تنظیم خانواده در ایران؛ رویکردى سلامتنگر، به جاى جمعیتنگر
موضوع کنترل جمعیت در جمهورى اسلامى ایران فراز و نشیبهایى را طى کرده و از تشویق به ازدیاد فرزندان در دهه اول به فرهنگ «فرزند کمتر زندگى بهتر» در دهه سوم رسیده است. این امر از دو منظر نظرى و اجرائى قابل بررسى است اما در این گفتگو بیشتر عملکرد نظام جمهورى اسلامى ایران در کنترل جمعیت و پیامدهاى آن، از منظر اجرایى به زبان یکى از مدیران فعال در این عرصه، مورد توجه قرار گرفته است. اینکه نگاه و توضیح جناب آقاى دکتر ملکافضلى و طبعاً سیاست جارى، چقدر براى مخالفان کنترل جمعیت قانع کننده باشد، به ویژه اگر در مناطقى از کشور نگران به هم خوردن ترکیب جمعیت باشند، پرسشى است که باید در متن گفتگو جویا شد.
● «تنظیم خانواده» در جمهورى اسلامى ایران یکى از موفقترین اقداماتى بوده که طى سالهاى گذشته صورت گرفته، به طورى که میزان موفقیت آن در سطح جهانى به عنوان یک نمونه مطرح شده است. کاهش رشد جمعیت از 2/3 به 2/1 طى 15 سال نمونهاى بى همتا است. اما این اقدام با برخى سؤالات روبهرو است. هدف از تنظیم خانواده و کنترل جمعیت چه بوده است؟ آثار این اقدام بر زندگى زنان و کودکان طى سالهاى اخیر چگونه بوده و آیا در مجموع «کنترل جمعیت» به شکلى که در ایران اعمال شد، در جهت منافع و مصالح ملى و به طور ویژه بهبود شرایط زندگى زنان کشور بوده است؟
آقاى دکتر حسین ملکافضلى، آشناترین چهره در اجراى برنامه تنظیم خانواده کشور است. وى از سال 1363 تا 1368 معاون وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکى در امر توسعه شبکه بهداشت جمهورى اسلامى بوده و از سال 1368 تا کنون رئیس انجمن تنظیم خانواده است.
دکتر ملکافضلى همچنین از سال 1368 تا 1375 دبیر بهداشت عمومى وزارت بهداشت و از سال 1378 تا کنون معاون پژوهش و فنآورى وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکى است.
طرح مبارزه با فلج اطفال در ایران و افغانستان از فعالیتهاى دوران مسئولیت وى بوده و موفقیت در ساماندهى 000/20 زن بهورز داوطلب به عنوان یک تشکل غیر دولتى با هدف تقویت برنامههاى بهداشتى خانواده در مناطق محروم شهرى، نیز چاپ 80 مقاله در مجلات علمى داخلى و بینالمللى و 8 تألیف و ترجمه در کارنامه دکتر ملکافضلى قرار دارد.
با ایشان که از آغازین روزهاى طرح و اجراى برنامه کنترل جمعیت و تنظیم خانواده تا کنون درگیر موضوع بوده، در این باره گفتگو کردهایم:
● ابتدا تشکر مىکنیم از فرصتى که در اختیار ما قرار دادید. براى آغاز گفتگو لطفاً به طور کلى به موضوع کنترل جمعیت در جمهورى اسلامى با توجه به آنچه شرع و عرف بر آن تأکید دارد، بپردازید.
دکتر ملکافضلى: من هم تشکر مىکنم که چنین امکانى را براى من فراهم کردید. چنان که اطلاع دارید پس از انقلاب تا حدود 10 سال مردم به داشتن فرزندان زیاد تشویق مىشدند. این کار نه فقط در سخن بلکه در امتیازاتى که به خانوادههاى پر جمعیت داده مىشد، مشهود بود.
البته از همان زمان دیدگاه دیگرى هم مطرح بود که موضوع کنترل جمعیت را دنبال مىکرد. بنابراین به تدریج مباحثى در این زمینه مطرح و تلاش شد با ارائه ارقام و آمار نشان داده شود که داشتن جمعیت زیاد از نظر اقتصادى و از نظر بهداشتى به نفع مملکت نیست. من هم از کسانى بودم که با جمعآورى و ارائه اطلاعات سعى کردم نشان دهم فرزند زیاد چه تأثیراتى را بر سلامت مادر، سلامت کودک و به طور کلى بر جامعه رو به توسعه و پیشرفت دارد.
البته طبیعى بود که با وجود برخى ذهنیتها لزوم کنترل جمعیت به راحتى پذیرفته نشود. به خاطر دارم یک بار وقتى در وزارت بهداشت به عنوان معاون وزیر در مورد کنترل جمعیت صحبت مىکردم یکى از آقایان اعتراض کرد که شما بر خلاف سیاستهاى دولت صحبت مىکنید. خدمت ایشان عرض کردم هر کارى که سلامت خانواده را به خطر بیندازد باید متوقف شود و ما مکانیزم تنظیم خانواده را راهکارى براى ارتقاى سلامت مادر و کودک و به دنبال آن سلامت خانواده مىدانیم.
به عبارت دیگر ما کارى به اینکه جمعیت زیاد یا کم بشود نداریم، بلکه از نظر علمى زایمان خانمها زیر 18 سال و بالاى 35 سال براى سلامتى آنها و فرزندشان زیانبار است و مشکلاتى به وجود مىآورد، مثلاً زایمان در سن بالا احتمال عقبافتادگى کودک را بالا مىبرد یا اینکه تعداد زیاد بچهها با فاصله کم میان آنها، بر اساس آمار و ارقام تعداد مرگ و میر را بالا مىبرد. بنابراین نگاه ما یک نگاه بهداشتى است.
● این مباحث حدوداً چه سالهایى مطرح شد؟
فکر مىکنم از سال 1363 شروع شد و به دنبال آن کارهاى علمى زیادى صورت گرفت و همایشها و کنگرههایى برگزار شد. تا اینکه در سال 65 مشخص شد جمعیت کشور حدود 45 میلیون نفر است و سالانه در حدود 2 میلیون و 200 هزار تولد داریم؛ یعنى 42 در هزار تولد زنده. این میزان خیلى بالایى بود و شاید کشور را از این جهت در مقام نخست جهان قرار مىداد. بنابراین دامنه مباحث وسیعتر شد، اما همچنان دو دیدگاه در این زمینه مطرح بود. باز به خاطر دارم در یکى از نشستهایى که در باره ضرورت تنظیم خانواده صحبت مىکردم یکى از علماى محترم فرمود: شما دارید راجع به مطلبى صحبت مىکنید که در شریعت چندان مد نظر نبوده، بلکه برعکس آن توصیه شده است.
خدمت ایشان عرض کردم: ما در اسلام صیانت نفس را بسیار محترم مىشماریم و اولویت مىدهیم، تا آنجا که اگر کسى احتمال عقلایى زیان و ضرر در امرى مثل روزه را بدهد آن را بر او حرام مىدانیم. در اینجا هم من به عنوان یک پزشک اعتقاد دارم اگر خانمى فرزندان زیاد به دنیا بیاورد یا فاصله کمى میان آنها باشد یا زود و دیر حامله بشود برایش ضرر دارد. این یک اصل شرعى است که انسان حق ندارد به بدن خودش صدمه وارد کند. بنابراین مسئله تنظیم خانواده از این منظر یک امر شرعى است. ناگفته نماند من چون از یک خانواده روحانى هستم، با مسائل شرعى آشنایى داشته و به آن اعتقاد دارم و پایبندم. به هر حال این بحثها خوشبختانه به گوش حضرت امام (ره) رسید و ایشان در نامهاى که به حجتالاسلام انصارى نوشتند مطرح کردند که الان زمان طرح بحثهایى مثل تنظیم خانواده و روشن شدن ابعاد مختلف آن است.
● ظاهراً حضرت امام در این زمینه شروطى داشتند.
حضرت امام (ره) مخالفتى با تنظیم خانواده نداشتند، اما تحت چهار شرط: یکى اینکه به خاطر تنظیم خانواده فعل حرامى انجام نشود. دوم اینکه رضایت طرفین شرط است و همسر حتماً باید راضى باشد. سوم اینکه شخص عقیم نشود و چهارم اینکه تبعات پزشکى یعنى عوارض مهمى نداشته باشد.
این چهار شرط به مسائل بسیار اساسى، منطقى و حتى حقوق بشرى مثل رضایت طرفین اشاره داشت. از سوى دیگر شرایط اقتصادى، جنگ و فشارهایى که به دولت براى تأمین نیازهاى مردم وارد مىآمد، سبب شد کنترل جمعیت به عنوان سیاست و برنامه رسمى شناخته شود.
● این اتفاق در چه سالى افتاد و ساز و کارهاى اجرایى آن چه بود؟
اگر اشتباه نکنم سال 1368 بود. براى اولین گام بودجه لازم در این زمینه در اختیار قرار گرفت و خوشبختانه چون داراى یک نظام خوب ارائه خدمات بهداشتى تا عمق روستاها بودیم توانستیم حرکت وسیعى را آغاز کنیم. خانههاى بهداشت در روستاها عامل بسیار مهمى بود. علاوه بر این تربیت پزشکان زن وضعیت مناسبى را براى انجام این کار فراهم کرد. سوابق اطلاعاتى خوبى هم که در اختیار دولت بود مزید بر علت شده و قرار شد تنظیم خانواده نه تنها از سوى بخش دولتى بلکه در بخش خصوصى نیز با تضمین پرداخت تعرفههایى دنبال شود. به این ترتیب امکان استفاده از وسایل مختلف جلوگیرى از باردارى تا دورترین نقاط کشور گسترش و تعمیق یافت و بعدها با پیشرفت علم و فنآورى امکان بستن لولههاى رحمى در زنان یا «توبکتومى» فراهم شد. یعنى از آنجا که این عمل دیگر به عقیم شدن منجر نمىشد و با عمل جراحى مجددى امکان بارورى به وجود مىآمد، موضوع از دایره شروط حضرت امام (ره) خارج شد. با کسب مجوز در این زمینه، گروههاى سیّار متشکل از یک جراح و یک متخصص بیهوشى و سایر عوامل به روستاها اعزام شده و مورد استقبال داوطلبان زیادى قرار گرفتند. البته ابتدا بیشتر خانمهایى که سن نسبتاً بالایى داشتند داوطلب مىشدند. در مورد آنها این عمل اگر چه تأثیر زیادى روى کنترل جمعیت نداشت، ولى براى سلامتى داوطلبان که بالاى 35 سال داشتند و اغلب داراى فرزندان زیادى بودند، بسیار مفید بود. رحم این خانمها اغلب شل شده و احتمال خونریزى داشت. بنابراین در ابتدا این اقدام، کارى بهداشتى بود تا پیشگیرى از زاد و ولد بیشتر. بعدها مشخص شد «وازکتومى» یعنى بستن لوله آقایان نیز سبب عقیم شدن نمىشود و مجاز شناخته شد.
امروز وقتى به پشت سر نگاه مىکنیم، مىبینیم مسیر پر فراز و نشیبى را طى کردهایم، اما الحمدللَّه برنامه تنظیم خانواده در کشور جا افتاده و با توجه به مسائل اجتماعى، پیشرفت دانش و اصول پذیرفته شده از نظر شرعى، برداشت مناسبى از آن صورت گرفته است. بخصوص اینکه بنیاد تنظیم خانواده در ایران بر سلامت مادر و کودک استوار است.
● این نگاه آیا در همه دنیا حاکم بر موضوع کنترل جمعیت و تنظیم خانواده است، یا در ایران براى همخوانى آن با شرایط جامعه مطرح شد؟
این نگاه ابتدا در ایران و بعدها در سال 1994 یعنى 1373 در کنفرانس قاهره مطرح شد و جا افتاد. در این کنفرانس موسوم به کنفرانس جمعیت و توسعه که نمایندگان کشورهاى مختلف جمع شده بودند توافق شد که به جاى کنترل جمعیت، سلامت بارورى مطرح باشد، یعنى همان هدفگذارى که ما از سالهاى 65 - 64 به آن روى آورده بودیم. دنیا هم امروز به این واقعیت واقف شده که رویکرد تنظیم خانواده باید سلامتى افراد آن باشد، به خاطر همین آن را اینک در کنار برنامههاى بهداشتى دنبال مىکنند، در حالى که پیشتر در کنار مباحث جمعیتشناسى مطرح بود و به آن نگاه کمّى مىشد.
به هر حال بعد از کنفرانس قاهره تنظیم خانواده در قالب خدمات بهداشتى قرار گرفت، مثل مراقبت بدن، مثل واکسیناسیون یا لاغر بودن که نوعى راهکار براى تأمین سلامت شناخته مىشود، یعنى نگاه ما مصلحتى نیست، بلکه رویکردى واقعگرایانه و انسانى است.
البته ناگفته نماند که سوادآموزى و رشد تحصیلات در زنان را هم باید بر عزم دولت، ساز و کارهاى مناسب و رفع مشکلات شرعى در موضوع کنترل جمعیت اضافه کرد. یکى از کارهاى بزرگى که جمهورى اسلامى انجام داد و هنوز ادامه دارد، ارتقاى تحصیلى زنان و سوادآموزى آنان در سطوح گسترده است. این اقدام در کنار گسترش ارتباطات، جادهسازى و شبکههاى آب و برق و پوشش رادیو و تلویزیون، میزان آگاهى و نیز تقاضاها را بالا برد. از سوى دیگر تدارکات مناسب براى کنترل جمعیت، حتى تا دورترین نقاط کشور هماهنگ شد و جواب خیلى خوبى داد که در همه دنیا زبانزد است.
در سالهاى آغاز این حرکت، رشد جمعیت 2/3 درصد بود. در حالى که امروز 2/1 درصد است. هیچ کشورى در دنیا وجود ندارد که در عرض 15 سال بتواند میزان تولد را تا این حد کاهش دهد. آن هم در شرایطى که به خاطر بهبود و پیشرفت شرایط بهداشتى میزان مرگ و میر نیز بسیار کم شده است.
ما نه تنها توانستیم این مشکل را در کشورمان حل کنیم، بلکه براى کشورهاى اسلامى نیز یک نمونه شدهایم. الان هر جا که مىخواهند نگاه اسلام را به موضوع کنترل جمعیت دنبال کنند، جمهورى اسلامى ایران را به عنوان نمونه مطرح مىکنند. توانستیم با تفاسیر و تعابیر درست و بخصوص رویکرد سلامتنگر و با شعار «تنظیم خانواده آرى، سقط جنین نه» که در کنفرانس قاهره مطرح کردیم، مشکل را حل کنیم.
● بله، ظاهراً شعار «کنترل جمعیت آرى، سقط جنین نه» توانست در اجلاس قاهره نوعى تعادل میان دیدگاههاى موجود برقرار کند.
بله، شعار جالبى بود که توانست میان کاتولیکها و گروههایى که با سقط جنین و تنظیم خانواده مخالف بودند و از طرف دیگر برخى غربىها که خواستند سقط جنین را آزاد کنند، تعادل ایجاد کند.
آیتاللَّه تسخیرى هم که در آن اجلاس حضور داشتند، عنایت زیادى کردند. به نظر من قدم بسیار مهم و خوبى بود که ما الحمدللَّه از برکاتش برخوردار هستیم. چرا که الان مىبینیم خانوادهها آگاهانه این موضوع را مراعات مىکنند؛ زایمانهاى سن پایین و همین طور سن بالا حتى در روستاها کمتر و فاصلهگذارىها بهتر شده است. طبیعى است وقتى خانوادهها با فاصله بچهدار شوند، مادر فرصت مىیابد، بدن او آماده مىشود، تغذیه کافى پیدا مىکند و بچهها بیشتر رشد مىکنند.
امروزه مسئولیت پدرها و مادرها بسیار بیشتر شده و به دلیل رشد فکرى ایجاد شده در خانوادهها دیگر خود آنها متقاضى بچههاى زیاد نیستند.
● آقاى دکتر، همان طور که مىدانید پیش از انقلاب بسیارى از متدینین با سیاست کنترل جمعیت رژیم پهلوى مخالفت مىکردند و شاید یکى از دلایل تشویق داشتن فرزندان زیاد پس از انقلاب به همین موضوع باز مىگشت. اما آنچه در جمهورى اسلامى به عنوان تنظیم خانواده مطرح شد چه تفاوتى با مورد مشابه خود پیش از انقلاب داشت؟ آیا واقعاً تفاوتى میان آنها وجود دارد؟ چه توجیهى در این زمینه دارید؟
رژیم پهلوى، وابسته به سیاستهاى غرب و آمریکا بود. بنابراین این گونه تلقى مىشد که برنامههاى آن را غربىها القا کرده و در اغلب موارد هم این تلقى درست بود.
در مورد تنظیم خانواده حتى در حال حاضر هستند متدینینى که همین اعتقاد را دارند. شاه مورد قبول مردم نبود و سیاستهایش این گونه تفسیر مىشد. از سوى دیگر روحانیت پیش از انقلاب در حوزه مسائل حکومتى قرار نگرفته و برخى از روایات مثل اینکه «ازدواج کنید و بچهدار شوید که ما حتى به سقطشده شما افتخار مىکنیم» موضعگیرى خاصى را در مقابل سیاستهاى کنترل جمعیت سبب مىشد.
اما پس از انقلاب به دلیل اینکه مسئولیت اداره کشور بر عهده متدینین و روحانیون قرار گرفت، مسائل فقهى با در نظر گرفتن ابعاد وسیعترى از مسائل اجتماعى یا سیاسى مورد عمل واقع شد.
همچنین پس از انقلاب ارتباط و تبادل اطلاعات میان حوزههاى علمیه و دانشگاهها افزایش یافت. به طور یقین شرایط جدید روى ارزیابى و تحلیل مسائل و نتیجهگیرىها اثر مىگذارد. به علاوه اینکه علم و فنآورى هم پیشرفت کرد و بسیارى موانع رفع شد.
اما بهترین موضوع، تفاوت رویکرد ما با رویکرد رژیم پهلوى بود. همچنان که گفتم آنها به کنترل جمعیت نگاه مىکردند و ما به سلامتى مادر و کودک، یعنى رویکرد سلامتنگر به جاى جمعیتنگر مطرح شد و این تفاوت مهم بود.
از نظر ما تنظیم خانواده یک حق است؛ مثل واکسیناسیون که حق همه کودکان است و دولتها بایستى امکان آن را فراهم کنند، مثل بهرهمندى از آموزش و پرورش یا بهرهمندى از خدمات پزشکى؛ اینها حقوقى است که انسانها دارند و وظیفه پدر و مادر یا دولتهاست که اینها را فراهم کنند.
هر خانوادهاى حق دارد مادر سالم و فرزند سالم داشته باشد. این حقوق خانواده است و تنظیم خانواده مىتواند این حق را فراهم کند. این نگاه در واقع، نگاه جدیدى است.
● با توجه به این رویکرد، لطفاً در باره روند افزایش و کاهش رشد جمعیت طى 25 سال گذشته توضیح دهید. در این روند برخى معتقدند سیاستهاى کنترل جمعیت به افزایش جمعیت بعضى اقلیتها منجر شده و این پیامدها مىتواند عوارض اجتماعى عمیقى داشته باشد. بویژه که گفته مىشود برخى از این اقلیتها درست نقطه مقابل این سیاست تلاش براى افزایش جمعیت خویش دارند و آن را به عنوان یک سیاست راهبرى دنبال و تبلیغ مىکنند. در این باره چه توضیحى دارید؟
همان طور که اشاره شد طى 10 سال اوّل انقلاب رشد جمعیت در کشور بسیار زیاد شد. این وضع دو دلیل داشت: یکى اینکه جامعه به ازدواج و فرزندان زیاد تشویق مىشد؛ دیگرى به دلیل کنترل مرگ و میر بود، یعنى با بالا رفتن زاد و ولد و پایین آمدن تعداد مرگ و میر، جمعیت افزایش یافت. در این حال اگر ما 10 سال زودتر کنترل جمعیت را آغاز کرده بودیم، الان 10 میلیون جمعیت کمتر داشتیم و این ده میلیون همانهایى هستند که مدرسه مىخواهند، کار مىخواهند، رفاه و تأمین اجتماعى مىخواهند، امکانات ازدواج و تشکیل خانواده مىخواهند. این چنین بود که برخى مدارس ما 3 شیفته شد و مسائلى از این دست پیش آمد. ده میلیون جمعیت شوخى نیست! وقتى تحلیل مىکنیم مىفهمیم چقدر برنامه تنظیم خانواده مىتواند در توسعه اقتصادى و اجتماعى مؤثر باشد.
در مورد افزایش جمعیت برخى اقلیتها و نگرانى که در این زمینه وجود دارد باید گفت بعضى فکر مىکنند که هنوز «کمیت» مىتواند حرف آخر را بزند. در حالى که این گونه نیست و امروزه «کیفیت» تعیینکننده است، یعنى در جهان کنونى فنآورى، توانایى و مهارت مؤثر است و انسان توسعهیافته با تولید علم و فنآورى، قدرت تأثیرگذارى دارد، نه تعداد زیادى انسانهاى کمسواد و بدون مهارت.
نکته دیگرى هم وجود دارد. برخى یکى از دلایل موفقیت برنامه تنظیم خانواده را در کشور، مشکلات اقتصادى مانند گرانى مىدانند. اما این درست نیست. اگر این گونه بود در کشور افغانستان مىبایست کنترل جمعیت به شدت رعایت مىشد یا در کشورهاى آفریقایى که هنوز نتوانستهاند کنترل جمعیت را جا بیندازند، این اتفاق مىافتاد.
این دلیل وقتى مىتواند مؤثر باشد که با آگاهى و سواد همراه شود. انسان باسواد و آگاه مىتواند محاسبه کند و براى زندگىاش برنامهریزى نماید. بنابراین اگر چه مشکلات زندگى تأثیر داشته، اما مهمتر از آن سواد، آگاهى و درکى بوده که در مردم ایجاد شده است.
● جنابعالى هدف برنامه کنترل جمعیت ایران را سلامتى مادر، کودک و خانواده بیان کردید. در این مورد لطفاً روشنتر صحبت کنید و بفرمایید این اتفاق چه تأثیرى بر زندگى زنان و بر مجموعه خانواده و جامعه دارد؟
طبیعى است وقتى خانمها پیش از 19 سالگى و بعد از 35 سالگى باردار نشوند و فاصله بین فرزندان آنها کمتر از 3 سال نشود، حداکثر 3 فرزند خواهند داشت. این وضعیت تأثیر مثبتى روى سلامتى مادر دارد و مادر سالم بهتر مىتواند فرزندان تندرست تربیت کند و از آنها به خوبى مراقبت نماید. چنین مادرى فرصت توجه به همسرش را هم دارد و این یعنى خانواده سالم؛ وقتى خانواده سالم شد، جامعه سالم مىشود چرا که در چنین خانوادهاى استرس و نگرانىها بسیار کمتر است. خیلى از مشکلاتى که ممکن است به دلیل فقر و بیمارى پیش بیاید، در این گونه خانوادهها کمتر است.
ناگفته نماند این موضوع از چنین منظرى آنقدر مهم است که بسیارى صاحبنظران، ارتباط مستقیمى میان آن و دستیابى زنان به حقوق و جایگاه خود در خانواده مشاهده مىکنند، یعنى اگر در درون خانواده و جامعه، خانمى در جایگاه خود قرار گیرد و جنس دوم نباشد، نیز اجازه رشد پیدا کند، از حقوق انسانى برخوردار باشد، همچنین در تصمیمگیرىها نقش و مشارکت داشته باشد، جمعیت کنترل مىشود.
● یعنى شما ارتقاى وضعیت زنان و تنظیم خانواده را داراى رابطه متقابل مىدانید؟
بله، اگر زنان را در موقعیت خود بنشانند و به آنها اجازه دهند صاحب حقوق کامل باشند، همه چیز حاصل مىشود. سلامت به دست مىآید، جمعیت کنترل مىشود، اقتصاد خانواده بهبود یافته و توسعه تحقق مىیابد.
● آقاى دکتر، اگر چه توضیحات جنابعالى منطقى و مستدل است، اما برخى معتقدند که کنترل و کاهش جمعیت با توجه به سیاستهاى سلطهگرانه جهانى به نفع کشورها نیست. چنان که امروزه در بعضى کشورهاى غربى که با توقف یا رشد منفى جمعیت روبهرو هستند، تدابیرى براى افزایش جمعیت اتخاذ کردهاند. در این مورد چه مىگویید؟
داشتن تولد و رشد بالاى جمعیت باعث مىشود که قاعده هرم سنى جمعیت بسیار گسترده شده و تعداد افرادى که نیازمند تربیت، آموزش و پرورش و رشد و سایر هزینهها از این دست هستند - یعنى فقط مصرف کنندهاند - بسیار زیاد شود. نسبتى در جمعیتشناسى وجود دارد به نام نسبت وابستگى که شامل دو گروه است. این دو گروه (یکى زیر 15 سال و دیگرى بالاى 65 سال) فاقد تولید بوده و فقط مصرفکننده هستند، یعنى سایر گروهها باید هزینهشان را بپردازند.
البته شاید امروزه به دلیل تحصیلات دانشگاهى بتوان سن 15 را تا 20 سالگى بالا کشید؛ از طرف دیگر هم 70 سالگى را در نظر گرفت.
در کشورهایى که کنترل جمعیت صورت نمىگیرد، جمعیت زیر 20 سال زیاد شده و گاه تا 60% هم مىرود که باقى جمعیت باید خرج آنها را بدهند. اما وقتى که کنترل بسیار شدید شود تعداد جوانها بسیار کم شده و تعداد افراد مسن زیاد مىشود، یعنى افرادى که نگهدارى، بهداشت و رفاه آنها هزینههاى زیادى دارد.
بنابراین مىبینیم رشد منفى هم براى توسعه زیانبار است و آسیب مىرساند. چنین جوامعى در واقع نیروهاى جوان خود را از دست مىدهند و باید منابع را فقط صرف افراد مسن کنند. به همین علت مىبینیم این کشورها مهاجرپذیرند، زیرا در تأمین نیروى کار جوان مشکل دارند. روشن است که در این موضوع باید حد تعادل را حفظ کرد. مىبایست متخصصین، منابع مملکت را در نظر بگیرند، پیشبینىهاى لازم را انجام دهند و تعادلى فراهم کنند که به نفع مصالح ملى باشد.
آنچه مسلّم است به خاطر رشد قبلى و به رغم کنترل جمعیت کشور ما تا 30 سال آینده همچنان شاهد رشد جمعیت - البته رشد نسبتاً کمى - هستیم و باید به طور دایم تعادل را در نظر داشته باشیم. یعنى هنوز جوانان پا به رکابى داریم که به سن ازدواج برسند و بتوانند رشد جمعیت بالایى را ایجاد کنند.
براى این گروه به سه موضوع باید توجه کرد: یکى اینکه امکان ازدواج این جوانها را فراهم کنیم؛ دوم اینکه اطلاعات مربوط به تنظیم خانواده را در اختیار آنها بگذاریم؛ نکته مهم سوم اینکه چنانچه توانایى ازدواج را ندارند به آنها اطلاعرسانى لازم را داشته باشیم تا خداى نکرده دچار رفتارهاى پرخطر نشوند و بتوانند خود را محافظت کنند.
نکته دیگرى که باید به آن اشاره کنم وجود گروههاى میانسال طى سالهاى آینده در کشور است. یعنى جوانهایى که در گذشته تولید مىکردند، میانسال شده و با خطر بیمارىهاى قلبى و عروقى و مشکلات بهداشتى و درمانى مختلف روبهرو هستند.
به علاوه اینکه ما داراى ارزشهاى فرهنگى و اعتقاداتى هستیم که بر احترام و نگهدارى سالمندان به بهترین روشها تأکید دارد. بنابراین باید خود را آماده پذیرایى از این گروه کنیم. به نظر من اینها مسائلى است که باید در آینده با هدف داشتن یک جمعیت سالم دنبال کنیم. در این صورت مىتوانیم مصالح ملى را در مقابل سیاستهاى سلطهگرانه حفظ کنیم.
● به «جمعیت سالم» اشاره کردید. توصیههاى شما با توجه به اطلاعات و تجاربى که در زمینه جمعیت و بهداشت دارید براى سالهاى آینده چیست؟ در واقع چه راهکارهایى براى داشتن جمعیتى سالم پیشنهاد مىکنید؟
براى داشتن جمعیت سالم به چند گروه و چند موضوع باید توجه شود. باید به جوانان که اهمیت فوقالعاده دارند، میانسالها و سالمندان با در نظر گرفتن سنین خاص آنها توجه داشته باشیم. همچنین به مسئولیت مردان نگاه جدیدترى شود. متأسفانه در کشور ما گاهى به خاطر تفسیرهاى غلط اعتقادى، مسئولیت مردان در مسائل خانوادگى و بهداشت بارورى چندان بااهمیت به نظر نمىرسد. این موضوعى است که حتى در میان افراد تحصیلکرده رایج است. از سوى دیگر باید به ارتقاى توانایىهاى زنان در سیاستهاى آینده توجه کنیم. این نکات لازمه داشتن جمعیت سالم است.
براى دستیابى به راهکارهاى مؤثر در توجه به موارد فوق لازم است علماى ما در حوزهها و دانشگاهها کنار هم بنشینند و به سؤالات اساسى در زمینه مسائل جوانان، زنان و خانواده به شکلى که هم از نظر منطقى و عقلانى و هم از نظر شرعى مورد قبول باشد پاسخ دهند.
امروزه جوانان ما به طور جدى مورد سانسور اطلاعات و اطلاعرسانى در برخى زمینهها هستند. عدم آگاهى مىتواند منجر به بروز هزاران خطر براى آنها شود. باید نقش خانوادهها و آموزش و پرورش در این زمینه شناخته و تبیین شود، مثلاً در حال حاضر یک دختر 13 - 12 ساله یا یک پسر 16 - 15 ساله حرفش را در زمینههایى که حجب و حیا او را فرا مىگیرد، به چه کسى مىزند؟ بدون شک به پدر و مادر یا معلمش نمىزند. این قبیل اطلاعات بیشتر بین همسن و سالان رد و بدل مىشود. این وضعیت مىتواند آنها را دچار خطاهاى بزرگ و دردسرهاى دیگرى کند. یک جوان حق دارد براى داشتن یک زندگى سالم، اطلاعات صحیح به او داده شود. به همین خاطر پیشنهاد کردیم مرکزى تحت عنوان مطالعات بهداشت بارورى تشکیل شود و در آن علماى دینى اسلام و متخصصین از کشورهاى مختلف بنشینند و پاسخهاى شفاف، روشن و مناسبى را براى رفتارهاى صحیح و بهداشت بارورى ارائه کنند.
● همین اتفاق باید در خصوص مسائل خاص زنان در این زمینه بیفتد. بسیارى از زنان در کشورهاى مختلف اسلامى دچار مشکلات بسیارى در این زمینه هستند. چه کسى باید مشکلات زنان مسلمان را با توجه به نیازها و اقتضائات امروز حل کند؟ چه کسى باید حقوق انسانى آنها را درخواست کند؟ اکنون در دنیا سالانه 150 هزار زن در اثر سقط جنین غیر قانونى از بین مىروند و چندین برابر این جمعیت بىمادر مىشوند. آیا نباید با راهکارهاى درست این مشکلات را حل کرد؟
البته بدون شک یکى از مهمترین راهکارها در این زمینه احقاق حقوق زنان است، به طورى که بتوانند در تصمیمگیرىهاى مربوط به خانواده مشارکت داشته باشند. یکى دیگر از راهکارها ایجاد و گسترش مراکز مشاوره است. البته در حال حاضر چنین مراکزى وجود دارد. اما اغلب، جوانان پس از ازدواج و بعد از اینکه به مشکلى برمىخورند به این مراکز مراجعه مىکنند در حالى که فرهنگ مراجعه به مراکز مشاوره پیش از ازدواج باید رواج یابد. جوانان مىبایست پیش از ازدواج با مسائل روحى، عاطفى، جنسى، بهداشتى و تنظیم خانواده خود و همسرانشان آشنا شوند. اینها به نظر من عواملى است که مىتواند ما را در داشتن جمعیت سالم یارى کند.
پیام زن: مجدداً از شما تشکر مىکنیم.
منبع: ماهنامه پیام زن / 1383 / شماره 156، اسفند ۱۳۸۳/۱۲/۰۰
گفت و گو کننده : فریبا ابتهاج
گفت و گو شونده : حسین ملک افضلی
نظر شما