موضوع : پژوهش | مقاله

اقتصاد آزاد و بازار احتیاج!


آنچه به آن خواهیم پرداخت دیدگاه شهید آوینی است در باب «اصلاح الگوی مصرف». شاید در آثار آوینی درباره اصلاح الگوی مصرف مستقیما چیزی یافت نمی‏شود. لیکن نسبت مصرف و تمدن مغرب زمین -که امروز کمتر جایی در جهان یافت می‏شود که تحت تأثیر آن نباشد-در مکتوبات او به خوبی بررسی شده است. آنچه آوینی درباره مصرف بیان می‏کند در نسبت با مفهوم توسعه و توسعه‏یافتگی و پیرامون بحث اقتصاد و جایگاه آن در تمدن غرب است.


آنچه به آن خواهیم پرداخت دیدگاه شهید آوینی است در باب «اصلاح الگوی مصرف». شاید در آثار آوینی درباره اصلاح الگوی مصرف مستقیما چیزی یافت نمی‏شود. لیکن نسبت مصرف و تمدن مغرب زمین -که امروز کمتر جایی در جهان یافت می‏شود که تحت تأثیر آن نباشد-در مکتوبات او به خوبی بررسی شده است. آنچه آوینی درباره مصرف بیان می‏کند در نسبت با مفهوم توسعه و توسعه‏یافتگی و پیرامون بحث اقتصاد و جایگاه آن در تمدن غرب است.

او معتقد است:«مصرف یکی از ارکان نظام اقتصادی غرب است، چرا که اصولاً عرضه و تولید بیشتر هنگامی ضرورت پیدا می‌کند که تقاضا و مصرف بیشتر در جامعه موجود باشد و تقاضا و مصرف بیشتر نیز مستقیماً بر تبلیغات مبتنی است. نیازهای حقیقی بشر محدود است و وقتی از حد طبیعی اشباع (سیر شدن) گذشت، دیگر در وجود او میل و گرایشی برای مصرف باقی نمی‌ماند. بنابراین، تنها راه‌هایی که برای تشویق و ترغیب جامعه به مصرف بیشتر باقی می‌ماند این است که از یک‌سو کالاهای مصرفی جلا و تزیین و تنوع بیشتری پیدا کنند و از سوی دیگر با ایجاد گرایش‌هایی انحرافی مثل مدگرایی و تجددطلبی و... در او تقاضای بیشتری برای مصرف ایجاد کنیم. البته راه سومی نیز وجود دارد: توسعه‌ی بازار و جست و جوی بازارهای جدید؛ یعنی همان انگیزه‌ای که به استعمار نو منتهی شده است.»

از دیدگاه شهید آوینی توسعه اقتصادی با معیارهای غربی در سایه مصرف هرچه بیشتر تحقق می‏یابد. و آنچه غرب را امروز دچار بحران اقتصادی کرده‏است همین خلل در الگوی مصرف بشر غربی است. در نظر او جامعه‌ی توسعه یافته جامعه‌ای است که در آن همه چیز حول محور مادی و تمتع هر چه بیشتر از لذایذی که در کره‌ی زمین موجود است معنا شده و البته برای اینکه در این چمنزارِ بزرگ همه بتوانند به راحتی بچرند یک قانون عمومی و دموکراتیک لازم است تا انسان‌ها را در عین برخورداری از حداکثر آزادی(ولنگاری) از تجاوز به حقوق یکدیگر باز دارد. این توسعه که نتیجه‌ی حاکمیت سرمایه یا سرمایه‌داری و اصالت بخشیدن به اقتصاد نسبت به سایر وجوه حیات بشری است محصول مادی‌گرایی و تبیین مادی جهان و طبیعت است. لیکن در نظام اعتقادی ما آن توسعه‌ای معتبر است که بر تعالی روحی بشر تکیه دارد و تعالی روحی بشر نیز به پرهیز از فزون‌طلبی و تکاثر، و منع اسراف و تبذیر، و پیروی از یک الگوی متعادل مصرف منتهی می‌شود، نه به رشد اقتصادی محض.

شهید آوینی در مقاله‏ای به نقل از کتاب «هشدار به زندگان» روژه گارودی آورده‏است: «اقتصاد آزاد «به شیوه‌ی غربی» برای رفع احتیاج بازار نیست بلکه برای ایجاد بازار احتیاج است!»

مصرف بیشتر برای تولید بیشتر، ضرورت حتمی اقتصاد امروز است، چرا که اگر کالاهای تولید شده مصرف نشود امکان توسعه‌ی تولید، یعنی امکان توسعه‌ی اقتصادی، وجود نخواهد داشت. بنابراین، برای تولید بیشتر که ضرورت توسعه‌ی اقتصادی است باید مردم را به مصرف هر چه بیشتر ترغیب کرد و بدین علت است که تبلیغات ـ یا بهتر بگویم پروپاگاندـ یکی از ارکان اساسی توسعه به شیوه‌ی غربی است.

تبلیغات تجاری در سراسر دنیا بر وجود حیوانی بشر و کثیف‌ترین امیال و آمال او بنا شده است و هیچ چاره‌ای جز این نیست: برای حفظ سیستم کنونی اقتصاد آزاد و دست‌آوردهای آن که فرآورده‌های تمدن کنونی مغرب زمین باشد، باید از یک سو دوام و ماندگاری تولیدات کارخانه‌ها را تقلیل داد و از سوی دیگر مردم را به مصرف هر چه بیشتر و اسراف و تبذیر وادار کرد. تصور اینکه مردم دنیا حتی برای لحظه‌ای به نیازهای حقیقی خویش و الگویی متناسب با حوائج واقعی انسان بازگردند، برای یک اقتصاددان وحشتناک‌ترین چیزی است که ممکن است اتفاق بیفتد. اگر حتی برای یک لحظه چنین اتفاقی در دنیا بیفتد و مردم فقط برای یک لحظه، درست به اندازه‌ی نیاز واقعی خویش مصرف کنند، ادامه‌ی روند کنونی توسعه‌ی صنعتی دچار مخاطرات و بحران‌هایی آن همه عظیم خواهد شد که تصور آن بسیار دشوار است.

پیروزی انقلاب اسلامی ایران تنها تجربه‌ای است که حقیقت را آنچنان که هست به مردم جهان نشان داد. انقلاب اسلامی ایران نشان داد که برای مبارزه با قدرت جهنمی استکبار هرگز نمی‌توان از همان طرقی اقدام کرد که او خود بنیان آن را نهاده است. شعار «مشت و درفش» و «خون و شمشیر» به‌خوبی می‌تواند از عهده‌ی بیان حقیقت برآید و همین‌طور، قیام عاشورا اسوه‌ای است که تنها راه پیروزی بر باطل را بر ما نمایان می‌سازد. اگر جبهه‌های جنگ ما امروز بر همان سلاح‌هایی متکی بود که خود ابرقدرت‌ها می‌سازند و اگر ادامه‌ی جنگ ما موکول به تهیه‌ی سلاح‌های مدرن می‌شد، مطمئناً امروز هیچ اثری از انقلاب اسلامی در جهان باقی نمانده بود و حتی یادگار آن نیز از کتاب‌های تاریخ پاک شده بود. اتکای ما به ایمان خود و امدادهای غیبیی است که ایمان ما مجاری نزول آنهاست و اگر اینچنین نبود و پیروزی ما موکول به همپایی با قافله‌ی نظام اقتصادی و صنعتی غرب می‌شد.

ولایت یافتن بر شرایط و مقتضیات و رها شدن از نیازهای کاذب تمدن حاضر، خرمن‌کوفتنی است که مرد کهن می‌خواهد؛ پیری همچون پیرجماران می‌خواهد که آن همه با معدن عظمت ذات ذوالجلال اتصال دارد که اگر همه‌ی دنیا هم در جبهه‌ای مخالف او اجتماع کنند تردیدی در حقیقت راه خویش پیدا نکند و ابراهیم‌وار، با رضا و تسلیم و توکل، آتش را به گلستان مبدل سازد.

و امروز ما در میان خود داریم مرد کهنی همچون پیرجماران. شاید بنده و شما اصلاح الگوی مصرف را صرف اصلاح یک عادت غلط اجتماعی و یا کم مصرف کردن بدانیم ولی به راستی چنین نیست! در اینکه جامعه ما از اسراف در همه چیز رنج می‏برد شکی نیست، لیکن کوته‏نظری و ساده اندیشی است که این اصلاح را به این قاعده کوچک تصور کنیم. این اصلاح - اگر بتوانیم آن را به صورت تام و تمام عملی کنیم- منشاء قدرت روزافزونی برای ما خواهد شد که اگر در میان تمامی مردمان جهان تسری پیدا کند پایه تمدن غرب رو به ویرانی خواهد رفت-چنان که چنین شده‏است.

* اغلب جملات متن برگرفته از مقالات تمدن اسراف و تبذیر، توسعه یافتگی اتوپیای قرن حاضر، دیکتاتوری اقتصاد، نظام آموزشی و آرمان توسعه‏یافتگی، از دیکتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی نوشته سیدمرتضی آوینی است که در کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب جمع‏آوری شده است.

 

منبع: / سایت / باشگاه اندیشهن
نویسنده : وحید نصیری‏کیا
 

نظر شما