دنیا در قلمرو امواج
دیروز رادیو ایران وارد شصت و نهمین سالگرد تولدش شد. چیزی نزدیک ۷ دهه بودن در کنار مردم، این رسانه را به خاطره جمعی بسیاری از ما پیوند زده است، آنچنان که محال است نقش و جایگاه آن به این زودیها از ذهنها برود. رادیو در این مدت یار غار و مونس بسیاری از ما بوده است.
زمانی که هیچ رسانهای تا این اندازه فراگیر نبود، رادیو یگانه رسانه مورد علاقه مردم بوده است. حالا البته شرایط کمی فرق کرده و این رسانه باید در کنار دیگر رقبا عرض اندام کند و به چشم بیاید.
با وجود این، رادیو همچنان رسانه مورد علاقه بسیاری از افراد جامعه ماست. هر چه باشد رادیو، رادیوست و تنها صداست که میماند.
سال ۱۸۹۵ وقتی مارکونی ایتالیایی به عنوان مخترع رادیو، اولین پیام رادیویی خود را به فاصله ۳ کیلومتری مخابره میکرد شاید در ذهن خود به این میاندیشید که اختراع او بر جامعه بشری چه تاثیراتی خواهد گذاشت و اصلا نمیدانست ممکن است سالها بعد، هنرمندی مثل ویلیام آش به دنیا بیاید و بگوید هیچ کاری در جهان آسانتر از خاموش کردن رادیو نیست.
براستی رسانهای که میگویند حتی در خواب بر مخاطبان خود تاثیر میگذارد و سهلالوصول بودنش یکی از دلایل مهم فراگیر بودنش است، اگر نیاز و سلیقه شنوندهاش را تامین نکند براحتی خاموش میشود. این را اهالی رادیو و برنامهسازانش باید بدانند که حفظ مخاطب این رسانه سهلالوصول کار آسانی نیست.
رادیو اردیبهشت سال ۱۳۱۹ به ایران آمد و اگرچه پدیدهای وارداتی بود اما آنقدر با فرهنگ ایرانی عجین شد که رنگ و بویی کاملا ایرانی گرفت و محل آمد و شد سرآمدان ادبیات و فرهنگ ایرانی شد.
مارکونی در سال ۱۹۰۱ در تکمیل اختراع خود موفق شد میان ۲ کشتی جنگی که در دو طرف اقیانوس اطلس (انگلستان و آمریکا) در فاصله ۱۲کیلومتری قرار داشتند، ارتباط بدون سیم برقرار کند. اختراع او در مناسبات جامعه بشری و ارتباطاتش فصل جدیدی را آغاز کرد تا آنجا که مردم با شور و هیجان خواستند صدای انسان را از فرستنده مارکونی بشنوند، اما هنوز رادیو برای کامل شدن جا داشت چون لامپهای رادیوی مارکونی ضعیف بودند و باید فکر بهتری میشد. در سال ۱۹۰۶ یک فیزیکدان آمریکایی به نام (دوفورست) لامپ ۳ الکترونی را اختراع کرد که برای رادیو الکتریسیته خیلی قابل استفاده بود. بعد از آن (روبرت فون لیئن) موفق به ساخت لامپهای قوی شد، این لامپها تحول بزرگی در زمینه دستگاههای الکترونیکی به وجود آوردند.
خلاصه این که در سال ۱۹۱۰ برای اولین بار صدای موسیقی و آواز از طریق رادیو در سراسر آمریکای شمالی شنیده شد.
در سال ۱۹۱۳ جمعی از دانشمندان سعی کردند صدای موزیک در تمام نقاط جهان شنیده شود، ولی جنگ جهانی اول زحمات آنها را بینتیجه گذاشت.
احتیاجات نظامی در دوران جنگ، استفاده از بیسیم را گسترش داد و در تاریخ ۱۱ نوامبر سال ۱۹۱۸ تلگراف بیسیم نوید پایان جنگ را به همه جهانیان اعلام کرد.
اما تاریخ آغاز بهرهبرداری عمومی از رادیو سال ۱۹۲۰ بود؛ زمانی که هنوز از جذابیتهای دنیای تصویر خبری نبود رادیو به دنیا آمد و محبوب مخاطبانش شد و بر آنها تاثیر گذاشت تا آنجا که بسیاری از مردم جهان هر چه را که از رادیو میشنیدند بیتامل باور میکردند.
نمایش رادیویی جنگ دنیاها
نمایش رادیویی تقریبا از همان سالهای ابتدایی بهرهبرداری عمومی مردم از رادیو آغاز شد اما فقط به این دلیل که مردم مورد مشابه نمایش رادیویی را تا آن زمان تجربه نکرده بودند، خیلی از اوقات فرق میان نمایشهای رادیویی و اخبار و اطلاعاتی را که مخابره میشد نمیدانستند و به همین دلیل بارها نمایشهایی از رادیو پخش شدند که پیامدهای جالب و عجیبی را با خود به همراه داشتند. به عنوان مثال در سال ۱۹۳۸ از رادیو سی. بی. اس آمریکا نمایش رادیویی «جنگ دنیاها» اثر اورسن ولز پخش شد. در مدت پخش این نمایش شنوندگان دچار ترس و دلهره شدند و وحشت عمومی تا آنجا بالا گرفت که بارها در میان برنامه اعلام شد این یک نمایش رادیویی است و واقعیت ندارد اما باور این حقیقت برای مردم دشوار بود. آنها در واقع فکر میکردند که مریخیها که نه ولی آلمانیها به کشورشان حمله کردهاند. خاطره این روز عجیب دلهرهآور چنان در ذهن مردم آمریکا جای گرفت که ۵۰ سال بعد یعنی در سال ۱۹۸۸ سالگرد پخش جنگ دنیاها را جشن گرفتند و کارناوالهایی را به راه انداختند. نکته جالبتر این است که پخش این نمایش در رادیوها و نقاط دیگر به طرز شگفتانگیزی همان نتایج را در برداشت. وقتی که در سال ۱۹۴۴ این نمایش از رادیو شیلی پخش شد، ترس و دلهره مردم را تا آنجا به دنبال داشت که ارتش شیلی به حالت آمادهباش درآمد.
رادیوها را خاموش کنید
رادیو در سالهای ابتدایی که به ایران آمد با اهداف سیاسی پیوند خورد و هراس بهرهبرداری عمومی این رسانه آنقدر زیاد بود که مجوز استفاده از رادیو بسختی و برای افرادی خاص صادر میشد. مثلا اوایل کار فقط اماکن عمومی مثل قهوهخانهها مجوز رادیو داشتند. خاطره دور هم نشستن مردم در این اماکن و گوش سپردن به رادیو را بارها از زبان پدربزرگها و مادربزرگهایمان شنیدهایم. سالهای بعد مقررات کمی آسانتر شد و مردم عادی هم اجازه یافتند که رادیو داشته باشند، اما گویی تاثیرگذاری و باورپذیری شگفتانگیز رادیو بر سیاستمداران آن روزگار هم پوشیده نبود چونان که در فروردین سال ۱۳۲۱ متفقین ۶ ماه بعد از اشغال ایران، برکناری شاه سابق و سر کار آوردن شاه جدید از طریق عوامل اطلاعاتی خود مطلع شده بودند که ایرانیها از اشغالگران خوششان نمیآید لذا به هر چیز و هر کس مظنون بودند.
در چنین اوضاع و احوالی سر ریدبو لار که در آن روزها سلطان بیتاج و تخت ایران بود، به رادیوی خودروهای سواری شخصی مشکوک شد و از این ناحیه بشدت احساس خطر کرد. وی این نکته را ۱۱ فروردین ۱۳۲۱ به رئیس دولت، به طور شفاهی تذکر داد و مجددا فردای همان روز، با ارسال نامهای به عنوان نخستوزیر علی سهیلی، خواستار آن شد که رادیوی خودروهای سواری شخصی فورا برداشته شود و به طور کلی جاسوسان شهربانی خودروهای سواری شخصی را تحت نظر داشته باشند. این قضیه آنقدر جدی بود که بولارد برای اجرای این منظور ۹ ماه با دولت مکاتبه میکرد.
رسانهای موثر و منحصر بفرد
قدرت تاثیرگذاری رادیو همواره شگفتانگیز و مورد مطالعه و بحث بوده است، بسیاری از کارشناسان حوزه رسانه بر این باورند که غلبه بر زمان و مکان، امکان حمل و نقل آسان، قابلیت اقناع و نفوذ، قابلیت استفاده توام با دیگر فعالیتها، توان ارتباط با گروههای مختلف فرهنگی مهمترین مزیتهای این رسانه، شنیدنی و فراگیر هستند. امروز هیچ نقطهای از عالم را نمیتوان یافت که از قلمرو امواج رادیویی خارج باشد. هماکنون هزاران ایستگاه فرستنده رادیویی دولتی و خصوصی در سراسر جهان به زبانهای گوناگون برنامه پخش میکند که با وجود توسعه حیرتانگیز تلویزیون و پیشرفت دیگر رسانهها هنوز هم برای استفاده عامه هیچ وسیله ارتباط جمعی که از رادیو سریعتر و سهلالوصولتر باشد، وجود ندارد.
صدای فرهنگ ایرانی
رادیو وقتی به ایران آمد، به واسطه حضور سرآمدان فرهنگ و ادبیات فارسی با سرعت بی بدیلی با فرهنگ ایرانی عجین شد و نام پدیدهای وارداتی را از خود پاک کرد. ملکالشعرای بهار از داوطلبان گویندگی تست معلومات عمومی، فن بیان و شعرخوانی میگرفت.
رادیو وقتی به ایران آمد به واسطه حضور سرآمدان فرهنگ و ادبیات فارسی با سرعت بی بدیلی با فرهنگ ایرانی عجین شد استاد سعید نفیسی مورخ، ادیب، منتقد، نویسنده، نمایشنامهنویس، شاعر و زبانشناس معاصر اولین ویراستار متون برنامههای رادیویی بود. مهدی اخوان ثالث به عنوان یکی از ارکان مهم رادیو همواره به میدان ارگ رفت و آمد میکرد، استاد محمد حجازی (نویسنده و داستاننویس)، عبدالرحمن فرامرزی (نویسنده و مدیر روزنامه کیهان)، حسینقلی مستعان (داستاننویس)، ابوالقاسم پاینده (نویسنده)، ابوالقاسم اعتصامزاده و مشفق همدانی (مترجم) دیگر افراد بنامی بودند که در رادیو مشغول به کار شدند. شورای سیاستگذاری رادیو نیز با حضور علامه محمد قزوینی، دکتر قاسم غنی، دکتر علیاکبر سیاسی (رئیس دانشگاه تهران)، دکتر رضا زادهشفق، دکتر محمود افشار و استاد علینقی وزیری تشکیل شد. رادیو به واسطه حضور این افراد خیلی زود در ذهن و روح مردم ایران برای خود جایی باز کرد و فرصتی شد برای انتقال فرهنگ، ادبیات و هنر به جغرافیای بزرگ ایران.
ماندگاران رادیو
نسل دوم و سوم رادیو که مجوز حضور خود را از استادان بنام نسل اول دریافت کرده بودند، مجموعهای بودند از افرادی که ادبیات، هنر، تاریخ و فرهنگ ایرانی را بخوبی میشناختند و متناسب با نیاز روز مخاطب، شروع به برنامهسازی کردند. در طول این سالها که ۶۹ سال از تاسیس رادیو در ایران میگذرد، هزاران برنامه ابتدا از رادیو تهران و ایران و بعدها از شبکههای مختلف رادیو تولید و پخش شدند که هر کدام در موعد خود، مخاطبانی درخور داشتند و به قدر بضاعت خود بر شنونده تاثیر گذاشتند اما در این میان، برنامههایی بودند که هرگز از خاطر مخاطبان ایرانی رادیو پاک نشدند. به عدد دهههای تاسیس رادیو در این مجال۷برنامه از بهترینهای رادیو را برمیشماریم:
سریال رادیویی جانی دالر: جانی دالر یک سریال معمایی و پلیسی بود، حیدر صارمی در نقش جانی دالر در هر قسمت گره از معمایی یا جنایتی باز میکرد. مردم میتوانستند در مسابقه این برنامه شرکت کنند و حدس بزنند که او چگونه راز جنایت را باز کرده است. مرحوم حمید عاملی در این سریال نقش ماندگار سرگروهبان والش را بازی میکرد. اشتیاق مردم برای شنیدن ماجراهای جانی دالر به قدری زیاد بود که هر شب موقع پخش آن خیابانها خلوت میشد و هنوز هم بسیاری از شنوندگان آن روزهای رادیو، از آن به عنوان بهترین برنامهای که از رادیو شنیدهاند، یاد میکنند.
گلهای جاویدان: گلها یکی از خاطرهانگیزترین برنامههای رادیویی است که هنوز برنامهسازان رادیو وقتی میخواهند برنامهای درباره شعر و موسیقی بسازند الگویی موفقتر از آن نمییابند. داوود پیرنیاکان موسس این برنامه خود موسیقیدان نبود، ولی در این برنامه از هنرمندان مطرح موسیقی استفاده کرد. این برنامه با حضور هنرمندان بزرگی چون ابوالحسن صبا و غلامحسین بنان آغاز شد و طرفداران بسیاری پیدا کرد.
قصه شب: برنامهای که ساعت ۱۰ شب روی آنتن میرفت و خانواده را بر آن میداشت که کنار هم دور رادیو بنشینند و به قصههایی گوش بسپارند که اغلب با بازی و صدای هنرمندانی چون توران مهرزاد، شمسی فضلالهی، بهزاد فراهانی، مهدی علی محمدی و بسیاری دیگر دلنشین تر میشد.
قصه ظهر جمعه: سنت قصهگویی را در رادیو، مرحوم صبحی به راه انداخت. ماجرا از این قرار بود که الون ساتن متخصص قصههای عامیانه و شرقشناس انگلیسی یک بار پیرزن قصهگویی به نام مشدی گلین خانم را به رادیو آورد تا قصه تعریف کند، اما مشدی گلین خانم از استودیو ترسید و خواسته الون ساتن اجرا نشد، اما مرحوم صبحی که خود استاد قصههای شفاهی ایران بود از این ماجرا الهام گرفت و شروع کرد به قصهگویی در رادیو. او ۲۴ سال در رادیو قصه گفت تا اینکه از دنیا رفت و مرحوم حمید عاملی و چند نفر دیگر راهش را ادامه دادند تا اینکه نوبت رسید به محمدرضا سرشار معروف به رضا رهگذر. قصههای دلنشین او ظهر روزهای جمعه بویژه در سالهای جنگ برای همه یادآور خاطرات فراوانی است.
صبح جمعه با شما: نام این برنامه همواره نام زندهیاد منوچهر نوذری را زنده میکند که بسیاری از هنرمندان و اهالی رادیو او را مرد شماره یک رادیو میدانند. برنامه طنز صبح جمعه با شما با خلق موقعیتهای طنز، بداههگوییها و تیپسازیهای درخشان سالهای زیادی عضو ثابت خانوادههای ایرانی در صبح روزهای جمعه بود.
سلام صبح به خیر: جواد آتشافروز و محمود شهریاری پایهگذاران این برنامه بودند که فصل جدید و قابل تاملی در برنامههای صبحگاهی رادیو باز کردند. این برنامه نشاطبخشی و القای انرژی صبحگاهی را مهمترین هدف و رویکرد خود قرار داده بود و هنوز هم گاهی در شبکههای عمومی برنامههای صبحگاهی رادیو متاثر از این برنامه تولید میشوند.
روی خط جوونی: یکی از برنامههای متاخر رادیو که با صدا و اجرای فرشید منافی از شبکه جوان پخش شد. این برنامه را میتوان نقطه اوج برنامههای رادیو جوان دانست که با سیاست جذب مخاطب جوان و ارتباط با گروه همسالان از طریق رادیو تاسیس شده بود. روی خط جوونی با اجرای منحصر به فرد فرشید منافی در سالهای هجوم انواع رسانههای رنگ و لعابدار بصری ثابت کرد، رادیو هنوز هم میتواند مخاطبان خود را میخکوب کند.
تنوع و تکثر ارمغان دنیای معاصر
رادیو در دهه هفتم تولد خود، استراتژی جدیدی را تعریف کرد که بر مبنای آن مخاطبان در شبکههای تخصصی تقسیم میشدند. حالا دیگر برخلاف سالهای ابتدایی تاسیس رادیو و برنامههای کنونی تلویزیون دیگر این برنامهها نیستند که مخاطب دارند، بلکه شبکهها هستند که از سوی شنوندگانشان انتخاب میشوند. با این راهبرد اساسی هم رادیو مخاطب فراگیر و همیشگیاش را بار دیگر به دست آورد و هم قدرت تاثیرگذاری سالهای ابتداییاش را از دست نداد. کارشناسان، برنامهسازان و اهالی رادیو به خوبی واقفند که اگر نیاز، سلیقه، ذائقه و مصلحت مخاطب خود را نادیده بگیرند، براحتی خاموش خواهند شد.
منبع: روزنامه جام جم
نویسنده : فاطمه رحیمی
نظر شما