آفرینش در آیین هندو به روایت منوسمرتى
تکثّر و تنوّع متون مقدّس و اصلى هندو فراوان است و تقریبا در بیشتر آنها مسئله آفرینش طرح شده است. این نوشتار بر آن است تا آفرینش در آیین هندو را از منظر «منوسمرتى»، که یکى از منابع اصلى آیین هندوست، ارائه دهد.
کتاب طرحى کامل از آفرینش، ترتّب و ترتیب آفرینش موجودات، نقش هر یک در آفرینش و ربط و نسبت هر یک از آنها را با وجود قائم بذات و دیگر موجودات ارائه مىدهد. این طرح نمودار درخت وارونهاى است که ریشه و تنه درخت در بالا و شاخههاى آن به سمت پاییناند، چرا که ریشه اصلى از دلِ خود، شاخه و شاخههاى فرعى بیرون مىدهد، و آنها هم هر یک بهنوبه خود چنین مىکنند؛ این حرکت نوعى تنزل است یعنى آن ذات مطلق خود را در برهما فرومىکاهد و او را مأمور امر آفرینش مىکند، از اینرو پس از انهدام هر دوره بازسازى و آفرینش مجدّد از برهما و به دست او آغاز مىشود.
مقدمه
در یک تقسیمبندى کلى متون هندویى را به دو بخش تقسیم کردهاند:
1. شروتى(2)ها، به معناى شنیدهشده، متون الهامى یا مقدس
2. سمرتى(3)ها، به معناى بهیادآمده، متون غیرالهامى یا سُنت.
وده(4)ها، اوپهنیشد(5)ها، براهمنه(6)ها و آرنیکه(7)ها از جمله متون شروتى، مقدس، هستند و شاستره(8)ها، سو«تره(9)ها، پورانه(10)ها و حماسههاى مهابهارته(11) و رامایانه(12) در شمار متون سمرتى قرار مىگیرند.
شاستره عنوانى است کلى که بر قواعد و احکام یا مجموعه قوانین پس از دوره وده اطلاق مىشود. (13) درمهشاستره(14) شاخهاى از این عنوان کلى است که قواعد، احکام و قوانین درمه را بیان مىکند، از مهمترین درمهشاسترهها مىتوان منوسمرتى یا قوانین منو(15) را نام برد.
هر چند منوسمرتى از جمله قانوننامههاست و در نگاه نخست کتابى فقهى ـ حقوقى به نظر مىآید اما جاىجاى کتاب از نکات اخلاقى و حکمى پُر است و حتى بخش اعظم فصل اول از فصول دوازدهگانه کتاب، به مبحث آفرینش اختصاص یافته که در این نوشتار قسمتهایى از آن ترجمه و در اختیار قرار گرفته است؛ متن اصلى کتاب به زبان سنسکریت است و تاکنون چندین ترجمه انگلیسى از آن منتشر شده است.
یکى از ترجمههاى انگلیسى این اثر در مجموعه گرانسنگ متون مقدس شرق(16) به سرپرستى ماکس موولر(17) و ترجمه بووهلر(18) آمده است. ترجمه حاضر از روى این نسخه بوده و البته در موارد متعدد و به ویژه مواردى که احتیاج به دقت نظر بیشتر داشته، به ترجمههاى دیگر از جمله "The Ordinances of Manu" و تفسیر دهجلدى معتبر و مهم مدهاتیتهى به نام "Manu Smrti with the Manubhasya of MedhaÎtithi" و نیز در مواردى به ترجمه عربى کتاب به نام منوسمرتى کتاب الهندوس المقدس ترجمه احسان حقى مراجعه کرده و بهره بردهام.
ذکر این نکته ضرورى است که متون مقدس و اصلى آیین هندو نیز همانند دیگر عناصر و مؤلفهها و نیز مذاهب آن بسیار متنوّع و متکثّر است. مبحث آفرینش نیز روایتى واحد و یگانه ندارد و به حسب متون مختلف و اندیشههاى طرحشده در آنها متفاوت است، چنانکه ریگوده آفرینش عالَم را به سه صورت تصویر مىکند.
1. همچون سازهاى از چوب که نجارى الوهى و اسطورهاى، تْوَشْتَر(19) آن را از عناصر ازلى مىتراشد و به کمک صنعتگران اساطیرى، رْبْهوها، (20) سر هم مىکند؛
2. همچون تناسل و توالد که در آن چیزى از چیز دیگر زاده مىشود، در این نظریه ویشوهکرمه(21) بهمثابه پدر همه موجودات مطرح است؛
3. بهمثابه قربانى جهانى که از اجزاى آن، اجزاى جهان ساخته مىشود؛ البته ریگوده این سه را با هم جمع مىکند و از جمع دو یا سه روایت از آفرینش در کنار هم، احساس ناسازگارى نمىکند. (22)
در اندیشه اوپهنیشدى، برهمنْ جوهر هستى است که جهان را از خود پدید مىآورد، او هم علّت فاعلى عالم و هم علّت مادى آن است. و در آموزههاى گىتا(23) مادّه یا هیولاى عالم، پرکریتى، (24) بهمثابه زهدانى است که خدا همچون پدر کیهانى تخمه موجودات را در آن مىنهد تا به صورتهاى مختلف درآیند.
گویا منوسمرتى در پى جمع میان این روایتهاست و مسئله را به گونهاى طرح کرده و به پیش مىبرد که نه تنها با روایتهاى متون دیگر تعارض ندارد، بلکه با چینشى واضح و شفاف تا حدودى هر یک از روایتها را تبیین مىکند؛ بر ماست تا هر بخش از روایت منوسمرتى را با یکى از روایتها تطبیق دهیم. به نظر نگارنده مىتوان تمام روایتهاى آفرینش هندو را در منوسمرتى و در کنار هم یافت، امید آنکه این تحقیق در آینده تحقق پذیرد.
مطالب داخل پرانتز ( ) افزودههاى مترجم انگلیسى به متن و مطالب داخل کروشه [] افزودههاى مترجم فارسى به متن مىباشد، و سخن آخر اینکه متن به صورت فقرات پشت سر هم آمده و عنوانگذارى از سوى راقم این سطور انجام شده است.
فصل اول: آفرینش
[پرسش فرزانگان]
1. فرزانگان بزرگ به مَنو(25) که با خاطرى جمع نشسته بود، تقرب یافتند، و او را نیایشى سزاوار کرده، چنین گفتند:
2. اى یگانه الاهى! لطف فرما دقیق و به شیوهاى مناسب، قوانین دینى هر یک از طبقات (چهارگانه اصلى، ورنه(26)) و طبقات میانى(27) را بر ما بنما.
3. زیرا خدایا! تنها تویى آگاهترین به مقصود، (یعنى) آن آیینها و معرفت نفس که در قالب این احکام کامل مربوط به وجود قائم به ذات(28) (سْوَیَمبْهوو، (29) آموزش دادهشده)، و ناشناختنى و دستنایافتنى است.
[پاسخ مَنو]
4. او که قدرتش را حدّ و اندازه نیست، چون این گونه از سوى بزرگ فرزانگان عالىجاه موردپرسش قرارگرفت، آنانرا بهشایستگى حرمت نهاد وپاسخفرمود، «گوش فرا دهید!»
[منشأ عالم]
5. این (عالم) به هیئت سیاهى، غیر قابل رؤیت، فاقد نشانههاى خاص، دست نایافتنى با عقل، ناشناختنى، گویى مستغرق در خواب عمیق بود.
6. آنگاه وجود قائم به ذات الاهى (سْوَیَمْبْهوو که خود)نامحسوس [است]، امّا (همه) اینها، عناصر اصلى و بقیه، را محسوس مىسازد با قدرت (خلاّق) و مقاومتناپذیر ظاهر گشت، [و] آن سیاهى را زدود.
7. اوکه (تنها) بااندامدرون مىتوانش درککرد، اوکه لطیفْ غیرقابلتشخیص وازلىاست، اوکه درک ناشدنى و دربرگیرنده همه مخلوقات است، [به [(اراده) خویش جلوه کرد.
[آفرینش آب]
8. او که میل داشت انواع مختلف موجودات را از جسم خود بیافریند، در ابتدا با یک تأمل، آب را آفرید و تخم خود را درون آن جاى داد.
[زایش برهما]
9. آن (تخم) تخمى طلایى شد، به لحاظ درخشندگى بسان خورشید؛ خود او در مقام برهما، (30) پدر و بنیانگذار کلِّ عالم، از آن (تخم) زاده شد.
10. آبها را ناراه(31) مىنامند (زیرا) آبها در واقع مولود نَرَه(32)اند؛ از آن جهت که آب نخستین منزلگاه (اینه(33)) او بود، لذا او را ناراینه(34) نامیدهاند.
[ماهیت برهما]
11. از آن علّت (نخست)، که غیر قابل تشخیص، ابدى و واقع و ناواقع است، آن شخص (پوروشه)(35) متولد شد که در این جهان به برهما مشهور است.
12. آن شخص الوهى، (36) یکسال تمام بر روى آن تخم خوابید، آنگاه خودِ او (تنها) با قوه مفکّره خویش آن [تخم] را به دو نیم تقسیم کرد.
[آفرینش آسمان و زمین]
13. و او از آن دو نیمه، آسمان و زمین را شکل داد [و] در بین آنها عالم میانى، [یعنى [جهات هشتگانه افق، و جایگاه ابدى آبها را [قرار داد].
[آفرینش جهان از تنزلات مَهَت(37)]
14. او همچنین از خویشتن خویش (آتمنه(38)) عقل را بیرون کشید که هم واقع و هم ناواقع است، وبههمینصورت ازعقل انانیّترا که کارکردخود ـ آگاهىدارد (و) متفرعن (است).
[آفرینش خدایان]
15. به علاوه آن یگانه اعظم، نفس و همه (مخلوقات) پوشیده به کیفیات سهگانه و پنج اندامى را که شناسههاى حسى را درک مىکنند، با نظم [خاص [خودشان [بیرون کشید].
16. او پس از چسباندن اجزاى بسیار کوچک، حتى آن شش که قدرت لایتناهى دارند به اجزاى خود، همه موجودات را آفرید.
17. به دلیل اینکه آن شش (نوع) اجزاى بسیار کوچک، که کالبد (مخلوقات) را شکل مىدهند، وارد (آ ـ شرى(39)) این (مخلوقات) مىشوند، بنابراین این خردمندان کالبد او را شَریره(40) (جسم) مىنامند.
18. آن عناصر مهم همراه با کارکردشان وارد مىشوند و عقل به واسطه خود از کالبد همه موجودات [و] آن یگانه فناناپذیر جدا مىشود.
19. و این (جهان) از اجزاى جسمانى بسیار کوچکِ این هفت پوروشه بسیار نیرومند بیرون جهید، فانى از جاودانه.
20. در میان آنها هر (عنصر) بعدى، ویژگى عنصر قبلى را به دست مىآورد، و (در این زنجیره) هر یک از آنها جایگاهى اشغال مىکنند، حتى گفتهاند صفات بسیار زیادى را دارا خواهند بود. (41)
21. اما در آغازْ او نامها، اعمال و احوالى را بر طبق کلمات وده، براى همه (موجودات مخلوق) تعیین کرد.
22. او، خداوند، همچنین طبقه خدایان ـ آنان که از نعمت حیات برخوردارند و سرشتشان فعّال است ـ را آفرید؛ و [نیز] طبقه نامحسوس سادهیهها(42) و قربانى ابدى را.
[آفرینش ودهها]
23. امّا او براى اجراى صحیح قربانى از آتش، (43) باد(44) و خورشید(45) وده(46) جاودانه سه گانه به نامهاى ریک، یجوس و سامن(47) را بیرون کشید.
24. زمان و تقسیمبندىهاى آن، ماههاى قمرى و افلاک، رودها، اقیانوسها، کوهها، دشتها، زمین ناهموار،
25. زهدپیشگى، قوه ناطقه، رضا، میل و غضب [و] تمام این مخلوقات را او به همین صورت آفرید، چون علاقهمند بود به این موجودات هستى بخشد.
[تمایز میان فضیلت و رذیلت]
26. بعلاوه، براى تمایز میان اعمال، او شایستگى را از ناشایستگى جدا ساخت و باعث شد مخلوقات به جفتها(ى متضاد) نظیر تألّم و رضا مبتلا باشند.
27. و با اجزاى بسیار کوچک فانى از پنج (عنصر) که ذکر شد، کل این (جهان) به ترتیبى خاص شکل مىگیرد.
28. اما خداوند در آغاز براى هر (نوع موجود) روشى را معین کرد، در آفرینشهاى بعدى تنها همان روش بهطور ناخواسته برگزیده شده است.
29. هر آنچه را در آفرینش (نخست) به هر یک از موجودات تخصیص داد [اعم از [ضرر یا فایده، مهربانى یا بىرحمى، فضیلت یا گناه، صدق یا کذب، آنها پس از [آفرینش [ناخواسته [نیز] به آن [موجودات] چسبیدند.
30. همانگونه که در تغییر فصول سال، هر فصل پذیراى علائم خاص خود است، موجودات مادى هم (در زندگى جدید)، مسیر اعمال معین خود را (از سر مىگیرند).
[آفرینش طبقه براهمنهها و دیگر طبقات]
31. و براى پیشرفت عوالم، او براهمنهها، کشتریهها، ویشیهها و شوودرهها را از دهان، بازوان، رانها و پاهاى خود آفرید.
[آفرینش مذکر و مونث]
32. با تقسیمبدن خود، خداوندْ نیممذکر ونیممونث شد؛ او باآن (مونث) ویراج(48) را آفرید.
[آفرینش مَنو]
33. و اى مقدّسترین در میان دوبار زادهشدگان!(49) بدانید که من(50) آفریدگار کلّ این (جهان)ام که آن ویراج مذکر با اجراى ریاضت، خودش [مرا [آفرید.
[آفرینش فرزانگان]
34. پس من، در حالى که شوق آفرینش موجودات را داشتم، ریاضتهاى بسیار شاق بهجا آوردم، و (با این کار) ده فرزانه عالىجاه، خدایان موجودات مخلوق را آفریدم،
35. مَرىکى، (51) اترى، (52) اتگیراس، (53) پولَستیه، (54) پولَه، (55) کْرَتو، (56) پرَکِتَس، (57) وشیشتهه، (58) بهریگو، (59) و نارَده. (60)
36. آنان هفت مَنوى دیگر را که داراى هوش و ذکاوت بسیار بودند، خدایان و طبقات خدایان و فرزانگان عالىجاه داراى قدرت بىحدوحصر، آفریدند،
[آفرینش موجودات نیمهالوهى]
37. یَکشه(61)ها (خادمان کوبره، (62) دیوان معروف به) راکْشَسه(63)ها و پیشاکه(64)ها، گَندهَروه(65)ها (یا نوازندگان خدایان)، اسوره(66)ها، (خدا ـ مارها معروف به) ناگه(67)ها و سَرپه(68)ها، (خدا ـ پرندگان معروف به) سوپَرنه(69)ها و طبقات متعدد ارواح، [را آفریدند]،
[آفرینش ابرها و غیره]
38. آذرخش، رعد و برق و ابرها، رنگینکمانهاى ناقص (رُهیته)(70) و کامل، شهابها، صداهاى فوقِ طبیعى، ستارگان دنبالهدار، و انواع گوناگون نورهاى آسمانى [را آفریدند]،
[آفرینش پرندگان و حیوانات]
39. (اسبسانان) کینَّره(71)ها، میمونها، ماهیان، انواع گوناگون پرندگان، گاو، گوزن، انسان، و حیوانات گوشتخوارِ داراى دو ردیف دندان [را آفریدند]،
[آفرینش حشرات، خزندگان و جمادات]
40. کرمها و سوسکهاى بزرگ و کوچک، پروانهها، شپشها، مگسها، حشرات، جمیع حشرات گزنده و نیشزننده، و انواع مختلف اشیاى ثابت [را آفریدند]،
41. بدینسان کلِّ این (موجودات)، ثابت و غیرثابت، به دست آن افراد عالىجاه از طریق ریاضت و به فرمان من، [و] (هر موجود) بر اساس (نتایج) اعمال خود، آفریده شد.
42. و هر عمل مقرّر (مربوط) به (هر یک از) مخلوقات روى زمین، و نیز شیوه تولّدشان را دقیقا به شما اعلام مىکنم.
[آفرینش بچهزایان، تخمگذاران، و گیاهان]
43. گاو، گوزن، حیوانات گوشتخوار داراى دو ردیف دندان، راکشسهها، پیشاکهها، و انسان از رحم، زاده مىشوند.
44. پرندگان، مارها، سوسمارها، ماهیان، لاکپشتها، نیز (حیوانات) آبزى و خاکزىِ مشابه، از تخم تولّد مىیابند.
45. حشرات گزنده و نیشزننده، شپشها، مگسها، حشرات و همه (موجودات) دیگر از این دست که در گرما تولیدمثل مىکنند، از رطوبت شدید بیرون مىجهند.
46. تمام گیاهان از طریق بذر یا قلمه تکثیر مىشوند، [و] از جوانه رشد مىکنند؛ گیاهان یکساله (آنهایى هستند) که گل و میوه بسیار مىدهند، [و [پس از رسیدن میوهشان نابود مىشوند؛
[گونههاى مختلف گیاهان]
47. (آن درختانى) که بدون گل میوه مىدهند وَنَسپَتى، (72) (نجیبان بیابان)، نامیده مىشوند؛ اما آنهایى که هم گل و هم میوه مىدهند وریْکشه(73) خوانده مىشوند.
48. و گیاهان گوناگون با ساقههاى بسیار، از یک یا چند ریشه رشد مىکنند، [و [گونههاى مختلف علف، گیاهان بالارونده و خزنده همگى از بذر یا از جوانه سربرمىآورند.
49. این (گیاهان) که تَمس(74) متعددالشکل، نتیجه اعمالشان (در زندگىهاى قبلى)، آنها را احاطه کرده است، داراى آگاهى درونى و تجربه لذّت و درد هستند.
50. اوضاع (گیاهان) در این چرخه همواره ترسناک و دائمالتغییر زندگى و مرگ که موجودات آفریده شده در معرضِ آناند، [اینچنین] توضیح داده مىشود که آغاز آن با (آغاز) برهماست و پایان آن با (پایان) این (موجودات غیرمتحرکى که اخیرا ذکر شد).
[غیب شدن برهما]
51. وقتى او که قدرتش درک ناشدنى است، بدان سان جهان را و مرا آفرید، در حالى که بهطور مکرر یک دوره را به وسیله دوره دیگر فرو مىخورد، در خود غیب شد.
52. وقتى که آن یگانه الوهى برخیزد آنگاه این عالم به حرکت در مىآید؛ وقتى که او به آرامى مىآرمد آنگاه این عالم به خواب فرو مىرود.
53. و وقتى که او در خواب آرام است، موجودات مادى که سرشتشان فعل است از اعمال خویش دست مىکشند و نفس بى عمل مىشود.
[انحلال عظیم]
54. وقتى آنان همه به یکباره در آن نفس کبیر منحل شوند، آنگاه او که نفس همه موجودات است، فارغ از هر دغدغه و مشغلهاى به آرامى به خواب مىرود. (75)
[خروج روح فردى]
55. وقتى که این (روح) وارد ظلمت شده است، (76) براى مدت زمانى طولانى با اندامهاى (حسى) متحد مىماند، امّا کارکرد خود را به اجرا نمىگذارد؛ سپس کالبد جسمانى را ترک مىکند.
[تناسخ روح فردى]
56. آن [روح] در حالى که (فقط) با اجزاى بسیار جزئى پوشیده است، وارد بذر سبزى یا تخمحیوانمىشود، آنگاهمتحد(باجسمىنیک)، کالبدجسمانى(جدید)ىبهخودمىگیرد. (77)
[آفرینش امور با بیدار و خواب برهما]
57. بدین سان او، یگانه زوالناپذیر، با بیدارى و خواب (متناوب) [خود]، پیوسته کلّ این (مخلوقات) متحرک و ثابت(78) را احیا و معدوم مىکند. (79)
[منشأ قانون]
58. و او چون این قانوننامههاى (قانون قدسى(80)) را سروده بود، خود او آنها را بر طبق قاعده(81)، در آغاز تنها به من آموخت؛ سپس من (آنها را) به مَرىکى و دیگر فرزانگان (آموختم).
[توصیه به آموزش از بْهریگو]
59. این بْهریگو این قانون نامهها را کاملاً براى تو قرائت مىکند؛ زیرا آن فرزانه، کلیّت آن [قانون [را از من آموخت.
[آغاز سخن بْهریگو]
60. سپس بْهریگو آن فرزانه بزرگ، چون مَنو آنسان بدو خطاب کرد، (82) با [احساس [رضایت در عمق وجود خود، با تمام فرزانگان سخن آغاز کرد، [و گفت] گوش فرادهید!(83)
[مَنْوَنْتَره و هفت منو]
61. شش عالىجاه دیگر، منوهاى بسیار قدرتمند، به نسل این منو، زاده آن قائم بذات (سِوَیَمبْهو) که بهطور مکرر موجودات خلق شده را آفریده است، تعلق دارند،
62. (آنان عبارتاند از: ) سِوارُکیشه، (84) اوتَّمى، (85) تامَسه، (86) ریوَته، (87) کاکشوشه، (88) صاحب شکوه بسیار، و پسر ویوَسْوَت. (89)
63. سوایَمبهووَه(90) که در میان این هفت منوى جلیلْ نخستین آنان است، کلّ این (مخلوقات) متحرک و غیرمتحرک را آفرید، و در طى دورهاى (که به او اختصاص دارد) آنها را محافظت کرد.
[فقرات 64 تا 74 به مبحث ادوار جهانى و نامگذارى دورههاى جهان اختصاص دارد، لذا ارتباط مستقیم با آفرینش ندارد و در اینجا نیامده است].
[برهما عقل را مىآفریند و آن را در آفرینش به کار مىبرد]
74. در پایان آن روز و شب، او که خواب بود برمىخیزد و پس از بیدارى، عقل(91) را که هم واقع و هم ناواقع است، مىآفریند.
[گرایش عقل به آفرینش و آفرینش اتر]
75. عقل که به واسطه شوق برهما وادار به آفرینش شده بود، از طریق تغییر خویش به عمل آفرینش دست زد و از اینجا اتر(92) پدید آمد. آنان اعلام مىدارند که صوت کیفیت بعدى است. (93)
[آفرینش باد]
76. و با تغییر خود، از اترْ باد نیرومند، پاک، ناقل تمام رایحهها را بیرون مىریزد؛ آن را داراى صفت لامسه مىدانند.
[آفرینش نور]
77. پس با تغییر خود، از بادْ نور درخشان منبعث مىشود که پرتو مىافکند و تاریکى را مىزداید؛ آن را داراى صفت رنگ اعلام مىکنند.
[آفرینش آب]
78. و با تغییر خود، از نورْ آب (به وجود مىآید) که داراى صفت طعم است، از آبْ زمین که صفت بویایى دارد. در آغاز آفرینش چنین است.
[مَنْوَنتره]
79. دوره پیشگفته خدایان، (یا) دوازده هزار (سالِ آنان)، که در هفتاد و یک ضرب مىشد (دورهاى را مىسازند که) در اینجا دوره یک مَنو (مَنونَتره(94))نامیده مىشود.
[منَونترهها بىشمارند]
80. منونَترهها، [یعنى] آفرینشها و انهدامهاى (این جهان) بىشمارند؛ به عبارتى برهما بارها و بارها این عمل را تکرار مىکند.
کتابنامه
1. Sacred Books of The East, The Laws of Manu, tr. by Bühler, Georg, ed by Müller, Max, Curzon Press, 2001.
2. The Ordinances of Manu, tr. by Hopkins, Munshiram Manoharlal, New Delhi, 1995.
3. Manusmrti: with the "ManubhaÎsya of MedhaÎtithi", Motilal BanarsidaÎss, Delhi, 1999.
4. A Dictionary of Hinduism, Stutley, Margaret and Stutley, James, Routledge & K. Paul, 1985.
5. The Cosmology of the Regveda, Cosmo Publications, 1999.
6. A Sanskit - English Dictionary, Monier - Williams, Oxford, 1998.
پی نوشتها:
1 مشخصات کتابشناختى این اثر از این قرار است:
The Laws of Manu in "Sacred Books of the East", tr. by Bühler, Georg, ed by Müller, Max, Curzon, 2001.
2. Sruti
3. Smrti
4. Veda
5. Upanisad
6. BraÎhmana
7. AÎranyaka
8. SaÎstra
9. SuÎtra
10. Puraha
11. MahaÎbhaÎrata
12. RaÎmaÎyaÎna
13. A Dictionary of Hinduism, Margaret and James Stutley.
14. Dharmasastra
15. The Laws of Manu
16. Sacred Books of the East
17. Max Muller
18. Buhler
19. TvasÊtar
20. Rbhus
21. VisÊvakarma
22. Wallis H. W. , The Cosmology of the Rig Veda, Cosmo Publications, India, 1999.
23. GiÎtaÎ
24. Prakriti
25. Manu.
26. Varna
27. منظور از طبقات میانى طبقات ممزوج است یعنى کسانى که به واسطه تعلق پدر به یک طبقه و مادر به طبقه دیگر، مىتوان آنها را از دو طبقه دانست. بحث طبقات ممزوج (mixed Castes) در فصل دهم کتاب به تفصیل آمده است.
28. Self-existent
29. SvayambhuË
30. با توجه به محتواى متن که او را خالق مىداند، عنوان برهما (BrhmaÎ) صحیح است. مترجم انگلیسى در جاىجاى ترجمه از واژه برهمن (Brhman)که در اصطلاح هندویى اشاره به ذات مطلق دارد استفاده کرده است. ترجمههاى دیگر واژه برهما را به کار بردهاند و ما نیز از این پس برهما را به کار مىبریم مگر اینکه محتواى متن نشاندهنده عنوان برهمن باشد.
31. NaÎraÎh
32. Nara به معناى مرد، نرینه.
33. ayana
34. NaÎraÎyana؛ اشاره دارد به فقره نهم همین فصل.
35. purus¨a، در انگلیسى معادلهایى نظیر male، man، mankind براى پوروشه به کار مىبرند، به نظر مىرسد در اینجا معادل فارسىِ شخص، مناسبترین باشد زیرا ناظر به شخصى بودن اوست.
36. منظور برهماست.
37. Mahat
38. AÎtmana
39. AÎ - Sri
40. Sarira
41. این عبارت اشاره دارد به این آموزه که عنصر نخست، اتر، تنها یک صفت دارد آن هم صوت؛ دومین عنصر، باد، دو صفت دارد صوت و لمسپذیرى؛ سومین عنصر، آتش یا نور، سه صفت دارد، الى آخر.
42. SaËdhya، طبقه وجودهاى آسمانى نیمه الوهى. (A Dictionary of Hinduism)
43. Agni، اگنى در سنسکریت به معناى آتش است و طبق بند فوق یکى از وجودهاى نیمه الوهى است. مترجم کتاب واژه fireرا به جاى Agniآورده است امّا در برخى ترجمهها اگنى آمده است.
44. مترجم انگلیسى واژه wind را معادل VaËyu (وایو)ى سنسکریت که به معناى باد است و در سنّت هندویى یکى از وجودهاى نیمه الوهى است، قرار داده است.
45. مترجم انگلیسى معادل sun را براى Ravi (رَوى) برگزیده است؛ رَوى در سنسکریت به معناى جنبه یا صورتى خاص از خورشید است، گاه به معناى مطلق خورشید یا خداى ـ خورشید نیز مىآید. (Sanskrit-English Dictionary)
46. Veda، آوانویسى صحیح این واژه «وده» است که در ترجمههاى فارسى بیشتر آن را ودا آوانویسى مىکند.
47. Rik، Yagus، Saman؛ همان ریگ (= رگ)، یجور و سامه وده هستند.
48. ViraÎg، ترجمههاى دیگر آن را ViraÎjضبط کردهاند.
49. Twice-born (دوبار زادهشدگان) در سنّت هندویى به سه طبقه نخست از طبقات چهارگانه اطلاق مىشود و مقدّسترین و برترین در میان آن سه براهمنهها هستند.
50. منظور مَنو(Manu) است.
51. MariÎki؛ ضبط دیگر آن MariÎci (مَرىچى) مىباشد، مرىچى در متون ودایى به معناى جزئى از نور آمده است و در متون غیر ودایى به نام پَرجاپَتى (parjaËpati) است که او را یکى از گونههاى زیر مىانگارند:
ـ پسر سوَیَمبهو (برهما)؛
ـ یکى از هفت رشى (rÊsi) بزرگ؛
ـ نخستین پرجاپتى از ده پرجاپتى یا مخلوقات رده دوم؛
ـ و پدر کشیپه (kas¨yapa)؛
در این متن مراد گونه سوم است.
52. Atri
53. Angiras
54. Pulastya
55. Pulaha
56. Kratu
57. Praketas
58. VasÙisÙtha
59. Bhrigu، در متون ودایى او را پسر ورونه، یا ایندره، یا پرجاپتى مىدانند. (A Dictionary of Hinduism)
60. NaÎrada
61. Yaksa
62. Kubera
63. RaÎksasa
64. PisaÎka
65. Gandharava
66. Asura
67. NaÎga
68. Sarpa
69. Suparna
70. Rohita
71. Kinnara
72. Vanaspati
73. Vriksa
74. tamas، یکى از گونههاى سهگانه؛ در فرضیه گونه [guna]هاى سهگانه عالم ماده، سَتوه[sattva] کیفیت روشنایى، رَجَس [rajas]کیفیت حرکت و فعالیت، تَمس کیفیت تاریکى است؛ لذا مترجم در ترجمه انگلیسى از تعبیر Darknes استفاده کرده است.
75. در مورد این فقره به لحاظ محتوا و مفهوم، تفاسیر و برداشتهاى متفاوتى شده است. که مجال ذکر آنها در اینجا نیست، امّا به لحاظ ساختارعبارت، مفسرشهیرمدهاتیتى مىگوید: باید جاى جمله پایه و پیرو را عوض کرد که دراین صورت با قسمت اخیر فقره پنجاه و دو نیز سازگارى دارد (مدهاتیتى ج 3 ص 96)، براساس این نظریه ترجمه بند چنین مىباشد: آنگاه او که نفس همه موجودات است فارغ از هر مسئولیت و مشغولیت به آرامى مىآرمد، آنان به یکباره در آن نفس بزرگ مستغرق مىشوند.
76. این فقره اتفاقاتى را که براى روح فردى [شخصى] (Individual) پس از مواجهه با مرگ رخ مىدهد، بیان مىکند.
77. روح پس از مرگ بدن مادى و مفارقت از آن که در فقره پنجاه و پنج بیان شد، در حالى که مجموعه عوامل هشتگانه اولیه تشکیلدهنده بدن آن را احاطه کردهاند، وارد بذر یک نبات یا نطفه یک حیوان مىشود و کالبد جسمانى جدیدى متناسب با آن عناصر هشتگانه شکل مىیابد. اویدیا(avidyaÎ)، بودهى (Buddhi)، کرمه(Karma)، بهووته(bhuËta)، ایندْریه (Indriya)، مَنَس(manas)، واسَنا(VaÎsanaÎ)، و وایو (VaËyu) هشت عنصر مذکور هستند.
78. منظور از مخلوقات متحرک جانوران و مراد از مخلوقات ثابت، نباتات است. (مدهاتیتهى ج 3، ص 101)
79. این فقره جمع بندى فقرات پیشین است.
80. مترجم بهجاى دهرمه (dharma) معادل قانون قدسى (sacred law) را نهاده است، در ترجمههاى دیگر دهرمه آمده است.
81. با دقت و از روى توجه.
82. در واقع این عبارت اشاره دارد به فقره پنجاه و نه و منظور این است «چون مَنو به فرزانگان گفت من قانون را به بهریگو آموختهام و او نیز تمام آن را براى تو مىخواند»، سپس بْهریگو نیز با خرسندى وظیفه خود را که همانا قرائت قانون است، آغاز کرد.
83. این فقره پایان بخش مقدماتى است که خاستگاه حقیقى این قانون را بیان مىکند و از این پس متن اصلى رساله از زبان بْهریگو و در پاسخ به پرسش فرزانگان (بندهاى 1 تا 3) خواهد آمد. (مدهاتیتهى، ج 3 ص 14)
84. SvaÎrokisa
85. Auttami
86. TaÎmasa
87. Raivata
88. KaÎksusa
89. Vivasvat
90. SvaÎyambhuva
91. Mind، مترجم این واژه را معادل واژه مَنَس (manas) سنسکریت که به معناى قوه عاقله و دانستگى است نهاده است.
92. ether، مترجم اینواژهرا معادلواژه آکاشه (aËkaÎsÊa) سنسکریت بهکاربرده است؛ درتوضیح آکاشه آوردهاند: فراگیر درهمه، فضا، تهى بودن، و گویند آکاشه لطیفترین عنصر از عناصر پنجگانه و در راس آنها است. (A Dictionary of Hinduism)
93. از ظاهر عبارت چنین بر مىآید که صوت کیفیتى جدا از اتر است که بعداً از آن سخن خواهد گفت، لکن طبق ترجمه هاپکینز منظور این است که این فضا همان چیزى است که دانشمندان براى آن کیفیت صوت قایل هستند.
(The ordinances of Manu, pp. 10-11)
94. Manvantrah.
منبع: / فصلنامه / هفت آسمان / شماره 24
نویسنده : محمدصادق ابوطالبى
نظر شما