حارث ابن مغیره
یکی از راویان حدیث و صحابی امام محمدباقر، امام جعفر صادق و امام موسی کاظم.
حارث بن مغیره در اواخر سده اول هجرت در شهر تاریخی بصره در خانه مردی به نام مغیره ـ که ظاهراً یکی از معتقدان به اهل بیت بوده است ـ کودکی به دنیا آمد و نامش را حارث نهادند.
کنیهاش ابوعلی است و چون زادگاه او شهر بصره بود، به بصری و همچنین به دلیل پیوند با تبار نصربن معاویه، به نصری و نیز چون در بازار مسلمانان به خرید و فروش لباسهای ساخت هند اشتغال داشت، به «بَیّاع الزُطّی»[1] اشتهار دارد.
از جزئیات زندگی حارث گزارش روشنی در دست نیست، جز اینکه میتوان گفت زمینه به گونهای برای او فراهم بود که توفیق یافت تا از جمله نشردهندگان اندیشههای شیعی باشد.
صحابی امامان
حارث بن مغیره عراقی و از شهروندان بصره بود، ولی انگیزه دریافت معارف و آموزهای دینی، در ژرفای جان او چنان ریشه دار بود که او را به هجرت واداشت و از بصره به سرزمین حجاز ـ مدینه ـ رفت و این شایستگی را یافت که به محضر سه تن از امامان معصوم راه یابد و سالیان دراز از آن بزرگواران بهرهگیرد.
این راوی از اصحاب و شاگردان حضرت امام محمدباقر، حضرت امام صادق و حضرت امام کاظم است. او همچنین از جناب زید بن علی(علیه السلام) روایت کرده است.[2]
رهاورد این تلاشها، دهها روایتی است که او از اصحاب عصمت(علیها السلام) نقل کرده و در جای جای کتابهای روایی شیعه به چشم میخورد که در خاتمه به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
جایگاه بلند
این راوی شیعی در پرتوی مکتب امامان، گامهای بلندی را در جهت خودسازی و دست یازیدن به قله دانش دین برداشت؛ چنان که اگر او را از چهرههای برتر حدیث شیعه بنامیم، سخنی به گزاف نگفتهایم. به سبب این جایگاه بلند حضرت صادق(علیه السلام)، اصحاب خویش برای دریافت اخبار اهل بیت را به حارث بن مغیره ارجاع میداد. به عنوان نمونه، این روایت را بازگو میکنیم.
شیخ کشّی در کتاب گرانسنگ رجالی خویش گزارش داده است: یونس بن یعقوب، از برجستهترین راویان شیعی، میگوید: گروهی از اصحاب در محضر امام صادق(علیه السلام) حضور داشتیم. آن بزرگوار به اصحاب و یاران خود فرمود: آیا برای شما ملجأ و پناهی نیست؟ مگر برای شما وسیله استراحت و آرامش وجود ندارد که در هنگام ناآگاهی از وظایف شرعی خود به آن مراجعه کنید تا قلب و جانتان آرامش یابد؟ چه عاملی شما را از حارث بن مغیره نصری بازداشته؟ در دریافت اخبار ما، به او رجوع کنید و از او مسائل خود را بپرسید.[3]
باز کشّی در ضمن نقل روایت دیگر میگوید: روزی حضرت امام صادق(علیه السلام) به زید شحّام فرمود: ای زید! گویا من درجه و مقام بلند تو را در بهشت نظاره میکنم و رفیق تو در بهشت، حارث بن مغیره نصری است.[4]
فرزانگان
تمام محدثشناسان بزرگ از دیرباز تا روزگار اخیر، به بزرگی و برگزیدگی و فرهیختگی این راوی گران قدر اذعان داشته و او را به نیکترین ستایشها ستوده و او را حرمت نهادهاند؛ ستایشهایی که نشانی است از استقامت روح، باور ژرف به منزلت بلند امامان شیعه، رهپویی آنان و راستگویی در نقل سخنانشان.
میتوان به سخن نجاشی اشاره کرد که میگوید: حارث بن مغیره بصری، محدثی است بسیار بسیار موجّه.[5]
دیگران هم سخن نجاشی را بازگو و آن را تأیید کردهاند.
استادان حدیث
با نگاهی به روایاتی که از این راوی به یادگار مانده است، این نکته به دست میآید که بیشتر روایات او، مستقیم و بدون واسطه از سرچشمه اصلی آن که خود امام معصوم است، دریافت شده. بنابراین استادان روایی او بسیار اندکاند. به عنوان نمونه، میتوان به حمران بن امین و عبدالملک بن اعین اشاره داشت که هر دو از برادران زرارة بن اعیناند.[6]
شاگردان
با توجه به اینکه این محدث محضر سه تن از امامان را درک کرد، وی به عنوان استاد حدیث اشتهار یافت و جماعت فراوانی از یاران امامان از او بهره بردند که ما در اینجا به برخی از موجهترین آنان اشاره میکنیم:
صفوان بن یحیی، ثعلبة بن میمون، معاویة بن عمار دهنی، فضیل بن یسار، علی بن عبیدالله حلبی، حماد بن عیسی، مالک الجهنی، یحیی بن عمران حلبی، یونس بن یعقوب، جعفر بن بشیر، مثنی الحناط، علی بن نعمان اعلم.[7]
گرایش روایی
با جمعبندی روایات منقول از حارث میتوان گفت محور اساسی روایات او درباره اصولیترین و حساسترین مسئله مورد نیاز همیشگی جوامع دینی است؛ یعنی همان رهبری امام معصوم(علیه السلام) و نفی هر گونه تسلط طاغوتها بر جامعه اسلامی که این نشان دیگری است از ولایت اندیشی و ولایتپذیری این راوی والامقام.
پایان زندگی
حارث بن مغیره از اصحاب حضرت کاظم(علیه السلام) نیز به شمار میرود و طبعاً تا سال 148ق هنگام شهادت امام صادق(علیه السلام)، در قید حیات بوده است و از این تاریخ به بعد مشخص نیست که در چه زمانی زندگی را بدرود گفته و در کجا مدفون شده است و نیز روشن نیست آیا فرزندی هم داشته است؟ هر چند از کنیهاش که ابوعلی است، شاید بشود حدس زد که او صاحب فرزندی به نام علی بوده.
احادیث نقل شده ای از حارث
- اهمیت شناخت امام
حارث بن مغیره میگوید: به حضرت امام صادق(علیه السلام) عرض کردم که حضرت رسول الله(ص) فرموده: کسی که بمیرد و امام و پیشوای خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است؟
امام فرمود: بله، چنین است. سپس عرض کردم: جاهلیت مردم نادان یا جاهلیت کسی که امام خود را نشناسد؟
فرمود: جاهلیت کفر و نفاق و ضلال و گمراهی.[8]
- یکسان بودن امامان در صفات
باز میگوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که میفرمود: رسول خدا(ص) فرمود: ما اهل بیت در علم به حلال و حرام همانند هم هستیم؛ اما حضرت پیامبر اعظم(ص) و امیرمؤمنان فضل و کمال خویش را دارند.[9]
- مُحَدَّث بودن علی(علیه السلام)
حارث بن مغیره میگوید: حضرت امام باقر(علیه السلام) فرمود: حضرت علی بن ابی طالب(علیه السلام) مُحَدَّث بود و فرشتگان الهی حقایق را به حضرتش الهام میکردند. حارث میگوید: من از سخن حضرت در شگفت شدم. عرض کردم: حضرت علی، پیامبر بود؟ حضرت با دست اشاره فرمود که نه. آن گاه امام افزود: علی(علیه السلام) همانند صاحب و وزیر حضرت سلیمان (آصف بن برخیا) و صاحب موسی کلیم الله (یوشع بن نون) یا همانند ذوالقرنین است. مگر به شما نرسیده است که رسول خدا(ص) فرمود: و فیکم مثله؛ در میان شما مسلمین شخصی همانند ذوالقرنین وجود دارد که آن علی(علیه السلام) است.[10]
- منشأ دانش امامان
باز حارث بن مغیره چنین بازگو میکند که به امام صادق(علیه السلام) گفتم: از منشأ دانشتان مرا آگاه فرما؟ در پاسخ فرمود: دانش ما میراث از رسولالله و علی است. به امام گفتم: ما این گونه بیان میکنیم که حقایق و علوم (از عالم غیب) در جان و قلب شما افکنده و در گوشهای شما طنین انداز میشود؟ فرمود: بله، چنین است.[11]
- میراث پیامبران
میگوید: شنیدم که امام صادق(علیه السلام) میفرمود: دانشی که خداوند تبارک و تعالی به آدم عطا کرد و با او فرود آمد، دوباره بازنگشت؛ بلکه هر پیامبری و امامی که از دنیا رفت، دانش او برای خلف صالح او به میراث رسید. زمین در هیچ زمانی خالی از عالم ـ حجت ـ نخواهد بود.[12]
- عالم حقیقی
میگوید: از امام صادق(علیه السلام) از تفسیر آیه قرآن: (انّما یخشی الله مَنْ عبادهِ العلماء) (فاطر/28) پرسیدم، فرمود: علما کسانیاند که رفتار آنان، سخنانشان را تأیید کند. عالمی که رفتار او سخنش را تصدیق نکند، در حقیقت عالم نیست.[13]
- پیوند مسلمانان با هم
حارث بن مغیره میگوید: حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: مسلمان ، برادر و آینه و راهنمای مسلمان دیگر است، به او خیانت روا نمیدارد، او را فریب نمیدهد، به او ستم روا نمیدارد، او را تکذیب نمیکند، و از غیبت او میپرهیزد.[14]
پینوشتها
1. رجال نجاشی، چاپ داوری قم، ص101؛ رجال طوسی، چاپ منشورات رضی قم، ص117 و179؛ لسان المیزان، چاپ مکتبه اعلمی، بیروت، ج2، ص160؛ معجم الرجال، ج4، ص204، شماره2514؛ رجال العلامه المجلسی، مؤسسه اعلمی بیروت، ص182؛ منتهی المقال، چاپ موسسه آل البیت، ج2، ص320.
2. رجال نجاشی، ص101؛ رجال شیخ، ص117 و 179؛ جامع الروات، ج1، ص175؛ مجالس المؤمنین، ج1، ص352؛ رجال علامه حلی، ص55.
3. رجال کشی، ج2، ص628، شماره 620.
4. همان، ص627؛ رجال العلامة الحلی، ص55؛ تنقیح المقال، ج1، ص247.
5. رجال نجاشی، ص101؛ رجال العلامة الحلی، ص55.
6. اصول کافی، ج1، ص271؛ رجال کشی، ج1، ص34.
7. اصول کافی، ج1، ص34،36،232،261،271،275،505؛ توحید صدوق،ص149؛ معجم رجال الحدیث، ج4، ص204، شماره 2514،؛ جامع الروات، ج1، ص175؛ رجال نجاشی، ص101؛ اعیان الشیعه، چاپ دارالتعارف المطبوعات، بیروت، ج4، ص375؛ قاموس الرجال، چاپ جامعه مدرسین قم، ج3، ص51.
8. اصول کافی، ج1، ص377.
9. همان، ص275.
10. همان، ص269.
11. همان، ص264.
12. همان، ص223.
13. همان، ج1، ص36.
14. اصول کافی، ج2، ص166.
● برگرفته از فصلنامه کوثر، شماره 71، نوشته ابوالحسن ربانی سبزواری
نظر شما