تدوین اهداف علم اولین گام در تولید علم دینی/بومی
همانطور که در سرمقالههای پیشین اشاره شد، فصلنامه حوزه و دانشگاه همسو با برنامه استراتژیک پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (ارائه پاسخی جدید به مسائل علوم انسانی و اجتماعی با رویکردی اسلامی، لازمه احیاء تمدن ایرانی ـ اسلامی) از تابستان سال گذشته، سیاست جدیدی را در زمینه گسترش و تعمیق مباحث فلسفی و روششناختی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی به منظور تمهید مقدمات تولید علوم انسانی و اجتمماعی همسو با معارف اسلامی و نیازهای بومی در پیش گرفته است.
خداوند را شاکریم که تا کنون با حمایتهای بیدریغ اساتید و پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی، چهار شماره تخصصی فصلنامه با موضوع روششناسی علوم انسانی منتشر گردیده و این فصلنامه در جامعه علمی کشور به عنوان تنها نشریه تخصصی فعال در زمینه «فلسفه و روششناسی علوم انسانی و اجتماعی» شناخته شده است. بدین جهت، فصلنامه حوزه و دانشگاه در نظر دارد، در شمارههای آتی محور دیگری از سیاست جدید خود (بررسی الزامات فلسفی و روشی تولید علم دینی و بومی) را در دستور کار قرار دهد و از نظرات ارزشمند اساتید و پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی در پیشبرد این بحث، که مقدمهای است برای دستیابی به اهداف مندرج در سند چشمانداز بیست ساله کشور(توسعه علمی همسو با هویت اسلامی و انقلابی)، مدد ستاند.
ایده علم دینی/بومی به خصوص در حوزه علوم انسانی و اجتماعی، هم سابقه دیرینی دارد و هم گسترهای وسیع از جهان اسلام را در برگرفته است و حتی در میان دانشمندان و اندیشمندان ادیان دیگر هم پیروانی دارد. با وجود این، پارهای از ابهامات در زمینه انگیزههای طرح این ایده و راهکارهای پیشنهادی در این زمینه، مخالفتهای دانشمندان و اندیشمندان چندی را در داخل و خارج کشور برانگیخته است. فصلنامه حوزه و دانشگاه بر آن است تا با فراهم آوردن بستری برای طرح دیدگاههای موافق و مخالف در زمینه علم دینی/بومی، ابهامهای موجود را رفع و زمینه دستیابی به بهترین راهکار(راهکاری که از حیث نظری معقول و قابل دفاع و از حیث عملی راهگشا و کارآمد باشد) را فراهم آورد.
اولین سوالی که در بحث تولید علم دینی/بومی باید پاسخ داده شود، آن است که اصولا چرا کسانی به دنبال گونهای دیگر از علم هستند؟ علی القاعده این عده یا باید مشکلی را در علوم موجود احساس کرده باشند که برطرف شدنی نیست، انتظارات افزونتری از علم دارند که آن را با علم دیگری محقق شدنی مییابند. به بیان دیگر، کسانی که ایده علم دینی/بومی را دنبال میکنند:
- هدفی را برای علم در نظر گرفتهاند که از هیچ طریق دیگری نمیتوان به آن رسید؛
- بر این باورند که علم کنونی تا کنون یا به دنبال رسیدن به آن هدف نبوده یا از دست یافتن به آن ناتوان بوده است؛
- و مهمتر از همه پذیرفتهاند که علم کنونی با مبادی و پیشفرضهائی که اختیار کرده و مسیری که تا کنون پیموده، در آینده هم نمیتواند به اهداف مورد نظر منتهی شود.
بی شک تعیین انتظارات از علم، ارتباط وثیقی با نگرشهای فلسفی و ارزشی انسان دارد و به همین جهت دیدگاههای بسیار متنوعی در این زمینه ارائه شده است. بر این اساس تنها در صورتی که عدهای انتظار واحد و روشنی از علم داشته یا هدف واضح و مشترکی را در فعالیت علمی دنبال کنند، میتوانند در زمینه میزان و چگونگی دستیابی به آن هدف با هم بحث معقولی داشته و دستیابی به اجماع را انتظار داشته باشند. برای مثال این ادعا که علم کنونی از رسیدن به اهداف مورد نظر بازمانده است، تنها در صورتی که هدف از علم به درستی ترسیم و تعاریف عملیاتی از آن ارائه شده باشد، قابلیت تحقیق تجربی و دستیابی به اجماع مییابد. اما پیشفرض سوم پیروان ایده علم دینی(این که علم کنونی در آینده هم نمیتواند به اهداف مورد نظر از علم دست یابد) به هیچ روی از طریق تجربی قابل تحقیق نیست و بحثهای فلسفی و نظری بسیاری را طلب میکند. مطالعات تاریخی در ارتباط با سیر تحول نظریات علمی با مد نظر قرار دادن برخی از اهداف و مدعیات علم، تنها میتواند این نکته را بازگو کند که علم در تحقق کامل اهداف خود موفق نبوده و نتوانسته انتظارات رو به رشد انسانها را به درستی پاسخ دهد.
بر این اساس برای پایان دادن به یکی از مبنائیترین چالشهای میان پیروان و مخالفان علم دینی/ بومی ابتدا باید هدف از علم را به دقت ترسیم کرد و ملاکهای روشنی برای ارزیابی میزان دستیابی به اهداف ارائه نمود. البته این امر مستلزم کنار گذاشتن دیدگاهی دیگر است که علم را تنها یک بازی در ردیف دیگر بازیهای موجود میداند و برآن است که در این بازی کسانی که نام دانشمند بر آنها نهاده شده است، به منظورهای مختلف(گذران عمر، تفریح یا …) از طریق رعایت قواعد خاص تعریف شده برای آن بازی، هدفی را که تنها در آن بازی تعریف شده و معنادار است، دنبال میکنند. با توجه به لوازم و تبعات فلسفی و اجتماعی این دیدگاه، در بحث حاضر مفروض میگیریم که دانشمندان چنین نگاهی به علم و فعالیت علمی ندارند.
سؤال دیگری که در اینجا خود را نشان میدهد آن است که بهترین روش برای تعیین هدف از علم کدام است؟ آیا به روش عقلی میتوان هدف از فعالیت علمی را در چند مورد خاص احصاء کرد؟ آیا با مروری بر تاریخ علم و نظرورزیهای فیلسوفان و عالمان میتوان به روش استقرائی مهمترین اهداف فعالیت علمی را برشمرد؟ و اگر چنین باشد، به کدامین روش میتوان در مورد اهدافی که برای فعالیت علمی ذکر میگردد، داوری کرد و قابل دفاعترین هدف را اختیار کرد؟ و اصولا آیا چنین کاری مقدور و مطلوب است؟ این سؤالات از مهمترین سوالاتی هستند که برای پیشبرد بحث علم دینی/بومی باید پاسخ داده شوند. اتخاذ رویکردی استقرائی (و صد البته استقرای ناقص) ما را به موارد زیر رهنمون میکند:
- هدف از علم، شناخت صرف واقعیت و دستیابی به حقیقت است. در این دیدگاه علم مطلوب لنفسه است و نه لغیره. به یاد آوریم آن پاسخ مشهور افلاطون به پرسشکنندهای که از فایده علم از او پرسیده بود: «کیسهای زر به او دهید و او را از مدرسه خارج کنید.»
- در رویکرد پوزیتویستی، هدف از فعالیت علمی توصیف و تبیین علی پدیدههای طبیعی و انسانی به منظور پیشبینی و کنترل و در نهایت تسلط بر آنهاست.
- پارادایم هرمنوتیکی هدف علم را فهم و تفسیر امور به خصوص امور معنادار انسانی میداند. نکتهای که در این زمینه باید در نظر داشت آن است که هر چند پژوهشگران هدف از این شیوه تحقیق علمی را فهم صرف معانی اعمال انسانها قلمداد میکردند، اما نتایج این قبیل تحقیقات ابزار بسیار مناسبی بود برای استعمار جوامع و گروهها تحت مطالعه و گویا در پس آن هدف اولیه باز هم تسلط بر انسانها و پیش بینی و کنترل رفتار آنها تعقیب شده است.
- از منظر پیروان نظریه انتقادی (مارکسیستها، فرانکفورتیها، فمینیستها و …) بازاندیشی و تامل در خود و شناخت لایههای زیرین واقعیت موجود به منظور تغییر آن و جایگزینی وضع مطلوب هدف اصلی علم است. این گروه آشکارا و بیپروا بیان میدارند که هدف از هر گونه فعالیت علمی، محقق ساختن امیال و ارادههای بشری است.
- دیدگاه دینی برگرفته از متون دینی که در میان عالمان و عارفان اسلامی طرفداران بسیاری دارد،، با تفکیک علم به علم نافع و ضار، هدف از علم نافع را تقرب به پروردگار و نشانه آن را خشیت و خضوع معرفی میکند. برای به کار گیری این رویکرد در عرصه مدیریت علمی باید سوالات چندی را پاسخ داد. برای مثال: آیا میتوان این هدف را به صورت عینی و بین الاذهانی تعریف و تعاریف عملیاتی از آن ارائه کرد؟ نسبت میان این هدف و دیگر اهداف چیست؟ به بیان دیگر آیا تقرب الهی منافاتی با اهداف دیگر دارد؟ در صورت تعارض میان این هدف و دیگر اهداف، به چه روشی باید تعارض را برطرف ساخت؟
تنها پس از روشن شدن اهداف و انتظارات ما از علم است که میتوان در مورد توفیقات یا ناکامیهای علم کنونی در سطح کلان بحث معقولی داشت و در ارتباط با دو سیاست «دنبالهروی از علم موجود» یا «تلاش برای دستیابی به علمی جایگزین» تصمیم صحیحی اتخاذ کرد. قید سطح کلان در مورد توفیقات یا ناکامیهای علم جدید از آن روی عنوان شده است که شاید نتوان کسی را یافت که بتواند کامیابیهای علم جدید را در موارد گوناگون نادیده گیرد و آن را منکر شود.
پس از طی این مرحله، پیروان علم دینی/بومی باید نشان دهند که مشکلات عنوان شده برای علم جدید(دینگریزی فراگیران، تعارض با آموزههای دینی، ضعف مبانی نظری، ناکارآمدی و …) در چارچوب کدامین اهداف و انتظارات از علم خود را به صورت مشکلی واقعی نشان میدهند. برای مثال کسی که هدف علم را توصیف و تبیین پدیدههای طبیعی و امور انسانی به منظور پیشبینی و کنترل آن بداند، هیچگاه دینگریزی تحصیلکنندگان علم جدید را مشکل علم جدید قلمداد نکرده، آن را به عوامل دیگر ارجاع میدهد و در ارزیابی توفیق/ناکامی علم جدید تنها به میزان دستیابی علم جدید به هدف مورد نظر بسنده میکند. اما اگر تقرب به سوی پروردگار را هدف علم قلمداد کنیم، بیشک دین گریزی در جلوههای مختلف اعتقادی و رفتاری آن نشانهای است بر ناکامی علمی که موجبات آن را فراهم آورده است.
فصلنامه حوزه و دانشگاه در نظر دارد پس از تدوین ویژهنامهای در موضوع فلسفه و روششناسی مدیریت و مطالعات سازمانی، در سال آینده با پشتیبانی اساتید و پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی و در قالب ویژهنامههائی چند، هدف علم و چالشهائی که علم جدید، به خصوص علوم تجربی انسانی و اجتماعی کنونی، با آن روبروست را به بحث و بررسی گذارد و در گامهای بعد راههای پیش روی برای مواجهه با این چالشها، لوازم و تبعات هر یک از این راهها، قرائتهای مختلف از علم دینی و مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی، روششناختی، انسانشناختی و دینشناختی هر یک از آنها را مورد مداقه قرار دهد، باشد که در پرتو این تعاملات علمی بهترین راه برون رفت از چالشهای موجود در عرصه علمی رخ نماید و رسالتی که پژوهشگاه و فصلنامه حوزه و دانشگاه در پیشگرفتهاند، محقق گردد.
فصلنامه حوزه و دانشگاه از همین فرصت استفاده کرده، از تمامی اساتید و پژوهشگران حوزه و دانشگاه و طلاب و دانشجویان علاقمند به این مباحث درخواست میکند با ارسال مقالات پژوهشی خود در محورهای یاد شده در فراخوانهای «فلسفه و روششناسی مدیریت و مطالعات سازمانیِِ» و «علم دینی و الزمات فلسفی و روشی آن» فصلنامه را در پیشبرد اهداف در نظر گرفته شده، یاری دهند.
نظر شما