موضوع : پژوهش | مقاله

شهرهایی‌که دیگر ایرانی نیستند

نیایش، خودبسندگی، پرهیز از بیهودگی، مردم‌واری و درونگرایی 5 ویژگی عمده معماری ایران است که در شیوه‌های پارسی، پارتی، خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی از دوران هخامنشیان تا دوره قاجار در ساخت بناهای عمومی و خصوصی مورد استفاده قرار گرفته و به چشم می‌خورد.
اصالت ایرانی و پیشینه چندهزار ساله هنر معماری ایران، چنان بر همگان مسلم و مسجل شده و هست که هیچ‌یک از کشورهای غربی و قوم و ملت‌های گوناگون نمی‌توانند هنر معماری ایران را از آن خود بدانند یا خدشه‌ای به آن وارد سازند.
با همه این اوصاف، در حال حاضر از معماری و هنر اجرای شیوه‌های گوناگون معماری ایران و ویژگی‌های بی‌بدیلش، جز آثار و ابنیه‌های تاریخی منحصربه‌فرد نامی باقی نمانده است.
با ساخت و سازهای نامتقارن و نامتجانس و تبعیت از سبک‌ها و مدل‌های مدرن غربی و رعایت نکردن اصول و قواعد فنی و مهندسی در بناهای کنونی و نمای خارجی آنها و فرورفتن شیوه‌های معماری ایران با ویژگی‌های منحصربه‌فردش در هاله‌ای از فراموشی، نه‌تنها معماری ایران رو به زوال نهاده، بلکه رنگ و بوی تازه غربی به خود گرفته است.
بر همین اساس، با در نظر گرفتن نظرات و ایده‌های مهندسان و متخصصان، به بررسی علل و عوامل این مهم پرداختیم. در پی مطلبی را می‌خوانید که به بررسی و تجزیه و تحلیل دلایل گوناگون پیروی از سبک‌های غربی و عدم بهره‌گیری از شیوه‌های معماری ایران می‌پردازد.


ممکن است این سوال برای شما هم مطرح شده باشد که چرا با توجه به غنای پیشینه معماری ایران، در حال حاضر از سبک‌های غربی در ساختمان‌سازی ایرانی استفاده می‌شود؟
این مقوله به سابقه تحول اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور برمی‌گردد. اوایل قرن حاضر و در دوران قاجار، دانش‌آموختگانی که برای ادامه تحصیل در رشته‌های مختلف و بخصوص معماری به فرنگ رفته بودند، در زمان بازگشت خود، علاوه بر به ارمغان آوردن یک نوع فرهنگ خاص از غرب، سوغات جدیدی را وارد کشور کردند.
این سوغات در تمامی ابعاد زندگی افراد جامعه، تاثیر ویژه‌ای گذاشت. از این منظر، علاوه بر فرهنگ، دیگر ابعاد جامعه نیز دچار دستخوش و دگرگونی عمده شد؛ به‌طوری که صنعت نیز از این مساله مستثنا واقع نشد و دچار تغییر و تحول عمده گردید. صنعتی که وارد ایران شد، دارای کالبدی تمام غربی بود و به همین لحاظ دولتمردان و دانش‌آموختگان کشور نتوانستند برای این مقوله، راه‌حل مناسبی بیندیشند.
معماری، علمی است که برای فعالیت‌های انسان کالبد می‌سازد. به طور مثال شما برای آسایش، احتیاج به مسکن و برای آموزش و کسب و کار، به مدرسه و بازار نیازمندید. هنگامی که صنعت غرب یکباره وارد ایران شد، هنر و علم معماری قادر نبود که برای این مشکل، راه‌حل مناسبی در نظر بگیرد. همین موضوع موجب شد این سوغات که دانش‌آموختگان دوره قاجار وارد کشور ساخته بودند، در زندگی افراد جامعه تاثیر ویژ‌ه‌ای بگذارد.
تلفیق معماری دوره قاجار «شیوه اصفهانی» با غرب، یکی از تاثیراتی است که می‌توان در این باره به آن اشاره کرد. ادغام این دو معماری، کمرنگ شدن و در نهایت از بین رفتن سبک‌های شرقی و اصیل ایرانی را در پی داشت. در آن دوران، نوع معماری از نظر محتوایی به طور کل تغییر شکل داد، به طوری که معماری اصیل ایرانی که از ویژگی‌ای چون درونگرایی برخوردار است، جای خود را به معماری غربی با ویژگی برونگرایی داد. در این دوره، خانه‌ها از صورت دژ قلعه‌ای بودن خود خارج شدند و دیگر درها و پنجره‌ها رو به اندرونی باز نمی‌شد؛ بلکه همگی رو به بیرون و فضای باز گشوده می‌شدند.
تغییر و تحولات اساسی که در دوره قاجار در معماری و سبک و سیاق آن رخ داد، باعث شد معماران و طراحان ما دچار نوعی گسستگی فرهنگی بشوند. به گفته دکتر حدادعادل، رئیس مجلس شورای اسلامی، معماری عصاره یک جامعه است، اما در حال حاضر، ما با دور شدن از فرهنگ اصیل و چند هزار ساله خود، نه تنها دچار نوعی گسستگی فرهنگی شده‌ایم، بلکه دیگر از معماری خود نمی‌توانیم به عنوان عصاره یک جامعه یاد کنیم.

تقلید منهای قواعد
عدم رعایت اصول و قواعد فنی و مهندسی در اجرای مراحل گوناگون ساخت‌وساز یک بنا و بویژه نمای خارجی ساختمان‌های کنونی به همان موضوع قبل یعنی «دچار شدن به نوعی گسستگی فرهنگی» برمی‌گردد.
هنر معماری با تمام ابعاد یک جامعه نظیر توده مردم با آرا و عقاید گوناگون، اقتصاد، فرهنگ و... سروکار دارد و بالطبع از این فاکتورها براحتی تاثیر می‌پذیرد.
در دوران صفویه، افشاریه، زندیه، قاجار و دوره‌های دیگر، معماران ما از سبک‌های معماری خاصی در ساخت بناهای تاریخی و کهن آن زمان بهره می‌بردند که پیروی و بهره‌گیری از سبک‌هایی چون خراسانی، رازی، آذری و اصفهان مدیون یک عمر تلاش و کوشش و تجربه‌اندوزی از سوی معماران پیشین بود.
معماران آن دوره با استفاده از تجارب معماران پیشین خود به دنبال خلاقیت و نوآوری در معماری و طراحی بناهای روز خود بودند. آنها همواره سعی داشتند حلقه‌ای به زنجیره قبل بیفزایند نه که به طور کل از آن جدا شوند. همین مساله باعث به وجود آمدن بناهای تاریخی و کهنی شد که در حال حاضر، در خود اصفهان می‌توان آنها را به چشم دید.
دولتمردان کشورهای غربی به دلیل حفظ بدنه شهری خود، پوسته‌های تاریخی‌شان را حفظ می‌کنند و در ورای آن، دست به تغییر و تحول می‌زنند. اما ما این طور نیستیم؛ چرا که زنجیره فرهنگی خود را با دوران قدیم قطع کرده‌ایم. اوایل پیدایش حکومت اسلامی، امپراتوری اسلامی با الهام گرفتن از 4 سبک معماری جهان «ایرانی، مغربی، بیزانس مصر» و تلفیق این 4 سبک، هنر معماری اسلامی به وجود آمد.
در آن زمان، ایدئولوژی جدیدی به وجود آمد که باعث تکمیل کارهای دیگران شد، اما در حال حاضر، چنین امری مصداق ندارد. زیرا حلقه‌های زنجیره فرهنگی از هم جدا شده‌اند و معماران و طراحان ما دچار همان گسستگی فرهنگی شده‌اند که به آن اشاره شد.
در حال حاضر با ندانم‌کاری‌هایی که بعضا معماران و طراحان ما دچار آن شده‌اند، حتی می‌توان چنین گفت که آنها از سبک‌های معماری غربی نیز تبعیت نمی‌کنند، بلکه در بناها و نمای خارجی ساختمان‌های فعلی از الگوهایی پیروی می‌کنند که ناخواسته و بدون پشتوانه علمی و مهندسی خاصی وارد کشور می‌شوند.

چرا تلفیق ممنوع شد؟
معماران و طراحان ما از توانایی‌های بسیار بالایی در حیطه کاری خود برخوردارند، آنها بخوبی می‌توانند با تلفیق سبک‌های معماری غربی با شیوه‌های معماری ایران به طرحی نو دست یابند که هم از عناصر شرقی برخوردار باشد و هم از نمادهای غربی بی‌نصیب نماند، اما این که چرا معماران و طراحان کشور از چنین مقوله‌ای در طراحی‌های خود، بهره نمی‌گیرند، جای سوال دارد. البته عده‌ای از طراحان و معماران کشور برای سکونتگاه‌های شخصی خود، از چنین طرح‌هایی تبعیت می‌کنند، اما در بیشتر مواقع تا از آنها طرحی ادغامی از معماری غرب و شرق نخواهید؛ به خودی خود دست به نوآوری و ابتکار نخواهند زد.
به عبارت دیگر، از چنین طرح‌هایی زمانی استفاده می‌شود که به نوعی نیاز به آنها احساس شده باشد. اکثرا این نیاز از سوی افرادی به عنوان دغدغه فکری نمود پیدا می‌کند که یا تخصصی کافی در زمینه معماری و طراحی دارند یا از تمکن مالی بالایی برخوردارند. هیچ گاه عامه مردم به دنبال طرحی نخواهند رفت که برای آنها آسایش و آرامش در پی داشته باشد. آنها همواره به دنبال تقلید کورکورانه و پیروی از طرح‌هایی هستند که بیشترین بازدهی کاری و مالی را برایشان درپی داشته باشد.

انبوه‌سازان حرف آخر را می‌زنند
اجرای ضوابط و مقررات شهرسازی و معماری شهری و کنترل آنها به عهده شهرداری‌ها و نظارت بر اجرای این ضوابط با سازمان مسکن و شهرسازی است. البته در این زمینه، باید متذکر شد متاسفانه تا به حال، ضوابط و دستورالعمل‌های حساب و الزام‌آور در خصوص سیمای شهری نداشته‌ایم.
این کار متولی مشخصی ندارد، زیرا در ارتباط با این موضوع باید چند نهاد همزمان و در یک سو عمل کنند. سازمان‌هایی چون سازمان مسکن و شهرسازی، سازمان نظام مهندسی به همراه تمامی شهرداری‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد چون انجمن (انبوه‌سازان)‌ همگی در این خصوص مسوول هستند.
در اصل حرف اصلی و تصمیم نهایی در صنعت ساختمان به عهده انبوه‌سازان است. به طور مثال: این که ساختمانی با چه تعداد طبقات در کجا و با چه فناوری‌هایی باید ساخته شود، به عهده انبوه‌سازان است. انبوه‌سازان نقشه‌های طراحی شده پروژه‌های خود را برای اخذ پروانه ساخت، به شهرداری‌های مربوط ارجاع می‌هند. در پاره‌ای از مواقع، طرح‌هایی که به صورت اصولی و با رعایت ضوابط و قوانین فنی مهندسی کشیده شده‌اند، در گرفتن پروانه ساخت دچار مشکل می‌شوند.
در چنین مواقعی، باید به اصلاح نقشه‌های کشیده شده توجه کرد یا از گفته‌های مهندسین ناظر شهرداری‌ها استفاده کرد. به عبارت دیگر، به اصلاح نقشه فنی و مهندسی خود پرداخت یا در آینده، تن به پرداخت جریمه کمیسیون ماده 100 داد.
در پایان شاید بتوان گفت که نه‌تنها هنر معماری ایرانی اسلامی، رنگ و بوی خود را تا حدودی از دست داده است، بلکه طراحان، معماران و دیگر فعالان صنعت ساختمان به دلایل گوناگون نظیر جداشدن از فرهنگ اصیل ایرانی، دچار شدن به نوعی ندانم‌کاری، راحتی و آسودگی در روند کار، کسب سود و منفعت بیشتر، نبود علم کافی و... به نوعی کپی‌برداری از فرهنگ غرب و سبک‌های معماری کشورهای بیگانه روی آورده‌اند که همین مساله باعث رنگ باختن هنر معماری و تحلیل رفتن اصالت آن شده است. نبود قوانین و مقررات مدون و جامع و نهادی مقتدر که آنها را اجرایی سازد، خود مزید بر علت شده است. چنانچه در این میان، در ارتباط با حل این مشکل، هیچ اقدامی نمی‌توان انجام داد.
تمام این مسائل و مشکلات دست به دست هم داده‌اند تا ما برخلاف داشتن پیشینه معماری بسیار غنی، به تقلید کورکورانه از سبک‌های مدرن غربی روی بیاوریم؛ این دغدغه‌ای است که تا به صورت یک نیاز درنیاید، به باور عمومی نخواهد رسید.


منبع: روزنامه جام جم ۱۳۸۷/۰۲/۲۳
نویسنده : سینا ایرانپور انارکی‌

نظر شما