اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر سازگاری زناشویی و رضایت زناشویی زنان
پیشنهاده کارشناسی ارشد 1401
پدیدآور: فاطمه سادات نیکوروش
استاد راهنما: بهرامعلی قنبری هاشم آبادی
استاد مشاور: جعفر طالبیان شریف
موسسه آموزش عالی حکمت رضوی، گروه روانشناسی و علوم اجتماعی - مددکاری
چکیده
ازدواج و تشکیل خانواده از مهم ترین اتفاقاتی است که تقریباً در زندگی همه انسان ها رخ خواهد داد. خانواده محل ارضای نیازهای مختلف جسمی، جنسی و عاطفی است و آگاهی از نیازهای مختلف زیستی، روانی، اجتماعی و فردی و آگاهی از چگونگی رفع این نیازها و تدارک راهبردها، ضرورتی انکارناپذیر است. با این حال، تغییرات و تحولات سال های اخیر تأثیر بسزایی در آگاهی زوجین از انتظارات و تجربیات زوجین داشته است (مککارتی ، 2016). به عقیده جامعه شناسان، انتقال فرهنگ و باورهای ارتباطی اجتماعی از مهمترین کارکردهای خانواده است که در اثر تعامل و ارتباط پویا و هدفمند بین اعضای خانواده کارکردهای دیگری نیز به وجود می آید (میکل ،2015). اما به دلایل مختلف از جمله تغییر نقش های جنسیتی، تغییر انتظارات زناشویی، افزایش سطح خشونت روانی، عاطفی، جسمی و اجتماعی ناشی از فشارهای اجتماعی-اقتصادی فعلی، افزایش ظرفیت های زنان در زندگی اجتماعی و در نتیجه در جامعه بزرگتر و کاهش تبعیض جنسیتی، فقدان مهارت های زناشویی، انطباق نگرش های سنتی، تغییرات فرهنگی و پیدایش الگوهای جدید روابط فرا زناشویی و... شکل خانواده را تغییر داده و با توجه به سرعت این تغییرات و پایین بودن میزان تمایل همسران، میزان تفاوت ها به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. با این اوصاف وجود ناسازگاری در خانواده رویدادی شایع، طبیعی و اجتنابناپذیر است؛ و براساس نظرسنجی از زوجین در حال طلاق ناسازگاری زناشویی ، 61 درصد از دلایل اصلی تصمیم به طلاق در زوجین محسوب میشود (ادزوی ، 2020). مشکلات زناشویی را می توان با عباراتی مانند تعارض و ناسازگاری درک کرد. ناسازگاری یک کارکرد و اتفاق طبیعی در نظام خانواده و روابط زناشویی است و می تواند عاملی برای اختلافات فردی زوجین باشد. ناسازگاری و نارضایتی از جمله ساختارهایی هستند که ارتباط مستقیمی با تعارض دارند. در واقع، میتوان توضیح داد که زوجهای متعارض سطوح بالاتری از ناسازگاری را گزارش میکنند که مستعد مشکلات شدید دیگری مانند طلاق و مشکلات روحی و روانی هستند و در نهایت روز به روز کارایی خانواده در انجام بسیاری از وظایف نسبت به یکدیگر کاهش می یابد و در نتیجه رضایت زناشویی کاهش می یابد (خورانا ،2017). ناسازگاری زناشویی یکی از رایج ترین مشکلات زندگی مشترک در جهان امروز است که به گفته یونگ و لانگ (1998) ناشی از واکنش همسران به تفاوت های فردی است و زمانی که مشکل تشدید شود، احساساتی مانند عصبانیت را به دنبال دارد. خصومت، کینه، نفرت، حسادت، خشونت کلامی و فیزیکی در روابط همسران و موقعیت های مخرب در رابطه نشان دهنده وضعیت غیرعادی است (الکس ،2011). ناسازگاری زناشویی یک اتفاق طبیعی در متن زندگی زناشویی است و زمانی می توان انتظار ناسازگاری را داشت که زوجین پس از همکاری و تصمیمات مشترک، درجاتی از استقلال را از خود نشان دهند و تمایلی به اعطای استقلال به طرف مقابل نداشته باشند (کاووسیان، حریفی و کریمی، 1396). این تفاوت ها می توانند در یک پیوستار از ناسازگاری ساده تا ناسازگاری کامل باشند و بک معتقد است که طرحواره های نامناسب در مورد روابط زناشویی و خطاهای شناختی ناشی از طرحواره های معیوب باعث سردرگمی، تعارض و در نهایت سطوح بالاتری از نارضایتی در زوج ها می شود. بک معتقد است همسرانی که در روابط خود ناسازگار هستند طیف وسیعی از خطاهای شناختی از جمله استدلال عاطفی، تفکر گزینشی، تشدید بدرفتاری همسر و تحریک گفتار و کردار همسر را از خود بروز می دهند و این باعث کمبود وظایف و سایر مشکلات ثانویه و کاهش رضایت از زندگی زناشویی می شود. (نقدی، حاتمی، کیامنش و نوابی نژاد،1396). رضایت زناشویی از مهمترین نشانههای خانواده سالم است. رضایت زناشویی یعنی رابطه بینفردی نزدیکی که باعث افزایش سطح پذیرش انسانها شده، تحت این شرایط انسانها مورد تکریم، احترامگزاری و دوست داشتن قرار گرفته و زمینهی مناسبی برای ایجاد ارتباط متقابل فراهم میشود. بنابراین یکی از مهم ترین انواع روابط بین فردی است که زیربنای محکمی برای نظام خانواده سالم و حتی تربیت فرزندان فراهم می کند. در واقع رضایت زناشویی ارزیابی کلی فرد در ازدواج است به گونه ای که بتواند با اطمینان به این سوال پاسخ دهد که تا چه اندازه نیازها، انتظارات و خواسته های او در ازدواج برآورده می شود؟ (هیندمن ،2015). میزان رضایت زوجین از جاذبههای روانی - جنسی یکدیگر و داشتن سطوح بالاتری از احساس آرامش و امنیت روانی در بافت زندگی همراستای با رضایت از زندگی زناشویی است. احساس رضایت از زندگی زناشویی، تحتتاثیر تعاملات متقابل بین اعضای خانواده است و نارضایتی همسر مانند یک دور باطل بر توانایی همسران در ایجاد رابطه رضایت بخش با خود و حتی با فرزندان تأثیر می گذارد و سطح این توانایی را در جهت منفی کاهش می دهد (آستروم، آسپلاند و آستروم ،2013). از سوی دیگر، ازدواج سالم با رضایت زناشویی بالا، نشانگر یک رابطه خوب است. به گفته کارشناسان، مشکلات ارتباطی یکی از موضوعات اصلی در حوزه مطالعات خانواده است. به گفته خانواده درمانگران، ریشه مشکلات زناشویی در زوجین تنها به یک فرد مربوط نمی شود و ریشه این مشکلات را باید در قالب یک رابطه زناشویی ناموفق جستجو کرد. بنابراین، با توجه به این اختلافات، ریشه یابی مشکل بیهوده است و نتیجه ای در بر نخواهد داشت، زیرا هر زن و شوهری معتقدند آنچه می گویند و انجام می دهند درست است و از هر گونه اعتراضی مبرا هستند و عکس العمل آن ها نتیجه رفتار طرف مقابل است، بنابراین عکس العمل های آن ها ناشی از برداشت های طرف مقابل است (آگراوال، کاتاریا و براساد ،2017). بر این اساس، ناتوانی همسران در برقراری رابطه مثبت و معنادار یکی از شایع ترین مشکلاتی است که معمولاً توسط زوج های متاهل ناراضی گزارش می شود. همچنین باید پذیرفت که مشکلات ارتباطی تنها دلیل اختلافات زناشویی نیست. اما نشان دهنده یک رابطه زناشویی آشفته است و مشکلات زناشویی را تشدید خواهد کرد.
نظر شما