سید محمد جعفر جزایری
سید محمد جعفر مروج جزائری+محمد جعفر جزایری مروج+محمد جعفر جزایری شوشتری+محمد جعفر موسوی جزایری شوشتری
خاندان
شوشتر با این که منطقه ای دور افتاده است ولی هماره مهد علم و فضیلت و پرورشگاه دانش و شرافت بوده است و در طول زمان های گذشته عالمان بزرگواری از این شهر برخاسته اند. قاضی نورالله شوشتری، سهل بن عبدالله تستری، ملا اسدالله تستری، سید نعمت الله جزائری، حاج سید نورالدین جزائری، حاج سید عبدالله جزائری، حاج شیخ جعفر شوشتری و نوادگان او تا شیخ معاصر، حاج شیخ محمد تقی شوشتری و دهها عالم، فقیه 7فیلسوف و عارف از جمله ستارگانی اند که در این شهر تربیت یافته، شهره جهان علم و فضیلت شده اند.
آیت الله حاج سید محمد جعفر مروج در تاریخ 28جمادی الثانی سال 1328هجری قمری، در شهرستان شوشتر و در خاندان جزایری که از تبار عالمان و دانشمندان بودند، چشم به جهان گشود.
خاندان جزایری در شوشتر برای دانش پژوهی، نشر دین و تبلیغ شریعت سید المرسلین کمر همت بسته و نسل به نسل از عالمان و خدمتگزاران به علم و دانش بودند. سر سلسله این دودمان، علّامه نامور و محدث گرانمایه سید نعمت الله جزایری، متولد 1050هجری قمری در «جایدر» پل دختر لرستان بود. برخی از اساتید وی عبارتند از: علامه مجلسی، شیخ حر عاملی، ملا ابراهیم (فرزند صدر المتألّهین)، ملا محمد باقر خراسانی و شیخ جعفر بحرانی.
او در سال 1079هجری قمری در شوشتر رحل اقامت افکند و تألیفات علمی اش بیش از 50عنوان کتاب است که شرح تهذیب، شرح استبصار، شرح عوالی اللئالی، انوار النعمانیة، شرح عیون اخبار الرضا(ع) شرح نهج البلاغه، قصص الانبیا و ده ها تألیف دیگر از آن جمله است.
حضرت آیت الله حاج سید محمد جعفر مروج، از عالمان نامدار همین تبار و فرزند حضرت آیت الله حاج سید محمد علی مروج ( 1297 - 1356ق) است. پدرش مردی فضیلت مدار و فاضلی دانش پیشه بود. مقدمات علوم را در زادگاهش شوشتر از سید محمد تقی شیخ الاسلام و سید عبدالصمد جزایری فرا گرفت و در نجف اشرف از محضر میرزا محمد علی رشتی و سید محمد کاظم یزدی بهره های کافی برد. آن گاه با کوله باری از دانش و گوهر تقوا به شوشتر بازگشت و عمرش را در راه ترویج دین سپری کرد.
نسبت آیت الله مروج، با هفت واسطه به محدث شهیر، سید نعمت الله جزایری می رسد. بدین ترتیب:
1. آیت الله حاج سید محمد علی مروج
2. آیت الله سید محمود
3. حجة الاسلام و المسلمین حاج سید احمد
4. حجة الاسلام و المسلمین حاج سید محمد رضا
5. حجة الاسلام و المسلمین سید علی اکبر
6. آیت الله حاج سید عبدالله
7. آیت الله سید نورالدین.
تحصیل
سید محمد جعفر، خط نویسی و قرائت کلام الله مجید را در مکتب خانه ملا رحیم فرا گرفت، سپس در محضر پدر بزرگوارش، حاج سید محمد علی مروج و آیات و حجج اسلام: حاج سید حسین نوری، سید علی اصغر حکیم، حاج سید محمد باقر امام و سید مهدی آل طیب مقدمات علوم دینی (جامع المقدمات، حاشیه منطق، سیوطی، مغنی، مطول و شرح لمعه) را فرا گرفت. هنگامی که بیست بهار از زندگانی اش می گذشت، روح دانش پژوه او افقی گسترده تر را جستجو می کرد، پس بر اساس گفتار پیامبر خدا (ص)انا مدینة العلم و علیّ بالها» به نجف اشرف، شهر «باب علم نبی» کوچ کرد و در کنار بارگاه امیر مؤمنان(ع)و محضر شاگردان مکتب امام صادق(ع)که در آن حوزه پربرکت علمی بودند، به دانش پژوهی روی آورد و باقیمانده دروس سطح را در محضر آیات: شیخ یوسف خراسانی، سید محمود شاهرودی، سید علی نوری، سید محمد جواد تبریزی، شیخ محمد حسین حائری و حجة الاسلام حاج شیخ اسماعیل تنکابنی فرا گرفت.
در سال 1351پدر از او خواست به شوشتر بازگردد تا به دیدار فرزندش که اینک در شمار فضلای حوزه علمیه نجف قرار گرفته است، کامیاب شود و برای تشکیل خانواده و ازدواج او تدبیری بیاندیشد. در این سفر با دختر خانواده ای از خاندان جزایری که از علمای بزرگ شهر و از استادان دروس مقدماتی او بود، ازدواج کرد و پس از اقامتی کوتاه در شوشتر، بار دیگر به نجف اشرف مراجعت کرد.
در سال 1355که پدر وارد شصتمین سال زندگی اش می شد و دچار ناتوانی و بیماری شده بود، سید محمد جعفر برای یاری پدر از نجف به شوشتر برگشت و پدر را در امر اقامه جماعت، تدریس و ترویج دین یاری داد. او در محراب نماز، پیشوایی پرهیزگار و در تدریس علوم دینی، استادی بزرگوار و در وعظ و خطابه، واعظی نامدار شد. پس از چهار سال اقامت در شوشتر، روح بلندش آرام نگرفت و برای آستان بوسی راهی بارگاه ثامن الائمه(ع)شد و پس از مراجعت از مشهد در سال 1361بار دیگر به نجف اشرف هجرت کرد و درس های خارج فقه و اصول را در محضر بزرگانی همانند آیات عظام: آقا ضیاء الدین عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ موسی خوانساری، حاج شیخ حسین حلّی، سید محسن حکیم و سید محمود شاهرودی آموخت. وی از دو استاد اخیر خود بهره های بیشتری برد و در درس هر کدام، حدود بیست سال حضور یافت.
اساتید بزرگوارش نهایت تکریم و احترام را نسبت به وی مبذول می داشتند و نسبت به او لطف و عنایت ویژه ای ابراز می کردند و سرانجام با جدیّت و تلاش در تحقیق، فراگیری علم و نگارش آن موفق به اخذ اجازات اجتهادی از آیات عظام: آقا ضیاء الدین عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی و سید محمود شاهرودی شد و آیت الله العظمی سید محسن حکیم بر نوشته های حج و اجاره ایشان تقریظی نوشت.
تدریس
آیت الله مروج همزمان باتحصیل، به تدریس نیز اشتغال داشت. او در حوزه نجف، با وجود اساتید و بزرگان، به عنوان مدرسی موفق مشهور شد و پس از دوره ای ممتد که سطوح متوسط و عالی را تدریس کرد، به درخواست جمعی از فضلا در سال 1384ه. ق درس خارج فقه را در نجف اشرف آغاز کرد. تا این که در سال 1391ه. ق رژیم بعثی عراق حوزه نجف را از طلاب و علما خالی کرد و مرحوم مروج ناگزیر به سوی ایران رهسپار شد. روحانیون اهواز که قدر و منزلتش را می دانستند، از او خواهش کردند در آن سامان سکونت گزیند. در آن زمان حوزه های علمیه بزرگ ایران مانند حوزه علمیه قم و مشهد آماده فراگیری علم و دانش از آن منبع علم بودند و برای مرجعیت نیز اقامت در آن دو شهر برایش اولویت داشت، ولی آیت الله مروج که به وظیفه الهی خویش می اندیشید، نه به خوش آمد و دلخواه خود هر چند آن خواسته سود معنوی هم داشته باشد، دعوت روحانیون اهواز را اجابت کرد و در آن سامان تدریس خارج فقه و اصول را آغاز کرد.
دوران تدریس آیت الله مروج در حوزه علمیه اهواز برای علاقمندان علم و دانش آن سامان دوره ای پرثمر بود. بسیاری از عالمان شهر اهواز که اینک هدایت مردم، اقامه جماعت، اداره حوزه علمیه شهر و تربیت طلاب را بر عهده دارند، از دانش آموختگان مکتب آیت الله مروج در همان دوره ها هستند.
همدوره های تحصیلی
برخی از مراجع بزرگ و علمای نامی از همدوره های تحصیلی و هم بحث های او بوده و هستند که از جلمه آن ها حضرات آیات عظام: مرحوم حاج سید محمد حسن آل طیب، مرحوم حاج سید محمد علی سبط الشیخ، مرحوم حاج سید مهدی لاله زاری، شیخ حسین وحید خراسانی، سید علی سیستانی، شیخ محمد تقی بهجت، سید محمد شاهرودی، شیخ محمد تقی بروجردی، میرزا هاشم آملی و حاج سید عبدالاعلی سبزواری هستند.
شاگردان حضرت آیت الله مروج در طول دوران پربرکت تدریس، علما و فضلایی را تربیت کرد که مسئولیت های بزرگی را بر عهده دارند و مشغول خدمت به علم و ترویج دین هستند. از میان آن ها عده ای نیز به عنوان مدرّس حوزه علمیه قم و مشهد و دیگر حوزه های علمیه ایران به تربیت شاگرد اشتغال دارند. اسامی شماری از آن ها به ترتیب الفبا عبارتند از: حضرات آیات و حجج الاسلام: سید محمد علی آل سید غفور، سید محمد حسن آل سید غفور، شیخ مهدی ایمانی، شیخ فتح الله بهبهانی، سید محمد جزایری، سید طیب جزایری، سید هاشم حسن زاده، سید محمد تقی حکیم، سید علاء الدین سید موسوی، سید نورالدین شریعتمدار جزایری )نگارنده، سید علی شفیعی، شیخ احمد عاملی، سید محمود کاظمی، سید مهدی مروج، سید محمد علی مروج، سید عبدالله معلم، سید علی معلم، سید طیب موسوی، سید محمد علی موسوی جزایری و سید محمود میر سالاری.
تقریرات و تألیفات
آیت الله سید محمد جعفر مروج در طول دوره تحصیل، نویسنده ای ماهر بود که هیچ گاه قلم را بر زمین نگذاشت و تا آخرین لحظات عمر خود که توانایی به دست گرفتن قلم را داشت، به تألیف پرداخت.
آثار همت و تلاش این محقق بزرگ، به نگارش تقریرات و تألیات بسیاری انجامید. این آثار در دو بخش تقریرات و تألیفات عبارتند از:
الف) تقریرات
- تقریرات بخش بزرگی از درس آیت الله آقا ضیاء الدین عراقی.
- تقریرات بخشی از درس آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی.
- تقریرات درس فقه آیت الله سید محسن حکیم ( 5جلد) به نام مستند الفتوی.
- تقریرات درس اصول آیت الله شاهرودی ( 6جلد) به نام نتایج الافکار.
- تقریرات درس فقه آیت الله شاهرودی به نام ینابیع الفقه، یک دوره کامل.
ب) تألیفات
- رساله ای در شرح حدیث لاتعاد.
- رساله ای در حلق اللحیة.
- رساله ای در الوطن الشرعی.
- رساله ای در علم کلام.
- عمال الصبی، تحقیق احکام صبی در تمام فقه.
- رساله ای در درایة الحدیث.
- تکملة الوسیلة فی الحدود و الدّیات.
- مسائل مستحدثه.
- منتهی الدرایة فی توضیح الکفایه ( 8جلد).
- هدی الطالب الی شرح المکاسب (در حدود 12جلد) 3جلد آن تاکنون چاپ و منتشر شده است.
- شرح عروة الوثقی ( 2جلد).
- ضیاء المسالک در شرح «مناسک حج» میرزای نائینی ( 2جلد).
- تعلیقه بر عروة الوثقی.
- حاشیه بر توضیح المسائل با اشاره به ادلّه آن.
- رساله ای در قاعده لاضرر.
- حاشیه بر وسیلة النجاة.
- القواعد الفقهیه.
- رساله فی حکم الحاکم فی الهلال.
- هدایة الانام.
- المباحث اصولیه (از اول علم اصول تا اواخر).
آشنایی با استاد
آشنایی نگارنده با حضرت آیت الله مروج پیش از ورود به حوزه علمیه نجف و حضور در درس ایشان بود؛ زیرا معظم له گذشته از این که علمای نامی شوشتر در نجف اشرف بود، از فامیل و ارحام ما نیز به شمار می آمد و همین امر سبب آشنایی بیشتر با ایشان شد. از ابتدای توجه به علمای حوزه های علمیه به ویژه حوزه علمیه نجف، به ایشن معرفت قلبی داشتم و به هر اندازه از آثار علمی و مقامات ایشان در شوشتر، می شنیدم، ارادتم به ایشان بیشتر می شد تا این که در سال 1347ش به نجف اشرف مشرف شدم و در حوزه درس ایشان شرکت کردم. تا حدود سال 1350ه. ش سه سال، از محضر درس استاد استفاده های بسیاری بردم. گذشته از حضور در حلقه درس، در دیدارهای گوناگون و نشست های مختلف در نجف، قم و اهواز نیز بارها خدمت ایشان رسیدم.
ویژگی اخلاقی
به جرأت می توان گفت آیت الله مروج «بقیّة السّلف» بود و حلقه ای میان بزرگان از علمای گذشته و علمای معاصر. برخی از ویژگی های ایشان را می توان به این صورت برشمرد:
1. کثرت مطالعه و تحقیق و تدوین.
یکی از علمای نجف نقل کرد: «در زمانی که به شهر کوفه، برای تفریح و یا به مسجد کوفه برای اعتکاف می رفتیم و همگان به سرگرمی و استراحت از ایام تحصیل مشغول بودند، سید محمد جعفر مروج در گوشه ای می نشست و به نگارش و تألیف و تحقیق می پرداخت.»
2. تواضع در تدریس:
در تدریس و توجه به شاگردان چنان متواضع و فروتن بود که گاهی نسبت میان او و شاگردش صمیمی تر از ارتباط پدر و فرزند می شد. او از جهت سنی در حکم پدربزرگ برخی از شاگردانش بود؛ لیکن با همان شاگردان همانند همدوره درسی برخورد می کرد و به سؤال آن ها پاسخ می گفت. به اعتراض و اشکال آن ها در درس، با احترام گوش می کرد و فراخور حال سؤال کننده پاسخ مناسب می داد و اگر احیاناً متوجه می شد اشکال درست است، آن را می پذیرفت.
3. تواضع در نشست
با مردم در دیدارها و معاشرت ها مانند پدری رئوف و مهربان سخن می گفت و اصولاً در مجلس وی رعایت تقیّد و هیچ گونه آدابی لازم نبود. از جمله فروتنی روحی او این بود که حاضر نمی شد کسی دستش را ببوسد.
4. توجه به طلاب و اهل علم
حضرت آیت الله مروج علم دوست و عالم پرور بود، نسبت به علم و تحقیق عشق می ورزید، از طلاب و فضلایی که عمرشان را برای تحصیل صرف می کردند، تقدیر می نمود و مقام آن ها را محترم می شمرد و بر این اساس تا حد قدرت و توانایی نیاز اهل علم را برطرف می ساخت، کارهای آن ها را انجام می داد و برای طلاب و فضلا پناهگاه بسیار مطمئنی بود که هنگام احساس نیاز به او پناه می بردند.
آنچه در توان داشت به کار می گرفت و نیاز طلاب را برطرف می کرد. از دفاتر مراجع بزرگواری که در نجف بودند، کمک می گرفت و چون مناعت طبع و مقامات علمی ایشان بر مراجع ثابت بود، هر جا سفارش می کرد، فوراً به اجابت می رسید. برای رفع نیازهایی که برای اهل علم پیش می آمد، کوشش می کرد. او برای رفع هر نوع احتیاج طلاب (از امور کوچک مانند گرفتن شهریه گرفته تا نیازهای بزرگ مانند اخذ اجاره اجتهاد برای علما و مجتهدینی که از شهرستان ها به نجف اشرف می رفتند و می خواستند از مراجع نجف اجازه اجتهاد بگیرند) کوشش می کرد.
وی پس از فوت مرحوم آیت الله سید محمد حسن آل طیب، نقل می کرد: «هنگامی که آیت الله آل طیب برای گرفتن اجازه اجتهاد از شوشتر به نجف آمد، چون مراجع و علمای نجف شناخت کاملی از ایشان نداشتند، برای معرفی او و انجام کارهای مربوط به اخذ اجتهاد تلاش کردم و بسیاری از مقدمات آن در منزل ما انجام گرفت. من با آیات عظام: حکیم، خویی، شاهرودی و شیخ محمد کاظم شیرازی تماس گرفتم تا این کار انجام گرفت و تمام آن ها به آیت الله آل طیب اجازه اجتهاد دادند.»
عشق و علاقه آیت الله مروج به علم چنان بود که هر گاه یکی از اهل علم به همراه فرزند خود به خدمت او می رسید، پس از احوال پرسی، آن نوجوان را مخاطب می ساخت و از حالش جویا می شد؛ آن گاه او را به تحصیل علوم دینی تشویق می کرد.
5. دوری از مقام و شهرت
حضرت آیت الله مروج عالم گمنامی بود که جز در مجامع علمی حوزه ها و برخی از شهرهای خوزستان نام و نشانی نداشت. او این حالت را دوست می داشت و خود زمینه آن را فراهم کرده بود. برای نمونه چند مورد را در این باره، نقل می کنیم:
وقتی که در نجف اشرف اقامت داشت، زمینه امام جماعت شدن در بهترین مکان و مرکز شهر نجف فراهم شد. زمانی که امام جماعت مسجد شیخ انصاری - که در بازار مرکزی شهر نجف اقامه جماعت می کرد. - درگذشت، شوشتری های مجاور مسجد که در بازار اشتغال داشتند، از او تقاضا کردند به عنوان امام جماعت در مسجد شیخ حاضر شود و امامت را به عهده بگیرد، لیکن او اجابت درخواست آن ها را به اندازه ای تأخیر انداخت تا برای مسجد، امام جماعت دیگری تعیین شد .
وقتی از نجف اشرف وارد شهر اهواز شد، بسیاری از مردم و روحانیان اهل شهر از او خواستند در محلی اقامه جماعت کند و اگر این درخواست را می پذیرفت و امامت مسجدی را به عهده می گرفت، بیشتر نماز خوان های شهر به جماعت ایشان حاضر می شدند و نماز جماعت دیگران خلوت می شد؛ از این رو از درخواست کنندگان پرسید: «اگر من نماز جماعت را برپا کنم و امامت را به عهده بگیرم، آیا از نماز جماعت دیگران کسی به نماز من حاضر می شود و مساجد دیگر خلوت می شوند یا نه؟»
پاسخ روشن بود که مثبت است. ایشان فرمود: «من حاضر نیستم یک نفر از نماز جماعت دیگران به نماز من حاضر شود. هر گاه تعهّد می کنید که کسی از نماز جماعت دیگری، به نماز من نیاید و تمام آن هایی که به نماز من حاضر می شوند، کسانی باشند که به نماز جماعت دیگری تا حال نمی رفته اند، من حاضر می شود امامت کنم.» و بالاخره حاضر نشد در اهواز اقامه جماعت کند.
پس از فوت اساتید مرحوم مروج، مانند آیت الله العظمی حکیم و شاهرودی، از ایشان تقاضای انتشار رساله عملیه کردند، ولی او قبول نکرد؛ به ویژه بعد از ارتحال امام خمینی و آیت الله خویی که تقاضای رساله از ایشان زیاد بود، حاضر نشد رساله عملیه منتشر کند.
برای اساتیدش احترام فراوانی قائل بود و تا اواخر عمر آیت الله شاهرودی در درس معظم له شرکت می کرد و می فرمود: «تا اساتید من در قید حیات هستند، درس خارج رسمی شروع نمی کنم.» و سرانجام پس از اصرار زیاد فضلای حوزه، درس غیر رسمی خارج را شروع کرد.
احترام به مادر
مادر گرامی اش زنی پارسا و پرهیزگار و از خاندان علم و سیادت بود. مرحوم مروج نسبت به مادرش، نهایت احترام و تکریم را به جا می آورد تا جایی که به خاطر مادر نماز یومیه را در خانه اقامه می کرد، با این که در روایت است نماز خواندن در کنار مرقد مطهّر امیر مؤمنان(ع)به اندازه ده هزار رکعت ثواب دارد؛ امّا آیت الله مروج مقیّد بود در خانه نماز بخواند و می فرمود: «والده ام از من تقاضا کرده، برای این که به فضیلت نماز جماعت برسد و از جهت قرائت مطمئن باشد، نمازم را در خانه بخوانم و او به من اقتدا کند.»
این کار گذشته از این که گویای احترام آیت الله مروج به مادر مکرّمه اش است، اطمینان مادر به عدالت و تقوای فرزندش را نیز نشان می دهد.
زهد و بی اعتنایی به دنیا
او نمونه عینی پرهیزگاری و بی اعتنایی به دنیا بود که هیچ گاه فریفته زخارف دنیا و شهرت و مقام نشد. او نه تنها خود در طلب مقام و جاه نبود، اگر کسی هم در این راه قدمی برای او برمی داشت، جلوگیری می کرد. دعای او همچون جدش سید نعمت الله جزائری همیشه این دعا بود: «خدایا! اساتید ما را برای ما نگاه دار تا نوبت جلو داری به ما نرسد!» بر همین اساس وقتی عموم مردم و علمای برخی از شهرستان ها پس از ارتحال اساتیدش، از او تقاضای انتشار رساله کردند، ایشان نپذیرفت.
مراتب علمی و فضل ایشان در حوزه علمیه نجف و قم در نزد علما و فضلا روشن بود. شماری از آنان وقتی می خواستند نوشته های خود را انتشار دهند، در آغاز مطلب خود را برای نظرخواهی به محضر استاد می آوردند تا مطالعه فرماید و نقد و بررسی کند.
معظم له آن نوشته ها را بررسی می کرد و یادداشت های خود را که گاه اشکال و گاه تکمله بود، به نویسنده می داد؛ اما هیچ گاه اجازه نمی داد نامی از او برده شود و یا در مقدمه آن کتاب از وی تقدیر به عمل آید.
جایگاه و نقش آیت الله مروج در مجامع علمی
با این که ایشان در میان مجامع علم قم و مردم ایران گمنام و قدرشان مجهول بود؛ اما بعد از انتشار کتب علمی و شرح ایشان بر کفایة الاصول و مکاسب، مقاماتش بر همگان ظاهر شد. بسیاری از علما و اساتید برای تدریس، کتاب منتهی الدرایه و هدی الطالب را مطالعه و از مطالب آن ها در تدریس استفاده می کردند، به خصوص مدرسان کفایة الاصول مرحوم آخوند خراسانی و مکاسب شیخ انصاری با این دو شرح، بسیار سر و کار دارند.
آنان که آیت الله مروج را از نزدیک نمی شناختند، گاه اظهار می کردند که با توجه به دقت بسیار و مباحث علمی و مبسوط بودن این دو شرح، مؤلف از علمای قدیمی بوده و مثلاً حیات او نزدیک به حیات صاحب کفایه و صاحب مکاسب بوده است و اینک از دنیا رفته است.
روش تحقیق
سعه فکری و حوصله زیاد در بحث یکی از ویژگی های آن مرحوم بود. با اندک مناسبتی به صورتی گسترده وارد تحقیق و بررسی می شد و تمام جوانب مسئله را بیان می کرد. می توان این دعا را در مباحث دو کتاب ارزنده اش «منتهی الدرایة» و «هدی الطالب» به اثبات رساند. در باب «مشتق» که مسئله «من کان له روجتان کبیرتان و زوجة صغیرة» دیگران به اجمال بررسی کرده اند، ایشان با دقت بسیار در چندین صفحه روایات آن را نقل کرده و نتیجه گرفته است که این موضوع هیچ گونه ارتباطی به مسئله مشتق ندارد.
او در بحث «اجزاء» وارد یک موضوع بسیار مهم «تقیه ای بودن اجزای حج» شده و با وسعت نظر و اندیشه آن را بررسی کرده است.
در بحث «تمساح در ادله سنن» مطالب بسیار مفید و ارزنده ای را مطرح کرده است که در کتاب های دیگر کمتر یافت می شود و بر همین اساس کتاب «منتهی الدرایة» از بهترین شرح های توضیحی و تحقیقی در مجامع علمی و حوزوی به شمار می رود.
کتاب «هدی الطالب» نیز از بهترین حاشیه ها و شرح هایی است که بر کتاب مکاسب نوشته شده است. همان روش تحقیقی که سبب پیشتازی این دو کتاب نسبت به شرح های دیگر شده است، در نوشتارهای دیگر استاد نیز به چشم می خورد.
اجازات
1. به آن دسته از اجازات اجتهادی که آیت الله مروج از اساتید خود در نجف اشرف دریافت کرد، پیش از این اشاره شد.
2. اجازات مجتهدی که از او درخواست کردند، آنچه در ارتباط با این نگارنده است، گزارش می کنم:
یکی از توفیقاتی که خداوند به من عطا فرمود، گرفتن اجازه اجتهاد از حضرت استاد بود. انگیزه بر این درخواست چند موضوع بود:
الف) حضرت استاد از شخصیت های بزرگ علمی بود که اجازه اجتهاد ایشان در تمام مجامع علمی دارای اعتبار کامل است.
ب) معظم له بقیّة السلف و واسطه ارتباط پیشینیان از علما و معاصران آن ها بود.
ج) سابقه شاگردی در محضرشان علت جرأت بر این درخواست بود. این امور دست به دست هم اد و باعث جرأت یافتن من برای درخواست اجازه اجتهاد از آن بزرگوار شد و با این که در دادن اجازه اجتهاد خیلی دقیق و بااحتیاط بودند و مانند استاد بزرگوارش حضرت آیت الله العظمی شاهرودی به هر کس اجازه نمی داد، لیکن به دلیل رأفتی که نسبت به زیردستان داشت، زمانی که درخواست خود را در محضر او بیان کردم، پاسخ منفی نداد و مرا مأیوس نکرد و لیکن مسائلی از فقه و اصول را عنوان کرد و فرمود: «آن ها را تحقیق کن و برای من بیاور.»
از فقه مسئله «تتمیم الماء النجس کرّا» و از اصول «حجّیت امارات» را پیشنهاد داد و من هر دو را تحقیق کردم و به حضورش بردم. پس از پرسش های بسیار و آزمایش های بی شمار و در مدت یک سال و نیم بحث و بررسی که اطمینان خاطر برای وی حاصل شد، قلم را با دست لرزان برداشت و در حال نشاط اجازه اجتهاد را نوشت و به من مرحمت فرمود.
حیات سیاسی
حضرت آیت الله مروج در نهضت مردمی و انقلاب اسلامی نقش سازنده ای داشت و در موارد حساس پیش از پیروزی انقلاب، در حرکت ها و راهپیمایی ها و پس از پیروزی در برنامه ریزی ها پناهگاه بسیار محکمی برای مردم سلحشور خوزستان بود.
در سال 1344ه. ش که حضرت امام(ره) از ترکیه به نجف وارد شد و علمای حوزیه علمیه نجف از ورود معظم له استقبال گرمی به عمل آوردند، امام(ره) تصمیم گرفت از علما، طلاب و فضلای شهرستان ها بازدید کند. طلاب و فضلای شوشتری مقیم نجف اشرف در خانه استاد بزرگوار جمع شدند و امام در بیت ایشان از علما و طلاب شوشتر بازدید فرمود.
پس از ورود ایشان به اهواز در سال 1357ه. ش، زمانی که انقلاب در آستانه پیروزی قرار گرفت و در روز چهارشنبه، 27دی ماه 1357مردم اهواز به خاطر فرار شاه، شادمانی می کردند، نیروهای وفادار به شاه با انواع سلاح ها به مردم بی پناه اهواز حمله کردند و عده کثیری را کشتند و زخمی کردند. در این هجوم ناجوانمردانه به بیت معظم له نیز هجوم بردند. این قضیه وقتی به محضر امام امت در پاریس گزارش شد، از طرف ایشان با بیت آیت الله مروج تماس حاصل شد و پیام رهبر فقید انقلاب با تلفن قرائت گردید و به مردم غیور اهواز ابلاغ شد. شرکت در راهپیمایی ها و اقامه نماز جماعت به وسیله جمعیّت راهپیما در اهواز نیز که پیش از پیروزی انقلاب و همزمان با کودتای نظامی، اعلام شد، جهت ابراز همدردی با مردم از سوی معظم له برپا و رهبری شد.
هجوم به بیت ایشان در چند مرتبه انجام گرفت که در هر مرتبه با درایت و اطمینان به وظیفه الهی کسانی را که به خانه اش پناه برده بودند، از شرّ مهاجمان نجات داد. پس از پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی، با رهبری و برنامه ریزی ایشان در مواقع حساس، تدارکات جبهه و تشویق رزمندگان، کشتی طوفان زده انقلاب به سلامت به ساحل رسید.
در سفر مقام معلظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای به خوزستان در زمستان 1375ه. ش نیز دیدارهای متعددی میان این دو شخصیت بزرگوار برقرار شد.
وفات
حضرت استاد که سرمایه پربرکت عمر خود را در راه تحصیل فضائل و کمالات، ترویج دین مبین و خدمت به علم و دوستداران دانش سپری کرد، سرانجام در بامداد شنبه 22اسفند 1377ه. ش ( 25ذی قعده 1419ه. ق) که نود و اندی سال از سن شریف اش گذشته بود، دعوت حق را لبیک گفت و به دیدار معبود و معشوق خود شتافت.
پیکر پاک و مطهّر آن فقیه بزرگوار، عارف نامی و اسطوره پرهیزگاری در میان اندوه بستگان و دوستان و ارادتمندان از بیمارستان خاتم الانبیای تهران به قم انتقال یافت و در روز یکشنبه 23اسفند 1377ه. ش از مسجد امام حسن عسکری(ع)بر دوش ارادتمندان برخی از مراجع، آیات عظام، فضلا، طلاب، دوستان و آشنایان در مصیبت از دست دادن گوهری تابناک، با حضور خود وفاداری به فقه و فقاهت را ابراز کردند.
بر پیکر پاک این عالم بزرگوار، آیت الله حسین وحید خراسانی نماز گزارد و پس از اقامه نماز در حجره شهید عراقی، در صحن مطهّر به خاک سپرده شد.
فرزندان
1. سید محمد تقی
2. سید محمد مروج (متولد: 1324ه. ش)
3. سید محمد علی مروج (متولد: 1330ه. ش)
4. سید محمد هادی مروج (متولد: 1332ه. ش)
منابع
کتابهایی که در ارتباط با شخصیت این بزرگوار - کم و بیش - مطالبی در آنها نوشته شده، عبارت است از:
1. شجره مبارکه از سید محمد جزائری.
2. گنجینه دانشمندان از شیخ محمد شریف رازی، ج .5
3. معجم رجال الفکر و الادب از شیخ احمد امینی.
4. نقباء البشر از آقا شیخ بزرگ تهرانی، ج .1
5. مقتبس الاثر، ج .13
6. بوستان پیامبر.
منبع: www.hawzah.net
نظر شما