محمد اقبال لاهوری
سر محمد اقبال لاهوری، یا علامه اقبال (به هندی: मुहम्मद इक़बाल، به اردو: سر علامہ محمد اقبال) (۳ ذیقعدهٔ ۱۲۹۴/۹ نوامبر ۱۸۷۷ تا ۲۱ آوریل ۱۹۳۸)، شاعر، فیلسوف، سیاست مدار و متفکر مسلمان هندی بود، که اشعار زیادی نیز به زبان فارسی و اردو سروده است. اقبال نخستین کسی بود که ایدهٔ یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد که در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد. اقبال در این کشور به طور رسمی «شاعر ملی» خوانده می شود (صفحۀ 9 The Sayings of Rumi and Iqbal)
زندگی
اقبال و فرزندش جاوید اقبال در سیالکوت، که امروزه در استان پنجاب پاکستان واقع شده است، به دنیا آمد. نیاکان او از قبیله سپروی برهمنان کشمیر بودند و در سده هفدهم میلادی، حدود دویست سال پیش از تولد او، اسلام آورده بودند. پدر او مسلمانی دیندار بود. اقبال قرآن را در یکی از مساجد سیالکوت آموخت و دوران راهنمایی و دبیرستان خود را در اسکاچ مشن کالج (Scoth Mission College) گذراند.
پس از تحصیلات مقدماتی در رشته ی فلسفه در دانشگاه لاهور ثبت نام کرد و از محضر سر تامس آرنولد بهره برد. دوره ی فوق لیسانس این رشته را با احراز رتبه ی اول در دانشگاه پنجاب به پایان رساند و به استادی برگزیده شد. در همین حال، به فراگیری زبان فارسی و عربی روی آورد.
در سال ١٩٠١ نخستین کتاب خود را در زمینه ی اقتصاد به زبان اردو تالیف کرد. سپس به توصیه ی سر تامس آرنولد برای ادامه ی تحصیلات عازم اروپا شد و سه سال در آن جا به مطالعه و تحصیل پرداخت. در دانشگاه کمبریج در رشته ی فلسفه پذیرفته شد و در آن جا با مک تیگارت، از هگل گرایان سرشناس، ادوارد براون و رینولد نیکلسون، از مستشرقان بنام، آشنا شد. پس از اخذ درجه ی فلسفه ی اخلاق از کمبریج وارد دانشگاه مونیخ در آلمان شد و رساله ی دکترای خود را با عنوان «سیر فلسفه در ایران» تدوین نمود. اقبال از میان متفکران غرب به آثار لاک، کانت، هگل، گوته، تولستوی، و از شرقیان به اشعار مولوی دل بستگی خاصی داشت.
اقبال در ١٩٢٦ به عضویت مجلس قانون گذاری پنجاب انتخاب شد. منازعات و کشمکش های متعدد میان مسلمانان و هندوها و عشق به آزادی وی را به شرکت در فعالیت های سیاسی علاقه مند کرد تا این که در ١٩٣٠، در جلسه ی سالیانه ی حزب مسلم لیگ در احمدآباد، پیشنهاد تشکیل دولت پاکستان را مطرح نمود. با این که اقبال چندان زنده نماند که استقلال کشور پاکستان را در سال ١٩٤٧ ببیند، اما به عنوان پدر معنوی پاکستان از احترام فراوانی برخوردار است و هر سال در روز تولد او که به «یوم اقبال» معروف است، جشن ها و آیین هایی ویژه برگزار می شود.
آثار
ناله یتیم نخستین اثر اقبال بود و وی آن را در سال ۱۸۹۹ در جلسه سالیانه انجمن حمایت الاسلام در لاهور خواند. آثار اقبال به طور کلی عبارتند از:
• علم الاقتصاد: نخستین کتاب درباره اقتصاد به زبان اردو، چاپ ۱۹۰۳ در لاهور.
• توسعه حکمت در ایران (سیر فلسفه در ایران)
• تاریخ هند
• اسرار خودی
• رموز بیخودی
• پیام مشرق
• بانگ درا
• زبور عجم
• جاویدنامه
• احیای فکر دینی در اسلام
• مثنوی مسافر
• بال جبرئیل
• ضرب کلیم
• ارمغان حجاز
• یادداشت های پراکنده
فعالیت های سیاسی
اقبال در دوران جنگ جهانی اول در جنبش خلیفه که جنبشی اسلامی بر ضد استعمار بریتانیا بود، عضویت داشت. وی با مولانا محمد علی و محمد علی جناح همکاری نزدیک داشت. وی در سال ۱۹۲۰ در مجلس ملی هندوستان حضور داشت اما از آنجا که گمان می کرد در این مجلس اکثریت با هندوها است پس از انتخابات ۱۹۲۶ وارد شورای قانونگذاری پنجاب شد که شورایی اسلامی بود و در لاهور قرار داشت. در این شورا وی از پیش نویس قانون اساسی که محمد علی جناح برای احقاق حقوق مسلمانان نوشته بود حمایت کرد. اقبال در ۱۹۳۰ به عنوان رئیس اتحادیه مسلمانان در الله آباد و سپس در ۱۹۳۲ در لاهور انتخاب شد.
چهره ی فرامرزی اقبال
اقبال همواره کوشیده است که مردم را آگاه کرده و از بند استعمار برهاند؛ ازاین رو نگاهی ژرف به کشورهای استعمارشده ی اسلامی پیرامون خود داشت و با نظر به ویژگی های سیاسی آن زمان واندیشه های اسلامی، او پذیرش ویژه ای پیدا کرد. دلیل دیگر چهره ی فرامرزی وی را می توان در پیوستگی فرهنگی و تاریخی و مذهبی کشورش با برخی کشورهای همسایه مانند ایران و افغانستان دانست.
اقبال و ایران
اقبال یکی از نامورترین و سرشناس ترین شاعر پارسی گوی غیرایرانی در ایران است که نظیر شاعر بزرگی همانند بیدل دهلوی پذیرش ویژه ای در ایران یافته است.(این در حالی است که تفاوت شهرت بیدل در دیگر کشورها و ایران به اندازه ای است که نمی توان با هم سنجید.)از کل 12 هزار بیت شعری که توسط اقبال سروده شده است 7000 بیت آن فارسی است. شریعتی در جائی وی را ایرانی ترین خارجی و شیعه ترین سنی خطاب کرده است. تز دکترای وی مربوط به سیر حکمت در ایران بوده است و وی آرزو داشت تهران روزی جایگاه ژنو در اروپا را پیدا کند.
عشق و علاقه ی وافر اقبال به سرزمین، تمدن و فرهنگ ایران در تمامی آثار و سروده های وی هویداست، عشقی نشأت گرفته از مایه های ایمان دینی؛ تا بدان جا که تهران را ام القرای دوم جهان اسلام می دانست.
اقبال و مولوی
دل بستگی و وابستگی اقبال به مولانا را می شود از جنس همان عشق پرسوز و گدازی دانست که خود مولانا را به شمس او مجذوب کرده است:
به کام خود دگر آن کهنه می ریز
که با جامش نیرزد ملک پرویز
ز اشعار جلال الدّین رومی
به دیوار حریم دل بیاویز
سراپا درد و سوز آشنائی
وصال او زبان دان جدائی
جمال عشق گیرد از نی او
نصیبی از جلال کبریائی
به روی من در دل باز کردند
ز خاک من جهانی ساز کردند
ز فیض او گرفتم اعتباری
که با من ماه و انجم ساز کردند
خودی تا گشت مهجور خدائی
به فقر آموخت آداب گدائی
ز چشم مست رومی وام کردم
سروری از مقام کبریائی
منبع:
1. http://fa.wikipedia.org
2. http://www.cs.uwaterloo.ca90۲۷ شهریور ۱۳۸۶مقاله اقبال لاهوری و جامعهشناسی معرفت
نظر شما