موضوع : پژوهش | مقاله

انقلاب رنگی بر بستر خصوصی سازی


خصوصی سازی رویکرد حرکت بسوی نظام اقتصاد لیبرالیستی است. این حرکت میتواند به عنوان یک آلترناتیو قوی برای فشار و در نهایت تغییر خود خواسته در مقابل گروه حاکمه قلمداد گردد. طراحان برنامه با خریداری و دراختیار گرفتن مراکز تولیدی و حیاتی کشور براحتی به نارضایتی عمومی دامن زده و علت مشکلات را به گردن گروه حاکمه می اندازند و مردم را به مقاومت مدنی منفی علیه حکومت فرا می خوانند. در این نوشتار سعی می شود نشان دهیم که خصوصی سازی یکی از راههای ایجاد انقلاب رنگی است.


در مقایسه انقلابهای کلاسیک با یکدیگر میتوان به هفت مشخصه وویژگی اشاره کرد:
1 ـ نارضایتی عمیق مردم از وضع موجود
2 ـ گسترش ایدئولوژی جدید جایگزین
3 ـ گسترش روحیه انقلابی
4 ـ وجود و نقش رهبری و ساختارهای متشکل
5 ـ شرکت توده ها
6 ـ وجود عنصر خشونت
7 ـ تغییر در ساختارهای رسمی اجتماعی فرهنگی سیاسی و اقتصادی است (1)
با مطالعه انقلابهای کلاسیک درمیبابیم که عنصر خشونت از شاخصه های اصلی این حرکتهای مردمی بوده است. میزان خشونت در هر انقلابی بسته به ویژگی فرهنگی مردم نوع نیروهای مسلح نوع رژیم و شرایط خاص و بین المللی متفاوت است.
بنابراین ماهیت این انقلابها استفاده از خشونت برای حرکت در راه پیروزی و سپس تثبیت آن در جامعه می باشد. انقلابهای رنگی در مقایسه با انقلابهای کلاسیک فاقد چنین خصیصه ای هستند. این جنبشها از یک راهبرد حساب شده و برنامه ریزی شده ای به نام مقاومت منفی برخوردار بوده و انقلاب با منفعل کردن ساز وکارهای حاکمیتی رژیم مبارزه از درون آغاز و تا ساقط کردن گروه حاکمه ادامه پیدا میکند. از اینرو ویژگی خاص انقلابهای رنگی در مقایسه با انقلابهای کلاسیک استفاده از استراتژی “مقاومت مدنی منفی” در مبارزه خود به جای خشونت توسط انقلابیون می باشد(2) و در بقیه ویژگیها با هم مشترک هستند.
از دیگر ویژگی این انقلابها که در انقلابهای کلاسیک (بغیر از انقلابهای استقلال خواهانه) یافت نمیشود میتوان به حمایتهای گسترده بیگانگان ازگروه اپوزیسیون اشاره کرد. در مقاله “وارثین گاندی و چه گوارا” به نقل از هفته نامه اشپیگل از چهارده گروه از یازده کشور که تعدادی از اروپای شرقی و گروهی از جوانان کشورهای ساحل خزر مناطق شرقی مدیترانه و غیره هستند سخن می گوید که ماهی یک بار برای راه اندازی انقلاب رنگی در کشوری موردنظر جلسه می گذارند(3) حاصل این انقلابها فروپاشی هویت ساختار و نظام فکری آنها و بازارگرمی عده ای که پروژه های دوره انتقال از نظام دولتی به نظام سرمایه داری را دردولتهای تازه به استقلال رسیده برعهده گرفتند است. یکی از پروژه های حیاتی که در حقیقت بهشت گمشده این مجریان بود اتخاذ اقتصاد سرمایه داری بود که از طریق خصوصی سازی کلیه نهادها مراکز تولیدی و صنعتی ـ تحقیقاتی می بایست اجرا میشد.
رویکرد کوچک سازی بدنه دولت و بهبود عملکرد فعالیتهای اقتصادی از طریق افزایش نقش نیروهای بازار و محول کردن فعالیتهای اقتصادی به بخش خصوصی با انتقال مدیریت و یا مالکیت دارایی ها به این بخش مفهوم خصوصی سازی را تشکیل می دهد.
برای خصوصی سازی راههای مختلفی را برشمرده اند: خصوصی سازی همراه با واگذاری مالکیت و خصوصی سازی بدون واگذاری مالکیت ; از طریق قرارداد مدیریتی خدماتی و یا قرارداد اجاره ; توزیع کوپنی سهام به صورت واگذاری شرکتهای دولتی که در ایران سهام عدالت نام گذاری شده است. (4) آنچه که مسلم است خصوصی سازی و کوچک کردن دولت یک مقوله محتوایی است نه شکلی و ظاهری و به همین دلیل رهاسازی نیست. به عبارت دیگر باید عوامل اقتصادی به صورت خودجوش در اقتصاد و در سایر قلمروهای سیاسی فرهنگی و اجتماعی حضور داشته و در عین حال مجال هرگونه اعمال قدرت انحصاری از آنها سلب شده باشد.
در شرایط نامناسب اقتصادی خصوصا در وضعیت های بی ثبات و حاکمیت نیروهای ضدبازار و وجود ساختارهای ضدرقابتی در اقتصاد هم حاکمیت دولت بر اقتصاد ناکارآمد است هم حاکمیت بخش خصوصی.
باید برای ایجاد مبانی اجتماعی سیاسی فرهنگی علمی و فنی لازم دست به کار شد و در جهت اصلاح ساختار اقتصاد گام برداشت و سپس در قلمروهای لازم به سمت خصوصی سازی حرکت کرد.
خصوصی سازی رویکرد گذار از اقتصاد دولتی به اقتصاد بازار است و این مقوله را میتوانیم حتی در کشورهای غربی که بنا به اقتضا در دوره هایی مجبور به اتخاذ اقتصاد متمرکز بودند مشاهده نماییم. لکن خصوصی سازی بصورت یک پروژه بزرگ پس از شکست سنگین اقتصاد دولتی در جبهه شرق در دهه 90 در کشورهای تازه استقلال یافته بلوک شرق انجام گرفت که بنا به مدارک از کوپن سهام بعنوان سازوکار اصلی در این امر در کنار سایر روشها همچون اعطای سهام به کارگران فروش مستقیم استرداد به صاحبان قبلی حراج و مزایده بورس و... بهره برده است. (5)
خصوصی سازی در کشورهای اروپای شرقی از لحاظ ماهیت موفقیت لیبرالیسم در مقابل سایر مکاتب بود چنانچه این مکتب پس از فروپاشی نظام دو قطبی و طرح تئوری جهانی شدن از سوی ایالات متحده به عنوان تنها الگوی مناسب برای جهان مطرح شد. انتخاب الگوی اخیر از سوی کشورهای بلوک شرق به نوعی لاجرم بود چرا که گردانندگان انتقال ایالات متحده را نماد موفقیت و خوشبختی خود می دیدند. اما این انتخاب مطلوبیت و آرزوهای آنها را فراهم نکرد. آدام میچنیک رهبر همبستگی لهستان پس از کمونیسم در این باره می گوید: نهضت همبستگی از خوی برابری سرشار بود اما امروز ما قانون بازار را فراروی خود داریم... آنچه ما در خوی برابری از دست دادیم رها کردن جهان کارگری است. بینشی که ما از جهان کارگری داشتیم آن اقتصادی بود که توسط خود کارگران اداره میشد اما در عمل چنین امری اثبات پذیر نیست. آنچه مشاهده کردیم برای نمونه خصوصی سازی بود. او ادامه می دهد: گروههای کارگر و زحمتکش که با زور اعتصابهای خود راه را برای آزادی گشودند ناسزاوار قربانیان این آزادی شدند زیرا آزادی راه بازار را گشود و بازار همانا رقابت است (6). این اعتراف یک معمار انتقال است که چگونه قربانی اقتصاد لیبرال شده است و البته این بازار بدنبال خود فرهنگ و اخلاق خود را هم به این جوامع خواهد آورد و این روی دوم این سکه است. این عملیات گسترده اقتصادی در سایر کشورهای اروپای شرقی نیز به ثمر نشست اما در جمهوریهای شوروی سابق با شتاب کمتری مواجه بود.
در قرقیزستان “انتقال مالکیت دولتی به بخش خصوصی به شکل گیری باندهای جدید قدرت و امکانات و ظرفیتهای اقتصادی هرچند محدود در مقایسه با جمهوریهای همسایه منجر شده است... خصوصی سازی در این جمهوری نیز همانند جوامع تک بعدی نگر به موضوع خصوصی سازی به پدیده خودمانی سازی تحول یافته است. (7)
یوشچنکو رئیس جمهور فعلی اوکراین از سال 1372 که به عنوان رئیس بانک مرکزی اوکراین انجام وظیفه مینمود تلاش فراوانی را از طرف صندوق بین المللی پول برای آزادسازی و ایجاد بازار آزاد جهت الحاق به سازمان تجارت جهانی انجام داد و در دوره نخست وزیری نیز از سال 1372 آنها را دنبال کرد. اصلاحات اقتصادی یوشچنکو فشار سنگینی را به مردم وارد آورد که باعث شد مخالفان او را وادار به استعفا نمایند که با این استعفا اوکراین ازسوی صندوق بانک جهانی و بانک اروپایی برای توسعه و بازسازی در لیست سیاه قرار گرفت.
عملی که روی یوگسلاوی قبلا تمرین شده بود(8) و این عاملی شد که به جو نارضایتی ها در داخل دامن زد و از طرفی دولت به علت اعتماد قبلی به یوشچنکو منفعل شد چنانچه یوشچنکو به عنوان منادی آزادی و موفقیت اوکراین از طرف رسانه های خارجی و نهغادهایی مثل صندوق پول و بانک جهانی در داخل اوکراین معرفی گردید.
در برنامه های خصوصی سازی براحتی افراد فرصت طلب میتوانند با خرید کارخانجات و مراکز تولید که نقش حیاتی در نیازمندیهای اولیه و اساسی روزمره مردم دارند و با قیمت گذاریهای دل خواه به نارضایتی عمومی دامن بزنند و به این طریق به کارگزاران حرکتهای بدون خشونت تبدیل شوند.
بهرحال با توجه به قدم گذاشتن کشورمان در این راه که با پذیرفته شدن ایران در سازمان تجارت جهانی به عنوان ناظر همراه بود بالطبع ما باید در پیوستن به این سازمان مراحل گذار به بازار آزاد را پشت سر بگذاریم. اما از آنجایی که ما در این مسیر فاقد یک ساز وکار و نظریه اقتصادی بالفعل که مدخلی به اقتصاد آزاد باشد می باشیم باید بیشترین ریسک را در جلوگیری از ورود افراد فرصت طلب برای به چالش کشیدن زحمات سی ساله مردم انجام دهیم تا ازخودمانی کردن این اصلاحات جلوگیری نماییم. باید قبول کنیم که موقعیت ژئوپلتیکی ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک ایران عواملی هستند که راهبرد کلان آمریکا را به چالش کشیده و هرچند مقوله انقلابهای رنگی انرژی خود را بعنوان یک روش تغییر برای آن کشور از دست داده لکن آمریکا مبارزه خواهد کرد.

منابع:
1 ـ مصطفی ملکوتیان “انقلاب از آغاز تا فرجام: مروری بر ویژگیهای هفتگانه مشترک انقلابها” مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره 57 پاییز 1381 صص 247 ـ265
2 ـ سیف اله فراستی “مفهوم و ماهیت انقلابهای رنگی در خاورمیانه بزرگ” پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته علوم سیاسی ـ اندیشه سیاسی اسفند 1385 دانشگاه مفید قم. ص 142
3 ـ الهه بقراط “وارثین گاندی و چگوارا” 2006 10 26 1969
4 ـ مینا حسینی “آسیب شناسی برنامه سهام عدالت در روند خصوصی سازی” اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی سال بیست و دوم شماره اول و دوم مهر و آبان 1386 ص 243
5 ـ سیدمحمدمهدی موسوی بیوکی و دیگران بررسی تطبیقی شیوه اجرای طرح سهام عدالت در کشورهای منتخب اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی سال بیست ودوم شماره اول و دوم مهر و آبان 1386 صص 249 ـ269
6 ـ پیام فضلی نژاد شوالیه های ناتوی فرهنگی یک نما از کودتای مخملی دفتر پژوهشهای موسسه کیهان چاپ چهارم 1386 صص 165 و. 169
7 ـ الهه کولایی “ریشه رخدادهای مارس 2005 در قرقیزستان” افسانه انقلابهای رنگی گردآوری الهه کولایی تهران: موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران 1384 ص 177
8 ـ میشل خودسودوفسکی “پشت پرده انقلاب نارنجی اوکراین”


منبع: / روزنامه / جمهوری اسلامی ۱۳۸۷/۰۸/۰۶
نویسنده : سیف الله فراستی

نظر شما