بررسی اقتباس سینمایی مهرجویی از داستان فرانی و زویی، هرتزوگ و نمایشنامههای اشباح، خانهی عروسک و ویتسک و ویریدیانا
پارسای داخل کشور کارشناسی ارشد 1397
پدیدآور: نرگس صالحی
استاد راهنما: محمدرضا حاجی آقابابایی
استاد مشاور: امیر نصری
دانشگاه علامه طباطبائی، دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی
چکیده
از شاخههای مهم و پر کاربرد بررسی متون ادبی، پژوهشهای میانرشتهای است که موجب پدیدآمدن دیدگاههای تازهای در مواجهه با متن میشود. در میان این دسته از پژوهشها مطالعات تطبیقی ادبیات و سینما از جایگاه ویژهای برخوردار است. سینما به عنوان رسانهای تصویری قابلیت فراوانی در تبدیل متن ادبی به متن تصویری دارد و با بهرهگیری از شیوههای گوناگون اقتباس میتواند موجب پویایی متون ادبی و ایجاد خوانشهای تازه از این متون شود. در فرایند اقتباس، کارگردان باید مسائل گوناگون فرهنگی، ادبی، سیاسی، مذهبی و ... را در انتقال متن ادبی به متن تصویری در نظر داشته باشند. اگر فیلمساز سعی در انتقال یک به یک داشته باشد در این صورت نگاهی وفادارانه به متن اصلی دارد و اگر نگاهش به فیلم صرفاً برداشتی آزاد از اثر باشد و متن ادبی را بر اساس گفتمان خود شکل بدهد، در این حالت اقتباسش آزاد است. در سینمای ایران ساخت فیلمهای اقتباسی همواره مورد توجه بوده است و آثار ارزشمندی بر این اساس پدید آمده است. داریوش مهرجویی از کارگردان صاحب سبک سینمای ایرانی است که آثار قابل توجهی در حوزهی اقتباس سینمایی دارد. در پژوهش پیش رو شش اثر پستچی، هامون، بانو، سارا، پری و اشباح از منظر نوع اقتباس فیلمساز مورد بررسی قرار گرفتهاند. با بررسیهای به عمل آمده بر روی این شش فیلم مشخص شد که نگاه مهرجویی در اقتباسهایش بیش از هر چیز معطوف به اقتباس از مضمون و شخصیتها بوده است و پیرنگ را بر اساس دیدگاههای ذهنی خود ساخته است؛ البته در برخی از این شش اثر نگاهی به پیرنگ نیز داشته است و پیرنگ را تا حدودی مطابق با متن اصلی در فیلم آورده است. در سطح کشمکش شخصیتها به سبب آن که نگاه مهرجویی به شخصیتها تا حدودی نزدیک به متن اصلی بوده و سعی داشته است تا شخصیتها را تا حد امکان برابر با متن ادبی بیاورد، ناخودآگاه نوع کشمکشها در فیلم و متن ادبی یکسان است. یکی از مسائلی که فیلمساز در روند اقتباس خود از این شش اثر خارجی با آن روبهرو بود، عناصر فرهنگی و مسئلهی اقتباس میانفرهنگی است. مهرجویی برای ارائهی اثری قابل قبول، عناصر فرهنگی متن مبدأ را با عناصر فرهنگی جامعهی خود هماهنگ کردهاست و در این روند هماهنگسازی، برخی شخصیتها، رویدادهای پیرنگ، کارکردهای مکان و ... را حذف کرده است یا اهمیت آن را کم کرده است.
نظر شما