موضوع : پژوهش | مقاله

تسلیم همگانی در حکومت مهدوی از دیدگاه مفسران فریقین و روایات

(با محوریت آیه 83 سوره آل عمران)
آزاده ابراهیمی فخاری
چکیده
در آیه 83 سوره آل عمران سخن از یک تسلیم همگانی و محض در برابر خداوند مطرح شده است. درک مصداق و موقعیت این امر برای ارائه تفسیر صحیح از این آیه شریفه و رسیدن به مراد خداوند ضروری مینماید. تفاسیر فریقین غالبا مصداق زمانی و مکانی برای این امر مطرح ننمودهاند. تنها فخررازی از«یوم المیثاق» به عنوان یکی از وجوه اشاره مینماید. از طرف دیگر روایات زیادی وجود دارد که بر فراگیرى حکومت حضرت مهدى(عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف) تأکید کرده است. تعدادی از این روایات ذیل آیه مورد بحث بیان شده است. در بعضی از این روایات، معصوم(علیه السلام) مصداق«لهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا» را بعد از ظهور حضرت قائم(عج) و درحکومت مهدوی دانستهاند. با توجه به گونه شناسی این روایات که در زمره روایات «تأویل مصداقی» قرار میگیرد؛ نه تنها تناقضی بین مصداق قرار گرفتن تسلیم همگانی در حکومت مهدوی طبق این احادیث و نظرات مفسران وجود ندارد بلکه؛ قابل جمع و مکمل یکدیگر است. 
واژگان کلیدی: تسلیم همگانی، مفسران فرقین، حکومت مهدوی، آیه 83سوره آل عمرآن
مقدمه
از مختصات حکومت مهدوی که در روایات به آن اشاره شده است؛ تسلیم همگانی در برابر دین مبین  اسلام است که شامل معتقدان به همه ادیان دیگر و تمامی فرق مسلمان و حتی افراد بیدین میشود. آیه 83 آل عمران نیز به تسلیم همگانی در برابر دین خدا اشاره دارد که یا به صورت اختیاری تحقق میپذیرد و یا اینکه با اجبار و اکراه به سمت آن گرایش پیدا میکنند.
« أَفَغَیْرَ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» 
آیا کافران، دینی غیر دین خدا را می‌طلبند؟ و حال آنکه هر که در آسمانها و زمین است خواه ناخواه مطیع امر خداست و همه به سوی او رجوع خواهند کرد.
حال این سوال مطرح میشود که؛ با توجه به روایاتی که حکومت امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) را به عنوان یکی از مصادیق این آیه شریفه مطرح نموده است دیدگاه مفسران فریقین درمصداق یابی تسلیم همگانی ذیل این آیه چیست؟ 
در این تحقیق ابتدا دیدگاه مفسران ذیل آیه شریفه مطرح و سپس به بیان تعدادی از روایات مربوط به تسلیم همگانی در حکومت مهدوی پرداخته میشود و سپس با تطبیق بین این نظرات و روایات نتیجهگیری انجام میگردد.
پیشینه
در خصوص ارتباط آیه 83 سوره آل عمران با مصادیق تسلیم همگانی در روایات مقالهای یافت نشد؛ اما 
مقالهای با عنوان کلی«جهانی‏ شدن و فرهنگ مهدویت از دیدگاه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی» نوشته: حسین خنیفر و جواد زروندی ونفیسه زروندی و مقالهای با عنوان«مهدویت و جهانی شدن» نوشته غلامرضا بهروزلک وجود دارد که با نگاه کلی به آیات و روایات به این مسئله پرداخته است. در این تحقیق به نحو متمرکز به بررسی تطابق این آیه شریفه با روایات مهدویت پرداخته میشود.
مفسران فریقین و تسلیم همگانی ذیل آیه 83 سوره آل عمران
تفسیر نمونه مصداق تسلیم همگانی در این آیه شریفه را به زمان خاصی منحصر نمیداند و آن را برای همه زمانها و درباره همه موجودات مطرح مینماید. نویسنده این کتاب از آنجا که آیات قبل مربوط به ادیان گذشته است؛ خطاب این آیه را متوجه اهل کتاب و پیروان ادیان گذشته میداند. بعد مینویسد تمام کسانى که در آسمان و زمین‏اند و تمام موجوداتى که در آنها وجود دارند مسلمان‏اند یعنى در برابر فرمان او تسلیم‏اند با یان تفاوت که گروهى از روى اختیار (طوعا) در برابر" قوانین تشریعى" او و گروهى بى اختیار (کرها) در برابر" قوانین تکوینى" او سر تسلیم فرود میآورند.(مکارم،1374، ج‏2، ص: 643) 
علامه نیز بر همین عقیده است و مصداق خاصی را برای تسلیم همگانی مشخص نمینماید. با این تفاوت که  قبول این تسلیم را اگر با رضا و رغبت باشد، انقیاد طوعى میداند لکن اگر نسبت به آنچه خدا مى‏خواهد کراهت داشته باشند و غیر آن را بخواهند(مانند موت و فقر و...) امر، امر اوست و امر خود را به کره جارى مى‏فرماید.(طباطبایی،1417، ج‏3، ص: 336)
طبرسی که معمولا در جمع آوری آراء کوشیدهاست، مصادیق تسلیم را در موارد ذیل بیان میدارد: 
1- یعنى هر کس در زمین و آسمانهاست با حالت ناطقه خود تسلیم شد. (از ابن عباس)
2- اقرار بعبودیت کردند گرچه در میان آنها مشرک هم بوده (از مجاهد و ابى العالیه) 
3- مؤمن طوعاً و اختیاراً تسلیم شد و کافر کرهاً و اجباراً در موقع مرگ تسلیم میشود (از قتاده. و بلخى نیز آن را اختیار کرده) 
4- یعنى با انقیاد اطاعت و ذکر خدا تسلیم او شده‏اند (یعنى تسلیم ایشان همان انقیاد و ذکر حق است) (از جبائى و شعبى و زجاج)
5- اقوامى با اکراه مسلمان شدند و اقوامى دیگر با رغبت (از حسن) و مروى از امام ششم (علیه السلام) و امام فرمود: کرهاً یعنى با شمشیر.
6- حسن و مفضل گویند: طوع و رغبت فقط مال اهل آسمانهاست ولى اهل زمین بعضى طوعاً و بعضى کرهاً اسلام آورده‏اند.(طبرسی،1372، ج‏2، ص: 787)
قول اصح نزد فخر رازی این است که از آنجا که ما سوی الله ممکن الذات هستند، در وجود و عدمشان خاضع و منقاد خداوندند. وی در اتخاذ این رأی اشارهای به وجه«کرها» نمینماید درحالیکه با قبول این قول توجیهی بر تسلیم از روی اکراه باقی نخواهد ماند. 
اما رازی درباره این قسمت از آیه شریفه وجوه دیگری را نیز مطرح نمودهاست. 
1-مسلمانان شایسته در آنچهمربوط به دین است از روی رغبت تسلیم میشوند اما آنچه را که مخالف طبعشان است با اکراه و اجبار گردن مینهند. لکن کافران در همه حالات از روی اجبار تسلیم امر خداوند میشوند.
2-مسلمانان از روی رغبت و کافران با اکراه هنگام مرگ.
3-همه مخلوقات از روی میل نسبت به الوهیت خداوند تسلیم هستند اما به تکالیف و مکروهات را از روی اجبار میپذیرند.
4-تسلیم همگانی مربوط به یوم المیثاق است.
5-میل و رغبت مربوط به اهل آسمان است اما در زمین بعضی به طوع و برخی به اکراه تسلیم میگردند.(فخر رازی،1420، ج‏8، ص: 280)
در بعضی از تفاسیر آمده است که، او کسی است که همه بر امر او انقیاد میورزند یا از روی رغبت و یا از روی کراهت، حتی ملائکه و اجنه .. مانند اول اسلام که عدهای با کراهت به اسلام گرویدند. (بلاغی نجفی،1420، ج‏1، ص: 307؛ بیضاوی،1418 ، ج‏2، ص: 26)
آلوسی معتقد است که اسلام از روی اطاعت یعنی اسلامی که با استدلال باشد مانند انسانها و اسلام از روی اجبار یعنی اسلام بدون استدلال مثل ملائکه. (آلوسی،1415 ، ج‏2، ص: 205)
بنابراین مشخص میشود که، از بین تفاسیر مطرح شده، به جز «یوم المیثاق» که به عنوان یکی از وجوه مطرح در تفسیر کبیر ذکر شد؛ بقیه موارد زمان مشخص و مصداق مشخصی برای نمود این انقاد کلی،  بیان ننمودهاند. فقط به وجه کلی برای همه موجودات تسلیم الهی را ترسیم کردهاند.
بعضی از تفاسیر روایی بعد از مطرح کردن تعدادی از اقوال فوق الذکر، یکی از مصادیق تسلیم همگانی را با توجه به روایات، مربوط به زمان قیام مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف)، میداند.(بحرانی،1416، ج‏1، ص: 649؛ عروسی حویزی،1415، ج‏1، ص: 649) که در بخش بعدی به ذکر روایات آن میپردازیم.
تسلیم همگانی در حکومت مهدوی از منظر روایات
تعداد زیادى از احادیث اسلامى بر فراگیرى حکومت حضرت مهدى(عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف) تأکید کرده است، که در ذیل به بیان تعدادی از آنها میپردازیم. 
پیامبر اکرم (صلّى اللّه علیه و اله و سلم) فرمود:«...یبایع له الناس بین الرکن و المقام،یرد اللّه به الدین و یفتح له فتوحا، فلا یبقى على وجه الارض الا من یقول:لا اله الا اللّه»؛ (مقدسی شافعی،1424 ، ص32)مردم در میانه رکن و مقام[با مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف] بیعت مى‌کنند؛خداوند به واسطه او،دین را برمى‌گرداند و پیروزى‌هایى براى او به وجود مى‌آورد تا بدان‌جا که هیچ‌کس بر زمین باقى نمى‌ماند،مگر آنکه«لا اله الا اللّه»را مى‌گوید.عَن رُفاعَةِ بنِ موسى، قالَ: سَمِعتُ أبا عَبدِ اللهِ (علیه السلام) یَقولُ: وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً. قالَ: «إذا قامَ القائِمِ (علیه السلام) لا تَبقَى أرضُ إلا نودیَ فیها بِشهادَةِ أَن لا إله إلا الله، و أنَ مُحمَدًا رَسولُ اللهِ»(زمانى که قائم علیه السلام قیام کند، تمام سرزمین‏ ها شهادت «لا إله الا الله و محمد رسول الله» سر خواهند داد.)(تفسیر عیّاشى، ج 1، ص 183؛ بحرانی، ج ‏1، ص 650)
عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ قَوْلِهِ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً قَالَ أُنْزِلَتْ فِی الْقَائِمِ ع إِذَا خَرَجَ بِالْیَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الصَّابِئِینَ وَ الزَّنَادِقَةِ وَ أَهْلِ الرِّدَّةِ وَ الْکُفَّارِ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا فَعَرَضَ عَلَیْهِمُ الْإِسْلَامَ فَمَنْ أَسْلَمَ طَوْعاً أَمَرَهُ بِالصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ مَا یُؤْمَرُ بِهِ الْمُسْلِمُ وَ یَجِبُ لِلَّهِ عَلَیْهِ وَ مَنْ لَمْ یُسْلِمْ ضَرَبَ عُنُقَهُ حَتَّى لَا یَبْقَى فِی الْمَشَارِقِ وَ الْمَغَارِبِ أَحَدٌ إِلَّا وَحَّدَ اللَّهَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ الْخَلْقَ أَکْثَرُ مِنْ ذَلِکَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ أَمْراً قَلَّلَ الْکَثِیرَ وَ کَثَّرَ الْقَلِیلَ. (بحرانی، ج1، ص 296)( وقتى خروج نماید حضرت قائم عجل اللّه فرجه به یهود و نصارى و بت پرستان و زنادقه و اهل‏ رده و کفار در شرق و غرب زمین، پس عرضه فرماید بر ایشان اسلام را. پس هر که اسلام آورد به طوع، امر فرماید او را به نماز و زکات و آنچه یک مسلمان به آن امر شده  و خدا بر او واجب فرموده ؛ و هر که اسلام نیاورد، گردنش را زند تا آنکه باقى نماند در مشارق و مغارب هیچکس مگر موحد شود خدا را.)
عن رفاعة بنِ موسى، قالَ: سَمِعتُ أبا عَبدِ اللهِ (علیه السلام) یَقولُ: وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً. قال: «إذا قامَ القائمِ (علیه السلام) لا تَبقى أرضُ إلا نودیَ فیها بِشهادةّ أنً لا إله إلا الله، و أنَ مُحمدا رسولُ اللهِ».و هُوَ قَولِهِ تعالی (وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْها) وَلا یَقبُلُ صاحبُ هذا الاَمرِ الجزیَهَ کما قَبلها رسولُ اللهِ وَ هو قولُ اللهِ (وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّه)(همان) هنگامى قائم قیام نماید هیچ زمینى نخواهد ماند، مگر آنکه در آن نداى شهادتین (اشهد أن لا إله إلا اللّه و أنّ محمّدا رسول اللّه) سر داده خواهد شد.
بسیاری از روایات ذیل آیه 33 سوره مبارکه توبه مطرح گردیده است. «لِیُظْهِرَهُ‏ عَلَى‏ الدِّینِ‏ کُلِّهِ» یعنی در زمان ظهور هیچ کافر و مشرکی باقی نمیماند و همه تسلیم فرمان قائم آل محمد(عج)خواهند شد.
امام صادق (علیه السلام) فرموده اند:« اما تُحِبّونَ ان یُظهِرَ اللهُ تبارک و تعالی الحقَّ و العَدلَ فی البـِلادِ و یَجمَعَ اللهُ الکَلِمَهَ و یؤلِّفَ اللهُ بَینَ قُلوبٍ مُختَلِفَهٍ و لا یَعصُونَ اللهَ فی ارضه؟!» (کلینی،1429،ج2،ص140)
آیا دوست ندارید که خداوند متعال حق و عدالت را در همه سرزمین ها آشکار گرداند و وحدت کلمه
(عقیده) به وجود آورد و بین دلهای جدا و پراکنده الفت برقرار نماید و هیچکس خداوند را در زمینش نافرمانی نکند؟!
با ظهور حضرت بقیّه الله ارواحنا فداه، ادیان و مذاهب ساختگی و منحرف همگی از بین می روند و مردمان بر محوردین حق- اسلام- اتفاق عقیده پیدا میکنند. خدای متعال فرموده است:
“هو الّذی اَرسَلَ رسولَه بِالهُدی و دین ِالحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلی الدینِ کُلَّه ولَو کَرِهَ المُشرِکُون”. (برائت/۳۳ )
اوست آنکه فرستاده خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر تمامی دین ها چیره گرداند هر چند که مشرکان را خوش نیاید.حضرت موسی بن جعفر علیهم السلام در تفسیر قسمت اول آیه چنین فرمودند: «هو الّذی اَمَرَ رسولَه بِالوِلایَهِ لِوَصیّهِ . و الوِلایَهُ هی دینُ الحقِّ».
اوست آنکه فرستاده خود را به ولایت وصیّ خویش فرمان داد. و ولایت همان دین حق است.
و در توضیح ادامه آن اضافه کردند: یُظهِرُهَ عَلی جَمیعِ الاَدیانِ عِند قیامِ القائم (علیه السلام). (همان،ج2،ص414)(غلبه بر همه ادیان هنگام قیام قائم اتفاق میافتد.)
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ السَّعْدَآبَادِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ‏ عَلَى‏ الدِّینِ‏ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ‏ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا نَزَلَ تَأْوِیلُهَا بَعْدُ وَ لَا یَنْزِلُ تَأْوِیلُهَا حَتَّى یَخْرُجَ الْقَائِمُ‏ ع فَإِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ ع لَمْ یَبْقَ کَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ وَ لَا مُشْرِکٌ بِالْإِمَامِ إِلَّا کَرِهَ خُرُوجَهُ حَتَّى أَنْ لَوْ کَانَ کَافِراً أَوْ مُشْرِکاً فِی بَطْنِ صَخْرَةٍ لَقَالَتْ یَا مُؤْمِنُ فِی بَطْنِی کَافِرٌ فَاکْسِرْنِی وَ اقْتُلْهُ. (ابن بابویه،1395، ج‏2، ص: 670)( یعنی به خدا سوگند که هنوز تأویل این آیه نازل نشده است. و نازل نخواهد شد تا آنکه قائم علیهالسّلام قیام کند. پس هرگاه که قائم قیام کند، کافر به خدای بزرگ و مشرک به امام علیهالسّلام باقی نمیماند، مگر اینکه قیام او را ناخوش دارد، تا آنکه اگر کافر یا مشرکی در دل صخره پنهان شده باشد آن صخره ندا برمیآوردکه: ای مؤمن اندرون من کافری است. مرا خُرد کن و آن کافر را به قتل برسان.)
حضرت عیسی(علیه السلام نیز پشت سر ایشان نماز میگذارد: «حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنِ اَلْمُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْبَصْرِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیَائِی وَ حُجَجَ اَللَّهِ عَلَى اَلْخَلْقِ بَعْدِی اِثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ أَخِی وَ آخِرُهُمْ وَلَدِی قِیلَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَنْ أَخُوکَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ قِیلَ فَمَنْ وَلَدُکَ قَالَ اَلْمَهْدِیُّ اَلَّذِی یَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ اَلَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ اَلدُّنْیَا إِلاَّ یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اَللَّهُ ذَلِکَ اَلْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ فِیهِ وَلَدِیَ اَلْمَهْدِیُّ فَیَنْزِلَ رُوحُ اَللَّهِ عِیسَى اِبْنُ مَرْیَمَ فَیُصَلِّیَ خَلْفَهُ وَ تُشْرِقَ اَلْأَرْضُ بِنُورِهِ وَ یَبْلُغَ سُلْطَانُهُ اَلْمَشْرِقَ وَ اَلْمَغْرِبَ» .( ابن بابویه،1395, ج 1 , ص 280)(براستى خلفاء من و اوصیاء من و حجج خدا بر خلق بعد از من دوازده کسند اولشان برادر من است و آخرشان پسرم عرض شد یا رسول اللّٰه برادرت کیست‌؟فرمود على بن ابى طالب عرض شد پسرت کیست‌؟فرمود مهدى آنکه زمین را پر از عدل و داد کند چنانچه پر از جور و ظلم شده بآن که مرا بحق بشیر مبعوث کرده اگر نماند از دنیا مگر یک روز هر آینه خدا این یک روز را طولانى کند تا آنکه فرزندم مهدى ظهور کند و روح اللّٰه عیسى بن مریم فرود آید و پشت سرش نماز بخواند و زمین بنورش روشن گردد و حکومتش به مشرق و مغرب برسد.)
مسلم است که، وقتی پیامبر قومی به کسی اقتدا کند تکلیف افراد آن قوم روشن است. امام باقر (علیه السلام) درباره وقایع بعد از ظهور و ایمان ادیان دیگر به آن حضرت میفرمایند: « فلا یبقى یهودی ولا نصرانی ولا أحد ممن یعبد غیر الله إلا آمن به وصدقه، وتکون الملة واحدة، ملة الاسلام، وکلما کان فی الارض من معبود سوى الله فینزل علیه نارا فیحرقه» (دیگر یهودی و مسیحی یافت نمی شود، جز این که به او و قیام جهانی اش ایمان میآورند و او را تصدیق میکنند و همه یک ملت واحد میشوند که همان اسلام است و هر کس در زمین معبودی غیر از خداوند داشته باشد در آتش میسوزد.) «کورانی العاملی،1428، ج 5، ص 176»
روایات در این باب بسیار است لکن برای رعایت اختصار در اینجا به همین مقدار بسنده میکنیم. 
تطبیق روایات مهدویت و دیدگاه مفسران 
به نظر میرسد که مصادیق مطرح شده در کتب تفسر فریقین با روایات بیان شده در قسمت قبل قابل جمع است. بدین صورت که، باید گفت روایات فوق الذکر به لحاظ گونه شناسی در زمره احادیث «تأویل مصداقی» قرار میگیرند. یعنی معصوم (علیه السلام) در مقام بیان یکی از مصادیق تسلیم همگانی بودهاند؛ بنابراین مفسرانی که به بیان مصداق نپرداختهاند تسلیم همگانی را به نحو کلی بیان کردهاند و زمان مشخصی برای آن لحاظ ننمودهاند و درباره اکراه و رغبت نیز وجوه مختلفی را در نظر گرفتهاند و فخر رازی نیز که «یوم المیثاق» را در عالم ذر به عنوان یکی از مصادیق مطرح میکند.
پس میتوان گفت که بین نظرات مفسران فریقین با روایاتی که در صدد بیان یکی از مصادیق تسلیم همگانی هستند نه تنها مغایرتی وجود ندارد بلکه؛ قابل جمع هستند و مفسران با استفاده از این روایات میتواند تفسیر کاملتری از آیات ارائه دهد. بنابراین سیطره وحدانیت و تسلیم در برابر خداوند در حکومت مهدوی را میتوان به عنوان یکی از مصادیق بارز در آیه 83 سوره آل عمران بیان نمود. 
نتیجه
« أَفَغَیْرَ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ»(آل عمران-83)
در این آیه شریفه به تسلیم محض در همه کائنات اشاره دارد.  غالب تفاسیر فریقین مصداق خاصی برای این تسلیم همگانی در زمان و مکان مشخص مطرح ننمودهاند و آن را به صورت کلی و با وجوه مختلفی از رغبت و اکراه بیان داشتهاند. تنها فخررازی در مفاتیح الغیب «یوم المیثاق» را به عنوان یکی از وجوه، آورده است. تنها بعضی از تفاسیر روایی بعد از مطرح کردن تعدادی از اقوال فوق الذکر، یکی از مصادیق تسلیم همگانی را با توجه به روایات، مربوط به زمان قیام مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف)، میداند.
تعداد زیادى از احادیث اسلامى بر فراگیرى حکومت حضرت مهدى(عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف) بر همه ادیان و همه جهانیان، تأکید کرده ، که تعدادی از آنها ذیل آیه مورد بحث مطرح شده است.
میتوان گفت که بین نظرات مفسران فریقین با روایات که در صدد بیان یکی از مصادیق تسلیم همگانی هستند نه تنها مغایرتی وجود ندارد بلکه؛ قابل جمع هستند و سیطره وحدانیت و تسلیم در برابر خداوند در حکومت مهدوی را میتوان به عنوان یکی از مصادیق بارز در آیه 83 سوره آل عمران بیان نمود.
فهرست منابع
ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، اسلامیه، تهران، 1395
آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول،1415 
بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، چاپ اول، تهران، بنیاد بعثت، 1416
بلاغی نجفی، محمد جواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، بنیاد بعثت، قم، 1420
بیضاوی، عبد الله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار تأویل، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1418
طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم،قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،1417
طبرسى، فضل بن حسن‏، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، چاپ سوم، تهران:‏ انتشارات ناصر خسرو، 1372
عروسی حویزی، عبد العلی بن جمعه، نور الثقلین، اسماعیلیان، قم، 1415
عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، المطبعه العلمیه، تهران، 1380
فخر الدین رازی، ابو عبد الله محمدعمر، مفاتیح الغیب، چاپ سوم، بیروت، دار احیاءالتراث العربی،1420
قمر زاده محسن و همکاران، تحلیل نظریهها در کارکرد روایات تفسیری بر محور گونه شناسی روایات نور الثقلین، فصلنامه پژوهشهای قرآنی، شماره4، 1397
الکورانی العاملی، شیخ علی، معجم احادیث امام مهدی(عج)، قم مسجد مقدس جمکران، 1428
مقدس شافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر، مسجد مقدس جمکران، قم، 1424
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول،1374 
 

نظر شما