موضوع : پژوهش | مقاله

استادِ حکمت اُنسی

خداوند بزرگ به مرحوم مددپور لطف کرد تا اندیشه‌هایش را تدوین و منتشر کند، اما توگویی هنوز تا بهره‌مندی ما و انقلاب و جامعۀ انقلابی‌مان از آنچه او به میراث گذاشته است فاصله بسیار است. مددپور یکی از ساحت‌های تفکر مدرن و شاید هم مهم‌ترین آن، یعنی هنر مدرن، را زیر سؤال برد و بر پروبال زخمی شدۀ هنر انقلاب و جنگ زیر تیرباران روشنفکری، و تجارت و نفسانیت، مرهمی گذاشت اکسیر آمیز. شاید هنوز هنر ما به‌ویژه در موسیقی، نمایش و سینما خود را پیدا نکرده باشد و در کلاف تجارت، گیشه و کلیشه، فیمینیسم، روزمره‌گی و توهم دست و پا بزند، اما بسترهای فکری و فلسفی پرکشیدن آن از این وضیعت را اندیشمردانی چون مددپور به‌خوبی فراهم کرده‌اند و ازهمین‌رو دیر یا زود «هنر در انتظار هنر ناب اسلامی» به وصال گمشدۀ خویش خواهد رسید. درمقالۀ پیش‌رو، بخش‌هایی از اهتمام و تلاش مقدس این اندیشمند قدسی برای رسیدن به هنر قدسی را مطالعه خواهید نمود.


دکتر مددپور در پ‍ژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، مسئول دفتر مطالعات دینی هنر و نیز عضو هیئت علمی پژوهشگاه بود؛ یعنی به گونه‌ای بر کل کاری که در پژوهشگاه انجام می‌شد اشراف داشت؛ در حوزۀ تفکر فردی هم ایشان استاد بزرگی بود؛ البته دوستانی که با ایشان هم‌نظر بودند اعتقاد داشتند آقای دکتر مددپور در بیان حقایق مراعات بسیاری از جنبه‌ها را نمی‌کند درواقع او وظیفۀ خود می‌دانست که حقایق را بیان کند و به نوعی فروبستگی در عالم قدس معتقد بود. تفکر دکتر مددپور «تفکر حکمت اُنسی و اسمای قُدسی» بود و ازهمین‌رو اعتقاد داشت که تا اسمی در بروز و ظهور قرار نگیرد، در حقیقت بیان خواص آن اسم و تأثیر و تأثراتش شاید در عالم در نگیرد. ایشان معتقد بود وظیفۀ ما آماده‌گری است و باید زمینه را برای ظهور اسمای حسنی آماده کنیم؛ البته از نظر ایشان همۀ اسمای الهی حُسنی هستند، اما منظور او ظهور اسمایی بود که مظهر رحمت، مودّت و عدالت‌اند. از این نظر استاد مددپور فیلسوفی منحصر‌به‌‌فرد بود.
دکتر مددپور با هولدرلین و هایدگر هم‌سخن بوده است؛ زیرا آنها با دیدن اطراف خودشان آینۀ صادقی شدند برای بیان آنچه در عصرشان روی می‌دهد. آنها در حقیقت سیاهی، تباهی و مشکلاتی را که جامعۀ غربی به آن گرفتار شده بود می‌دیدند و ازاین‌‌رو معتقد بودند فقط خداست که می‌تواند ما را نجات دهد. اما با اینکه استاد مددپور همراه جنون‌مندی شعری هولدرلین و با فلسفۀ هایدگر، با نوعی رندی و موضع سلبی با تمدن جاه‌پرستانۀ غرب مقابله کرده است، دل در گرو عشق حضرت رسول(ص) داشت و دل‌بسته و شیفتۀ بسیجی‌ها بود. شاید این حرف الان نوعی شعارزدگی تلقی شود، اما نخستین کتاب مددپور، «حکمت معنوی و ساحت هنر»، به بسیجی‌ها تقدیم شده است و همین مسئله عشق ایشان به این گروه را نشان می‌دهد.
یکی از لطف‌هایی که خداوند در حق مددپور کرده این بود که، فرصتی به او داد تا افکارش را بیان کند. ایشان کتاب‌های بسیاری نوشت که یکی از آنها «خودآگاهی تاریخی» بود. این کتاب در چندین جلد نوشته و بارها تجدید چاپ شد. عدۀ بسیاری بر ایشان خرده گرفتند و گفتند که شأن حکیم و فیلسوفی هچون او بالاتر از آن است که وقت خود را صرف نوشتن دربارۀ این موضوع‌ها کند، اما مرحوم مددپور چون آن را وظیفۀ خود می‌دانست بدون توجه به چنین انتقادهایی به کار خود ادامه می‌داد.
کتاب «آشنایی با آراء متفکران دربارۀ هنر» نیز از آثار مددپور است که دیدگاه‌های اندیشمندان اسلامی، مسیحی و ادیان دیگر را دربارۀ هنر دربرمی‌گیرد. البته خواندن آثار مددپور هم پیش‌نیازهایی می‌خواهد و هم حوصله و دقت. خواندن کتاب‌های استاد مددپور و کسانی که شبیه ایشان به عمق مسائل توجه می‌کنند به حوصله و دقت نیاز دارد. کارهای ایشان مخاطبان خودش را دارد و نام او، در زمان حیات، در جبهۀ فرهنگی انقلاب اسلامی در کنار اندیشمندانی مثل شهید آوینی مطرح بود و از دعوت‌هایی که از ایشان می‌شد تا در دانشگاه‌های گوناگون سخنرانی کنند آشکار بود که مددپور سر شوریده‌ای دارد برای به سامان نرسیدن در این جهان.
ایشان هنرمندی را نوعی وارستگی از تعلقات دنیا می‌دانست؛ یعنی هنرمندی که هنوز به آب و باد و خاک و آتش تعلق دارد به نظر ایشان هنرمند نیست.
درواقع دکتر مددپور چارۀ بسیاری از هنرمندان را برای رسیدن به هنر قدسی انقلاب اسلامی، «فنا» می‌دانست و معتقد بود که آنها باید از تعلقاتی که دارند جدا شوند و بمیرند و از نو زاده شوند. ایشان هر هنرمندی را که دنبال چاپ عکسش و مطرح شدن نام و کارش بود، درواقع اسیر و گرفتار این مسائل می‌دانست و آن را شایستۀ عنوان هنرمند انقلاب اسلامی نمی‌دانست و با همین نسبت هم هنرمندان را دسته‌بندی می‌کرد. اگر نوشته‌های مرحوم مددپور را دربارۀ شهید آوینی بخوانید و تمجید و تعریف‌های که ایشان به‌حق و بجا از شهید آوینی کردند ببینید، نسبت ایشان را با هنر انقلاب اسلامی درخواهید یافت. دکتر مددپور انسان بی‌خبری از هنر به معنای غربی کلمه‌اش هم نبود؛ او محققانه هنر را واشکافی کرده و به اصل و ذات هنر رسیده که همان طلب پرسش از عالم بود؛ پرسش‌هایی که پاسخش آرامش برای انسان می‌آورد. او هنرمندانی را که اهل پرسش بودند شایستۀ مطرح شدن می‌دانست. ایشان فیلم‌هایی که هنر غرب را نمایش می‌داد، در اولین فرصت می‌دید و دربارۀ آنها اظهارنظر مکتوب می‌کرد. کتاب سینمای اشراقی ایشان، که مجموعه مقالاتی دربارۀ هنر سینما را دربرمی‌گیرد، سیر تکنیک در سینما را نشان می‌دهد. مددپور حتی بسیاری از رمان‌هایی که در عرصۀ ادبیات دینی نوشته می‌شد پیش از چاپ می‌خواند و نظر مشاوره‌ای خود را دربارۀ آنها مطرح می‌کرد؛ به عبارتی او فردی معتقد به انزوا و گوشه‌گیری نبود و در حد خودش و در مدت عمر پربرکتی که داشت اهل جستجو، بحث، تحقیق و حقیقت‌جویی بود. استاد مددپور ستایندۀ اولیا بود. او کتابی دارد دربارۀ ابن‌عربی که گرچه کم‌حجم است، فوق‌العاده ارزش دارد. مددپور دربارۀ امام‌خمینی(ره) هم مطالبی را به تفصیل نوشته‌ است. اینجاست که می‌گویم او اهل احتیاط نبود؛ زیرا مثلاً دکتر داوری زمانی که می‌خواهد مطالبی در رد فلسفۀ یونان بنویسد نامش را می‌گذارد «دفاع از فلسفه»، اما این کتاب در حقیقت دفاع از حکمت اسلامی است و متن آن برخلاف نام روی جلدش است؛ در حقیقت نویسنده در این کتاب آورده است که فلسفه در زمان عباسیان در دورۀ نهضت ترجمه به ساحت علوم اسلامی تعرض کرد؛ با این حال علمای اسلام کوشیدند این فلسفه را مسلمان کنند.
مددپور مجذوب ولایت اهل بیت(ع) بود و به حقیقة‌الحقایقی اعتقاد داشت که مو به مو با شریعت منطبق باشد؛ به عبارت دیگر ایشان حقیقت و طریقتی را که منفک از شریعت باشد قبول نداشت و معتقد بود که شریعت طبقۀ زیرینی است که طریقت و حقیقت بر روی آن بنا شده است و اگر کسی در فکر حذف و از بین بردن آن باشد، دیگر آن ساختمان وجود نخواهد داشت.
ایشان هر سال حتماً در روز ولادت امام هشتم(ع) میهمان آستان قدس بود. وقتی تشریف می‌آورد، تغییر حالت روحی ایشان هویدا بود و شاید یک ماه از آن زیارت یک‌روزه سرمست بود. آنچه ایشان را ناراحت و غصه‌دار می‌کرد دوری ما از ساحت اهل بیت(ع) بود. او از دست خودش هم راضی نبود؛ بدین معنا که این‌گونه نبود که خود را شیعۀ واقعی بداند و دیگران را شیعه نداند.

 


منبع: ماهنامه زمانه 1390 / شماره 97 و 98، اسفند و فروردین ۱۳۹۰/۱
نویسنده : جهانگیر خسروشاهی

نظر شما