ابعاد حج در قرآن(1)
1- بعد معنوی و عرفانی حج
عبادات که به عنوان هدف آفرینش انسان1تعیین شده است اسراری دارد که این اسرار غیر از آداب و احکام ظاهری عبادات می باشد. نوعاً عبادات و فرائض الهی با اختلاف درجات فراوانی که نسبت به هم دارند، برای تقویت بعد روحانی و نفسانی و در جهت سیر و سلوک انسان وضع شده با از عوام جسمانی به عوالم روحانی تکامل یابند و به مقام قرب الهی برسند. چنانکه مرحوم آقا میرزا جواد ملکی تبریزی عارف بزرگ در این زمینه فرموده است:
«مقصود اصلی از تشریع حج و سائر عبادات، تقویت بعد روحانی انسان است و تکلیف فرائض الهی از نظر خاصیت اثر گذاری در روح و جان انسان است و تکالیف و فرائض الهی از نظر خاصیت اثر گذاری در روح و جان انسان مختلفند. بعضی اثر تطهیر و تخلیه را دارند که ظلمت را از فضای روح و جان بشر دور نی کند و بعضی دیگر موجب تحلیه و تزیین جان و وسیله جلب نورانیت می گردد. و دسته دیگ، جامع هر دو اثر (تخلیه و تحلیه) هستند و حج از این دست سوم است. زیرا حج یک معجون الهی است که جمیع امراض قلوب مثل بخل و استکبار و تنبلی و.... را مانع نورانیت قلبها هستند، علاج می کند. 2 بنابراین و با توجه به مطلب فوق، حج از میان عبادات و فرائض الهی، جامع هر نوع آثار و فواید و اسراری است که در عبادات دیگر وجود دارد. چنانکه مرحوم علامه طباطبائی رحمه الله در این مورد می فرماید: وقتی که سرگذشت ابراهیم، آن چنان که در قرآن بیان شده را، به دقت مطالعه کنیم می یابیم که این جریان یک دوره کاملی از سیر عبودیت و بندگی خدا و به اصطلاح یک سیر وسلوک معنوی است که بنده از موطن خود تا قرب الهی را می پیماید و با پشت سر انداختن زخارف دنیا و لذائذ و آرزوهای مادی و جاه و مقام و خلاصی از وسوسه های شیطانی به مقام قرب الهی دست می یابد.
این وقایع و اعمال و نسک حج گرچه به ظاهر از هم جدا هستند، اما مطالعه دقیق آن نشانگر دقایق آداب سیر طلب و حضور مراسم حب و عشق و اخلاص و بالاخره بیرون آمدن از مقامات دانیه و پیوستن ته مقامات عالیه است که هر چه بیشتر در آن وقت شود حقائق تازه تر و نکات لطیف تر عاید انسان می گردد. 3
از این رو خداوند متعال هم برای فراهم شدن این یر بندگی و رسیدن به مقام قرب و حضور الهی و زیارت کعبه حقیقی، به حضرت ابراهیم خلیل الرحمن و اسماعیل ذبیح الله ماموریت دادند که حریم خانه اش را از ه چیزی که مانع این سیر و سلوک معنوی باشد، پاکسازی نمایند 4 تا زائران الهی در خانه اش صرفاً به او بیندیشند و دور او طواف نمایند و از ظلمت ماسوی الله رهائی یابند تا بتوانند در خانه عشق همان او شوند و آماده ملاقات با یگانه معبود علم هستی گردند. چنانکه همین ماموریت با همین هدف در سوره حج به گونه ای روشن تر و دقیق تر بیان شده است:
قرآن در این زمینه می فرماید:
به خاطر بیاور زمانی را که محل خانه کعبه را برای ابراهیم آماده ساختیم و به ابراهیم گفتیم که این خانه را کانون توحید کن و چیزی را شریک من قرار مده و خانه ام را برای طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع کنندگان و سجده گزاران پاک گرادان:
«و اذ بوانا لا براهیم مکان البیت ان لا تشرک بی شیئاً و طهر بیتی للطائفین و العاکفین و الرکع السجود ». 5
با توجه به تفسیر بودن (ان) برای (تبوئه)، 6 به خوبی استفاده می شود که هدف از تبوئه ابراهیم در منار خانه خدا، دو چیز است که جامع هر دو این است که این مکان مقدس مرکز عبادت خدا قرار گیرد و هیچ چیز دیگر شریک خداوند قرار داده نشود. لذا و برای تحقیق این هدف مقدس، به ابراهیم خلیل الرحمن دو ماموریت داده شد: 1-" ان لا تشرک بی شیئاً" 2- "طهر بیتی للطائفین"- یعنی ای ابراهیم مقصود از جای دادن تو در اینجا سکنی گزیدن نسیت بلکه، نه تنها خودت نباید هیچ گونه شریکی برای من قرار بدهی – چه شرک خفی و چه شرک جلی – چه اینکه نکره در سیاق نهی مفید عموم است " لا تشرک بی شیاً"؛ بلکه باید ساحت قدس کعبه را از هر چه که شائبهشرک می رود پاکسازی نمائی تا دیگران در ای مکان فقط مرا عبادت کنند و به هیچ دیگر نیندیشند. این مطلب با عنایت به صدر آیه و تناسب کلمه و موضوع که تطهیر کعبه برای امور عبادی نظیر طواف و عکوف و قیام و نماز می باشد به خوبی فهمیده می شود. موید این مطلب روایتی است از اما صادق(ع) که در تفسیر آیه فرموده است. علاوه بر این استعمال ضمیر متکلم وحده (بی-بیتی) بیانگر این است که این خانه، خانه خداست پس باید فقط خداوند مورد پرستش واقع شود.
مرحوم علامه طباطبائی (ره) در توضیح آیه می فرماید:
مراد از آماده ساختن کعبه برای ابراهیم این است که آنجا مرجع عبادت خدا قرار داده شود تا بندگان آنجا را خانه عبادت قرار بدهند، نه این که ابراهیم آن مکان را محل سکنی و زندگی خود قرار دهد. از این رو خانه راهب خودش نسبت داد و فرمود «بیتی» تا اعلان کند که این خانه، کانون توحید و مختص عبادت خداست و هیچ چیز نباید شریک خداوند قرار داده شود و هدف دیگر این بوده که ابراهیم برای کسانی که قصد خانه خدا نموده اند عبادتی را تشریع کند که خالی از هر گونه شائبه شرک باشد. 7
آنچه که این عبادت خالص را فاسد می کند و از اختصاصی بودن خدا خارج می کند و در نتیجه انسان را از بندگی و عبودیت منحرف می کند، همان شرک است که خود دارای انواع اقسام است که در قرآن ظلم عظیم تلقی شده است. 8 و شاید در راستای تحقق همین هدف، شرک است که خود دارای انواع و اقسام است که در قرآن ظلم عظیم تلقی شده است. 8 و شاید در راستای تحقق همین هدف، در موقع احرام باید گفته شود "لاشریک لک لبیک" و به تعبیر عارفانه امام خمینی (ره) لبیک گویان برای حق نفی شریک همه مراتبت کنید و از خود که منشأ بزرگ شرک است به سوی او جلّ و علا هجرت نمائید. (حج در کلام و پام امام خمینی ص 10).
و شاید نکته اینکه آیه واذن فی الناس باحج – بعد از آیه طهر بیتی للطائفین 9– ذکر شده این باشد که ابراهیم اول مأموریت یافت تا محیط کعبه را برای عبادت خالصانه خدا از هر گونه مظاهر شرک و کفر پاکسازی نماید و آنگاه دعوت عمومی بنماید تا طواف و نماز و سایر اعمال حج فقط برای او انجام پذیرد.
یعنی اگر در گوشه و کنار جهان انواع و اقسام کنگره ها و اجتماعات برای اهداف خاصی تشکیل می گردد، هدف از کنگره جهانی حج سیر الی الله و حضور در مهمانسرای الهی و رسیدن به مقام قرب الهی و آزاد شدن از هر گونه وابستگی و غل و زنجیرهائی است که به دور خود کشیده است. 10 و طواف دور خانه عتیق باید سبب آزادی از بند عبودیت غیر خدا شود چنانکه ذبح و قربانی می فرماید: گوشتها و خونهای قربانی به خدا نمی رسد، بلکه آنچه به خدا می رسد تقوی و پرهیزکاری شماست. 11
یعنی هدف از این سفر الهی، کسب تقوی و توشه معنوی است چنانکه فرمود:
(در این سفر) زاد و توشه تهیه کنید که بهترین زاد و توشه پرهیزکاری است. ای صاحبان عقل و خرد از من بپرهیزید. 12
یعنی تنها صاحبان عقل و خرد از این سفر کسب تقوی میکنند و با پیمودن مدارج تقوی به مقام قرب الهی می رسند، چه اینکه اگر تقوی به خدا می رسد "یناله التقوی منکم"، نفس متّقی هم به خدا می رسد چنانکه استاد آیت الله جوادی آملی در توضیح آیه فرمود:
از آنجائی که تقوی با نفس متقی اتحاد دارد، پس نفس متقی هم به خدا می رسد و ممکن نیست تقوی به خدا برسد اما متقی نرسد، پس گوارا باد بر حج گزاری که قربانی اش لله باشد و غیر خدا را در آن نبیند تا تقوایش به خدا برسد و در نتیجه خودش هم به خدا برسد شاید به خاطر همین تقوی ارزشمند و «موعود به » در نحر باشد که روز نحر را «حج الاکبر» خوانده اند. 13 و شاید تسیر آیه "ثم لیقضوا تفثهم" 14 در روایات، به ملاقات با امام معصوم(ع)، اشاره به این نکته باشد که اگر زائر متقی با قربانی به خدا می رسد، همچنان که آلودگیهای ظاهری را از بدن دور می سازد، باید آلودگی های روح را با ملاقات با حجت الله ر طرف نماید. چنانکه امام صادق (ع) در این زمینه فرمود:
باید آلودگیهای روح و جان را با ملاقات با امام (ع) بر طرف نمایند. 15
امام باقر(ع) هم در این باره فرمود: تکمیل حج به آن است که حاجی امام را ملاقات نماید. 16
احتمالاً برای همین نکات بوده که حضرت ابراهیم با طی این منازل و مراحل حج به مقام والای امامت نائل گشت. از جمله آیات دیگری که دلالت بر بعد معنوی و عرفانی حج دارد آیه ای است که اشاره به نتیجه اعمال حج دارد:
هنگامی که مناسک حج خود را انجام دادید، پس ذکر خدا را بگوئید همانند یادآوری کردنتان از پدران بلکه از آن هم شدیدتر و بیشتر. 17یعنی بعد از اعمال حج و پیمودن منازل آن: باید چنان حالت ذکری به زائر خانه خدا دست بدهد که غیر خدا را فراموش نماید، آن هم الاقل مثل آن شور و سوزی که در افتخار و مباهات به پدران خود در جاهلیت داشتند بلکه "اشد ذکراً " به کمیّت ذکر کار ندارد، بلکه مربوط به توجه قلبی است که چه بسا یک ذکر قلبی همراه با سوز و گداز به مراتب بهتر و برتر و کار سازتر از یک عمر اذکار لفظی است. پس سرانجام حاجی می تواند با توجه به قلبی شدید به خدا برسد چنانکه نبی مکرم اسلامr در این باره فرمود:
هدف از وجوب نماز و حج و طواف و مناسک به پا داشتن ذکر الله در قلب و جان انسان است والا آن نماز و حج چه ارزشی خواهد داشت. 18از این رو خداوند در توصیف مومنین فرمود: مومنان تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهای آنها ترسان گردد. 19
بنابراین، یکی از مناسب ترین مکان برای تحقق ذکر قلبی، مراسم باشکوه حج است شاهدش این است که خداوند متعال در آیات مختلف متذکر همین مسأله در ایام حج شده است. 20
بنابراین، حاجی در همه جا باید سعی و تلاش نماید تا توجه قلبی برایش حاصل گردد. قرآن هنگامی که اهداف حج را بیان می نماید یکی از آنها را "و یذکروا اسم الله" ذکر می فرماید: هنگامی که برنامه هدی را در موارد متعدد بیان می کند، تذکر می دهد که هدف از نحر و ذبح "ذکر الله و تقرب الی الله" است. شاهدش این است که در آیات متعدد مربوط به هدی، فقط یاد خدا را مطرح می نماید؛ یعنی در هنگامی قربانی تمام توجه باید به خدا و قبولی اعمال باشد و بقیه امور تحت الشعاع قرار گیرد.
از بین آیات گذشته آیه 34 از سوره حج قابل توجه بیشتر است چونکه:
1. علت تشریع عبادات برای هر امت یک چیز قرار داده شد و یک آن ذکر الله است تا به این نکته توجه بدهد که مقصود اصلی از مناسک، ذکر الله است. چنانکه بعضی از مفسرین گفته اند.
از اینکه در این آیه مبارک تشریع نسک را فقط به ذکر الهی تعلیل آورده، فهمیده می شود که مهمترین هدف از تشریع عبادت، ذکر الهی است. 21
2. از دنباله آیه "فالهکم اله واحد فله اسلموا" استفاده می شود که از آنجائی که معبود شما یک است، پس باید فقط خاضع و تسلیم او بود و ذکر او را گفت و منسوب به غیر نکرد.
3. ازتعقیب آیه فوق به آیه "و بشر المخبتین الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم" 22 به دست می آید که اولین صفت مخبتین همان توجه قلبی به خداست که باید در مراسم حج برای حاجی حاصل گردد.
به علاوه، نکته دیگری که از این آیه (با توجه به این که در سیاق آیات حج واقع شده) به دست می آید این است که حاجی باید در ایام حج سعی کند از مخبتین به شمار آید، آنهائی که دارای چهار ویژگی (و جل – صبر – اقامه نماز – انفاق) هستند.
مرحوم علامه طباطبائی (ره) در توضیح آن می فرماید:
جمله "بشر المخبتین" اشاره به این است که هر کس در حج خودش اخلاص و حالت تسلیم داشته باشد او از مخبثین است و مخبثین طبق این آیه کسانی هستند که وقتی نام خدا برده می شود دلهایشان مملو از خوف پروردگار می گردد. و در برابر حوادث، صبر و شکیبائی پیش می گیرند و بر پادارندگان نماز هستند و از آنچه که خداوند به آنها داده انفاق میکنند. و لذا مرحوم علامه می می فرماید: انطباق این صفات مخبثین با کسی که حج خانه خدا را با حالت تسلیم به جا می آورد روشن است، چون که همه این صفات در حج وجود دارد. 23
از این رو حضرت ابراهیم بالاترین مقام را که مقام تسلیم باشد در کنار کعبه، برای خود و ذریه اش درخواست نمود: پروردگارا، ما را تسلیم فرمان خودت قرار ده و از دودمان ما نیز امتی مسلمان قرار ده. 24
از جمله آیات دیگری که دلالت بر بعد معنوی و عرفانی حج دارد، آیه ای است از سوره مبارکه مائده که خداوند فرمود: «ای کسانی که ایمان آورید شعائر الهی را نقض نکنید و حریم آنها را حلال نشمرید و احترام را نگه دارید و قربانی های بی نشان و یا نشاندار را حلال نشمرید و نیز احترام کسانی که برای بدست آوردن فضل پروردگار و جلب رضوان او به قصد زیارت خانه خدا حرکت میکنند، نگه بدارید و برای آنها مزاحمت ایجاد نکنید. 25
از آنجائی که «رضوان» در لغت به معنای رضایت کثیر 26 است، پس حاجی در این سفر مقدس باید دنبال کسب رضایت مولی است. "رضوان من الله اکبر" و محل کسب چنین رضایتی، موسوم با شکوه حج است. چنانکه امام صادق(ع) در ضمن حدیث مفصلی فرمود: حج شعبه ای از رضوان الهی است. 28
همچنان که حضرت ابراهیم عرض کرد: «پروردگارا! من بعضی از ذریه ام را در سرزمین بی آب و علف در کنار خانه ای که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را بر پا دارند» 29از این آیه هم بعد معنوی حج استفاده می شود، چون که کلمات غیر «ذی زرع و عند بیتک الحرم و لیقیموا الصلوه» اشاره به این واقعیت دارد که غرض از اسکان، زراعت و کسب و تجارت نیست، بلکه اسکان در این مکان فاقد هر نوع امکانات اولیه، برای تقرب محض الی الله و متمحض شدن در عبادت اوست. مرحوم علامه طباطبائی (ره) هم در وجه هجرت حضرت ابراهیم(ع) به این سرزمین بی آب و علف فرمود: برای اینکه ذریه اش متمحض در عبادت خدا بشوند و شواغل دنیا دلهایشان را مشغول نسازد. 30
از این رو، اولین غرض و بعضی از مفسرین تنها غرضش را اقامه نماز ذکر نمود و چنانکه تکرار نداد "ربنا لیقیموا" و ذکر نماز از بین شعائر، برای اظهار کمال عنایت به اقامه نماز در جوار پروردگار است. همچنان که از آیه "طهر بیتی للطائفین و العاکفین و الرکع السجود"31استظهار می شود که عمده عبادت حاجی در کنار خانه خدا باید طواف و عکوف نماز باشد.
پس جو حج، یک جو عبادت و بندگی و دور جستن از هر گونه تعلقات مادی است و سفر حج یک سفر الی الله است.
بنابراین، حاجی از همان اول که نیت حج می کند و از خود خانه و کاشانه و هم تعلقات مادی جدا می شود تا احرام و طواف و سعی و رمی و هدی کند، همه جا خدا را می جوید و در طلب وصال او شب و روز آرام ندارد؛ این سو و آن سو می رود و در کوه و بیابان سرگردان می شود تا در مهمانسرای الهی آیات روشن الهی را با چشم سرو و چشم جان مشاهده نماید. "فیه آیات بینات" 32 و با سعی و تلاش همچون هاجر چشمه ای از معرفت باری او گشوده گردد. پس، هر کس که قصد سفر الی الله را نموده، باید از ابتدا آ هر گونه اموری که با این سفر ضدیت دارد دوری جسته و دل را فقط متوجه خدا بنماید. چنانکه امام (ع) در این باره فرمودند:
به هنگامی حج دل را برای خدا مجرد ساختن، و از هر حجابی آزاد شدن و همه امور را به خدا سپردن، و در تمام حرکات و سکنات بر او توکل کردن و خود را با آب توبه شستشو دادن و دنیا و مافیها را رها ساختن از مقدامات سفر الی الله است. 33یعنی شرط نخستین این سیر، بیرون آمدن از خود تعلقات مادی است و جهت تحقق عملی آن از لحظه اول احرام، باید از انواع تعلقات مادی و انواع امتیازات و تفاخرات و زخارف، حتی از کفش و کلاه ها شود، تا حالت فرشته گونه پیدا کند. و فقط با دو تکه پارچه پاک و حلال با رمز مخصوص جواز عبور برای مهمانی و ملاقات با رب الارباب بگیرد. از این رو، لحظه جواز عبور گرفتن بسی حساس و سرنوشت ساز است، که اولیاء الله درم وقع گفتن لبیک رنگ عوض کرده و گریه می نمودند که نکند جواز عبور به آنها داده نشود. و چنانکه امام صادق(ع) و امام سجاد (ع) در این لحظه به حالت غشوه افتادند. وقتی که علت را پرسیدند، فرمودند: چگونه جرات کنم که بگویم "لبیک اللهم لبیک" در حالی که می ترسم لبیک (خدایا آمدم) بگویم اما جواب آید که من آمدن تو را قبول ندارم. 34
لبیک را کسی می گوید که احساس حضور نماید در اطاق در بسته در حالی که کسی نباشد، بله بله نمی گویند اگر لبیک گفته می شود یعنی در حضور او هستیم او ما را صدا زده و ما جواب می دهیم. از این رو، حضرت امام خمینی (ره) عارف معاصر فرمود: مهم آن است که حاجی بداند کجا می رود و دعوت چه کسی را اجابت می کند و مهمان کیست و آداب این مهمانی چیست. 35
حاجی می خواهد با احرام حرم امن الهی در خود به وجود آورد و منطقه وجودش را برای غیر خدا ممنوعه اعلان کند: "من دخله کان امنا" تا برای همیشه روی غیر خدا ممنوع گردد. خود میزبان فرمود: کسانی که (به واسطه احرام) حج را بر خود واجب نموده اند باید از هر گونه تمتعات جنسی و انجام گناه و گفتگوهایی بی فایده و جر و بحثهای بی ارزش اجتناب کنند. 37
مسائل معنوی و عرفانی حج هرگز تمام شدند نیست، و رسیدن به مقامات عالیه در حج، وقف احدی نیست بلکه بستگی به سعی تلاش، همت و خلوص و سوز و گداز زائران دارد. و هر زائر خانه خدا باید بداند که اگر کسی در این بعد از حج که مهمترین ابعاد حج است موفق نگردد، در ابعاد دیگر هم چندان موفق نخواهد شد. چنانکه حضرت امام خمینی (ره) احیاءگر حج ابراهیمی، محمدی در این باره فرمودند: تحصیل ابعاد دیگر حج حاصل نمی شود، مگر آنکه بعد معنوی و الهی آن جامه عمل بپوشد. 38
بنابراین، حاجی تنها نباید، این بدن را از راه دور حرکت داده و به میقات و مطاف ومسعی و عرفات و مشعر ومنی رساند، اما با جان خالی از معارف آسمانی و دست تهی از بهره معنی حج با چمدانهای پر از عروسک و اسباب بازی برگردد. 39 "فوااسفاه من خجلتی و افتضاحی". 40 آن کس که با پا به کعبه رود کعبه را طواف می کند و آن کس که با دل برود او را طواف می کند و اگر حاجی در ایام حج به خود نپردازد و از خود بینی رها نشود و به خودسازی همت نگمارد و از احرام تا حلق و تقصیر و طواف و خود را از آلودگی ها خلاصی نبخشد، پس کی؟ اگر قبل و بعد او فرق نکند، پس کی؟ چه آنکه حج فراموش کردن خود، در راه خدا و ذوب شدن من در ما است.
2_بعد فرهنگی حج
موسم حج علاوه بر امور معنوی، یکی از مناسب ترین ایام برای مبادله فرهنگی و انتقال ارزشها در بین مسلمین جهان است و آثار و برکاتی از این راه نصیب اسلام و مسلمین میگردد، و سبب رشد و شکوفائی زائران خانه خدا را فراهم می نماید. چون که ایمان و بینش دینی حج گذار در گذرگاه های حج از ناخالصی ها جدا و اصلاح می گردد و در نتیجه حج یک دوره عملی آموزش دین برای هر زائر است که تا هر مسلمانی آن را در تمام عمر حداقل یکبار پیاده نکند، به حقیقت ایمان نمی رسد. از این رو فرموده اند: تارک حج در صف یهود و نصاری قرار داده می شود 41 و در مقابل، حج و عمره عامل موثر برای اصلاح ایمان و تقویت دین معرفی شده است 42
چه اینکه حج مروری بر توحید و تاریخ حامیان آن از آدم تا ابراهیم و خاتم و درگیری مدام ایمان و کفر و نفاق می باشد و هر کدام از اعمال حج و اماکنه مقدسه از حرم و میقات و مکه و کعبه و سعی و عرفات و مشعر و منی و یا انسان سخن می گویند و حاجی را به اندیشه وا می دارند و آگاهیهای لازم به او منتقل می شود و در نهایت سبب بینش توحیدی که اُم و اساس همه مسائل است می گردد. از سوی دیگر، در حج آموزش عملی فرهنگ برابری و مساوات و اخوت و تعاون و طرد هر گونه تفرق و نفاق داده می شود؛ یعنی به حاجی می آموزند که علی رغم تفاوتهایشان در رنگ و پوست و نژاد و زبان و مقام و ثروت، همه در نزد خداوند مساوی هستند. خطبه های پیامبر اکرمr در حجه الوداع شاهد روشن و واضح بر این مدعاست که فرمود: از نظر اسلام همه مردم با همه برابرند؛ عرب بر عجم و عجم بر عرب هیچ فضیلتی ندارد، مگر به ملاک تقوی... مسلمان برادر مسلمان است. 43
و در یک کلمه، بزرگترین ومهمترین فرهنگترین که در ایام حج به حاجی منتقل می گردد، فرهنگ توحید خالص ابراهیمی محمدی r است.
اما آیاتی که بعد فرهنگی حج از آن استظهار می شود عبارتند از: "جعل الله الکعبه البیت الحرام قیاماً للناس" خداوند کعبه را که خانه محترم است وسیله ای برای سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده است. 44
"و اذن فی الناس الحج _ لیشهدوا منافع لهم" ای ابراهیم در میان مردم اعلان عمومی برای حج بنما تا پیاده و سوار بر مرکبهای الغر از هر راه دور، قصد خانه خدا کنند تا شاهد منافع گوناگون خویش در این برنامه حیاتبخش باشند. 45
دقت در اطلاق دو کلمه «قیام» و «منافع» باعث رهنمون شدن به مطلب وسیع و گسترده ای می گردد که قوام و حیات جامعه بشری تأمین هر نوع منافع انسانها در گرو تحقق این مراسم باشکوه حج است. چه چیزی بالاتر و مهمتر از فرهنگ جامعه که قوام و حیات جامعه در گرو فرهنگ آن جامعه است. چه منافعی که اولا و با لذات با این فریضه الهی و امکنه مقدس تناسب دارد. همان ایمان و ارزشهای الهی است. که شاهد قوی و گویای آن این است که بعد فلسفه های حج مطرح شده است. چنانکه امام صادق(ع) در جواب هشام بن حکم در مورد حکمتهای حج فرمودک خداوند متعال به وسیله حج، زمینه اجتماع مردم مشرق و مغرب را فراهم کرده، برای این که همدیگر را بشناسند و تفاهم کنند... و برای اینکه آثار پیامبر اکرم r شناخته شود و اخبار و گفتار وی احیاء گردد تا به دست فراموشی سپرده نشود. جالب اینکه امام(ع) در دنباله آن، دلیل این مطلب را هم بیان می فرماید که اگر هر قوم و ملتی تنها از کشور و بلاد خویش سخن بگویند و تنها به مسائلی که در آن است بیندیشند، همگی هلاک می گردند و کشورهایشان ویران می شود و از بسیاری از منافع و سودها و اطلاعات و اخبار محروم می شوند. این است فلسفه و دلیل کنگره جهان حج. 46
بنابراین، یکی از علل حج، شناخت و آشنایی مردم با آثار و احادیث رسول اللهr و زنده نگهداشتن و به دست فراموشی نسپردن آنهاست؛ یعنی حج در واقع مروری بر تاریخ اسلام و پیامبر اسلام بلکه مروری بر توحید و حامیان آن از آدم تا ابراهیم و خاتم است و تابلوئی برای تمام فداکاریهای قهرمان توحید و پیامبر اکرمr است که حاجی با دیدن این صحنه ها و امکنه پیام می گیرد.
از سوی دیگر، ایام حج فرصتی است بسیار مناسب برای تبلیغ فرهنگ اصیل اسلام، در میان قشر وسیع و قابل توجهی از مسلمین که از اطراف و اکناف عالم در این نقطه اجتماع کرده اند. و اصولاً از مقدمات اولیه حج تعلم بسیاری از مسائل اسلامی است که به نوبه خود به علماء متعهد اسلام امکان می دهد تا از استقبال مردم برای تعلیم و ارشاد و نشر فرهنگ غنی اسلام استغناء نمایند.
حج در واقع آموزشگاهی است که هر سال دایر می گردد و موسس آن خداوند منان و اساتید آن انبیاء و ائمه معصومین و علماء متعهد اسلام هستند که معارف اصیل و ناب را به کام تشنگانی که از سراسر عالم در این مکان گرد هم آمده اند، می ریزند. چنانکه سیره عملی انبیاء عموماً و پیامبر اکرمr و ائمه کرام خصوصاً بر این منوال بد که از این کنگره عظیم حج در جای جای مواقف مشاعر به نحو احسن استفاده نمایند. و شاید یکی از علل موفقیت پیامبر اکرمr در نشر و گسترش اسلام به سراسر عالم این بود که در مدت سیزده سال اقامت در مکه با نمایندگان و سران قبائلی که از اطراف عالم برای اداء حج به مکه می آمدند، تماس برقرار نماید و به تبلیغ بپردازد که بعضی از مورخین نمونه های از این قبیل ذکر کرده اند. 47 علاوه بر اینها:
- پیام رسانی و تبلیغ حضرت علی(ع) در سرزمین منی در ضمن تلاوت آیات برائت.
- تبلیغ امام حسین(ع) در موسم حج برای بیان رسالت خود اوضاع سیاسی یزید که برای تحقق این هدف چند ماه در مکه توقف نمود تا حجاج از سراسر دنیا در موسم حج گرد هم آیند.
- تبلیغ امام صادق(ع) در عرفات در میان انبوه جمعیت که با صدای بلند رو به هر طرف نمونه و در هر نموده و در هر بار سه مرتبه می فرمود: ای مردم، رهبر شما رسول خدا بود بعد حضرت علی، پس اما حسن و امام حسین و امام سجاد و امام باقر و فعلاً من هستم پس از من سوال کنید. 48
- امام صادق(ع) در موسم حج خیمه ای برافراشته می کرد و دانشمندان آن روز به حضورش شرفیاب می شدند و راه و روش تبلیغات و مبارزه با مفاسد فکری و اعتقادی را فرا میگرفتند.
و در مقابل مسلمین و علماء هم در ایام اختناق از این فرصت استفاده کرد، در موسم حج شرکت نموده و از محضر ائمه(ع) بهره برداری میکردند. گواه روشن آن، مباحثات عقیدتی و فقهی ائمه(ع) و صحابه و تابعین و علماء در موسم حج است که به افتاء و تدریس و مناظره می پرداختند. پیامهای حضرت امام خمینی (ره) به حجاج بین الحرام نیز در همین راستا بوده است.
بنابراین، ایام حج فرصت بسیار مناسب و استثنائی برای تبلیغ و نشر فرهنگ اصیل اسلام در میان قشر وسیع و قابل توجهی از مسلمین است هم تبلیغ قولی است و هم عملی و هم بررسی مسائل مختلف اسلامی توسط برجسته ترین افراد از نظر علم و تقوی، و هم مبارزه با ریشه های فرهنگ ضد توحیدی و استعماری و هم خنثی کردن هر گونه توطئه و نقشه های شوم بر علیه اسلام ناب محمدی است. همچنانکه پیامبر اکرمr در جریان فتح مکه و حجه الوداع فرهنگ جاهلیت را عملاً و قولاً ریشه کن نمود.
نکته دیگری که در بعد فرهنگی حج نمایان است، مسئله پیام رسانی است. حاجی و زائر خانه خدا، علاوه بر این که معرف اصیل اسلام و آیات روشن الهی را مشاهده و پیام را دریافت می کند، 49باید این پیام را به عنوان ره توشه حج با خود به همراه برده و در محیط و شهر و آبادی خود نشر دهند، چه این که پیامبر اکرمr در حجه الوداع خطاب به مردم فرمود:
باید این مطالب و معارف را حاضر و شاهد شما به غایب انتقال بدهد. 50 چنانکه امام حسین(ع) در سال 58 هجرت، دو سال قبل از مرگ معاویه، در سرزمین منی در میان جمعت 1000 نفری بعد از انتقاد از وضع موجود فرمود: گفتارم بشنوید و به خاطر بسپارید، وقتی که به محل سکونت خود برگشتید، پیام مرا به افرادی که مورد اطمینان هستند ابلاغ نمائید. (احتجاج طبرسی، ج 2، ص 296)
همچنانکه علی بن موسی الرضا(ع) در ضمن بیان علل و فلسفه حج فرمودند:
در حج، تفقه و آشنائی با دین و گسترش فرهنگ اهل بیت به تمام نقاط جهان نهفته است: 51 "مع ما فیه من التفقه و نقل الاخبار الی کل صقع ناحیه"
یعنی در حج هم پیام گیری است هم پیام رسانی و در واقع بهترین و موثرترین رسانه گروهی جامعه اسلامی است. اما نکته جالب در این روایت این است که امام(ع) در بیان این مطلب، تمسک به آیه نمودند که خداوند متعال در آن آیه مبارکه فرمودند:
چرا از هر گروهی، طائفه ای از آنان کوچ نمی کنند تا در امر دین تفقه نمایند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها را انذار نمایند تا شاید (از مخالفت فرمان الهی) بترسند و خودداری کنند. 52 "فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون".
نعمت بهره برداری از معرف و فرهنگ ناب محمدی در مراسم حج اختصاص به مسلمین که توفیق حضور دارند ندارد بلکه آنها موظفند این فرهنگ را به عنوان بهترین سوغاتی با خود برده و در منطقه خود نشر دهند و بدین وسیله نقش فرهنگی حج با توجه به تکرار آن در هر سال، ابعاد گسترده تری پیدا میکنند و در نهایت عامل قوی برای تقویت دین و ضمانی جاودانه برای فرهنگ اصیل اسلام خواهد بود و در نتیجه فرمامیش امام صادق(ع) (تا کعبه برپاست دین هم استوار است)، "لایزال الدین فانما ما قامت الکعیه"، جایگاه خودش را پیدا خواهد کرد.
بنابراین، یکی از اهداف و ابعاد عالیه حج، آشنائی بیشتر و عمیقتر مردم با مسائل اسلامی و انتقال اخبار و پیامهای حج به سراسر عالم است. حج آموزش چند روزه است برای آماده سازی فرد در پهنه زندگی، حج تابلوئی از تمام فداکاریهای قهرمان توحید و پیامبر اکرمr است که با دیدن صحنه و امکنه تبلیغ می شوند، پیام می گیرند، سپس به سراسر عالم نشر می دهند حج یک دانشگاه و دانشسرای عالی فرهنگی است که فرهنگ خودسازی، امنیت، عدالت اجتماعی، ایثار، مقاومت، نظم و انضباط، اتحاد و مساوات و... به حاجی تعلیم داده می شود. در حج عملاً به مسلمین می آموزند که چگونه پیامبر اکرمr در حجه الوداع این قدرت را به معرض نمایش گذاشت. حج محل زنده کردن آثار رسول الله است "و لتعرف آثار رسول الله و تعرف اخباره و یذکر و لاینسی" و حج محل تعلیم علوم اهل بیت و نشر آن به سراسر جهان "مع ما فیه من التفقه و فعل الاخبار الائمه الی کل صقع ناحیه" می باشد.
حضرت امام خمینی (ره) احیاء گر حج ابراهیمی درباره بعد فرهنگی حج فرمودند: حج کانون معارف الهی است... حج بسان قرآن است که همه از آن بهره مند می گردند ولی اندیشمندان و غواصان و درد آشنایان امت اسلامی اگر دل به دریای معرف آن بزنند و از نزدیک شدن و فرو رفتن در احکام و سیاستهای اجتماعی آن نترسند از صدف این دریا گوهرهای هدایت و رشد و حکمت و آزادگی را بیشتر صید خواهند نمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت ولی چه باید کرد و این غم بزرگ را به کجا باید برد که حج بسان قرآن مهجور گردیده است و به همان اندازه ای که آن کتاب زندگی و کمال و جمال در حجابهای خود ساخته ما پنهان شده است و این گنجینه اسرار آفرینش در دل خروارها خاک کج فکری های ما دفن و پنهان گردیده است... حج نیز به همان سرنوشت گرفتار گشته است؛ سرنوشتی که میلیون مسلمان هر سال به مکه می روند و پای جای پای پیامبر و ابراهیم و اسماعیل و هاجر میگذارند ولی هیچ کس نیست که از خود بپرسد ابراهیم و محمدr که بودند و چه کردند هدفشان چه بوده و از ما چه خواسته اند؟53
3. بعد اقتصادی حج
حج با دارا بودن بعد معنوی و عرفانی عمیق گسترده، ابعاد دیگر آن خصوصاً بعد اقتصادی و مادی آن مورد تردید واقع شده است به طوری که گفته اند مگر ممکن است چنین عبادت پر معنویت، همراه با بعد مادی و اقتصادی باشد، بلکه این مسائل را منافی با روح حج می دانسته اند و این خاصیت یک سونگری به حج است. همچنانکه این توهم در مزان جاهلیت هم وجود داشته و خیال میکردند معامله و تجارت و کسب و کار در ایام حج حرام و باعث بطلان آن میگردد. 54 اما خداوند متعال برای مقابله با این طرز تفکر آیات متعددی را نازل نموده است که تعدادی از آنها به شرح ذیل است:
گناهی بر شما نیست که از فضل پروردگار خود (منافع اقتصادی در ایام حج) برخوردار شوید. 55
"لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلاً من ربکم".
شکی نیست که مراد از فضل در آیه، فضل و بهره مادی است چون که مسائل معنوی جای هیچگونه تردیدی نبود تا بفرماید: "لیس علیکم جناح".... همچنانکه مراد از ابتغاء، ابتغاء بعد از اتمام حج نیست، چون که معامله و تجارت بعد از اعمال حج جای بحث و گفتگو نبوده است، بلکه آنجا که محل کلام بود معامله و تجارت در اثناء عمل وبود و آیه مبارکه هم در رد مراد این نوع تفکر با صراحت تمام فرمود: (هیچ گونه مانعی و اشکالی وجود ندارد که مردم از فضل خدا بهره مند گردند بلکه با توجه به معنای ابتغاء 56 می توان در راه کسب آن اجتهاد و کوشش هم نمود و حتی با ملاحظه "من ربکم" می توان به آن به رنگ عبادت داد تا از مصادیق بارز آیه "رجال لاتلهیهم تجاره و لابیع عن ذکر الله"، 57 به شمار اید. منتهی باید مواظب بود که تچجارت در خلال حج ابتغاء من فضل الله باشد.
موید دیگر بر اطلاق ابتغاء فضال من ربکم بر امور مادی، نظایر این آیه در قرآن است که ابتغاء فضل الله بر امور مادی اطلاق شده است از جمله خداوند در سوره جمعه فرمود:
هنگامی که نماز پیان گرفت شما آزادید در زمین پراکنده شوید و از فضل الهی طلب کنید 58.
"فاذا قضیت الصلوه فانتشروا فی الارض و ابتغوا من فضل الله".
علیهم السلام برای اصحاب ایجاد سوال کرد که آیا تجارت و بهره مندی مادی رد ایام حج ضرری به حج میرساند یا نه، چنانکه شخصی مثل معاویه بن عمار به امام صادق(ع) عرض کرد: مردی برای تجارت به طرف مکه حرکت میکند یا شتری دارد که کرایه میدهد آیا حجش ناقضص است یا کامل؟ حضرت پاسخ فرمودند: حجش کامل و تمام است. 59
از جمله آیات دیگری که دلالت بر بعد اقتصادی حج دارد، آیه شریفه ذیل میباشد:
"و اذن فی الناس بالحج... لیشهدوا منافع لهم و یذکروا اسم الله... " 60 ترجمه آن گذشت. با توجه به تقابل دو جمله "لیشهدوا منافع لهم و یذکرو اسم الله"، استطهار میشود که حج دو بعد دارد، بعد عبادی و غیر عبادی. و قطعاً یکی از مصادیق بارز منافع، منافع اقتصادی حج است که احتمالاً به دلیل اهمیت این بعد یا جهت مقابله با تفکر جاهلی، مقدم بر بعد معنوی حج ذکر شده است.
شاهد قطعی بر این که مراد از منافع، منافع اقتصادی هم هست تمسک امام رضا(ع) به این آیه شریفه است که در ضمن بیان علل و فلسفه حج فرمود:
منافع و آثار حج تمام اهل زمین از شرق و غرب و بر و بحر را فرا می گیرد چه آنها که حج به جا می آورند و چه آنها که به جا نمی آورند از تجار و کسبه و مساکین و حاجتمندان... برای همین منافع قرآن فرمود: "لیشهدوا منافع لهم". 61
توجیه دیگری که میشود برای تقدم بعد غیر عبادی بر عبادی در این آیه مبارکه ذکر کرد، جنبه روانی قضیه است که برای جذب مردم عادی به سوی خانه خدا، ابتدا روی منافع مادی تکیه نمود. و به تعبیر مرحوم علامه طباطبائی از آنجائی که انسان فطرت حب الذات دارد و منافع خودش را دوست دارد از این رو در همان اول فرمود "لیشهدوا منافع لهم". 62
از جمله آیات دیگر، آیه 2 از سوره مبارکه مائده میباشد که خداوند متعال ضمن خطاب به مومنین فرمود: احترام آنهائی که به خاطرمعاش و معادشان قصد خانه خدا را نموده اند نگه دارید. 63 یعنی این زائراین خانه خدا انسانهای محترمی هستند نباید حریم آنها حلال شمرده شود.
علاوه بر این که لسان این آیه لسان مدح است و نیز بعد اقتصادی آن مقدم بر بعد عبادی "رضواناً" گردیده و از تقابل «فضلاً من ربهم و رضواناً» به خوبی استفاده میشود که مراد از «فضلاً من ربهم» منافع اقتصادی میباشد. شاهد قرآنی دیگر بر بعد اقتصادی حج، آیه ای از سوره مبارکه قصص است که خداوند متعال ضمن منت گذاشتن بر مشرکین، روی دو نعمت تأکید فرمود: یکی امنیت و دیگری مواهب اقتصادی.
آیا ما حرم امنی در اختیار آنها قرار ندادیم که محصولات هر شهر و دیاری به سوی آن آورده شود ولی اکثر آنها نمی دانند. 64
«اولم تمکن لهم حرماً امنا یجبی الیه ثمرات کل شیء رزقاً من لدنا و لکن اکثر هم لایعلمودن".
عنایت در کلمات «کل شیء» و رزقاً من لدنا» و فعل «یجبی» دلالت بر استمرار دارد، اهمیت مطلب را دو چندان خواهد کرد. به علاوه، این دو نعمت متعلق به زمانی بود که آنها مشرک بودن تا چه رسد به این که موحد شوند، اگر مردمی که در شهرهای و آبادی ها زندگی دارند، ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشائیم. 65
«و لو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض».
شاهد قرآنی دیگر آیه 28 از سوره توبه است:
ای کسانی که ایمان آورده اید بدانید که مشرکین آلوده و ناپاکند بنابراین، پس از این سال نباید قدم به مسجد الحرام بگذارند و اگر فقر می ترسید به زودی خداوند شما را از فضلش، هر گاه بخواه بی نیاز می سازد خداوند دانا و حکیم است.
از آنجائی که اهل مکه در انتظار سود و تجارت بوند ترسیدند که نکند به خاطر این منع، تجارت آنها از رونق بیفتد و وضع اقتصادی آنها خراب شود، از این رو خداوند در مقام دلداری آنها وعده فرموده به زودی شما را از فضلش بی نیاز می سازد.
همچنان که تاریخ گواهی میدهد که بزرگترین بازار از جمله بازار معروف عکاظ در موسم حج بر پا می شد و احتمالاً سوره قریش 66را بتوان موید دیگر قرآنی بر این گونه بازار دانست.
ادامه دارد...
پىنوشتها
1- «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»ذایات: 56.
2- آقا میرزا جواد ملکی تبریزی، المراتبات، (قم: دارالمثقف المسلم 1363)، ص 197.
3- عاامه محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج1، (قم: منشورات جامعه مدرسین، بی تا)، ص 298.
4- بقره: 125.
5- حج 26.
6- طباطبایی، پیشین، ج 14، ص 368؛ آلوسی بغدادی، روح المعانی، ج 17، (بیروت: دارحیاء التراث العربی، بی تا)، ص 143؛ فخرالدین رازی، تفیر کبیر، ج 23، ص 26.
7- طباطبایی، پیشین، ج 14 ص 368 و 367.
8- ان الشرک لظلم عظیم: لقمان: 13.
9- حج 26.
10- و لیطوفوا بالبیت العتیق * ثم محلها الی البیت العتیق. حج: 29، 33.
11- حج 37.
12- بقره 197.
13- آیه الله جوادی آملی، جرعه ای از بیکران زمزم، (تهران: معاونت آموزش و تحقیقات بعثه مقام معظم رهبری، 1371) ص 143.
14- حج 29.
15- لیقضوا تفثم لقاء الامام: عروسی حویزی، نورالثقلین، ج 3، (قم: موسسه اسماعیلیان، بی تا)، ص 493؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 4، (بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1402ق)، ص 549.
16- تمام الحج لقاء الامام: نور الثقلین، پیشین، ج 1، ص 183؛ مجلسی، پیشین، ج 96، ص 374؛
وسائل الشیعه، ج 14، ص 324 و 325؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، (بیروت: دار صعب درالتعارف، 1401ق)، ص 345.
17- بقره: 200
18- مرحوم نراقی، جامع السعادت، ج 2، (نجف: مطبعه النجف، 1383)، ص 345.
19- انما المومنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم (انفال: 2).
20- انمال: 2؛ بقره: 198، 203؛ حج: 28 و 34 و 36.
21- روح المعانی، پیشین، ج 17، ص 154.
22- حج: 35.
23- علامه طباطبایی، پیشین، ج 14، ص 375
24- بقره: 127.
25- مائده: 2.
26- الرضوان الرضا الکثیر و لما کان اعظم الرضا رضا الله تعالی خص لفظ فی القرآن بما کان من الله تعالی. مرحوم راغب اصفهانی، المفردات، (بیروت: دارالمعرفه، بی تا)
27- توبه: 72
28- فهو شعبه من رضوانه – مجلسی، پیشین، ج 12، ص 77
29- ابراهیم: 37
30- علامه طباطبایی، پیشین، ج 12، ص 77
31- حج: 26
32- آل عمران: 97
33- مجلسی، پیشین، ج 96، ص 124
34- محجه البیضا، ج 2، ص، 201، امراقبات، پیشین، ص 204، مجلسی، پیشین، ج 47، ص 16
35- حج در کلام و پیام امام خمینی، ص 12
36- آل عمران: 97
37- بقره: 197
38- حج در کلام و پیام امام خمینی، ص 10
39- حضرت امام خمینی در این بار، فرمود حاجی باید به جای سغاتهای مادی و فانی، دستاوردهای باقی و ابدی برای دوستان سوغات آورند، همان مدرک ص 11
40- مفاتیح الجنان، قسمتی از مناجات تائبین خمسه عشر
41- من سوف الحج حتی یموت بعثه الله یوم القیمه یهودیان او نصرانیا 0نور الثقلین، پیشین، ج 1، ص 374
42- حجوا او اعتمرا – یصلح ایمانکم (بحار، ج 96، ص 25) و فرض الله – و الخج تقویه للدین (نهج البلاغه، فیض حکمت: 244)، ص 30، ضمن خطبه حجه الوداع
43- ابن سعبه، تحف العقول، (بیروت: موسسه الاعلمی، 1394ق)، ص 30، ضمن خطبه حج الوداع
44- حج: 27 و 28
45- حج: 27 و 28
46- وسائل الشیعه، پیشین، ج 11، ص 14
47- اسیره، ابن هشام، ج 1، (بیروت: دارالفرقان: 1357 ق)، ص 422
48- فروع کافی، ج 4، ص 466
49- لیشهدوا منافع لهم – حج: 28، فیه آیات بینات – آل عمران: 97
50- آیه الله جوادی آملی – جرعه ای از بیکران زمزم، پیشین، ص 175
51- نور الثقلین، پیشین، ج 2، ص 283
52- توبه: 124
53- حج در کلام و پیام امام خمینی ص 72 و 73
54- مجمع البیان، ج 1، ص 295
55- بقره: 198
56- ابقغا: فقد بالاجتهاد فی الطلب – بغیت اشی اذا طلبت اکر ما یجب و ابتغیت کذالک – مفردات راغب
57- نور: 37 – مردان الهی کسانی هستند که نه تجارت آنها را از یاد خدا باز می دارد نه خرید و فروش
58- جمعه: 10، آل عمران: 174، بحل: 14، اسرا: 12
59- فروع کافی، ج 4، ص 275
60- حج: 27 و 28
61- مجلسی، پیشین، ج 96، ص 32
62- امیزان، ذیل آیه
63- مائده: 2
64- قصص: 57
65- اعراف: 96
66- لایلاف قریش ایلافهم رحله اشتا و....
منبع: / ماهنامه / معرفت / شماره 12
نویسنده : ناصر شکریان
نظر شما