الغ بیگ
محمد تراغای
اُلُغ بیگ. محمد تراغای مشهور به اُلُغ بیگ، فرزند بزرگ شاهرخ، در 19 جمادی الاول سال 796 ق. در شهر سلطانیه به دنیا آمد. از همان کودکی لقب الغ بیگ، بهمعنای شاهزاده بزرگ، جایگزین نام اصلی وی گردید. در شانزده سالگی، به سمت فرمانروایی ماوراءالنهر منصوب شد. وی تنها فرزند شاهرخ است که پس از مرگ پدر در قید حیات بود و به زمامداری رسید. دوران کوتاه حکومت الغ بیگ، پس از پدر مصروف جنگ و نزاع داخلی خاندان تیموری گردید و نهایتاً وی بهدست پسرش ـ عبداللطیف ـ در سال 853 ق. به قتل رسید.
کارنامه علمی ـ فرهنگی الغ بیگ بسیار درخشان است. وی نه تنها پشتیبان دانشمندان و عالمان بود بلکه خود منجّمی توانمند و ریاضیدانی برجسته بهشمار میرفت. مدرسهای در سمرقند بنا نهاد که مهمترین فعالیت علمی آن تدریس نجوم بود و در آن افرادی چون قاضیزاده رومی، ملا علی قوشچی، و غیاثالدین جمشید کاشانی به تدریس میپرداختند (342:5). میگویند الغ بیگ شخصاً استادانی را که داوطلب تدریس بودند، میآزمود و برمیگزید. او همچنین به جمعآوری کتاب، بهویژه کتابهای مربوط به علم نجوم و اخترشناسی، برای کتابخانه خود اهتمامی خاص داشت.
غیاثالدین جمشید کاشانی (832 ق.) ریاضیدان برجسته قرن 9 ق.، که ریاست رصدخانه عظیم الغ بیگ در سمرقند را برعهده داشت، کتاب مشهور خود المفتاح فی الحساب را برای کتابخانه الغ بیگ تألیف کرد. در کتابخانه مجلس شورای اسلامی، نسخهای خطی از آثار قطبالدین شیرازی با عنوان: "فَعلْتَْ فَلا تَلُمْ" نگهداری میشود که در صفحه اول آن عبارت زیر به خط الغ بیگ بهچشم میخورد: "لاحوج خلقالله الغ بیگ غفرالله سیئاته". موضوع کتاب درباره هندسه و ریاضیات است و در پاسخ به کتاب یکی از ریاضیدانان آن دوره نگاشته شده است.
الغ بیگ هر کتاب را که در هر مبحث ـ به جز نجوم و ریاضیات ـ مناسب میدید دستور استنساخ میداد. دولتشاه سمرقندی نقل میکند وقتی کتاب نگارستان از تألیفات مولانا معینی جوینی، که به سبک گلستان سعدی نگاشته شده بود، بهدست الغ بیگ رسید بیدرنگ دستور داد کاتبان آن را به بهترین خط بنویسند و پیوسته آن کتاب را مطالعه میکرد.
در میان کتابخانههای سلاطین تیموری، میتوان کتابخانه الغ بیگ در سمرقند را مفیدتر دانست. علاوه بر دانشمندان بسیاری که در سمرقند و اطراف آن بهسبب دانشدوستی الغ بیگ گرد آمده بودند و از کتابخانه بزرگ او سود میجستند ظاهراً طبقات دیگری نیز به کتابخانه دسترسی داشتهاند. در کتابخانه ملی فرانسه رسالهای بینام درباره ساختهای هندسی وجود دارد که ضمیمه نسخهای از آثار ابوالوفاء بوزجانی است. این رساله برای کتابخانه الغ بیگ نوشته شده بود تا بنّایان و افزارمندانی که برای این شاهزاده تیموری کار میکردند بتوانند به آن مراجعه کنند.
در منابع تاریخی حکایات متعددی از عدالت و مردمداری الغ بیگ نقل گردیده و از هوش و حافظه او نیز ماجراهای گوناگونی آمده است. از جمله داستان گم شدن کتاب که دولتشاه در تذکرهالشعرا چنین آورده است: "الغ بیگ هر جانوری را که به شکار میانداخت نوع و تاریخ آن را یادداشت میکرد. از قضا کتاب گم شد و مستحفظانِ کتاب ترسناک شدند. الغ بیگ گفت غم مخورید که همه را از اول تا آخر به یاد دارم. وقتی آن قضایا را کتابت کرد از قضا کتاب پیدا شد. وقتی هر دو نسخه را با هم مقابله کردند، اختلاف به جز چهار پنج موضوع نیافتند".
در مورد موقعیت جغرافیایی کتابخانه الغ بیگ نظر قطعی وجود ندارد زیرا هنوز مشخص نگردیده که این کتابخانه در کاخ وی بوده یا در رصدخانه سمرقند قرار داشته است.
مآخذ:
1) بارتولد، ولادیمیر. الغ بیگ و عصر او. ترجمه حسین احمدیپور. تبریز: چهر، 1336؛
2) خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین. تاریخ حبیبالسیر فی اخبار افراد بشر. به تصحیح محمد دبیر سیاقی. تهران: خیام، 1362؛
3) دولتشاه، دولتشاه بن بختیشاه. تذکره الشعرا. به کوشش محمد رمضانی. تهران: کلاله خاور، 1335؛
4) صدری افشار، غلامحسین. سرگذشت سازمانها و نهادهای علمی در ایران. تهران: وزارت علوم؛
5) قربانی، ابوالقاسم. زندگینامه ریاضیدانان دوره اسلامی از سده سوم تا سده یازدهم هجری. تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1365؛
6) قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود. فَعَلْتََ فَلاْ تَلُمْ. نسخه خطی شماره 3945 کتابخانه مجلس شورای اسلامی؛
7) میرخواند، محمدبن خاوند شاه. تاریخ روضه الصفا. به تصحیح محمد جواد مشکور. تهران: خیام، 1339؛
8) واصفی هروی، زینالدین محمود. بدایعالوقایع. به تصحیح الکساندر بولدیروف. تهران: بنیاد فرهنگ ایران، 1349؛
9) ولیجر، دونالد نیوتن؛ کلمبک، لیزا. معماری تیموری در ایران و توران. ترجمه کرامتالله افسر؛ محمدیوسف کیانی. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، 1374؛
10) Gillipsie, Charles Coulston, editor. Dictionary of Scientific Biography. Vol. 13, S.V. "Ulugh-Beg".
● برگرفته از دایرة المعارف کتابداری و اطلاعرسانی، http://portal.nlai.ir/daka نوشته غلامرضا امیرخانی
نظر شما