چه کسانی به جنگ خدا و رسولش می روند؟
دین مبین اسلام اثر نامطلوبی را که ربا در جامعه باقی می گذارد، حدود هزار و چهارصد سال قبل مورد عنایت قرار داده است. بر اساس مفاهیم اسلامی، حتی اگر وام گیرنده قادر به پرداخت اصل وام نیز نباشد، از دریافت آن صرف نظر می شود.
مولانا سید سلیمان ندوی در مقدمه کتاب نویسنده به نام "اسلام و نظریه بهره" چنین نوشته است: تحریم بهره موضوعی است متفق القول نه تنها در اسلام بلکه در اکثر ادیان جهان و نیز اکثریت فلاسفه قدیم. متفکران یونانی و رومی نیز در روزگار خود بهره را تحریم نموده بودند به همان گونه که متون مقدسه ملل غربی آن را منع کرده بود. لیکن یهودیان همیشه و در همه جا محدودیت های پیش بینی شده در آیین خود را نادیده گرفته و مسیحیان نیز رویه آنان را دنباله روی نموده و در این رابطه بر بهره لباس مذهبی پوشانیده و نیز مفهوم و مضمون آن را تغییر داده و از این التقاط به بهره و ربا رسیده اند، یعنی برای واژه نخستین ضمانت اجرایی قائل گردیده و دومی را تحریم نموده اند، در شرایطی که این وجه تمایز مبتنی بر هیچ گونه مستندی نیست. چرا که تفاوت بین این دو واژه از جهت زیان کمتر یا بیشتر میباشد و نه از باب مطلق زیان یا سود.
قرآن کریم در برخی آیات، ربا را با شدت تمام منع نموده است. احکام مربوط به منع ربا، با همان تاکید و تشدید، در مواردی عدیده تکرار شده است. احکام قرآن متعرض این نکته گردیده است: "آن کسانی که رباخوارند برنخیزند جز به مانند آن که وسوسه و فریب شیطان مخبط و دیوانه شده اند و به این سبب در این عمل زشت افتند که گویند هیچ فرق میان معامله تجارت و ربا نیست و حال آنکه خداوند تجارت را حلال کرده و ربا را حرام. " انسان با تجارت و معامله کالاها و اجناس به صورت حلال و شرعی کار و فعالیت نموده و منفعت لازم را برای گذران زندگی به دست می آورد ولی ربا نوعی رکود و فقر اقتصادی را در جامعه به وجود می آورد.
قرآن کریم، متعاقباً رباخواران را چنان مخاطب قرار می دهد که چنین لحن کلام از نظر شدت و تأکید در مورد سایر گناهان و محرمات ملاحظه نمیشود: "ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا بترسید و زیاده ربا نگیرید اگر به راستی اهل ایمانید، پس اگر ترک ربا نکردید آگاه باشید که به جنگ خدا و رسول او برخاسته اید و اگر از این کار پشیمان گشتید اصل مال شما برای شماست، به کسی ستم نکرده و ستمی نکشیده اید. "
قبل از ظهور اسلام، اخذ بهره مرکب از تمامی وام ها عادت و رویه مرسوم آن زمان بود. قرآن کریم، این رویه مذموم را به وضوح و با صراحت تمام منع می نماید: "ای کسانی که ایمان آورده اید ربا نخورید که دائم سود بر سرمایه افزایید تا چند برابر شود. "
در این رابطه قرآن تصریح نموده است که این گونه معاملات موجب رونق اوضاع مالی نمی شود، بلکه مرتکبان آن به همان سرنوشت یهودیان دچار میشوند: "پس به جهت ظلمی که یهود کردند و هم به این جهت که بسیاری از مردم را از راه خدا منع نمودند، ما نعمت های پاکیزه خود را که بر آنان حلال بود حرام کردیم. " در واقع عدم پیروی از دستورات و احکام خداوند و ظلم و ستم به مردم باعث می شود که انسان از نعمتها و رحمتهای خداوند محروم شود. "و هم به این جهت که ربا می گرفتند در حالی که از آن نهی شده بودند و نیز از این رو که اموال مردم را به باطل میخوردند برای کافران آنها عذابی مهیا ساخته ایم. "علاوه بر قرآن کریم، شماری از احادیث و روایات نیز ربا را شدیداً منع نموده است. پیامبر خدا (ص) فرمود: خداوند ربا و ربا خواران را با نویسنده و شاهد معامله لعن کرده و فرموده است که در ارتکاب معصیت هر سه با هم برابرند. واژه ربا (الربوا) در لغت به معنای افزایش هر چیزی به کار می رود. به عنوان مثال منظور از عبارت: "اربی فلان علی فلان". این است که شخص را مازاد بر چیز دیگر گرفته باشد. به زبان علمی، اعراب این واژه را برای نشان دادن مبلغ اضافی که از طرف بدهکار در مهلتی مقرر میبایست به بستانکار پرداخت می شد به کار می بردند و این همان است که ما از آن به بهره تعبیر می کنیم. انواع معاملات متضمن بهره در زمان نزول قرآن که اعراب آن ار ربا می نامیدند به این شرح بود:
الف - شخصی، شیئی معین را به دیگری می فروخت با این شرط که خریدار ثمن معامله را در موعد مشخصی بپردازد. اگر خریدار از عهده پرداخت ثمن معامله در زمان تعیین شده بر نمی آمد، مهلت دیگری به او داده می شد مشروط بر آنکه مبلغی اضافه بر آن را بپردازد.
ب- شخصی مبلغ معینی را به دیگری وام می داد با این شرط که وامگیرنده پس از انقضای زمان بازپرداخت وام، علاوه بر اصل، مبلغی اضافی به نام ربا نیز به وام دهنده بپردازد.
ج- بستانکار و بدهکار در مورد نرخ ثابت ربا در مدت زمانی معلوم توافق می نمودند اگر بدهکار در مدت تعیین شده از عهده باز پرداخت وام بر نمی آمد، میبایست برای مدت اضافی، ربای دیگری افزون بر نرخ ربای تعیین شده قبلی بپردازد.
دلیل حرام بودن ربا این است که چنین معامله ای مستلزم تصرف غاصبانه دیگری است بدون آن که جنبه قانونی داشته یا اعاده آن مورد نظر باشد. این عمل موجب بهره کشی از وام گیرنده و فقرا می گردد که حاصل آن بی عدالتی فاحش است.
دلیل دیگر غیر مجاز بودن بهره این است که کسب درآمد از طریق بهره موجب می شود که رباخوار درصدد اشتغال به کار و حرفه ای بر نیاید، چرا که به رغم او گذران زندگی از راه رباخواری خواه به نقد یا نسیه از هر کار دیگری آسان تر است. لذا او از پرداختن به هر گونه کار و شغلی که با کار و مشقت ملازمه دارد طفره می رود. این مسئله مسلماً به زیان جامعه است چرا که امور دنیوی بدون پرداختن به تجارت، هنر و صنعت پیشرفت نمی یابد. و به این ترتیب، جامعه از رشد و پیشرفت علمی و اقتصادی باز می ماند. از طرف دیگر ربا احترام و حیثیت اجتماعی را زایل می گرداند و در طول زمان بستانکار به احتمال قوی ثروتمند و بدهکار فقیر می شود و اختلافات طبقاتی فقیر و غنی افزایش می یابد.
قرآن کریم که عالی ترین مرجع در زمینه قانون اسلامی است، به وضوح و صراحت، تمامی انواع معاملات ربوی را منع نموده است. پس لزوماً نباید دلیل آن را بخواهیم، چه با منع صریح ربا در قرآن کریم قادر نباشیم دلایل این تحریم را درک کنیم.
منابع:
نظام اقتصادی و اجتماعی اسلام، تألیف انور اقبال قرشی، ترجمه دکتر سید علی اصغر هدایتی، نشر دانشکده علوم بانکی، تهران 1369
منبع: / روزنامه / رسالت ۱۳۹۰/۴/۱۲
نویسنده : رضا احمدیان
نظر شما