چهل سالگی مهرجویی و زبان مقراض
گاو ساخته داریوش مهرجویی در سال ۱۳۴۸ به نمایش عمومی در آمد و در ۱۳۴۶ کلید خورد و در چرخه تولید قرار گرفت. بنابراین با احتساب زمان تولید فیلم می توانیم بگوییم که گاو چهل ساله شده است.
اولین فیلم داریوش مهرجویی الماس ۳۳ بود که در سال ۱۳۴۶ اکران عمومی شد. از این نظر می توانیم بگوییم که عمر فیلمسازی مهرجویی نیز به ۴۰ سالگی رسید.
چه تقارن جالبی. آیا نمایش گاو از شبکه سوم سیما به خاطر این تقارن بود؟ گاو یکی از افتخارآفرین ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران است و اکنون به فیلمی کلاسیک و ماندگار تبدیل شده است. این فیلم در تمام نظرسنجی ها به عنوان یکی از ۱۰ فیلم برگزیده عمر سینمایی منتقدان انتخاب می شود. آیا گاو از شبکه سوم به نمایش درآمد تا به این علت مورد تجلیل قرار گیرد؟ از این خبرها نبود. فیلم را با جرح و تعدیل نمایش داده اند به گونه یی که بعضی از شخصیت ها و پاره یی از روابط در ابهام قرار گرفت. فیلم یکی از بهترین اقتباس های ادبی ایران است و فیلمنامه اش براساس مجموعه عزاداران بیل نوشته زنده یاد غلامحسین ساعدی نوشته شده است. به قول احمد شاملو موقعی که حرفی از رئالیسم جادویی و ادبیات امریکای لاتین و آثار مارکز در میان نبود، عزاداران بیل تجربه یی در قلمرو رئالیسم جادویی بود.
به این اعتبار بانی رئالیسم جادویی می باید ساعدی قلمداد شود. اما دریغ که به هنگام پخش گاو از تلویزیون حرفی از ساعدی و نقش مهمش به میان نیامد. مهرجویی با فیلم گاو نخستین سفیر مهم سینمای ایران در عرصه های جهانی بود اما افسوس که در این برنامه حضور نداشت. انتظامی شاه بیت بازیگری اش را با این فیلم رقم زد و در زمان خود باعث ارتقای سطح بازیگری در سینمای ایران شد. اما آقای بازیگر متاسفانه در برنامه نبود. مفسر برنامه حرف هایی می زد که ربطی به وجوه مضمونی و اجرایی فیلم نداشت و از نظر جامعه شناسی نیز مسائلی که طرح می کرد نخ نما و حکیم فرموده بود. گاو اکنون جزء میراث های فرهنگی این سرزمین به حساب می آید و جا دارد که از طریق رسانه توده گیری چون تلویزیون، هر چه بیشتر به مردم شناسانده شود دریغ که تلویزیون حق مطلب را در این زمینه ادا نکرد. گاو چهل ساله شده است و مهرجویی نیز چهل سال است که بی وقفه فیلم می سازد.
آیا این اتفاق مهمی نیست؟ آیا نمی باید برای مهرجویی نکوداشت گرفت و او را مورد تجلیل قرار داد؟ ما نه تنها چنین نمی کنیم، بلکه مهرجویی هنوز هم چون سال های نخست فیلمسازی اش، در ساخت و عرضه آثارش با مشکل مواجه می شود. در سال های قبل از انقلاب فیلم گاو مدتی توقیف بود، از نمایش عمومی پستچی با انگ تحقیر آمیز ابتذال مدتی جلوگیری به عمل آوردند، دایره مینا چند سال پس از ساخت و در روزهای انقلاب به نمایش درآمد. در سال های پس از انقلاب فیلم مدرسه یی که می رفتیم یک دهه پس از ساخت اکران شد. فیلم بانو چهار، پنج سال در محاق قرار گرفت و اکنون فیلم سنتوری نیز چنین سرنوشتی پیدا کرده است. چرا فیلمی که فیلمنامه اش خوانده می شود و مجوز ساخت می گیرد، می باید به چنین سرنوشتی دچار شود.
این سوالی است که هرگز نمی توان جوابش را گرفت. اما در اینجا مایلم که به این مساله از زاویه دیگری نگاه کنم. فرض کنیم که فیلم سنتوری به جای ۱۳۸۶ در سال ۱۳۴۸ توقیف می شد. در آن صورت فیلم به انبار می رفت و دیگر کسی به آن دسترسی پیدا نمی کرد البته ممکن بود پس از چند سال و به دنبال تحولات اجتماعی از فیلم رفع توقیف می شد.
در آن صورت فکر می کنید چه اتفاقی می افتاد؟ تجربه نشان داده است که نمایش دیرهنگام فیلم ها اعتباری برایشان به وجود نمی آورد. فکر کنید فیلم گاو به جای ۱۳۴۸ در سال ۱۳۵۸ اکران می شد. مسلماً در تب و تاب روزهای انقلاب چندان نمی توانست جلب نظر کند و اصولاً در آن روزها کسی حوصله دیدن فیلم های جدی و غیر شعاری را نداشت. اما امروزه و در عصر فناوری فوق مدرن، ممیزی کارایی خود را از دست داده است. حالا فیلم هایی که توقیف می شوند از روزنه های دیگر سر در می آورند و در دسترس همگان قرار می گیرند و اتفاقا خریداران بیشتری پیدا می کنند.
مگر دایره و آفساید چنین سرنوشتی پیدا نکردند؟ آدم برفی توقیف شد و نسخه های ویدئویی اش دست به دست گشت و حتی کسانی که مشتری سینمای ایران نبودند، به تماشای فیلم نشستند. فیلم مارمولک در نیمه راه از اکران پایین کشیده شد و آن گاه مخاطبانی به وسعت تمام مردم ایران پیدا کرد. فیلم ها و تولیدات هنری توقیف می شوند که در دسترس مردم قرار نگیرند. اما ناخواسته نتیجه معکوس به بار می آید و این آثار مخاطبان بیشتری پیدا می کنند.
پس چاره یی نیست که فرهنگ را با فرهنگ پاسخ بگوییم و با مخالفان فکری خود نه با مقراض ممیزی، که با زبان هنر و فرهنگ وارد مکالمه شویم. مهرجویی و بیضایی و بسیاری از فیلمسازان دیگر در زمره مفاخر فرهنگی این سرزمین به حساب می آیند و درست نیست با آنها با زبان مقراض سخن بگوییم.
بهزاد عشقی
نظر شما