موضوع : پژوهش | مقاله

سیر تحولات رابطه دین و بهداشت روانى


نگاهى گذرا به تاریخ طب در ایران و جهان نشان مى دهد که همواره مراقبت هاى مبتنى بر اصول اعتقادى یا دینى در کنار طب کلاسیک مطرح بوده اند. 1 همان گونه که دولس (Doles,1992) معتقد است دین اسلام داراى یک تاریخ طولانى از رحم و شفقت و دل سوزى نسبت به بیماران روانى است. به عقیده وى اسلام دیدگاه پیچیده اى را درباره ارتباط معنویت با سلامت روانى ارائه مى کند.2
از نظر تاریخى ارتباط بین دین و روان پزشکى مورد توافق بوده است. حتى اولین مؤسسات روان پزشکى آمریکا به وسیله فرقه مذهبى کویکرها (یا: لرزندگان) بنا نهاده شده اند و آنان اولین روش هاى درمان روان پزشکى خود را (درمان اخلاقى) نامیدند.3
از قرن ها پیش مشاوره دینى مسیحى تحت عنوان (مشاوره کشیشى) براى درمان آلام بشر به کار گرفته شده است. مشاوره کشیشى اگرچه عموماً توسط روحانیون مسیحى یا سایر کارگزاران کلیسا انجام مى گرفت, اما امروزه در کشورهاى مسیحى به ویژه در اروپا در سطح وسیع ترى توسط مشاورین غیر روحانى و در مراکز خصوصى با توجه به اعتقادات دینى و سنّتِ مسیحى درمان روح بشر صورت مى پذیرد. از سال 1963 در آمریکا سازمانى تحت عنوان انجمن آمریکایى مشاورین کشیشى (AAPC)4 تأسیس شد که به طور رسمى در این زمینه فعالیت کرده و مشاور تربیت مى کند.5
در قرن نوزدهم نهضتى تحت عنوان (علم مسیحى) در آمریکا به عنوان یکى از روش هاى درمانى بدون دارو به وجود آمد. از سال 1930 به بعد ,هم گام با روش هاى کلاسیک روان درمانى در غرب گروه هاى درمان غیر کلاسیک و معنوى نیز با عناوین گروه هاى معتادان بى نام (NA),6 الکلى هاى بى نام (AA)7 و قماربازان بى نام (GA)8 در حوزه درمان اختلالات روان شناختى شکل گرفتند, به طورى که بیش از دو میلیون معتاد عضو NA یا AA ذکر گردیده اند. این نوع گروه هاى درمانى امروزه در بیش از 60 کشور جهان به عنوان سازمان هاى خودیارى و عمدتاً در کلیساها و با تمرکز بر فروتنى و رشد معنوى بیماران فعالیت دارند. اخیراً این گروه در ایران تحت عنوان (گروه معتادان گمنام) فعالیت مى کنند.9
با پیش رفت علوم پزشکى در قرن بیستم برخوردى مقابله آمیز با روش هاى مذکور به وجود آمد. در سال 1966 فروید دین را به عنوان یک اختلال نوروتیک جهانى مطرح کرد و دین باورى را براى بهداشت روانى مخاطره آمیز دانست. او گفت:
دین یک نوروز وسواسى جهان گیر در نوع بشر است. این نوروز همانند نوروز وسواسى در کودکان ناشى از عقده اودیپ و ارتباط با پدر مى باشد. بنابراین, براى دست یابى به رشد ناچاریم از دین فاصله بگیریم, و اکنون ما در میانه این راه هستیم.10
انقلاب هاى (کوپرنیکى), (نیوتونى) و (فرویدى) سبب شدند که انسان به عنوان یک موجود بى هدف و داراى حدود مشخص در نظر گرفته شود که رفتار او تابع قوانین فیزیک و زیست شناسى است.11 در این راستا اسکینر دین و معنویات را نادیده گرفت و آلبرت آلیس دین را به عنوان یک تفکر غیر منطقى قلمداد کرد.12 در مقابل, یونگ از یک موضع افراطى هرگونه اعتقاد دینى ولو خرافه آمیز و ابتدایى را در سلامت روانى افراد معتقد به آن لازم و ضرورى دانست.13 ویلیام جیمز از یک موضع معتدل تر برخى رویکردهاى دینى را سلامتى بخش و برخى را بیمارى زا خواند.14 وى هم چنین اثر (دین رسمى)15 و (دین شخصى)16 را در سلامتى متضاد دانست.17 از سوى دیگر, آلپورت (1967) اثر (ارزش هاى فردى یا فرهنگى)18 از جمله ارزش دینى را در معنى دار بودن زندگى و سلامت روانى مورد مداقّه قرار داد. او (دین درونى)19 یا پاى بندى قلبى به دین را شکل بالغ و سلامتى بخش و (دین برونى)20 یا استفاده ابزارى از دین را بیمارى زا خواند.21 اما فضایى که فروید ساخته بود تا اواخر قرن بیستم بر روان شناسى و پزشکى حاکمیت مطلق داشت.
سرانجام در اواخر قرن بیستم توجه به مقوله جدیدى به نام (پزشکى ذهن ـ بدن) یا (طب روان ـ تنى)22 توجه جامعه علمى را به نقش معنویت در مراقبت هاى بهداشتى جلب کرد. روبرت با تحقیقات وسیع و جامع خود در خصوص نیازهاى اعتقادى بیماران سال مند, قرن بیست ویکم را قرن معنویت خواند. او بهترین راه تصفیه یک ذهن مغشوش را رابطه با خدا دانست. روبرت تأکید کرد که تیم درمان باید از اهمیت نیازهاى روحانى و معنوى در فرهنگ هاى مختلف آگاهى داشته باشد و آن را به خصوص در مراقبت هاى سال مندان به کار گیرد.23
در مطالعه موسوم به (بررسى عمومى جامعه آمریکا) که در سال هاى 1972 تا 1977 در مرکز ملى تحقیقات نظرى (National Opinion Research Center) انجام گرفت مشخص شد که اگر پاى بندى دینى را صرف نظر از نوع د ین به دو نوع قوى و ضعیف دسته بندى کنیم, آنان که پاى بندى قوى به دین دارند رضایت بالاترى نیز از سلامتى خود دارند. در اطلاعات 1984 همین پیمایش افرادى که گزارش کردند پاى بندى قوى به دین دارند بیشتر از سایرین خود را خوشبخت و رضایت مند از زندگى خانوادگى مى دانستند.24
راسموسنِ(Rassmussen )و کرندال(Crandall) در 197525و وُنگ (Wong) در 198826 اهمیت بالاى ارزش دینى را در معنى دار بودن زندگى نشان دادند.
پیتر پرسمَن (Peter Pressman) و همکاران (1992) پس از یک تحقیق که در آمریکا روى گروهى از زنان مسن با شکستگى لگن انجام دادند مشاهده کردند که زنان با باورهاى دینى داراى نمرات افسردگى پایین تر و وضعیت حرکتى بهترى در قیاس با افراد غیردینى هستند.27
کونیگ (Koenig) و همکاران (1997) در تحقیقى بر روى بیماران بسترى در دو بیمارستان نشان دادند که بیماران عامل به دین انعطاف بیشترى براى کنار آمدن با مشکل خود دارند. آنان در تحقیق دیگرى افسردگى بسیار پایین را در گروه سال مندان عامل به دین در مقایسه با سایر سال مندان نشان دادند.28
هیلز (Hales) در سال 2000 نتایج بررسى جدیدى را از 139 تحقیق علمى ارائه کرد که نشان مى دهد اعتقادات و فعالیت هاى دینى از قبیل دعا کردن, شرکت در مراسم دینى, و برقرارى ارتباط با خداوند, بر سلامت و بهبود وضعیت روانى افراد تأثیر مثبت مى گذارد.29
تِیلر (Taylor,2001) بر نقش دین و معنویت در درمان ضربه هاى روانى30 تأکید کرد.31
در تحقیقى به وسیله جنى داویس (Jeanie Davis) در سال 2002 بر تأثیر معنویات بر پیش گیرى از افسردگى در افراد مسن تأکید شد.32
در مطالعه دیگرى توسط کولمن (Coleman) نشان داده شد که اعتقادات دینى به زنان بیوه کمک مى کند تا با سوگ همسر خود کنار بیایند و معنى و هدف زندگى را از دست ندهند.33
براساس گزارش جفرى. اس. لِوین (Jeffrey S. Levin) و همکاران (2002) در سال هاى اخیر حجم بسیار بالایى از مطالعات مشابه که به چند هزار تحقیق بالغ مى شوند ارتباط قوى گرایش دینى را با سلامت روانى و جسمى نشان مى دهند. بسیارى از این تحقیقات در (مرکز تحقیقات دین, معنویت و سلامتى) دانشگاه دوک (Duke) و بقیه در دانشگاه هاى راتگرز (Rutgers), تگزاش (Texas), برکلى/بارکلى (Berkeley), میشیگان (Michigan) انجام شد و منجر به پدیدارى یک دیدگاه جدید علمى به نام (طب خدایى ـ تنى)34 گردید.35
به عنوان نمونه لوین (Levin) به بررسى 50 مطالعه اشاره مى کند که همگى تفاوت قابل ملاحظه ابتلاء و مرگ و میر ناشى از بیمارى هاى سیستم قلبى ـ عروقى را در بین گروه هاى دینى و غیردینى نشان داده اند. از جمله این موارد مى توان به آرتریواسکلروزیس (تصلب شرائین), انفارکتوس میوکارد, بیمارى شرائین کرونر, بیمارى هاى روماتیسمال قلب, بیمارى هاى هایپرتنسیو قلب, آنژین صدرى, کلسیفیکاسیون آئورت, آندوکاردیت مزمن, و مرگ به دنبال حالات مذکور و هم چنین انسیدانس تعداد زیادى از ریسک فاکتورهاى قلبى مانند کلسترول بالا, ترى گلیسرید بالا, و مصرف زیاد کالرى و چربى, اشاره کرد. هم چنین تحقیقات زیادى وجود دارد که نشان مى دهند دین یک اثر محافظتى قوى در مقابل سرطان دارد. تحقیقات انجام شده به وسیله UCLA, دانشگاه یوتا و دانشگاه آلبرتا از این دست هستند.36
کیت لورِنتان (Kate Loewnthal) و همکاران (2002) از گروه روان شناسى دانشگاه لندن در تحقیقى دریافتند که دین مى تواند احتمال افسردگى و مصرف الکل را تحت تأثیر قرار دهد.37
بسیارى دیگر از مطالعات انجام شده متمرکز بر این موضوع هستند که چگونه وابستگى دینى میزان هاى کلى ابتلا و مرگ را در یک جمعیت کاهش, و امید به زندگى و شاخص هاى سلامتى را ارتقاء مى دهد.
تحقیقات حجیم و مستقلى که نشان دادند پاى بندى دینى براى سلامت عمومى و به ویژه براى سلامت روانى مفید است, سبب شدند تا در انجمن روان پزشکى آمریکا از سرکوب دین در مسائل روان پزشکى انتقاد و بر هم بستگى مثبت بین گرایش دینى و سلامت روانى تأکید گردد. طبق گزارش انجمن روان پزشکى آمریکا هم جمعیت عمومى و هم بیماران روانى خیلى دینى تر از جمعیت درمان گر (روان پزشکان و روان شناسان) هستند که شاید نظام آموزشى سنتى مسئول بروز این شکاف باشد, زیرا در این نظام مقوله فرهنگ و دین به عنوان یک موضوع مهم فرهنگى نادیده گرفته شده است. در DSM-III هیچ کجا اصطلاح (فرهنگ) به کار نرفته است. در DSM-III R در قسمت معانى لغات فقط یک جا لفظ فرهنگ در خصوص تشخیص هذیان به کار رفته است. در واقع روان پزشکان و روان شناسان (شاید تحت تأثیر آموزه هاى فروید) عادت کرده اند که دین و معنویت را نادیده بگیرند. اما اخیراً پژوهش گرانى مانند ترنر (Turner) و لوکاف (Lukoff) کمک کردند تا این مفاهیم در DSM-IV گنجانده شوند.38 بالاخره در DSM-IV کلمه معنویت به طور صریح در ذیل عنوان (سایر حالاتى که ممکن است اهمیت بالینى داشته باشند) قید شد.39 هم چنین در گزارش سال 2001 سازمان جهانى بهداشت WHO بهداشت روانى اساساً یک مقوله میان فرهنگى40 خوانده شد.41 این تحول بخشى از تلاش هایى بود که براى اصلاح تفکر حاکم بر روان پزشکى انجام شد. تفکرى که در آن به دلیل اتکاى صرف به مبانى بیولوژیک, نسبت به دین و معنویت بى اعتنایى مى شد. اینک روان شناسى بیشتر در حال دور شدن از بیولوژى است تا نزدیک شدن به آن.42 تلاش هاى اخیر انجمن روان پزشکى آمریکا APA براى استقرار یک (روان شناسى مثبت)43 که متمرکز بر عوامل مؤثر در سلامت روانى (نه بیمارى روانى) است, منجر به توجه باز هم بیشتر متخصصان به معنویت و رفتارهاى دینى شده است.44

پى نوشت ها:
1. موقرى, محمدرضا, و نیک بخت نصرآبادى, علیرضا, (اهمیت توجه به نیازهاى مذهبى در سال مندان بسترى در بخش هاى روانى), چکیده مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان, معاونت پژوهشى دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى درمانى ایران, 1380.
2. Koenig, H. G. (1998). Religion and Mental Health, California: Academic Press.
3. Neldon, R. (2002). Mental Health and Spiritual Wealth, http://webmd.lycos.com/cotent/article/1728,60765.
4. American Asociation of Pastoral Councelors
5. American Pastoral Councelors (2002). About Pastoral Counceling, http://www.aapc.org/about.htm.
و ممتازى, سعید, (مشاوره مذهبى در فرهنگ مسیحى), چکیده مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان , معاونت پژوهشى دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى درمانى ایران, 1380 .
6. Narcotic Anonymous
7. Alcoholic Anonymous
8. Gambler Anonymous
9. NA Society. (2002). What Is The Narcotic Anonymous?, http://stepsalanostl.org.html.
و شیخى, سیامک و همکاران, (اصول و مبانى گروه هاى درمانى معتادان بى نام), چکیده مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان, معاونت پژوهشى دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى درمانى ایران, 1380.
10. Amaro, J. W. F. (1998). Psychology, Psychoanalysis and Religious Faith, http://www.psychwww.com/psyrelig/amaro.html.
11. Sollod, R. N. (2002). Integrating Spiritual Healing Approaches and Techniques into Psychotherapy, http://www.psychwww.com/psyrelig/sollod2.html.
12. نصر اصفهانى, مهدى, (به سمت تطابق فرهنگى در DSM-IV), مجموعه چکیده40 سخنرانى, دفتر مطالعات اسلامى در بهداشت روانى انستیتو روان پزشکى تهران, 1376.
13. حمدیه, مصطفى, (تفکر الهى و بهداشت روانى), مجموعه چکیده 40 سخنرانى, دفتر مطالعات اسلامى در بهداشت روانى انستیتو روان پزشکى تهران, 1376.
14. Clinebell, H.J. (2002). The Christian Massage and Mental Health, http://faculty.plts.edu/gpence/html/mental.html.
15. Institutional Religion
16. Personal Religion
17. Amaro, J. W. F. (1998). Psychology, Psychoanalysis and Religious Faith, http://www.psychwww.com/psyrelig/amaro.html.
18. Personal of Cultural Values
19. Intrinsic Religion
20. Extrinsic Religion
21. Boeree, C. G. (2002). GORDON ALLPORT, 1897-1967, http://www.ship.edu/~egboeree/allport.html.
22. Mind-Body or Psychosomatic Medicine
23. موقرى, محمدرضا, و نیک بخت نصرآبادى, علیرضا, (اهمیت توجه به نیازهاى مذهبى در سال مندان بسترى در بخش هاى روانى), چکیده مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان, معاونت پژوهشى دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى درمانى ایران, 1380.
24. Levin, J. S. et al (2002). God Faith and Health. New York: John Wiley & Sons, INC.
25. Crandall, J., & Rasmussen, R. (1975). Purpose in life as related to specific values, Journal of Clinical Psychology, 31, 483-485.
26. Wong, P. T. P. (1998-b). Spirituality, meaning, and successful aging. In P. Wng & P. Fry (Eds.), The human quest for meaning: A handbook of psychological research and clinical application, (pp.359-394). Hillsdale, NJ: Lawrence Erlbaum.
27. Pressman, Peter (1992). Journal of Hospital & Community Psychiatry, vol43, No:12.
28. قریشى راد, فخرالسادات, (نقش مذهب و رویارویى مذهبى در بهداشت روانى),چکیده مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان, معاونت پژوهشى دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى درمانى ایران, 1380.
29. هیلس, دایان, رهنمودى به سوى سلامتى, ترجمه جمعى از اساتید دانشگاه علوم پزشکى تهران, 1380.
30. Psychologic Traumas
31. Taylor, A. J. W. (2001). Spirituality and Personal Values: Neglected Components of Trauma Treatment, Traumatology, Vol,.7, No.3, http://pmep.cce.cornell.edu/profiles/extoxnet/dienochlor-glyphosate/cimethoate-ext.html.
32و33. معاونت پژوهشى دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى درمانى ایران, چکیده مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان, 1380.
34. Theosomatic or God-Body Medicine
35-36. Levin, J. S. et al (2002). God Faith and Health. New York: John Wiley & Sons, INC.
37. Loewenthal, Kate et al (Jan 28, 2002). Religion May Influence Attitudes Towards Alcohol and Depression, http://www.findarticles.con/cf dls/m.BSC/4 12/82551723/print.jhtml.
38. American Pastoral Councelors (2002). About Pastoral Counceling, http://www.aapc.org/about.htm.
39. The Royal College of Psychiatrists. (2002). Spirituality and Psichiatry Special Interst Group, http://www.rcpsych.ac.uk/college/sig/spirit.
40. Cross-Cultural
41. WHO., Mental Health: New Understanding, New Hope, The WORLD HEALTH REPORT, (2001).
42. Drake C. (2002). Religion Vs. Psychiatry in Alienation, http://home.earthling.net/~openedbook/Religion.psychiatry.aliena.html.
43. Positive Psychology
44. شجاعیان, رضا و زمانى منفرد, افشین, (بررسى رابطه بین استفاده از دعا در زندگى روزمره و سلامت روانى و عملکرد شغلی…), چکیده مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان, معاونت پژوهشى دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى درمانى ایران, 1380.


منبع: / فصلنامه / نقد و نظر / 1383 / شماره 35 و 36، پاییز و زمستان ۱۳۸۳/۹/۰۰
نویسنده : سید علی مرعشى

نظر شما