کلاس شلوغ لیبرالیسم
علی حجوانی
در اتاق سخنرانی موسسه معرفت و پژوهش، جایی برای نشستن نبود. دیهیمی یک دور کاغذهایش را مرور و سخن را درباره لیبرالیسم، دیروز، امروز و فردا آغاز کرد: «در بحثی که می شنوید لیبرالیسم را مدافعانه عرضه می کنم البته نه به این معنا که لیبرالیسم پایان همه ایدئولوژی ها و تفکرات است. از این رو مدافعانه که اعتقاد دارم لیبرالیسم می تواند میدانی به تفکرات بدهد تا همه درست تر اندیشه کنیم و به پیش برویم.»او لیبرالیسم را از دو منظر بررسی کرد: «لیبرالیسم را به دو نوع تفکیک کرده اند هر چند – مانند همه ایدئولوژی ها- یک لیبرالیسم وجود ندارد. از یک نگاه، لیبرالیسم را به دو دوره «روشنگری» و «پساروشنگری» تقسیم می کنند و تفکیک دیگر آن لیبرالیسم «جامع» و لیبرالیسم «سیاسی» است.»
• شکل گیری لیبرالیسم و تساهل
دیهیمی به وجود «زمینه واقعی» در پیدایش لیبرالیسم اشاره کرد و درباره تساهل گفت: «همه توافق دارند که اولین ایده لیبرالیسم در کتاب «نامه ای در باب تساهل» اثر جان لاک مطرح شد. تساهل اساس لیبرالیسم است و توضیح درباره آن لیبرالیسم را نیز تا حدودی روشن می کند. جوامع جهانی در قرون وسطی یکپارچه و یکدست بودند و همه بر مبنای اجماعی کامل زندگی می کردند. اما به مرور زمان تکثر بیشتری در عقاید، ادیان و مذاهب پدید آمد و زمینه ایجاد تنش ها ایجاد شد. جان لاک راه حل را در تساهل می دانست به این معنا که انسان ها دیگران را با اعتقادات و باورهای دینی مختلف، دشمن همدیگر ندانند. قدم بعدی این بود که اندیشه تساهل به گونه ای در جامعه طرح شود که پذیرفتنی باشد. در صورت بندی اولیه ای که لاک ارائه داد، بخشی از دلایل بر اصول دین مسیحیت مبتنی بود و او از تعالیم انجیل به این نتیجه می رسید که تساهل یکی از اصول دین مسیحی است. اما هرچه جلوتر می رویم استدلال ها بیشتر متکی بر استدلال های عقلی است تا برخاسته از متون و وحی.»
• لیبرالیسم و عقل تجربی
نکته دیگری که دیهیمی بر آن تاکید داشت، تاثیر نگاه علوم تجربی بر حوزه علوم انسانی بود: «در این شرایط، اتفاق دیگر، رشد سریع علوم تجربی و به دنبال آن پیشرفت تکنولوژی بود. علوم تجربی با تکیه بر عقل به جایی می رسیدند که پرده از قوانین عالم خارج برمی داشت و از این رو بود که عقل حرمت بالایی پیدا کرد و این فکر به وجود آمد که چرا نمی توان از این عقل در مورد اخلاق، سیاست و روابط بشری استفاده کرد. بنابراین عقل، ابزار کشف (نه جعل و به وجود آوردن) حقیقت و قوانین بشری شد. متفکران با این استدلال که توانایی عقل در میان همه مشترک است تلاش کردند به قوانین حداقلی برسند که تمام مردم دنیا با هر عقیده و شرایطی آنها را بپذیرند و بسیاری از دعواها تمام شود. نکته قابل توجه در این جا، چرخش لیبرالیسم است. لیبرال ها ابتدا از تساهل و تکثر آغاز کردند اما به نقطه ای رسیدند که تمام تلاش، رسیدن به اجماع بود.»
• آزادی بیان و حقیقت نهایی
او اولین قدم رسیدن به حقیقت را وجود آزادی بیان دانست و به نقل قولی از جان میلتون اشاره کرد: «اگر باور داریم حقیقت برتر از خطاست بگذاریم این دو با هم نبرد کنند و اطمینان خاطر داشته باشیم پیروز میدان، حقیقت است.»
او سپس به آرای جان استوارت میل و بیان نظرات او درباره عقل پرداخت: «میل اعتقاد دارد تنها ابزار ما برای کشف حقیقت، عقل است. عقلی که ناقص و خطاپذیر است و البته قابل رشد و تکامل. اتفاقی هم که در علوم تجربی روی می دهد این است که یک قانون علمی تا مدتی تمام سئوالات ما را پاسخ می دهد اما با گذشت زمان متوجه می شویم که یافته ما نقایصی داشته و باز، مدل جدیدتری ارائه می کنیم تا جوابگوی مشکلاتمان باشد. ما می دانیم قوانینی که وجود دارد عین حقیقت نیستند اما تقربی به حقیقت دارند و گره گشای مشکلات ما هستند. در عالم روابط انسانی هم می گوییم عقل نمی تواند کاشف حقیقت نهایی باشد اما نتایج آن گره گشا است زیرا ما را به یک نقطه می رساند و امکان می دهد بر طبق آن عمل کنیم و به جای فرسایش نیروها، آنها را در یک جهت به کار گیریم. لیبرال ها اعتقاد دارند بر این اساس باید اجازه دهیم افراد تا جایی که رفتارهایشان مخاطره آمیز نباشد زندگی را تجربه کنند.»
بخش بعدی سخنان دیهیمی به مشکلات عملی لیبرالیسم و پاسخ های جان راولز به آنها اختصاص داشت: «مشکل این بود: در جاهایی که آزادی تامین می شد، به جای این که همگرایی روی دهد و آدمیان به هم نزدیک تر شوند، واگرایی به وجود آمد و همان مشکل ابتدایی ناامنی به وجود آمد. در این دوره، بحث اصلی همه لیبرال ها، دولت و میزان دخالت او در روابط جامعه بود. این که دولت کجا اختیار دارد انسان ها را مجبور کند و کجا حق دخالت ندارد.لیبرالیسم بی شک، اندیشه ای فردگرایانه است اما نه به این معنا که روابط متقابل میان آدمیان را نفی کند و حرمت افراد را نادیده انگارد. روابط متقابل، حق فریادخواهی و وظیفه فریادرسی، جزء وظایف لیبرالیسم است. لیبرالیسم اعتقاد دارد باید فارغ از اعتقادات و باورها به هم کمک کنیم. تا اینجا لیبرالیسم یک ایدئولوژی یا دستگاه جامع فکری تلقی می شد اما پس از آن بود که موضوع لیبرالیسم سیاسی مطرح شد. اینکه ممکن است افراد جامعه به نتایج و قوانین لیبرالیسم پایبند باشند اما دلیل ندارد فلسفه آن را نیز بپذیرند.جان راولز مهمترین متفکر این دوره است. او ابتدا کتابی با نام «نظریه ای در باب عدالت» را نوشت و تصورات غلط در باب رابطه لیبرالیسم و عدالت را بیان کرد. او گفت برابری پشتوانه آزادی است و همه باید به چشم انسان نگریسته شوند و اگر این برابری نباشد، آزادی معنایی نخواهد داشت زیرا در این حالت مردم نمی توانند آرزوهای خود را تعقیب کنند. او همچنین اعتقاد داشت لیبرالیسم باید به عنوان یک ایدئولوژی کنار گذاشته شود و به سراغ اصول معقولی رفت که انسان ها با هر باوری به آن معتقدند. راولز می گوید اعتقاد فلسفی و ایدئولوژیک دولت به آن، تفاوتی با اعتقاد به سایر ایدئولوژی ها ندارد و دولت باید در برابر ایدئولوژی ها بی طرف باشد. باید توجه کرد این بی طرفی تنها در حیطه قدرت وجود دارد و به این معنا نیست که نهادهای درون جامعه خنثی باشند.»
• لیبرالیسم برای امروز
بخش پایانی سخنان دیهیمی به لیبرالیسم در ایران امروز اختصاص داشت و به وظایف روشنفکران در قبال آن می پرداخت:«تمام اعتقادات و نظریات جدید در باب لیبرالیسم در جوامعی قابل طرح و پیگیری است که حدی از لیبرالیسم را تجربه کرده اند و سابقه همزیستی لیبرالی داشته اند و برقراری آن در جوامعی که تجربه آن را ندارند ناممکن است. ما نمی توانیم گام آخر را اول برداریم. لیبرالیسم مذهب عقل است و دعوت به پذیرفتن تساهل به این معنا است که هنوز در مقدمات لیبرالیسم هستیم. روشنفکران دینی باید از درون دین به این موضوع بپردازند و همه باید اصول حداقلی از آن را برای ائتلافی فکری بپذیریم. می توان روی کاغذ بسیاری از حرف ها را نوشت اما آیا واقعا تندروی در به کرسی نشاندن اصول لیبرالیسم به صلاح و ممکن است؟ به نظر می رسد وظیفه اصلی این است که ما چگونه اعتقادات خود را پیاده کنیم. نباید تلخ جان باشیم. پایبندی به حداقل ها و اتحاد حول آن قدم اولی است که می تواند لیبرالیسم را به عنوان یکی از ایدئولوژی های موجود، در میان افراد جامعه قابل پذیرش کند.»
جلسه سخنرانی با پرسش و پاسخ حاضران به پایان رسید. دیهیمی توانسته بود در مدتی کوتاه، مهمترین ویژگی های دنیای لیبرالیسم را بیان کند و راهکارهایش را به جامعه امروز پیشنهاد دهد؛ هر چند سئوال های حاضران نشان می داد آنها به اندازه دیهیمی خوشبین نیستند.
نظر شما