موضوع : پژوهش | مقاله

ارتباط مراتب انسان با مراتب هستی از دیدگاه ملاصدرا

چکیده
ملاصدرا، فیلسوف نامدار ایرانی، در حکمت متعالیه خود به بررسی ارتباط میان مراتب انسان و مراتب هستی می‌پردازد. از دیدگاه او، وجود امری بسیط و واحد است، اما دارای مراتب تشکیکی است. به این معنا که هر موجودی به تناسب کمال وجودی خود، در مرتبه‌ای خاص از هستی قرار می‌گیرد.
انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست و در مراتب مختلفی از هستی جای می‌گیرد. ملاصدرا مراتب انسان را به سه دسته جسمانی، نفسانی و عقلی تقسیم می‌کند. مرتبه جسمانی انسان مربوط به بدن او و عالم ماده است. مرتبه نفسانی مربوط به قوای نفسانی انسان، مانند حس، خیال، وهم و عقل است. و مرتبه عقلی مربوط به عقل فعال و نفس ناطقه انسان است.
ارتباط میان مراتب انسان و مراتب هستی از طریق علم و ادراک برقرار می‌شود. انسان با ادراک مراتب مختلف هستی، به کمال وجودی خود می‌رسد. ملاصدرا معتقد است که در حصول علم، عالم با معلوم متحد می‌شود و انسان به علم حضوری از مراتب هستی دست می‌یابد.
در این مقاله، به بررسی ارتباط مراتب انسان با مراتب هستی از دیدگاه ملاصدرا خواهیم پرداخت. به این منظور، ابتدا به تبیین مراتب وجود و مراتب انسان می‌پردازیم. سپس، ارتباط میان علم و ادراک و مراتب هستی را بررسی خواهیم کرد. در نهایت، به اتحاد عالم و معلوم در حصول علم و implications آن خواهیم پرداخت.
واژگان کلیدی: ملاصدرا، حکمت متعالیه، مراتب وجود، مراتب انسان، علم، ادراک، اتحاد عالم و معلوم.
مقدمه
ملاصدرا، فیلسوف نامدار ایرانی، در حکمت متعالیه خود به بررسی مبانی هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی می‌پردازد. از دیدگاه او، وجود امری بسیط و واحد است، اما دارای مراتب تشکیکی است. به این معنا که هر موجودی به تناسب کمال وجودی خود، در مرتبه‌ای خاص از هستی قرار می‌گیرد.
انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست و در مراتب مختلفی از هستی جای می‌گیرد. ملاصدرا مراتب انسان را به سه دسته جسمانی، نفسانی و عقلی تقسیم می‌کند. مرتبه جسمانی انسان مربوط به بدن او و عالم ماده است. مرتبه نفسانی مربوط به قوای نفسانی انسان، مانند حس، خیال، وهم و عقل است. و مرتبه عقلی مربوط به عقل فعال و نفس ناطقه انسان است.
ارتباط میان مراتب انسان و مراتب هستی از طریق علم و ادراک برقرار می‌شود. انسان با ادراک مراتب مختلف هستی، به کمال وجودی خود می‌رسد. ملاصدرا معتقد است که در حصول علم، عالم با معلوم متحد می‌شود و انسان به علم حضوری از مراتب هستی دست می‌یابد.
مراتب وجود
ملاصدرا در حکمت متعالیه خود، وجود را به دو قسم اصیل و زائد تقسیم می‌کند. وجود اصیل، وجودی است که به خودی خود و بدون نیاز به دیگری وجود دارد. و وجود زائد، وجودی است که به واسطه وجود اصیل وجود دارد.
وجود اصیل، واجب‌الوجود است که خداوند متعال باشد. و وجود زائد، ممکن‌الوجود است که شامل تمام موجودات دیگر، از جمله انسان، می‌شود.
موجودات ممکن‌الوجود در مراتب مختلفی از هستی قرار می‌گیرند. ملاصدرا برای تبیین مراتب وجود، از اصطلاح "تشkik" استفاده می‌کند. تشkik به معنای اشتراک در یک امر به نحو شدت و ضعف است.
به نظر ملاصدرا، وجود، امری واحد و بسیط است، اما موجودات در کمال وجودی خود با یکدیگر متفاوت هستند. به این معنا که هر موجودی به تناسب کمال وجودی خود، در مرتبه‌ای خاص از هستی قرار می‌گیرد.
مراتب انسان
ملاصدرا مراتب انسان را به سه دسته جسمانی، نفسانی و عقلی تقسیم می‌کند:
1. مرتبه جسمانی:
مرتبه جسمانی انسان مربوط به بدن او و عالم ماده است. بدن انسان از عناصر مادی تشکیل شده است و در عالم ماده قرار دارد.
2. مرتبه نفسانی:
مرتبه نفسانی مربوط به قوای نفسانی انسان، مانند حس، خیال، وهم و عقل است. قوای نفسانی انسان، صور اشیاء 
3. مرتبه عقلی:
مرتبه عقلی مربوط به عقل فعال و نفس ناطقه انسان است. عقل فعال، قوه‌ای مجرد و الهی است که به انسان در ادراک معقولات کمک می‌کند. نفس ناطقه نیز قوه‌ای مجرد و فناناپذیر است که به انسان در تفکر، تعقل و علم حضوری از حقایق هستی کمک می‌کند.
ارتباط علم و ادراک با مراتب هستی
انسان با علم و ادراک خود، مراتب مختلف هستی را درک می‌کند. علم و ادراک، انسان را به کمال وجودی خود می‌رساند.
ملاصدرا معتقد است که علم و ادراک، امری حضوری است. به این معنا که در حصول علم، عالم با معلوم متحد می‌شود و انسان به علم حضوری از مراتب هستی دست می‌یابد.
اتحاد عالم و معلوم در حصول علم
ملاصدرا در حکمت متعالیه خود، به تبیین اتحاد عالم و معلوم در حصول علم می‌پردازد. از دیدگاه او، در حصول علم، عالم با معلوم متحد می‌شود و انسان به علم حضوری از مراتب هستی دست می‌یابد.
ملاصدرا برای تبیین اتحاد عالم و معلوم، از چند دلیل استفاده می‌کند:
1. دلیل عقلی:
ملاصدرا معتقد است که علم، فعلی از نفس است. و فعل نفس، عین ذات نفس است. از این‌ رو، علم و عالم یکی هستند.
2. دلیل شهودی:
ملاصدرا به تجربه‌های عرفانی خود استناد می‌کند و می‌گوید که در تجربه‌های عرفانی، عالم و معلوم متحد می‌شوند و عارف به علم حضوری از حقایق هستی دست می‌یابد.
3. دلیل قرآنی:
ملاصدرا به آیات قرآن کریم استناد می‌کند که در آنها به اتحاد عالم و معلوم اشاره شده است.
Implications اتحاد عالم و معلوم
اتحاد عالم و معلوم در حصول علم، implications مهمی در فلسفه ملاصدرا دارد. از جمله این implications می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. معرفت نفس:
اتحاد عالم و معلوم، امکان معرفت نفس را فراهم می‌کند. انسان با علم حضوری به خود، می‌تواند به حقیقت وجودی خود پی ببرد.
2. معرفت خدا:
اتحاد عالم و معلوم، امکان معرفت خدا را فراهم می‌کند. انسان با علم حضوری به مراتب هستی، می‌تواند به وجود خدا و صفات او پی ببرد.
3. وحدت وجود:
اتحاد عالم و معلوم، از مبانی نظریه وحدت وجود در فلسفه ملاصدرا است. ملاصدرا معتقد است که وجود، امری واحد و بسیط است و کثرت موجودات، ظاهری است.
نتیجه‌گیری
ملاصدرا در حکمت متعالیه خود، به بررسی ارتباط میان مراتب انسان و مراتب هستی می‌پردازد. از دیدگاه او، انسان موجودی است که در مراتب مختلفی از هستی جای می‌گیرد و با علم و ادراک خود، این مراتب را درک می‌کند. 
اتحاد عالم و معلوم در حصول علم، از مبانی مهم فلسفه ملاصدرا است و implications مهمی در معرفت نفس، معرفت خدا و وحدت وجود دارد.
منابع

ملاصدرا، صدرالدین محمد. اسفار الاربعه. تهران: انتشارات حکمت، 1383.
الهیات منظومه. قم: بوستان کتاب، 1386.
شرح اصول کافی. تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1386.
جوادی آملی، عبدالله. رحیق مختوم. قم: مرکز نشر اسراء، 1387.
مصباح یزدی، محمدتقی. معارف قرآن. قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1383.

 

نظر شما