سید احمد خوانساری
سید احمد خوانساری فرزندی از تبار امام موسی بن جعفر(ع) بود. تبار او همه عالمان فرهیخته دین بودند و نور هدایت علوی را در ضمیر جانها روشن نگاه داشتند. پدرش سید یوسف امام جمعه خوانسار، جدش سید محمد مهدی، رجالی معروف(1) و برادرش محمد حسن خوانساری (م 1337 هجری قمری) از عالمان کامل عصر خود بودند(2).
یک آسمان ستاره
شب هجدهم محرم سال 1309 قمری آسمان خوانسار ستارگان بی قراری را شاهد بود که چشم بر زمین دوخته، در انتظار لحظهای آسمانی در تب و تاب بودند. به ناگاه ستارهای در خانه سید یوسف درخشید و چشمان پدر و مادر را روشن ساخت. پدر به پاس رسالت عظمی نام احمد را برگزید و مادر به مهر علوی او را در آغوش کشید.
سومین بهار از زندگی شیرین کودکی را پشت سر میگذاشت که باد خزان بر خرمن مهر پدری زد و او را از دست سید احمد گرفت. از آن پس سرپرستی او را برادر گرانقدرش سید محمد حسن پذیرفت.(3)
تحصیل
احمد به سرعت دوران کودکی را پشت سر گذاشت. با آغاز نوجوانی شعلههای عشق به تحصیل علوم آل محمد سراپای وجودش را فرا گرفت. تا پایان سطح را در خوانسار گذراند و پس از آن دیگر فضای تنگ علمی خوانسار برآورنده نیازهای علمی او نبود. شانزده بهار از عمرش را تجربه میکرد که بار سفر بست و روی به اصفهان آورد. چهار سال از محضر اساتید آن دیار استفاده کرد و بعد از پایان دروس خارج فقه و اصول در هجده سالگی به آستان مقدس امیر مؤمنان در نجف اشرف شتافت و به تکمیل فقه و اصول و فراگیری علم رجال پرداخت و پس از شش سال روی به میهن آورد و اندکی بعد در حوزه سلطان آباد اراک که به برکت وجود آیة الله العظمی حائری شکوفا شده بود، ساکن شد و هفت سال هب تحصیل و تدریس پرداخت.(4)
مکتب فرزانگان
سید از محضر بزرگان عصر استفاده کرد برخی از آنان در چهار حوزه درسی عبارتند از:
خوانسار: سید محمد حسن خوانساری (متوفی 1337)، سید علی اکبر خوانساری؛ دروس مقدمات و سطح.
اصفهان: میر محمد صادق مدرس اصفهانی، عبدالکریم گزی (متوفی 1339) محمد علی تویسرکانی؛ دروس خارج فقه و اصول.
نجف: آخوند خراسانی(متوفی 1329) سید محمد کاظم یزدی(متوفی 1337م) محمد حسن نائینی (متوفی 1355) آقا ضیاءاندین عراقی(متوفی 1361)شیخ الشریعه اصفهانی، دروس خارج و سید ابو تراب خوانساری رجال.
قم: عبدالکریم حائری، میرزا علی اکبر حکیم یزدی (فلسفه و حکمت) و محمد حسن ریاضی(هندسه و ریاضیات).
تدریس
آیت الله سید احمد خوانساری ابتدا به تدریس سطوح و آنگاه خارج فقه و اصول پرداخت. علاوه بر آن از اساتید خط و ریاضیات نیز به شمار میرفت و در تهران طالبان دانش دین در محضرش دروس خارج فقه را میآموختند. یکی از معاصران وی مینویسد در مسجد مزبور(سید عزیز الله) به اقامه جماعت و تدریس فقه استدلالی مشغول و تاکنون همه روزه ساعت ده صبح اکثر علماء تهران به مباحثه ایشان حاضر شده و استفاده مینمایند(5) او همواره به مطالب مهم میپرداخت و جزئیات را به دانش طلبان وا میگذارد. شاگردانش اکنون نیز از کاوش دقیق ظرایف و زوایای مطلب توسط استاد خویش سخن میگویند.
او در بحث به مبانی عالمان گذشته توجه ویژه داشت نظریات آنان را به نقد میکشید. از جمله در مباحث او بارها سخنان آقا ضیاء و مرحوم نائینی مورد بحث و کنکاش قرار میگرفت.
شاگردان
از حوزه تذریس آیة الله خوانساری شاگردانی توانمند و مجتهدینی ارزشمند به جامعه علمی و حوزه تقدیم شد. برخی از شاگردان او در قم عبارتند از:
1- جلال طاهر شمس 2- ستوده 3- شیخ علی پناه اشتهاردی 4- سید محمد باقر سلطانی 5- سید موسی صدر 6- سید علی منتظری 7- شهید مرتضی مطهری 8- سید محمد باقر ابطحی 9- سید محمد علی ابطحی 10- سید رضا صدر و 11- سید عبدالله شبستری.
از پرورش یافتگان علمی مکتب او در تهران نیز میتوان به سیدرضی شیرازی، مجتهدی، محمود انصاری، محمد تقی شریعت مداری، حسن خسروشاهی و میرزا هادی (حاجی) (متوفی 1377 کربلا) اشاره کرد.
آثار و تألیفات
حضرت آیة الله العظمی خوانساری در طول عمر با برکت خود آثار فراوان عمرانی و علمی از خود برجای گذاشتند که بخش عمدهای از آن شامل آثار علمی و تألیفاتش است. برخی از آنها عبارتنداز:
1- جامع المدارک در شرح کتاب مختصر النافع 6 جلد
کتاب، یک دوره فقه استدلالی است که به صورت شرح بر مختصر النافع محقق حلی - متوفای 1676- نگارش یافته است و بر مسائل فقهی از طریق کتاب و سنت و مدرک اجتهادی استدلال کرده است. مراجعه به آن از دقت نظر و مقام احتیاط ایشان ما را مطلع میسازد؛ همانطور که امام خیمنی(ره) در مسئله شطرنج سخن از احتیاط و تقوای او در استدلال به میان آورده، میفرماید: شما مراجعه کنید به کتاب جامع المدارک مرحوم آیة الله آقای حاج سید احمد خوانساری... در تمام ادله خدشه میکند. در صورتی که مقام احتیاط و تقوای ایشان و نیز مقام علمیت و دقت نظرشان معلوم است.(6)
2- عقاید الحقه: یک دوره اصول دین استدلالی است که به زبان عربی نگارش یافته است. با روش مستدل مسائل عقیدتی را مطرح میکند. این کتاب نیز میزان احاطه ایشان بر فلسفه و کلام را مبین است.
3- حاشیه بر عروت الوثقی: افکار فکری آیة الله خوانساری را مطرح میسازد.
4- مناسک حج
5- توضیح المسائل
6- رساله علمیه فارسی
7- کتاب طهارت
8- کتاب الصلوة و...(7)
ویژگیهای اخلاقی
1- زهد و ساده زیستی
او الگوی اخلاق برای نسل دیروز و امروز بود. با داشتن مقام علمی والا هیچگاه اصول اخلاقی را فراموش نمیکرد. چنان مهر اهل بیت در جانش نفوذ کرده بود که کردارش نیز بوی علوی میداد. بعد از گذشت سالها خوشه چینان مکتب سید از زهد و ساده زیستی او به عنوان مشخصه اصلی زندگی اش یاد میکنند.
با اینکه وی پرداخت شهریه هنگفت طلاب تهران، مشهد، قم و نجف را بر عهده داشت(8) هرگز در آنها تصرف نکرد و تا آخرین لحظهای که در قید حیات بود، خانهای هر چند محقر تهیه نکرد و عمرش را در منزل استیجاری گذراند. شاگردان او اکنون نیز از فرشهای نخنمای خانهاش یاد میکنند و نشانههای بسیاری از زهد و ساده زیستی در زندگی او را به ما نشان میدهند.(9)
2- احتیاط
حضرت آیة الله خوانساری، احتیاط، را حق مسلم زندگی خود قرار داده بود. آیة الله ابو طالب تجلیل میگوید: احتیاط او در امور شرعی زبانزد عام و خاص بود. تا آنجایی که وجوهات شرعیه را هرگز در منزل نگاه نمیداشت و آن را نزد یکی از تجار امین میگذاشت و به نیازمندان حواله میداد تا به این طریق احتمال هر نوع تصرف در آن پولها از بین برود. در امور سیاسی نیز همین شیوه را پیش گرفت.
3- تواضع
هر تازه وارد ابتدا با قامت ایستاده او مواجه میشد. به احترام همه میایستاد و مخصوصا برای سادات احترام بیشتری قائل بود. به دید و بازدید تمام علماء میرفت، هیچگاه در مجلس تکیه نزد و چهارزانو ننشست و کمال ادب و تواضع را مبذول داشت و آنگاه که امام به ایران آمد، باوجود کهنسالی به دیدارش شتافت و پیروزی نور بر سپاه جهل را تبریک گفت.
4-عرفان و کرامات
یکی از فضلای حوزه علمیه آنگاه که از عرفان و کسب مقامات سید احمد سخن به میان آمد ماجرای عمل جراحی او را یادآور شد که:
سید طبق اصول استنباطی خود معتقد بود مجتهد و رمجع تقلید هیچ گاه نباید در حال بیهوشی باشد در غیر این صورت بعد از به هوش آمدن، تمام مقلدین باید دوباره نیت تقلید از او کنند. به انی خاطر وقتی نیاز به عمل جراحی پیدا کرد، اجازه نداد او را بیهوش کنند. سرورهای از قرآن را شروع کرد. تا سورهاش تمام شد، عمل جراحی نیز پایان پذیرفت بی آنکه نشانهای از احساس درد در سیمای ملکوتی اش نمایان شود.(10)
نویسنده محقق محمد شری رازی از قول یکی از معتمدین درباره مقام عرفان و اتصال به ماوراء عالم امکان سید مینویسد: او صاحب بینش و بصیرت خاص خویش بود... یکی از بازرگانان مورد اعتماد تهران میگفت: روزی در خدمت ایشان بودم و هیچ کس دیگر نبود آقا ناگاه فرمود: فردی در خانه است و خواستهای دارد. عرض کردم: اقا کسی زنگ نمیزند. فرمود: چرا کسی هست این پاکت را به او بدهید تا برود. پاکت را گرفتم و جلو در آمدم، شخص محترمی را دیدم که قدم میرند. او را صدا کردم و گفتم شما زنگ زدید؟ گفت خیر. پرسیدم کاری دارید گفت آری، همسرم بیمار است و برای بستری شدن هشت هزار تومان کسری دارم... پاکت را به او دادم. او همانجا باز کرد و پولها را شمرد. درست هشت هزار تومان بود.(11)
5- عدالت
عظمت شخصیت او تا آن حد است که آیت الله العظمی حائری درباره ش میگفت: اجتهاد را به هر معنی تفسیر کنیم، آیت الله خوانساری مجتهد بود و عدالت را به هرگونه معنی کنیم، او عادل بود.(12) امام رحمة الله علیه نیز آنجا که به جامع المدارک استناد میکند، به مقام علمی و تقوا و احتیاط آیت الله سید احمد خوانساری اشاره کرده و از او به بزرگی نام میبرد.
شهر ستارهها
در سال 1340 هجری قمری برابر با فروردین 1301 شمسی آیت الله حائری سفری به قم کرد. علمای قم از محضر او تقاضای اقامت دائمی کردند.(13) بعد از اقامت او در قم، طالبان علم از نقاط مختلف گرد هم آمده(14)، حوزهای پربرکت و ماندگار در کنار قبر حضرت فاطمه معصومه(س) تشکیل دادند.
شش ماه از شکلگیری حوزه میگذشت، آیت الله العظمی اراکی هم بحث آیت الله خوانساری میگفت: آیت الله حائری آن روز در جمع عالمانی که چون پروانه برگرد او در مجلس درس گرد آمده بودند، گفت: ما میخواستیم آقای سید احمد خوانساری اعلم علمای شیعه باشد و لیکن ایشان قناعت کردند که اعلم علمای اراک باشند.(15)
این اظهارات در حالی بیان میشد که سید احمد بعد از انتقال حوزه علمیه به قم، همچنان در اراک ماندگار شده بود. سید به محض اطلاع از سخن استاد فرزانه درنگ را جایز ندانست. چه این سخن گویای علاقه آیت الله حائری به انتقال او بود. عزم سفر کرد و خود را به پای درس استاد رساند و در شهر فاطمه معصومه(س) ساکن شد.
علاقه و اعتماد شدید آیت الله العظمی حائری مؤسس حوزه علمیه قم را میتوان از لابه لای رفتارهای او به دست آورد. به فاصله دو ماه از هجرت ستاره خوانسار به قم، زمانی اقامه نماز جماعت خود در فیضیه را به او سپرد و خود، اولین بار پشت سر سید به نماز ایستاد. این نهایت احترامی بود که استاد کل حوزه علمیه قم میتوانست در حق سید احمد خوانساری ابراز کند.
بعد از ورود به حوزه مقدس قم در حالی که خود یکی از مدرسان عالی مقام بود، در حوزه درسی، فقهی و اصولی مرحوم آیت الله حائری حاضر شد و در مدت اقامتش در قم فلسفه مشاء، اشارات و اسفار، ریاضی و خط نستعلیق را نیز آموخت.
تا سال 1330 شمسی اقامت او در قم به طول کشید. و در طی این سالها شاگردانی در خور در مکتب درسی او تربیت شدند.
فصل مبارزه(اقامت در تهران)
علامه شیخ آقا بزرگ مینویسد: در محرم سنه 1370 ه.ق که علامه حاج آقا سجادی وفات کرد اهالی تهران از مرجع کبیر آیت الله العظمی بروجردی(ره) تقاضا کردند که شخصیت با کفایتی را به تهران اعزام دارند تا در مسجد حاج سید عزیز الله اقامه نماز کرده و به امورات دینی مردم بپردازند و مرحوم بروجردی ایشان را به تهران میفرستاد(16).
ایشان بلافاصله تمام اشتغالات علمی خود را قطع و به تهران پایتخت حکومت ظلم و جور عزیمت کرد. و در آنجا علاوه بر امامت جماعت مسجد سید عزیزالله و رفع گرفتاریهای مردم، به تدریس خارج فقه نیز پرداخت.
او مسجد سید عزیزالله را به پایگاه مبارزه علیه طاغوت تبدیل کرد و شاگردانی مکتبی در آن پروراند. فعالیتها و مبارزات سید در این دوران گویای نقش و تلاش او در دوران مبارزاتی است که به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید و از آن روی که این قمست از زندگانی فرزانه خوانسار در هالهای از آراء و نظرات گوناگون قرار گرفته در مقاله حاضر رسالت خود میدانیم، به تفصیل درباره آن سخن گوییم.
سایه وحشت
یک و نیم سال بعد از وفات آیت الله بروجردی همزمان با نخست وزیری علم دولت به فکر اجرای انجمنهای ایالتی و ولایت افتاد. اولین برنامه اصلاحی نخست وزیر وقت، علم، در 16 مهرماه 1341 تصویبنامه مربوط به انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی که متن آن در شانزدهم همان ماه منتشر شد. بر اساس این برنامه، نخستین بار به زنان حق رأی داده شد و در کنار آن قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف و سوگند به کتاب آسمانی جایگزین آن شد.(17) جو خفگان، فشار روز افزون و سایه وحشت حاکم بر جامعه توسط ساواک و حجم سنگین تبلیغات رسانه علماء را به انفعال وا داشته بود. در چنین موقعیتی آیت الله خوانساری به همراه آیت الله بهبهانی که دو مرجع عامه پایتخت بودند اقدامات سلسله داری علیه این اقدام رژیم انجام دادند. اولین کار اعلامیه مشترکی بود که از مذاکره با اولیاء امر خبر میداد.
نحوه اقدام بعدی آیت الله خوانساری پرده از وجود فشار علیه علماء بر میدارد تا آنجا که ناچار شد تنها با تشکیل مجلس دعا در مسجد سید عزیزالله افکار عمومی را در جریان خیانتی که روی داده بگذارد. از این روی اطلاعیهای صادر و عموم مسلمین را به شرکت در آن مجلس دعوت کرد: در بخشی از اعلامیه آمده بود:
مدتی هست آقایان مراجع محترم و علمای اعلام دامت برکاتهم، و جامعه مسلمین از نظر خیرخواهی و مصلحت مملکت وظایف شرعیه را کتبا و شفاها به دولت تذکر دادهاند. متأسفانه تاکنون از طرف مقامات مربوطه ترتیب اثر داده نشده است لهذا به پیروی از حضرت رسول اکرم(ص)، که در مواقع مشکله موفقیت مسلمین را زا خداوند متعال خواستار بود، جامعهای روحانیون تهران روز پنج شنبه 1 ماه مبارک رجب که از ایام متبرکه است از ساعت 9 - 11 صبح در مسجد آقا سید عزیز الله مجلس دعا تشکیل خواهد داد... .
الا حقر احمد موسوی الخوانسار(18)
آیت الله محمد رضا تنکابنی و محمد تقی آملی نیز هر یک با اعلامیه جداگانهای مسلمین را به جمع شدن در مسجد عزیزالله دعوت کردند(19).
امام خمینی(ره) علمدار مبارزه با رژیم فاسد پهلوی که از فشار جهنمی ساواک و دستگاههای تبلیغاتی مطلع بود تحلیلی دیگر برای عکس العمل در مقابل لایحه داشت. او در نامه خود به آیت الله فلسفی ضمن اینکه فشارهای موجود را میپذیرد بر عجز رژیم از عملی ساختن فشارها و تهدیدهایش تأکید میکند. از این رو هر چند اصل اقدام آیت الله خوانساری را میستاید اما به نحوه برگزاری آن شدیدا اعتراض کرده و مینویسد:
اعلامیه آقای خوانساری را ملاحظه کردم و خالی از تعجب نبود. اصل اقدام ایشان بسیار بموقع و لازم است و لیکن کیفیت آن خیلی نارسا و سست است. برای این مطلب دینی که اساس روحانیت و دیانت و ملیت در خطر است مجلس روضه درست کردن و در ضمن آن، اساس دیانت را قرار دادن بسیار موهن است نسبت به مقصد. و از آن بدتر آنکه مسجد سید عزیز الله را چهار هزار جمعیت مقدس بازاری در آن مجتمع میشوند(انتخاب میکنند) و البته میدانید دولت از دیانت نمیترسد تا از بازاری متدین و دعای اینها یا نفرین آنها وحشت کند. دولت از مردم فعال و جوان و احزاب و دانشگاه ملاحظه میکند باید یک اجتماعی دینی که آقای فلسفی سخنگوی دیانت اسلام است صحبت کند و آقای خوانساری از مراجع وقت میخواهد صحبت کند. در مسجد سید عزیز الله که حکم صندوقخانه را دارد، نباشد... هیهات من الذله نترسید ملاحظه نکنید آقای خوانساری را نمیگیرند، شما را نیم گیرند، دنیا اقتضاء نمیکند.
اعتراضها و رهنمودهای امام خمینی(ره) به علماء و مراجع موجب شکلگیری اعتراضها و مخالفتهای علنی و عمده علی رژیم شده و به این ترتیب اولین جوانههای قیام در پایتخت کفر و ظلم بارور گشت.
انتشار اعلامیههای دیگر با دهها امضاء از طرف علماء و پخش گسترده آن تا حدودی این نقیصه را بر طرف و تا اندازهای نظر امام را برای حضور تمام طبقات تعیین کرد. آیت الله فلسفی در این باره میگوید: با انتشار این اعلامیهها آثار شور و شوق و هیجان عمومی تهران را تکان داد به طوری که دانشگاهیان، فرهنگیان، کارمندان و کارگران، تجار و کسبه همه و همه برای فرارسیدن روز پنجشنبه دقیقه شماری میکردند... چهار نفر از علمای بزرگ تهران: آیت الله بهبهانی، آیت الله تنکابنی، آیت الله خوانساری و آیت الله آملی به اتفاق سایر علمای تهران قصد داشتند تا حصول نتیجه در مسجد سید عزیز الله متحسن شوند؛ عذرخواهی و پس گرفتن طرح اقدام کرد.(20)
اما امام خمینی دست از مبارزه برنداشت و اعلام کرد؛ تاوقتی دولت رسما لغو تصویبنامه را از طریق جراید اعلام نکند به مبارزه ادامه خواهد داد.
جمعی از علمای تهران و قم در مسحد سید عزیز الله گرد آمدند و مردم را نیز دعوت به حضور کردند. سرانجام دولت چارهای جز لغو تصویبنامه انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی و اغلام آن در جرائد روز دهم آذرماه 1341 ندید.(21)
علمای تهران که به سختی توسط ساواک رژیم تحت فشار بودند، ضمن اعلامیهای به مردم اطلاع دادند که مراسم دعا دیگر برگزار نمیشود.(22) چون نخست وزیر اعلام کرده است که موضوع تصویبنامه انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی طبق تصویب هیئت دولت اجرا نخواهد شد. با این حال که اعلامیه فوق با امضاء آیات عظام بهبهانی، خوانساری، آملی و تنکابنی به در و دیوار نصب شده بود مردم همچنان به طرف مسجد سید عزیز الله در حرکت بودند آنان در اصالت اطلاعیه تردید داشتند، از این جهت اندکی بعد مسجد و اطراف بازار مملو از جمعیت شد. حجة الاسلام محمد تقی فلسفی به مسجد آمد و ضمن خطابه تاریخی و پرشور خود گفت:
دولت متوجه شد دیشه احساسات عمیق ملت مسلمان ایران بقدری قوی و نیرومند است که شاید در ظرف یک هفته به صورت یک سیل بیان کنی ظهور کند و تار و پود افکار ضد اسلامی را یکسره بر باد دهد.(23)
انقلاب شاه و ملت
یک ماه بعد از ختم حوادث مربوط به انجمنهای ایالتی و ولایتی که به پیروزی روحانیت شیعه منجر شد، شاه طرح شش مادهای موسوم به انقلاب سفید را در 19 دی 1341 اعلام کرد.
امام خمینی این بار نیز رهبری مبارزه را برعهده گرفت و اعلامیه تحریم رفراندم را در دومین روز بهمن انتشار داد. در پی آن اعتصاب در بازار تهران آغاز شد. آیت الله خوانساری بازوی تانای حوزه علمیه و مرجعیت شیعه در تهران از ابراز نارضایتی خودداری نکرد. او در اولین اقدام طبق معمول از نصیحت و پیشنهاد مذارکات لازمه، سخن گفت و این چنین اعلام کرد:
... عموم علماء و مراجع محترم طبق وظیفه شرعی به فکر چاره جویی افتاده و به زبان نصیحت مذاکرات لازمه را نمودهاند و منتظرند هر چه زودتر اولیای امور به نظریات خیرخواهانه آقایان توجه کنند البته مردم را از جریان ماوقع مطلع میکنند و اطمینان داشته باشند که مقامات روحانی به وظیفه شرعی خود عمل خواهند کرد.
الاحقر احمد الموسوی الخوانساری
العبد محمد الموسوی البهبهانی عفی عنه(24)
مردم حاضر در بازار و مغازههای اطراف با تعطیل بازار به سوی خانه آیت الله خوانساری که نزدیک بازار بود به راه افتادند و آنگاه که آیت الله خوانساری به آنان پیوست، به منزل آیت الله بهبهانی رفتند. در آنجا حجة الاسلام فلسفی ضمن حملات شدید به رفراندم تقلبی اعلامیه مشترک آقایان بهبهانی و خوانساری را در تحریم رفراندم که همانجا صارد کرده بودند، قراعت کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین ولا حول و لا قوت الا بالله العلی العظیم.
کلیه تصویبنامه هایی که بر خلاف شرع مقدس باشد، حرام و شرکت در آنهاشرکت در امر حرام و در حکم مبارزه با امام زمان ارواحنا له الفداء میباشد و محرمات الهیه به تصویبنامه و آرای عمومی حلال نمیشود، حلال محمد حلال الی یوم قیامة و حرامه حرام الی یوم القیمة.
الاحقر احمد الموسوی الخوانساری(25)
در پی صدور فتوای تحریم که در روز سه شنبه دوم بهمن 1341 جمعیت چند هزار نفری با حضور آیة الله خوانساری و علمای اعلام در منزل حضرت آیت الله بهبهانی اجتماع کردند و فتاوای تحریم خوانده شد، جمعیت حاضر از آنان کسب تکلیف کردند. در پی آن مقرر شد، بازار به عنوان اعتراض به رفراندوم برای سه روز تعطیل شود و ساعت سه همانروز در مسجد سید عزیزالله اجتماع کرده ابراز مخالفت کنند. بیانیه جامعه روحانیت تهران حادثه مربوط به عصر آن روز را چنین باز میگوید:
در موقعی که مردم متدین تهران به اتفاق حضرت آیت الله خوانساری و بقیه آقایان علماء به طرف مسجد میرفتند عده زیادی از افراد پلیس و نظامی و جمعی از مأمورین انتظامی دولت با باتوم و قنداقه تفنگ و چوب و چماق به سوی علماء و جمعیت که فاقد هر گونه وسیله دفاعی بودند حمله کرده عده زیادی را مضروب و مجروح کردند و اهانت شدیدی به مقامات روحانیت نمودند...
در قم نیز مأموران حفاظت و انتظامی به مدرسه فیضیه هجوم آوردند و به غارت و چپاول و شکستن شیشههای مدرسه و ضرب و جرح طلاب پرداختند. آیت الله خوانساری نیز از حملات پلیس در امان نماند. او همگام با ملت مسلمان به عنوان اعتراض به خیابان آمد و مورد حمله پلیس و مأموران امنیتی قرار گرفت و از ناحیه پا مجروح گردید با این حال از حمایت منادی تشیع ناب دست بر نداشت.(26)
حمله وحشیانه نیروهای امنیتی به مردم و اهانت به ساحت مقدس مرجعیت، مورد خشم و انزجار مرجعیت شیعه و مردم متدین قرار گرفت.
آیت الله گلپایگانی ضمن نامهای به آیت الله سید احمد خوانساری تلاشهای او در راه عزت اسلام را ستود و اعلام کرد که تحمل سختیها در راه عزت دین توسط شما زینت صفحات تاریخ خواهد شد. در بخشی از تلگراف آیت الله گلپایگانی که در 26 شعبان 82 ارسال شد آمده بود:
متاعبی را که حضرت مستطاب عالی در راه اعلام فتوای صریح دائر به حرمت شرکت در مراجعه به آرای عمومی تحمل فرمودهاید باعث مزید عزت دین و اعتلای حکم اسلام و زینت صفحات تاریخ مجاهدات علمای اعلام در راه حفظ اصول دیانت است. (27)
تظاهرات روز چهارشنبه نیز ادامه یافت. اما شاه که این بار قصد عقب نشینی نداشت روز چهارم بهمن خود راب ه قم مرکز اصلی انقلاب رساند و یکی از شدیدترین سخنرانیهای خود را در نهایت عصبانیت با توهینهای بسیار در بین مردم قم و افرادی که از تهران آورده بودند، انجام داد (28):
به هر حال با ارعاب و جو خفقانی که ایجاد شد رفراندوم در شش بهمن برگزار شد و رقم 5/598/711 موافق و تنها 4115 رأی مخالف اعلام شد. فشار و ارعاب در پی اعلام نتایج افزونتر شد. در طول این مدت سه روز بازارها تعطیل شد و علما نیز از رفتن به مساجد خودداری کردند.
جامعه روحانیت از مبارزه منفی آیت الله خوانساری (نرفتن به نماز جماعت برای اعلام مبارزه) طی بیانیهای یاد میکند:
به علت مراجعات و تقاضای حضرت باری عز اسمه همه امور و مشکلات حل شد و آقایان ائمه جماعت بعد از اطلاع از این که آیت الله خوانساری را نمازگزاران به مسجد بردند به اقامه جماعت و انجام وظایف خود مشغول گردیدند. ولی این نکته باید مورد توجه عموم قرار گیرد که عدم رضایت جامعه روحانیت و ملت مسلمان ایران باقی بوده و با خواست خداوند برای حفظ حریم مقدس اسلام در مواقع لازم تا سرحد امکان استقامت خواهند نمود.
جامعه روحانیت تهران
هشتم /رمضان المبارک/ 1382 (29)
رسیدگی به زندانیان
شخصیت سیاسی و نفوذ اجتماعی آیت الله خوانساری موجب میشد در سختترین شرایط که دیگران قدرت ابراز نظر نداشتند وی دست به اعمال نظر بزند. از این رو آنگاه که گروه عمدهای از علما مانند حاج باقر قمی، سید علی نقی تهرانی، سید محمد علی سبط و آیت الله فلسفی در زندان به سر میبردند به دیدارشان شتافته موجبات آسایششان را فراهم سازد. آیت الله فلسفی در خاطرات خود (ص 278) مینویسد:
معلوم شد که در بیرون منعکس شده است وضع ما در زندان چگونه است و بعضی رفتهاند از آیت الله سید احمد خوانساری خواهش کردهاند که شما بروید و با زندانیها ملاقات کنید. قصد ساواک این بود که ما را به جای مناسبی ببرند و برای آیت الله خوانساری وانمود کنند که جای زندانیها اینجاست. آنچه شنیدهاید حقیقت ندارد...
پس از آن ملاقات اجازه دادند برای بعضیها که وضع مزاجی خوبی نداشتند از منزل غذا بیاورند. (30)
اقدامات آیت الله خوانساری در رسیدگی به وضع زندانیان و خانواده آنان بیش از آن است که در این مجال بگنجد با این حال به ذکر موردی بسنده شد.
پانزده خرداد 42 و دستگیری امام
در پی موفقیت در برگزاری رفراندوم و سرکوب اعتراض علما شه احساس کرد توانسته بر نیروهای مخالف مذهبی جامعه غالب شود بنابراین با استناد به اصل قانون اساسی که، مجلس شورای ملی نماینده قاطبه اهالی مملکت است، اعلام کرد: نصف جمعیت این مملکت تا کنون بر خلاف این اصل مسلم قانون اساسی از حق خود محروم مانده و ما این آخرین ننگ اجتماعی ایران را در انتخابات آینده برطرف خواهیم کرد.(31)
در این برهه از تاریخ مراجع تقلید حوزه علمیه قم از امام خیمنی، آیت الله گلپایگانی،... و علمای مجاهد پایتخت آیت الله خوانساری، بهبهانی، تنکابنی به مخالفت با طرحهای خائنانه شاه پرداختند هز چند علمای پایتخت بنا بر ملاحظات مصلحتی(حفظ عناصر اسلامی، روحانیت، نفوذ و حضور در مرکز)ناچار از مواضع گاه بی سر و صدا اقدام میکردند.
این بار نیز حرکت توفنده در قم و از طرف یگانه مرجع بیدار عصر امام خمینی صورت گرفت. امام در آستانه عید نورز سال 1342 عزای عمویم اعلام کرد و نوشت: دستگاه حاکمه ایران به احکام مقدسه اسلام تجاوز کرده و به احکام مسلمه قرآن قصد تجاوز دارد... .
امام همچنین در جواب سخنرانی شاه، سخنان کوبنده سیزده خرداد را در مدرسه ایراد کرد:
ایا ما مفت خوریم که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم ما وقتی از دنیا میرفت همان شب آقا زادهاش شام نداشتند یا که مرحوم بروجردی ما وقتی که از دنیا میروند ششصد هزار تومان بابت شهریه طلبهها قرض باقی میگذارند؟ ولی آنهایی که بانکهای دنیا را از دسترنج مردم فقیر انباشتهاند کاخهای عظیم را روی هم گذاشتهاند باز هم ملت را رها نمیکنند و باز هم دنبال این هستند که منافع این کشور با ره جیب خود و اسرایی برسانند مفت خور نیستند؟ باید دنیا قضاوت کند...(32).
شاه کهه از سخنرانی امام به شدت عصبانی بود، دستور دستگیری ایشن را شخسا صادر کرد. ساعت چهار بامداد پانزدهم خرداد 1342 امام دستگیر و به تهران منتقل شد. بررسی عملکرد آیت الله العظمی خوانساری در این برهه از تاریخ خونبار میهن اسلامی که جو خفقان بر همه جا حاکم شده بود، به خوبی میتواند پرده از شهامت او بردارد. او در بخشی از اعلامیهای که در 1342/3/16 خطاب به عموم ملت مسلمان صادر شد نوشت:
انا لله و انا الیه راجعون
مسئولین امنیت کشور با نهایت گستاخی حضرات آقایان مراجع عظام و علمای اعلام دامت برکاتهم را موافق اموری که مباینت آنها با شرع مطهر محرز و مکرر تذکر داده شده است جلوه میدهند حقیر در این موقع حساس لازم میدانم اولیاء امور را متذکر سازم انجام اینگونه اعمال ضد انسانی به حضرات علماء اعلام و قتل و جرح مردم بی پناه نه تنها موجب رفع غاعله نخواهد بود بلکه جز تشدید امور و ایجاد تفرقه و وخامت اوضاع اثر دیگری نخواهد داشت. موجب کمال تأسف است که باید حریم مقدس اسلام و روحانیت از طرف اولیاء امور این چنین مورد تجاوز قرار گیرد انالله و انا الیه راجعون.(33)
با انتشار خبر مربوط به دستگیری امام تظاهرات عظیمی در قم به راه افتاد که با دخالت پلیس رو به رو شد این خبر همان صبح به تهران رسید و با تعطیل شدن بازار تظاهرات بزرگی بر ضد رژیم از جنوب تهران آغاز شد. دانشگاه را نیز اعتراض فراگرفت و اندکی پس از آن آنان به سوی کاخ سلطنتی به راه افتادند.(34)
تا اواسط اسفند 42 امام همچنان در زندان بود و سرانجام بعد از دو ماه به خانه یکی از تجار تهران انتقال یافت.
با این حال سران اطلاعات و مقامات امنیتی از ملاقاتها جلوگیری میکردند و سختگیری از خودشان نشان میداد یکی از فضلای حوزه از همراهی آیت الله سید احمد خوانساری در این لحظات حساس هم خبر داده است او میگوید: اوایلی که امام در تهران به حالت تبعید به سر می بردند و ساواک نسبت به ملاقات با ایشان خیلی سختگیری میکرد و لیکن افراد میتوانستند با تحمل زحماتی ایشان را ملاقات کنند. یک روز صبح زود عازم دیدار امام شدم موقعی که به نزدیکی منزلی که امام در آنجا تشریف داشتند، رسیدم، مشاهده کردم افرادی که منتظر ملاقات امام هستند به صف ایستاده و به نوبت به محضر امام شرفیاب میشوند با کمال تعجب دیدم که مرحوم خوانساری هم جزء همین افراد (نفر شانزدهم) به صف ایستاده و منتظر رسیدن نوبت هستند تا با امام ملاقات کنند.(35)
تبعید امام
لایحه اعطایی مصونیت سیاسی به مستشایران نظامی آمریکا، بار دیگر آتش انقلاب را شعله ور کرد و امام د راعتراض به آن کوبندهترین سخنرانی تاریخ خود را ایراد کدر که منجر به تبعید ایشان در تاریخ 13 آبان 1343 به ترکیه شد.(36)
آیت الله خوانساری در این موقعیت، ذخیره و اهرم اصلی حوزه علمیه در تهران به حساب میآمد او با اعلامیهها، گفتهها و در خواستهای خود حکومت شاه را در فشار قرار داد به صورتی که در ماجرای تبعید امام خمسنی به ترکیه او توانست از موقعیتی که داشت استفاده کند. علمای تهران نیز غالبا اعتراضهای خود را د رقالب نامه به وی اظهار میکردند(37) و ابه این طریق نقش علمای پایتخت را باید در آن برهه حفظ خود برای حفظ قیام و فشار بر حکم زمان ارزیابی کرد.
اولین اقدام آیت الله خوانساری در ارتباط به تبعید المام خمینی تشکیل جلسهای بود که ضمن ارزیابی اوضاع، اقدامات لازم را مشخص کرد. جلسه در روز 5 شنبه، 21 آبان 43 با حضور علمای طراز او ل تهران، حاج میرزا احمد آشتیانی، حاج سید احمد خوانساری و شیخ حسین محمد رضا تنکابنی در منزل مرحوم آشتیانی تشکیل شد و از وزیر دربار نیز دعوت به عمل آورد. دست آورد جلسه اعزام سید فضل الله خوانساری (داماد آیت الله خوانساری) به ترکیه برای دیدار با امام خمینی بود. او در 29 آذر 43 امام را ملاقات کرد و نامه هایی را که با خود آورده بود تسلیم امام کرد.(38)
تبعید به عراق فعالیتهای علنی و پشت پرداه آیت الله خوانساری راز سکوت او را آشکاری میسازد و با این اهرم در صدد بود تا وسیله آزادی یگانه رهبر شجاع شیعه را فراهم سازد. ستاره خوانسار به خوبی میتوانست از عهده آن برآید و از اهرم سکوت استفاده کند. تا آنجا که شاه طی پیامی شفاهی به آیت الله العظمی خوانساری توسط شریف امامی در 44/6/17 گفت: خمینی را به عراق میفرستم یا به ایران بر میگردانم.(39)
آیت الله خوانساری طی تلگرامی در مهرماه 1344 خوشحالی خود ا زانتقال امام به نجف را اینگونه ابراز داشت:
بشارت تشرف حضرت عالی به عراق موجب مسرت؛ دوام تأییدات در ظل مبارک ولی عصر(عج) از خدا مسألت و ملتمس دعا هستم.
احمد الموسوی الخوانساری(40)
قانون خانواده
آیت الله خوانساری با تمام گرفتاریهایی که اوضاع متشنج و در حال انقلاب ایجاد کرده بود، هرگز از مرکز قانونگذاری (مجلس) و امور داخلی کشور غفلت نکرد. در سال 1345 وقتی دولت لایحهای به عنوان حمایت از خانواده تسلیم مجلس کرد او با مطالعه دقیق به اشتباهات فاحش قانون گذاری اشاره کرد و نوشت:
راجع به لایحه خانواده مجلس شورا شده است. بعد از ملاحظه آنچه در آن درج شده است ظاهرا حدود دوازده ماده آن بر خلاف احکام اسلامی میباشد. حقیر تلگراف نمودم به جهت مجلس از قرار مسموع انتشار انتشار پیدا کرده امضای حقیر راجع به این لایحه. نمیدانم این افتراء و کذب محض از چه محلی ناشی شده است خداوند تبارک و تعالی همگی را از شر در این دوره حفظ نماید
احمد الموسوی الخوانساری(41)
حادثه 19 دی
این حادثه با انتشار مقاله توهینآمیز علیه امام خمینی در روزنامه اطلاعات 18 دیماه 56 که بنا بر نظر محققان شخصا توسط شاه دستور تهیه آن داده شد، آغاز گشت. در بخشی از این مقاله آمده بود:
مالکان که برای ادامه تسلط خود همواره از ژاندارم تا وزیر و از روضه خوان تا چاقوکش در اختیار داشتند وقتی با عدم توجه عالم روحانیت و در نتیجه مشکل ایجاد هرج و مرج علیه انقلاب روبرو شدند و روحانیون برجسته معاصر حاضر به همکاری با آنها نشدند در صدد یافتن یک روحانی بر آمدند که مردی ماجراجو، بی اعتنا و وابسته و سرسپرده به مراکز استعماری و بخصوص جاه طلب باشد و بتواند مقصود آنها را تأمین نماید و چنین مردی را یافتند.(42)
انتشار این مقاله که دروغ و دغل بازی سیاسی سراپای آن را پوشانده بود خشم عمومی خصوصا مردم قم را فراگرفت. درسها تعطیل شد و طلاب به منزل مراجع حرکت کردند و پس از تأیید حرکت خود از طرف مراجع در مسجد اعظم قم اجتماع کردند.
با این حال حادثه فردای آن روز یعنی صبح دوشنبه 19 دی روی داد. بازارها تعطیل شد و مردم شهر را یکپارچه بر علیه شاه بسیج کردند و مزدوران شاه این قیام انقلابی را به خاک و خون کشیدند. پیامی که امام در اینباره صارد کرد، نوید بخش سرنگونی رژیم شاهنشاهی بود؛
با بهانه مختصری که مأمورین ایجاد کردند مرکز تشیع و حوزه فقاهت اسلام را در جوار مرقد پاک فاطمه معصومه(س) بست... من به ملت ایران با این بیداری و هوشیاری و با این روحیه قوی و شجاعت بی مانند نوید پیروزی میدهم...(43)
آیت الله خوانساری در این زمان چیزی بیش از 89 سال از سنشان میگذشت. او دیگر نمیتوانست همانند واقعه انجمنهای ایالتی و ولایتی همراه مردم در کوچه و بازار حاضر شود به اضافه این واقعیت که از ابتدا نیز علماء قم از وی همواره میخواستند در مواقع اضطراری به مذاکره و گوشزد کردن وظیفه و انحرافهای حکومتی با اولیاء امر بپردازید این بار نیز علماء از وی خواستار ایفاء نقشی بودند. آیت الله سید عبد الله شیرازی مینویسد:
... اینجانب طی نامهای که به حضرت آیت الله خوانساری دامت برکاته، داشتم، خواستار شدم که به مقامات مربوطه تذکر دهند که وظیفه آنان است از روحانیت و احکام دین تجلیل نمایند و ایادی مرموزی که نسبت به آنان تعدی و تجاوز مینمایند کوتاه نمایند(44).
حضرت آیت الله گلپایگانی نیز طی نامهای به ایشان خواستار مذاکره و اخطار به مسئولین شد و اینگونه نوشت:
...مستدعی است به مئولین امور اخطار نمایید که مسؤلیت این حوادث فجیعه که هم اکنون با دستگری و تبعدی بعضی طلاب محترم و سلب آزادی از مردم ادامه دارد، متوجه آنها است. و در برابر خداوند متعال مسئول هستند و جوابی نخواهند داشت...(45).
آیت الله خوانساری این بار نیز با مقامات وقت مذاکره کرد و طی نامهای در 56/10/27 به آیت الله مرعشی نجفی در قم نوشت:
از جهت وقوع حادثه در حوزه همگی مکدر و شدیدا متأثر، با مقامات مربوطه مذاکره شد...(46)
دیدار با امام
طوفانهای شدیدی که تا سال 1357 همواره در حال وزیدن بود، بالاخره بنیان سلطه پهلوی را از ریشه کند. امام خمینی در صبح روز 5 شنبه 12 بهمن 1357 وارد ایران شد و در مدرسه رفاه تهران اقامت گزید.
آیت الله سید احمد خوانساری با کهولت سن در حالیکه نود سالگی خود را پشت سر میگذاشت در مدرسه علوی شماره 1 به حضور امام شتافت. آیت الله خلخالی در این باره میگوید:
به خاطر دارم که اوایل قیام آیت الله خوانساری... بعد از نماز مغرب و عشاء برای دیدن امام به دبیرستان علوی شماره 1 آمده بود(47).
وفات
بیش از 96 سال از عمر پربرکت آیت الله خوانساری میگذشت یک هفته قبل از وفات آیت الله العظمی خوانساری اطرافیان را زا وفات خود آگاه ساخت و بر بالین نهاد.(48) تا اینکه بعد از یک عمر تلاش در عرصههای گوناگون اخلاقی، معنوی، سیاسی و اجتماعی در اولین ساعات بامداد روز 63/10/29 مطابق با 27 ربیع الثانی 1405 ندای حق را لبیک گفت.
دروس حوزههای علمیه تعطیل و از سوی دولت وقت یک هفته در سراسر کشور عزای عمومی شد و بازار تهران نیز به مدت سه روز تعطیل شد. با احترام و استقبال مردمی با شکوه پیکر مطهرش را به قم آوردند و بعد از تشیعی بی نظیر حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی نماز میت خواند و در کنار مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.(مزار او کنار قبر علامه طباطبایی قرار دارد.)
پاورقی:
1- از وی کتابی درباره ابو بصیر بر جای مانده است.
2- نور علم، شماره 18، ص12.
3- آینه دانشوران، ص489 و 490.
4- مکتب الاسلام، سال 24، شماره 11، ص1 و 2.
5- مشاهیر دانشمندان اسلام، ج4، ص383.
6- پاسخ امام به نامه آقای قدیری، 1367/7/2.
7- آیینه دانشوران، ص489.
8- ماهانه سیصد هزار تومان شهریه طلاب میداد.مشاهیر دانشمندان اسلام، ج4، ص384.
9- دوست فاضل و محقق گرانمایه آقای ناصر الدین انصاری قمی در تحقیقات خود راجع به سید احمد خوانساری فرازهای زیبایی از زهد و... سید را یاد آور شده است. مقاله حاضر با همیاری خالصانه ایشان فراهم آمد.
10- به نقل از شیخ ابراهیم قضمفری.
11- کرامات صالحین، ص319 و 310.
12- نور علم، ش8، ص15.
13- برخی از علمای قم که قبل از ورود آیت الله العظمی حائری در قم بودند عبارتند از:
میرزا محمد ارباب، محمد فیض، ابوالقسم بن محمدکریم، محمد کبیر، سید فخر الدین سیدی، حسن فاضل، محمود روحانی، احدی حکمی، میر سید محمد، سید محمد تقی رضوی، علی اکبر اردکانی یزدی، سید حسین کوچه حرمی، شیخ محمد حسین، شیخ حسن نویسی، ملا محمود، میرزا جواد ملکی تبریزی، محمد تقی بافقی و...
شرح احوال حضرت آیت الله العظمی اراکی، رضا استادی، ص66 تا 77 را مطالعه کنید.
14- برخی از مهاجرین از حوزه اراک به قم عبارتند از:
آیت الله العظمی اراک، محمد رضا گلپایگانی، روح الله خمینی، محمد تقی خوانساری، سید احمد خوانساری، شیخ اسماعیل چاپنقی، حسن فرید اراکی، میرزا محمد علی ادیب تهرانی، ابوالفضل زاهدی، هدایت الله گلپایگانی، میر سید محمد، عبدالحسن صاحب الداری، ریحان الله نجفی گلپایگانی، شیخ محمد بن ملاعلی چپلقی، حسن فرید گلپایگانی، سید محمد بن حاج میرزا هدایت الله حائری گلپایگانی، سید کاظم موسوی گلپایگانی، خلیل کمرهای، شیخ عباس تهرانی و...
همان، ص53 تا 64.
15- نور علم، ش11، ص64.
16- نقباء البشر، ج1، ص462.
17- داستان انقلاب، محمود طلوعی، ص.192 آیت الله فلسفی در خاطرات و مبارزات خود میگوید:
شاید در زمان حیات آیت الله بروجردی دولت به فکر اجرای قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی به صورت دلخواه خود بود لیکن جرأت انجام آن را نداشت تا بالاخره یک سال و نیم بعد از فوت ایشان در حالی که تنها چند ماهی از نخست وزیری علم گذشته بود و مجلس شورا و ثنا هم با شروع نخست وزیری امینی منحل شده بود، دولت علم از فرصت استفاده کرد و در اوایل پاییز 1341 تصوبنامهای گذراند که طی آن در قانون انجمنهای ایالتی و لایتی قید اسلام و ذکوریت حذف میگردید. روزنامه جمهوری اسلامی، 13 آبان 1376.
18- این اعلامیه مربوط به نه آبانماه است.نهضت روحانیون ایران، ج3، ص138، اسناد انقلاب اسلامی، ج1، ص.50 اولین اطلاعیه او در صفحه 132 اسناد انقلابی ثبت شده است.
19- همان، خاطرات و مبارزات حجة الاسلام فلسفی، روزنامه جمهوری، ش31.
20- همان، ص196.
21- همان، ص197.
22- اسناد انقلاب اسلامی، ص.52 این اطلاعیه به امضاء آیات عظام بهبهانی، خوانساری، تنکابنی و محمد تقی آملی رسیده است.
23- نهضت روحانیون ایران، ج3، ص155 و 156.
24- همان، ص207 و اسناد انقلاب اسلامی، ج1، ص58.
25- اسناد انقلاب اسلامی. ج1، ص59.
26- همان، ج4، ص20.
27- همان، ج1، ص61.
28- بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ص265 تا 263.
29- اسناد انقلاب اسلامی، ج4، ص27.
30- خاطرات حجة الاسلام فلسفی، ص278.
31- داستان انقلاب، ص203.
32- همان، ص210.
33- نهضت روحانیون، ج4، ص110 و 111، اسناد انقلاب اسلامی، ج1، ص120 و 121.
34- داستان انقلاب، ص214.
35- نور علم، شماره8، ص15.
36- داستان انقلاب، ص223 تا 224.
37- نهضت امام خمینی، ج2، ص 22 و 23 و 42.
38- همان، ص51.
39- همان، ج2، ص99 و 100.
40- اسناد انقلاب اسلامی، ج1، ص293.
41- همان، ص303.
42- تاریخ سیاسی معاصر ایران، مدنی، ج2، ص243 تا 245.
43- پیام انقلاب، ج1، ص195 تا 194.
44- نهضت روحانیون، ج7، ص47 و 48.
45- اسناد انقلاب اسلامی، ج1، مربوط به سند تاریخ، 1356/10/22.
46- همان، ج1، ص416.
47- روزنامه سلام، 1371/2/17، خاطرات آیت الله خلخالی.
48- گنجینه دانشمندان، ج9، ص150 - از وی تنها یک پسر به نام سید جعفر باقیمانده است.
منبع: www.hawzah.net
نظر شما