بخش دوم پاسخهای مفصلتری را در مقابل چالشهای مسلمانان که معمولاً علیه مسیحیت بیان میشود در برمیگیرد. این بخش سیر تعالیم اسلامی در میان مسیحیان را نیز دربردارد. بخش سوم شامل نقل قولهایی از قرآن که به سریانی ترجمه شده به همراه شرح و ابطال آن از سوی بار صلیبا میباشد. آنچه که رساله دیونیسیوس بار صلیبا را، غیر از طول مطالب و تطبیقی بودن آن، از سایر رسالهها متمایز میسازد، مقدار اطلاعاتی است که این رساله درباره مسلمانان، تاریخشان، قرآن و مکاتب گوناگون تفکر اسلامی در خود دارد. این خصوصت از رساله نه تنها آن را در میان متون جدلی سریانی بلکه در میان آثار مسیحی که بطور کلی در عصر میانه درباره اسلام نوشته شده است نیز بیهمتا میسازد.(120) خوشبختانه پروفسور جوزف پ. عمر از دانشگاه نوتردام در حاضر مشغول کار برای تصحیح انتقادی و ترجمه انگلیسی متن رساله مزبور میباشد.(121)
پینوشتها:
1 - مقاله حاضر برگرفته از منبع زیر میباشد:
Sidney H. Griffith. “Disputing with Islam in Syriac: The Case of the Monk of Bet Hale and a Muslim Emir”, In Hugoye: journal of Syriac Studies. (Washington D. C.: Institute of Christian Oriental Research, January 2000), Vol. 3, No. 1.
2 - Patriarchate به معنای بطریق نشین است و عنوان پاتریارک یا بطریق از قرن شش میلادی به اسقفها و رهبران مذهبی مسیحی در پنج مرکز یا کرسی عمده مسیحی نشین که در واقع از ایالتهای امپراتوری روم بودند اطلاق میشد. این پنج ناحیه عبارت بودند از روم، اسکندریه، انطاکیه، قسطنطنیه و بیتالمقدس که هر کدام یک بطریق نشین را تشکیل میدادند. علاوه بر آن به تعدادی از رهبران کلیساهای شرقی از جمله کلیساهای ارتدکس و آشوری نیز بطریق می گفتند ر.ک.به:
John Bowker (ed.). The Oxford Dictionary of World Religions. (Oxford: Oxford university Press, 1997), p. 740.
(مترجم)
3 - درباره نظرات دفاعی و جدلی اسلام بنگرید به:
John E. Wansbrough, The Sectarian Milieu: content and composition of Islamic Salvation History (London Oriental Series, v. 32; Oxford: New york: 1978)
4 - برای مثال بنگرید به:
A.Jeffrey, The Foreign Vocabulary of the Qur’an (Baroda, 1938); J. Horovitz, koranische Untersuchungen (Berlin, 1926).
5 - Samaritans سامریان اهالی یکی از قبایل اسرائیلی هستند که یهودیان آنها را بدعتگذار میدانند. مطابق کتابهای مقدس یهود این قبیله پس از سال 721 میلادی که بدست آشوریان شکست خوردند با مهاجران غیراسرائیلی وصلت کردند. در عهد جدید دشمنی میان یهودیان و سامریان به مناسبتهای مختلف نشان داده شده است. ر.ک. به:
846. John Bowker, Op. Cit., p (مترجم)
6 - درباره ریشههای مفروض مسیحی بنگرید به:
Gunther Luling, uber den Ur - Qur’an: Ansatze zur Rekonstruktion VorislamicscherChristlicher Strophenlieder im Qur’an (Erlangen: H. Lulling, 1974); idem. Der Christliche Kult an der Vorislamischen Kaaba als Problem der Islamwissenschaft und Christlichen Theologie (Erlangen: H. Luling, 1977), idem - Die Wiederentdechung des propheten Muhammad; eine Kritik am “Christlichen” Abendland (Erlangen, 1981).
درباره ریشههای مفروض یهودی و سامری بنگرید به:
P. Crone and M. Crook, Hagarism; the Making of the Islamic World (Cambridge, 1977).
درباره مانویت و تاریخ اوایل اسلام بنگرید به:
Moshe Gil, “The Creed of Abu Amir”, Israel Oriental. 47 - 9. Pp, (1992) 12 Studies
7 - البته در مورد این غفلت کتاب زیر استثناء قابل توجهی است:
Tor Andrae, Les Origines de I’islam et le Christianisme (trans. J. Roche; Paris, 1955).
آندره این تحقیق را در اصل در سالهای 1923 - 1925 به زبان آلمانی نوشت و آن را در مجله Kzrdohistoric Arsskrift منتشر کرد که در حال حاضر به آن دسترسی ندارم. تعدادی از نخستین آثار ادموند بک نیز در همین ارتباط قابل توجه است:
Dom Edmund Beck, “Das Christliche Monchtum im Koran”, Studia Orientalia 1946) 13), pp. 29 - 3; idem, “Eine Christliche Parallele zu den Paradiesesjungfrauen des Korans?” Orientiala Christiana Periodica 1948) 14), pp. 405 - 398; idem, “Die Gestalt des Abraham am Wendepunkt der Entwicklung Muhammeds; Analyse von Sure, 2141) 135 - (124)118),” Le Museon 1952)65), pp. 94 - 73; idem, “lblis und Mensch, Satan und Adam; der Werdegang einer Koranischen Erzalung,” Le Museon 1976) 89), pp. 244 - 195.
8 - Religionsgeshichte «تاریخ دین» نام مکتب و شیوهای است که در اصل در گوتینگن آلمان رشد یافت و هدف آن این بود که ادیان را به منزله بخشی از یک سیر و تحول تاریخی مطالعه نماید وتمرکز آن بیشتر بر مطالعه اوایل مسیحیت و وضعیت آن در محیط مذاهب یهودی و هلنی بود. ر.ک. به: 810. John Bowker, Op. Cit., p (مترجم)
9 - برای مثال یعقوب ادسایی (633 - 708 میلادی) در نامهای درباره اصل و نسب مریم باکره به مسلمانان اشارهای دارد. بنگرید به:
F. Nau, “Traductrion des Letters Xll et Xlll de Jacques d’Edesse,” Revue de I’Orient Chretien 1905)10), pp. 197 - 282 - 258 - 208. See also Han J. W. Drijvers, “The Testament of the Iord: Jacob of Edessa’s Response to Islam,” ARAM 1994) 6), pp. 114 - 104.
ایشویاب کبیر (580 - 659 میلادی) نیز در نامهای به اختصار درباره مسلمانان صحبت میکند. بنگرید به:
H. Suermann, “Orientelische Christen und der Islam; Christlische Texte aus der Zeit 750 - 632,” Zeitschrift fur Missionswissenschaft und Religionswissenschaft 1983) 67), pp. 131 - 128; idem, “Bibliographie du dialogue islamo - chretien huitieme partie); auteurs chretiens de langue syriaque: une controverse de Johannan de Litharb,” Islamochristiana 1989) 15), pp. 174 - 169.
و نیز بنگرید به سایر منابعی که در کتاب زیر ذکر شده است:
Robert G. Hoyland, Seeing Islam as Others Saw It; A Survey and evaluation of Christian, Jewish and Zoroastrian Writings on Early Islam (Studies in Late Antiquity and Early Islam, 13; Princeton: the Darwin Press, 1997), pp. 215 - 116.
10 - مقصود از فرزندان هاجر در اینجا اعراب مسلمانی هستند که نسبشان مانند پیامبر اسلام به اسماعیل فرزند هاجر میرسد و مقصود از پسران آرام در اینجا مسیحیان هستند زیرا آرام یکی از اجداد عیسی مسیح بوده است. ر.ک.به: مسترهاکس. قاموس کتاب مقدس. (تهران: انتشارات اساطیر، 1383، چاپ دوم)، ص 31 (مترجم)
11 - J. B. Chabot, Incerti Auctoris Chronicon Pseudo - Dionysianum Vulgo Dictum (part II, CSCO, vol.; 104 1993, reprint 1952), p. 154. The English translation is that of D.C. Dennet, Conversion and the Poll Tax in Early Islam (Cambridge, Mass., 46 - 45, (1950, as quoted in W. Witakowski, The Syriac Chronicle of Pseudeo - Dionysius of Tel - Mahre; A Study in the history of historiography (Uppsala, 1987), p. 45.
12 - قبه الصخره یا گنبد صخره در واقع یکی از چهار گنبد مسجد الاقصی در بیت المقدس بود که به شکل بسیار زیبایی به دستور عبدالملک بن مروان ساخت شد. مقدسی که در قرن چهارم از آنجا دیدن کرده است مینویسد که مانندش را نه در اسلام و نه در جهان شرک ندیده است. ابوالمعالی مقدسی نیز به تفصیل داستان ساخته شدن این گنبد را در کتاب خود شرح میدهد. ابوالفدا صاحب تقویم البلدان مینویسد که قبه الصخره در زمان ولید بن عبدالملک ساخته شده است. مقصود از مسجد اموی یا مسجد بنیامیه نیز مسجد جامع دمشق است که ساخت آن به دستور ولید بن عبدالملک از سال 87 هجری آغاز شد و مدت ده سال به طول انجامید. هزینه بسیار زیادی صرف آن شد که مورد اعتراض برخی مسلمانان نیز قرار گرفته بود. این مسجد در محل کلیسایی ساخته شد که برای منظور فوق در سال 86 هجری آن را تخریب کرده بودند و سر حضرت یحیی نیز در همان محل یافت شد که ابن کثیر داستان آن را در تاریخ خود نقل میکند. این مسجد یکی از نمونههای عظمت معماری اسلامی محسوب میشد و معتقد بودند که عیسی مسیح پس از نزول در آخر الزمان در این مسجد نماز خواهد خواند و به مهدی (ع) اقتدا خواهد کرد. مقدسی میگوید این دو بنا در واقع بدین دلیل ساخته شدند که شام و بیتالمقدس پایگاه نصارا بودند و کلیساهای زیبایی در آنجا ساخته شده بود بنابراین لازم بود چشم و دل مسلمانان نیز در این زمینه سیر باشد. ن. ک. به: ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسی. احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم. ترجمه علینقی منزوی. (تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، 1361، جلد دوم) ص. 221 - 237. و ابوالمعالی المقدسی. فضائل بیت المقدس. تحقیق ایمن نصرالدین الازهری. (بیروت: دارالکتب العلمیه، 2002)، ص 71 - 78 و ابن کثیر. البدایه و النهایه. حققه علی شیری. (بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1988، المجلد التاسع)، ص 175 - 182. و مسعودی. مروج الذهب و معادن الجوهر. ترجمه ابوالقاسم پاینده. (تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1347، جلد دوم)، ص 161 و ابوالفدا. تقویم البلدان. ترجمه عبدالمحمد آیتی. (تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1349)، ص 261. (مترجم)
13 - See Sindey H. Griffith, “Images, Islam and Christian Icons: a Moment in the Christian/Muslim Encounter in Early Islamic Times,” in P. Canivet & J. P.l Rey - Coquais (eds)., La Syrie de Byzance a L’islam Vlle - Vllle siecles: Actes du Colloque international Lyon - Maison de I’Orient Mediterraneen, Paris - Institut du Monde Arabe, 15 - 11 septembre 1990 (Damas, 1992), pp. 138 - 121. See also Oleg Grabar, The Shape of the Holy; Early Islamic Jerusalem (Princetion: Princeton University Press, 1996).
14 - See Garth Fowden, Empire to commonwealth; Consequences of Monotheism in Late Antiquity (Princetion: Princeton University Press, 1993).
15 - See Richard Bulliet, Conversion to Islam in the Medieval Period: An Essay in Quantitative History (Cambridge: MA, 1979), idem, Islam; The View form the Edge (New York, 1994).
16 - Tur Abdin از دیرهای مهم مونوفیزیتی واقع در شمال رودخانه فرات بود و از قدیمیترین دیرهای بینالنهرین به شمار میآمد. ر.ک. به دلیسی اولیری. انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی. ترجمه احمد آرام. (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1342)، ص. 142. (مترجم)
17 - این مناطق به ترتیب Edessa و Harran و Tella و Resaina بودند. صاحب معجم البلدان مینویسد که اذاسا (ادسا) همان «رها» است. در ترکیه کنونی نیز این ناحیه رها یا اورفا خوانده میشود. شهر قدیمی آن ویران شده و در نزدیکی آن شهر کنونی اورفا واقع است. ادسا در فاصله نزدیک 20 کیلومتری شمال غربی حران است. نام قدیم حران نیز Carrhae بود و اکنون نزدیک ویرانههای آن در جنوب ترکیه دهی به نام هران وجود دارد. معجم البلدان نیز مینویسد که حران اقامتگاه صابئین است و در مسیر موصل و شام و روم قرار دارد و بین آن و رها یک روز فاصله است. تلا که به آن کنستانتینا نیز میگفتند به همراه رشینه در نزدیکی همین نواحی همواره در کنار ادسا و حران محل جنگ و نزاع میان ایرانیان و رومیان قبل از اسلام بود. ر.ک.به: دلیسی اولیری. پیشین. ص 4 و 12 و 137 و یاقوت حموی. معجم البلدان. تحقیق فرید عبدالعزیز الجندی. (بیروت: دارالکتب العلمیه، 1990، المجلد الثانی و الثالث) ص 120 و 271 (مترجم)
18 - Translation of J.B. Segal, Edessa the Blessed City (Oxford, 1970), p. 206, from J.B. Chabot, Incerti Auctoris Chronicon Pseudo - Dionysianum vulgo Dictum (CSCO, vol. 104; Louvain, 1952), pp. 358 - 381. See now the version of Amir Harrak, The Chronicle of Zuqnin; Parts III and IV, A. D. 775 - 488 (Medieval Sources in Translation, 36; Toronto: Pontifical Institute of Medieval Studies, 1999), p. 324.
19 - See Andrew Palmer, The Seventh Century in the West - Syrian Chronicles (translated trxts for hsitorians, 15; Liverpool: Liverpool University Press, 1993). Seeing Islam as Others Saw it, pp. 215 - 116; Harrak, the Chronicle of Zuqnin.
20 - مونوفیزیتها یا یعقوبیان کسانی بودند که به پیروی از سیریل اسکندرانی اعتقاد داشتند در وجود مسیح تنها یک ذات موجود است. این شاخه از مسیحیت در شام و مصر پرورش یافت و پیروان آن تا زمان حمله مسلمانان تحت تعقیب امپراتوری روم بودند. نسطوریها کسانی بودند که به پیروی از نسطوریوس، بطریق قسطنطنیه از سال 428 میلادی اعتقاد داشتند که مسیح دارای دو شخصیت جداگانه الهی و بشری است. نسطوریوس عنوان «تئوتوکوس» به معنای حمل کننده خداوند را برای حضرت مریم نپذیرفت که مرد اعتراض سیریل اسکندرانی قرار گرفت. کلیسای نسطوری که امروزه از آن به عنوان کلیسای شرق یاد میکنند در حوزه امپراتوری ایران بود ولی توانست فعالیت خود را تا هند و چین نیز گسترش دهد. از قرن پنجم میلادی نسطوریان و مونوفیزیتها همراه به ضدیت با یکدیگر برخاستند. ن.ک.به:
635, 692. John Bowker. Op. Cit. Pp (مترجم)
21 - See C. Cahen, “Fiscalite, propriete, antagonismes sociaux en Haute - Mesopotamie au temps des premiers Abbasides d,après Denys do Tell – Mahre. Arabica 1. 1954)), pp. 152 - 136; J. B. Segal, “Syriac Chronicles as Source Material for the History of Ismalic Peoples,” in B. Lewis & P.M. holt (eds), Historians of the Middle East (london, 1962), pp. 258 - 246; M. Benedicte Landron, “Les relation originelles entre Chretiens de I’est (Nestoriens) et musulmans,” Parole de I’Orient 1982 - 1981) 10), pp. 222 - 191; J. Moorhead, “The monophysite Pesponse to the Arab Invasions,” Byzantion 1981)51), pp. 591 - 579; S. P. Brock, “Syriac Views of Emegent Islam,” in G. H. A. Juynboll (ed.), Studies on the First Century of Islamic Society (Carbondale, III., 1982), pp. 97 - 87; S. P. Brock, “North Mesopotamia in the Late Seventh Century: Book XV of john bar Penkaye’s Rish Melle,” Jerusalem Studies in Arabic and Islam 1987) 9), pp. 75 - 51.
22 - Patriarch Ishoyahb III
23 - Simeon Rewardashir، ریو اردشیر که به صورت خلاصه ریشهر نیز در متون آمده است از شهرهای ایالت ارجان است. طبری نوشته است که اردشیر هشت شهر بنا کرد و یکی از آنها ریو اردشیر در فارس بود. در این ناحیه یک دارالعلم ایرانی نیز فعالیت داشت. ر.ک.به: یاقوت حموی، پیشین، جلد 3، ص 127 و دلیسی اولیری. پیشین. ص 110 و پیگولوسکایا. شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان. ترجمه عنایتالله رضا. (تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. 1367)، ص 223 (مترجم).
24 - Holyland, Seeing Islam as Others Saw it, p. 181
25 - Pseudo - Methodius
26 - G. J. Reinik
27 - Sinjar
28 - Methodius of Patara غیر از این پترا شهر دیگری به همین نام در نبطیه وجود داشت. (مترجم)
29 - See G. J. Reinink, “Ps - Methodius: a Concept of History in Response to the Rise Islam,” in A. Cemeron & L. Conrad (eds.), The Byzantine and Early Islamic Near East; Problems in the Literary Source Material (Studies in Late Antiquity and Early, I; Princeton: The Darwin Press, 1992), pp. 187 - 149; idem, Die syriasche Apokaiypse des Pseudo - Methodius (CSCO, vols, 541 & 540; Louvain: peeters, 1993).
کتاب اخیر شامل کتابشناسی کاملی از مطالعات بسیار زیادی است که قبل از سال 1993 به این متن اختصاص یافته است.
30 - The Gospel of the Twelve Aposties.
31 - See H. J. W. Drijvers, “Christians, Jews and muslims in Northern Mesopotamia in Early Islamic Times; the Gospel of the Twelve Apostles and related Texts,” in Canivet & Rey Coquais, (eds.), la Syrie de byzance a I’lslam, pp. 67 - 74; idem, “The Gospel of the Twelve Aposties: a syrica Apocalypse from the Early Islamic Period,” in Cameron & Conrad (eds), The Byzantine and Early Islamic Near east I, pp. 213 - 189. See also Palmer, the Seventh Century, pp. 253 - 222.
32 - نام این راهب در اکثر منابع اسلامی بحیرا و در برخی منابع نیز سرجیس یا سرجیوس نوشته شده است. اما چند سوالی که بحیرا از محمد {ص} کرده او را تبدیل به معلم پیامبر اسلام نمیکند. در منابع اصلی هم از تلمذ پیامبر نزد این شخص ذکری به میان نیامده است. (مترجم)
33 - See Richard Gottheil, “A Christian Behlra Legend”, Zeitschrift fur Assyrioiogie 1898) 13). Pp. 14; 292 - 189 1899)), pp. 1900) 15; 298 - 203), pp. 1903) 17; 102 - 56), pp. 166 - 125. See also Sindy H. Griffith, “Muhammad and the Monik Bahira: Reflections on Syriac and Arabic text from Early Bahira: Reflections on Syriac and Arabic text from Early Abbasid Times,” Oriens Christianus 1995) 79), pp. 174 - 146.
34 - See Sidney H. Griffth, “Ephraem the Syrian’s Hymns ‘Against Julian,’ Meditations on History ans Imperial Power,” Vigiliae Christianae 1987) 41), pp. 266 - 238.
35 - Theodore bar Koni
36 - Scholion
37 - Text: A. Scher, Theodorus Bar koni, liber Scholiorum (CSCO, vols. 69 & 55; Paris, 1912 & 1910). Versions: R. Hespel & R. Draguet, Theodore Bar koni, Livre des Scolies (2 vols., CSCO, vols. 432 & 431; Louvain: Peeters, 1981 1982 & For the Scholion in another text tradition see R. Hespel, Theodore Bar Koni, Liver des Scolies (CSCO, vois. 448 & 447; Louvain: Peeters, 1983). See also Lutz Brade, Untersuchungen zum Scholienbuch des Theodoros Bar Koni; der Ubernahme des Erbes von Theodoros von Mopsuestia in der Nestorianischen Kirche (Wiesbaden, 1975); Sidney H. Griffith, “Theodore Bar koni’s Scholion: A Nestorian Summa contra Gentiles from the First Abbasid Century,” in N. Garsoian et al. (eds.), East of Byzantium: Syria and Armenia in the Formative Period (Washington Dumbarton Oaks, 1982), pp. 72 - 53.
38 - Scher, Liber Scholiorum, CSCO, vol, 69, p. 231.
39 - واژه سریانی Hanpe در زبان معمول گذشتگان به معنای «مشرک» بود. پس از ظهور اسلام این واژه غالباً به مسلمانان اطلاق میشد البته بیتردید معنای دو پهلویی از آن مدنظر قرار داشت که ناشی از کاربرد اصطلاح عربی هم خانواده آن «حنیف» (جمع آن حنفا) در قرآن بود که با صفت «مسلم» در یک سطح قرار داشت و به معنای پیرو خدای واحد ابراهیم بود. بنگرید به سوره آل عمران (3/67). برای بحث بیشتر در این زمینه نیز بنگرید به:
Sidney H. Griffth, ‘The Prophet Muhammad, his Scripture and his Message according to the Christian Apologies in Arabic and Syriac form the First Abbasid Century,” in T. Fahd (ed.), Vie du Prophete Mahomet (Colloque de Strasbourg, 1980) (Paris: Presses Universitaires de France, 1983),pp. 146 - 99.
40 - دفاعیه را در زبان سریانی Mappaqbruha گویند. برای یافتن بحثهای مفصلتر درباره ریشه واژه حنیف نیز بنگرید به: آرتور جفری. واژههای دخیل در قرآن مجید. ترجمه فریدون بدرهای. (تهران: انتشارات توس، 1372)، ص 182 - 186 (مترجم)
41 - See the sidcussion in Sidney H. Griffith, “Chapter Ten of the Scholion: Theodore Bar koni’s Apology for Christianity,” Orientalia Christiana periodica 1981) 47), pp. 188 - 158.
42 - برای مثال بنگرید به متونی که در اثر زیر مورد بحث قرار گرفته است:
G. J. Reinink, “Communal Identity and the Systematisation of Knowledge in the Syriac ‘Cause of all Causes’, in Peter Binkley (ed.), Pre - Modern Encyclopaedic Texts; Proceedings of the Second COMERS Congrass, Groningen, 4 - 1 july 1996 (Leiden: Brill, 1997), pp. 288 - 275.
43 - برای استفاده از یکی از تحقیقات درباره این متون بنگرید به:
Sidney H. Griffith, “Disputes with Muslims in Syriac Christian Texts: from Patriarch John (d. 648) to Bar Hebraeus (d. 1286),” in F. Niewohner (ed.), Religionsgesprache im Mittelalter (Wolfenbutteler Mittelalter - Studien, 4; Wiesbaden, 1992), pp. 273 - 251.
44 - احتمالاً مقصود عمیربن سعد انصاری است که نقش عمدهای در فتوحات نواحی شام و روم داشت و مدتی نیز عامل عمر در حمص بود. در برخی منابع از دو عمیر بن سعد بن شهید بن قیس الانصاری الاوسی و عمیر بن سعد بن النعمان بن ابوزید الانصاری الاوسی یاد شده و بعضاً زندگی آنها نیز با هم خلط شده است ر. ک. به: الحافظ الذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام. تحقیق عمر عبدالسلام تدمری. (بیروت: دارالکتاب العربی، 1987، عهد الخلفاء الراشدین) و ابن هشام. السیره النبویه. حققها مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی. (بیروت. دارالکنوز العربیه، القسم الاول) و ابن سعد. الطبقات الکبری. (بیروت: دار احیاء التراث العربی. 1996، المجلد الرابع). (مترجم)
45 - See F. Nau, “Un colloque du patriarche jean avec l’emir des Agareens,” Journal Asiatique 11th series 1915) 5), pp. 279 - 225; kh. Samir, “Qui est l’interlocuteur musulman du patriarche syrien Jean III (648 - 631)?” in H. J. W. Drijvers et al. (eds.), IV Symposium Syriacum - 1984 (Orientalia Christiana Analecta, 229; Rome, 1987), pp. 400 - 387; G. J. Reinink, “The Beginning of Syriac Apologetic Literature in Response to Islam,” Oriens Christianus 1993) 77), pp. 187 - 164.
46 - Patriarch timothy l
47 - A. Mingana, Woodbrooks Studies; Christian Documents in Syriac, Arabic and Garshuni, Edited and Translated with a critical Apparatus (vol. II; Cambridge, 1928), pp. 162 - 1.
برای یک تحقیق جامع درباره تیموتی و این گفتگو به همراه تصحیح، ترجمه و شرح ترجمه عربی و نیز برای آشنایی با ملخص متن سریانی بنگرید به:
Hans Putnam, L’eglise et I’islam sous Timothee l (823 - 780) (Beyrouth, 1975). A. Van Rocey, “Une apologie Syriaque attribuee a Elie de Nisibe,” Le Museon 1946) 59), pp. 397 - 381. See also Robert Caspar,” Les versions arabes du dialogue entre le Catholicos Timothee l et le calife al - Mahdi (Iie/VIIIe siecle),” Islamochristiana 1977) 3), pp. 175 - 107.
47 - شکل ادبی این نامه یا رساله سلیقه خود تیموتی است. بنگرید به:
O. Braun, Timothei Patriarchea I Epistulea (CSCO, vols, 75 & 74; paris, 1914); R. Bidawid, Les letters du patriarche Newtorian Timothee I (Studie Testi, 187; Citta del vaticano, 1956); G. Chediath, Letters of Patriarch Timothy I (820 - 778 A. D.( (Kerala: Mar Thoma Darmo, 1982).
گفتگو با المهدی در این مجموعه منتشر نشده ولی کلاً به عنوان نامه شماره 59 به حساب آمده است.
49 - See the study of Thomas R. Hurst,” The Syriac Latters of Timothy I (823 - 727): A Study in Christian - Muslim Controiversy,” (Ph. D. Dissertation, The Catholic University of America; Washington, D. C., 1986).
50 - Abraham of the Monastry of Bet Hale
51 - See the notice of Abdisho bar Brika in J. S. Assemani, Bibliotheca Orientalis (vol. III, pt. 1; Rome , 1735), p. 205
آبدیشو بار بریکا در یادداشت خود از شخصی به نام ابراهیم از بیت حاله که مجادلهای را علیه اعراب به نگارش درآورده خبر داده است. نسخه خطی دیاربکر به شماره 95 که به قرن هجدهم میلادی تعلق دارد نسخهای از یک مجادله را شامل میشود که مقاله زیر به توصیف آن میپردازد:
A.Scher, “Notice sur les manuscrits syriaques et atabes conservas a l’archevehe de Diarbekir,” Journal Asiatique 10th series 1907) 10), pp. 398 - 395. The disputation is no. 35 of 43 entries, p. 398.
52 - “Taien en Culturen van het Midden - Oosten” at the Rijksuniversiteit Groningen
53 - Han J. W. Drijvers
54 - See P. Jager, “Intended Edition of a Disputation between a Monk of the Monastery of Bet Hale and One of the Tayoye,” in Drijvers et al. (eds.) IV Symposium Syriacum - 1984, pp. 402 - 401.
پروفسور دریورس طی گزارشی در کنفرانس آباء کلیسا که در سال 1991 در آکسفورد برگزار گردید نیز این اثر را مورد بحث قرار داد ولی تا وقتی این رساله را تصحیح و ترجمه نکرد گزارش خود را در Studia Patristica منتشر ننمود.
See the discussion of the work in Hoyiand, Seeing Islam as Others Saw It, pp. 472 - 465.
55 - See Sidney Griffith, “the Monk in the Emir’s Majlis; Reflections on a Popular Genre of Christian Literary Apologetics in Arabic in the Early Islamic Period”, in Have Lazarus Yafeh et. Al. (eds.), The Majlis; Interreligious Encounters in Medieval Islam (Studies in Arabic Language and Literature, 4; Wiesbaden: Harrassowitz, 1999, to appear.
56 - دو نسخه خطی موجود به ترتیب متعلق به تاریخ اوایل قرن هجدهم میلادی (از نسخه خطی شماره 95 دیاربکر) و سال 1890 (ماردین) میباشند. بنگرید به مقاله سابقالذکر جیگر.
57 - See J. M. Fiey, Assyrie Chretienne (vol. III; Beyrouth, 223, (1968. For other locations see Hoyland, Seeing Islam as Others Saw It, p. 465.
58 - مسلمه بن عبدالملک (متوفی به سال 120 هجری) از جمله افرادی بود که فتوحات بسیاری در روم کرد و مدتی نیز ولایت عراق را به عهده داشت. وی توانست یزید بن المهلب را شکست دهد که از اقدامات جنگی مهم او محسوب می شود ولی باید با وجود محاصره طولانی قسطنطنیه از لاون بطریقی فریب خورد و نتوانست این شهر را فتح نماید که حکایت آن را ابن العیدی در کتاب خود آورده است. وی را به دلیل زردی روی جراده الصفرا می نامیدند. حافظ الذهبی تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام. تحقیق عمر عبدالسلام تدمری. (بیروت: دارالکتاب العربی، 1990)، حوادث وفیات 101 - 120، ص 4680 - 470، و ابن العبری. تاریخ مختصر الدول. ترجمه محمد علی تاجپور و حشمت الله ریاضی. (تهران: انتشارات اطلاعات، 1364) ص 174 - 175 (مترجم).
59 - See H. Lammens, “Maslame ibn Abdalmalik, “EL, 1st ed., vol. III, pp. 448 - 447.
60 - تمام نقل قولها از متن، ترجمه نگارنده از نسخه دیار بکر از یک نسخه خصوصی و تایپ شده می باشد.مقدمه، ص 1 - 2.
61 - اصطلاح طیایی (Tayyaye) در زبان سریانی از زمانهای قدیم برای اطلاق به اعراب بدوی معمول بود و ریشه ان به یک قبیله عرب به نام «طی» بر می گردد. پس از ظهور اسلام نویسندگان سریانی این اصطلاح را صرفاً به معنای «مسلمانان» بکار می بردند. بنگرید به:
J. S. Trimingharm, Christianity among the Arabs in Preislamic Times (London: 1979), p. 312.
Ihidaya - 62
63 - Transcript, p. 16.
64 - Transcrip, p. 2.
65 - Transcript, p. 2.
Tawdithan 66 - به سریانی
67 - Transcript, p.3.
68 - Transcript, p. 4.
69 - Transcript, p. 4.
70 - Transcript, p. 5.
71 - همان، ص 5، زبانی که در اینجا در باب تجسد بکار رفته و قایل به آن است که اتحاد الوهیت و بشریت از طریق «اراده» (sebyana’ith) انجام پذیرفته است بازتاب یک قاعده معروف نسطوری است که بر اساس آن اتحاد الوهیت و بشریت در مسیح از طریق اراده و Paropaith بوده است. بنگرید به:
L. Abramowski, A Nestorian Collection of Christological Texts (2 vols.; Cambridege, 1972).
72 - Qnome
73 - Transcript, p. 7.
74 - Transcript, p. 8.
75 - یا اهل الکتاب لاتغلوا فی دینکم و لاتقولوا علی الله إلا الحق إنما المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و کلمته القیها الی مریم و روح منه فآمنوا بالله و رسله و لا تقولوا تلاثه انتهوا خیراً لکم انما الله اله واحد سبحانه ان یکون له ولد له ما فی السموات و ما فی الارض و کفی بالله و کیلاً (نساء / 171). (مترجم)
76 - Transcript, p. 10.
77 - Transcript, p. pp. 10/9.
78 - Transcript, p. 9.
79 - Transcript, p. 10.
80 - Transcript.p. 9.
81 - به سریانی parsopa
82 - به سریانی Ynqna
83 - Transcript, p.11.
84 - Abgar
85 - Transcript, p. 11, On this image see Averil Cameron, “The History of the Image of Edessa: the Telling of a Story,” Harvard Ukrainian Studies 1983) 7), pp. 94 - 80. See also H. J. W. Drigvers, “The Image of Edessa in the Syriac Tradition,” in H. L. Kessier and G. Wolf (eds.), The Holy Face and the Paradox of Representation (Villa Spelman Colloquia, vol. 6, Band, 1998), pp. 31 - 13.
86 - Transcript, p. 11
87 - See also Hoyland, Seeing Islam as Others Saw it, pp. 472 - 471.
لااقل هفت مرتبه تورات و انجیل در کنار هم در قرآن بیان شده است مانند سوره آل عمران / 3.
88 - See e.g. Crone & Cook, Hagaism. P. 12.
89 - See John of Damascus, De Haeresibus, PG, XCI, col. 772D.
درباره یوحنای دمشقی و بحثهای کلامی مربوط به دوران او در عالم اسلام بنگرید به: جورج حورانی«مبانی اسلامی و غیراسلامی در فلسفه اخلاق معتزله». ترجمه سید مهدی حسینی اسفیدواجانی. کیهان اندیشه. (قم: موسسه کیهان، مهر و آبان 1374 )، شماره 62، ص 3 - 28 (مترجم)
90 - Milvian
91 - کنستانتین قبل از اینکه حاکمیت کامل امپراتوری روم را بدست آورد مجبور گردید با ماگزنتیوس برادر زن خود که مدعی امپراتوری بود به رزم بپردازد. نیروهای ماگزنتیوس جلوی یک پل سنگی بنام پل میلویان که رودخانه تیبر در نزدیکی شهر رم بود اردو زدند. دو ارتش در تاریخ 28 اکتبر سال 312 میلادی درگیر شدند و نیروهای ماگزنتیوس به عقب رانده شد. ماگزنتیوس تصمیم داشت به رم پناه ببرد ولی تنها راه راه پل میلویان بود. کنستانتین نیروهای دشمن را به سمت رودخانه کشاند و خسارات جانی و مالی بسیاری بر آنها وارد کرد و ماگزنتیوس نیز کشته شد.
برخی مورخان مسیحی نوشتهاند که کنستانتین روز قبل از این جنگ علامت صلیب را روی قرض خورشید مشاهده کرده بود که به زبان یونانی روی آن نوشته شده بود «با این نشان پیروز خواهی شد.» کنستانتین از آن پس مسیحیت را تحت حمایت گرفت و آن را دین رسمی امپراتوری روم کرد. البته مورخان مسیحی درباره این رویای کنستانتین اختلاف نظر دارند. (مترجم)
92 - به سریانی Saged از ریشه سجده
93 - Transcript, p. 12.
94 - Transcript, p. 13.
95 - Transcript, p. 14.
96 - Transcript, p. 15.
97 - On this tipic in particular see Jane Damman Mc Auliffe, Quranic Christians; an Analysis of Calssical and Modern Exegesis (cambridge: Cambridge University Press, 1991), esp. pp. 284 - 260.
98 - Transcript, p. 15.
99 - Transcript, p. 15.
100 - Transcript, p. 16.
101 - Transcript, p.16.
102 - Transcript, p. 16.
103 - Transcript, p. 1.
104 - در ادبیات عرب دوره اسلامی بخشی از انواع شعری به توصیف «دیارات» میپردازد. اگرچه این تألیفات غالباً به شراب و عیاشی توجه دارد مع ذلک رواج اقامتهای موقت در دیرها را نشان میدهند. برای مطالعه فهرستی از نویسندگان مسلمان که درباره دیارات به نگارش پرداختهاند بنگرید به:
Girgis Awwad, Kitab ad - diyarat (Beghdad, 1966), pp. 48 - 36. See also S. Nunajid, “Morceau choisis du livre des moines,” MIDEO 1986) 3), pp. 358 - 449; G. Troupeau, “Les couvents chretiens dans la literature arabe,” La Nouvelle Revue de Caire 1975) 1), pp. 279 - 265.
105 - Transcript, p.1.
106 - Transcript, p. 2 - 1.
107 - Transcript, p. 2.
108 - Transcript, p. 2.
109 - See n. 50 above.
110 - See above, n. 55.
111 - Theodore Abu Qurrah وی اسقف ملکایی حرّان بود و معروف است که نخستین نویسنده مسیحی برجستهای است که به زبان عربی تألیف کرده بود. وی در ادسا به دنیا امد و در نوشتههایش خود را از شاگردان یوحنای دمشقی میخواند. وی علاوه بر عربی به زبانهای سریانی و یونانی نیز کتاب مینوشت. اکثر آثار وی رنگ جدلی و احتجاجی دارد. ر.ک.به: آرتور جفری. «ابوقره». در دانشنامه ایران و اسلام. زیر نظر احسان یار شاطر. (تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1357)، ص 1086 - 1087 (مترجم)
112 - In This connection see especially Sidney H. Griffith, “Faith and Reason in Christian Kalam: Theodore Abu Qurrah on Discerning the true Religion,” in Samir Khalil Samir & Jorgen Nielsen (eds.), Christian Arabic Apologetics during the Abbaside Period (1258 - 750) (Studies in the History of Relligions, vol. 63; Leiden: E. J. Brll, 1994), pp. 43 - 1 ; idem, Theodore Abu Qurrah; A Treatise on the Veneration of the Holy Icons (Eastern Christian Texts in translation, 1; Louvain: Peeters, 1997).
113 - Nonnus of Nisibis نصیبین در حال حاضر جزو کشور ترکیه و بر کنار راهآهن مرزی میان ترکیه و سوریه قرار دارد. برای اطلاعات مفصلتر درباره شهر با اهمیت نصیبین ر.ک.به: پیگولوسکایا. شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان. ترجمه عنایتالله رضا. (تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1367) و دلیسی اولیری. پیشین. ص 18 (مترجم)
114 - Melkites از لغت سریانی Malkaya اخذ شده و به معنای مردان امپراتور است. اینها مسیحیان سوریه و مصر بودند که شورای کالسدون را پذیرفتند و پس از ظهور اسلام نیز زبان دینی و عبادی آنها به عربی تغییر یافت. امروزه این واژه را برای همه مسیحیان عربی زبان بیزانس بکار میبرند. ر.ک.به: John Bowker, Op. Cit., p. 633 (مترجم)
115 - See A. Van roey , Nonnus de nisibe; traite apologetique (bibiotheque du Museon, 21; Louvain, 1948).
116 - See Sidney H. Griffith, “The Apologetic Treatise of Nonnus of Nisibis,” ARAM 1991) 3), pp. 138 - 115.
117 - Dionysius Bar Salibi
118 - Amida شهری در ایالت دیاربکر ترکیه حدود 100 کیلومتر در شمال غربی نصیبین واقع بر کنار راست رود دجله است. دلیسی اولیری. پیشین. ص 28 (مترجم)
119 - Adversus Heareses
120 - For a discussion and further bibliography see Sidney H. Griffith, “Dionysius bar Salibi on the Muslims,” in Drijevrs et al. (eds.) IV Symposium Syriacum – 1984, pp. 365 - 353.
121 - Joseph P. Amar
منبع: / ماهنامه / اطلاعات حکمت و معرفت / 1387 / سال 1 / شماره 1، فروردین ۱۳۸۷/۰۱
نویسنده : سیدنی گریفیت
مترجم : سید مهدی حسینی اسفیدواجانی
نظر شما