آیا زنان، متصدیان بانکی بهتری هستند؟
تورستین بک، پاتریک بهر، آندره گوتلر
مترجم: رضا امیدی
آیا جنسیت در بانکداری اهمیت دارد؟ در اینجا دلایلی از یک بانک آلبانی نشان میدهد که بله اهمیت دارد. متصدیان بانکی مونث سهم بهتری دارند، مثلا وامگیرندههایی که با خانمها سر و کار دارند، به طور قابل توجهی، بدهیهای معوقه کمتری دارند.
بنابراین باید دوباره پرسید، آیا جنسیت در بانکداری اهمیت دارد؟ اگر جنسیت با توانایی نظارت و گزینش مرتبط است، پس شاید انگیزههای متصدیان بانکی انعکاسی از جنسیت آنها باشد. بعضی از تحلیلگران اظهار کردهاند که جنسیت بانکداران در بحرانهای کلی نقش دارد. (Sibert 2009) به طور وسیعتر، محققان اخیرا تفاوتهای جنسی را در یک محدوده وسیع از رشتهها مستند کردهاند – همه چیز از کارآیی در ورزشهای سنگین (Paserman 2007) گرفته تا سهم نیروی کار در مهاجران اخیر.(Blau et al.2008)
این نوشتار بر اساس آخرین تحقیقات، گزارشهایی را ارائه میدهد که در آن ارتباط بین وام گیرندگان و جنسیت متصدیان بانکی و خطر وامها بررسی شده و برای اولین بار دلایل مستقیمی در خصوص اینکه جنسیت در بانکداری نقش دارد، ارائه میدهد.
چگونگی اهمیت جنسیت
تئوریها و شواهد، پیشبینیهای مبهمی در مورد چگونگی ارتباط جنسیت متصدیان بانکی و احتمال بدهیهای معوقه وامگیرندگان آنها، ارائه میدهند.
بارات ات ال (bharat et al 2009) استدلال میکند که مجریان مذکر دسترسی بهتری به اطلاعات خصوصی دارند که این در مورد متصدیان بانکی میتواند منجر به کارآیی عالی در متصدیان مذکر شود. علاوه بر این، در نظر بگیرید که در جوامع مردسالار، متصدیان بانکی مذکر ممکن است مقام قویتری در مقابل وام گیرندگان بر حسب نظارت و انضباط خود داشته باشند، به معنای بازپرداخت وام. از این رو یک بیم زیان کمتری از وامهایی که توسط متصدیان مذکر نظارت و ثبت شدهاند، مشاهده میکنیم. به هر حال مطالعات متعددی نشان میدهد که زنان نسبت به مردان خطرگریزتر هستند (e.g. charness and Gneezy 2207). بنابراین ممکن است وامهایی که توسط متصدیان مونث پرداخته میشوند با احتمال کمتری به وامهای مساله دار تبدیل شوند، زیرا زنان وامها را با محدودیتهای بیشتری واگذار میکنند. مطالعات دیگری
(e.g. Barber and Odean 2001) استدلال میکنند که مردان بیپرواتر از زنان هستند. راجع به کارآیی متصدیان، این ویژگی میتواند در متصدیان مرد، منجر به نظارت و گزینش وامهای بیشتری نسبت به حد بهینه شود که در نهایت منجر به کارآیی عالی در متصدیان مرد میگردد. یک فرضیه دیگر به نفع کارآیی بالای متصدیان زن این است که زنان معمولا انتخابهای بیرونی کمتری در بازار کار دارند؛ بنابراین انگیزه قویتری برای برتری دادن سهم وامهای پرداخته خود دارند.
با این حال یک فرضیه دیگر این است که متصدیان بانکی در مقابل وام گیرندگان هم جنس خود میتوانند موقعیت راحتتری برای نظارت و گزینش داشته باشند که درآن صورت ما انتظار خواهیم داشت که از یک وام گیرنده مونث بدهی کمتری پیدا کنیم اگر وام او توسط یک خانم نظارت و تایید شده باشد تا یک مرد و بالعکس.
با توجه به ابهام پیشگوییهای فرضی، این یک سوال تجربی است که آیا زنان یا مردان متصدیان بانکی بهتری هستند و آیا این تاثیر با جنسیت وام گیرندگان تغییر میکند. در آخرین تلاش (Beck.Behr and Guttler 2009) ما یک مجموعه منحصر به فرد از دادههای در سطح وام را برای یک بانک آلبانی در طول دوره 1996 تا 2006 استفاده میکنیم تا آزمایش کنیم که آیا متصدیان مرد یا متصدیان زن کدامیک بدهیهای معوقه احتمالی کمتری را روی وامهای خود تجربه میکنند.
دادههایی از وامدهی در آلبانی
مجموعه دادهها در برگیرنده هر دو دسته درخواستهای وام رد شده و پذیرفته شده از یک بانک که به افراد حقیقی سرویس میدهد و موسسات در اندازه کوچک و متوسط در آلبانی میباشد.ما اطلاعاتی در مورد 43000 درخواست وام و 31000 وام اعطا شده توسط بانک از ژانویه 1996 تا دسامبر 2006 داریم. علاوه بر این مجموعه دادههای ما شامل اطلاعات مربوط به 203 متصدی بانکی میباشد و پنج شعبه از بانک در پایتخت آلبانی- تیرانا- را پوشش میدهد. در دوره آزمایشی، اساسا وامهایی با اهداف تجارت، تعمیرات مسکن و مصرف واگذار شدند. در حالیکه وامدهنده آشکارا بر بخشهای تجاری خرد و کمدرآمد تمرکز میکند، هدف اصلی بانک ثبات مالی و سوددهی میباشد.
ما یک وام را معوقه مینامیم اگر حداقل یکی از اقساط، در هر نقطه از مدت وام، برای مدت بیش از 30 روز به تاخیر بیفتد. ما همچنین به صورت یک آرایه ویژگیهای وام گیرندگان، ویژگیهای متصدیان و ویژگیهای وامها را کنترل میکنیم تا بتوانیم با دقت زیاد رابطه بین جنسیت متصدیان و کارآیی وامها را تشخیص دهیم.
برای تحلیل رگرسیون مبنا دادهها را محدود کرده و در چند مسیر آنها را میچینیم. نخست، ما توجه خود را به وام گیرندگان حقیقی و امکان تعویق وام آنها معطوف میکنیم و سپس تقاضاهای وام ناموفق را کنار میگذاریم. دوم، ما روی وام گیرندگان قدیمی تمرکز میکنیم برای اینکه قیاس ما پایدار و همسان باشد، چون تمام متصدیان همان اطلاعات محدود را در مورد وام گیرنده مربوطه در زمان ایجاد تقاضا دارند. در حال حاضر متصدیان اطلاعات قبلی را در مورد وام گیرندگان تکراری دارند که میتوانند در زمان واگذاری و نظارت وام به عنوان ضمانت اجرایی از آنها استفاده کنند. بنابراین تمرکز روی اولین وام هر متقاضی موفق به ما اجازه میدهد تا به وضوح تفاوتهای کارآیی متصدیان با ویژگیهای جنسی را مطالعه کنیم.
یافتههای اصلی
یافتههای اصلی ما به طور خلاصه به شرح زیر میباشد:
- وامهایی که توسط خانمها اخذ شده و توسط متصدیان خانم هم نظارت شده با احتمال خیلی کم مشکل پیدا میکنند.
- در حین کنترل برهم کنش بین وام گیرندگان و جنسیت متصدیان، ما دریافتیم که متصدیان زن وامهای مساله دار کمتری را هم در مقابل وام گیرندگان مرد و هم در مقابل وام گیرندگان زن تجربه میکنند، با تاثیراتی که از لحاظ اقتصادی برای وام گیرندگان زن نسبت به مردان قویتر و بزرگتر است.
- این تاثیرات برای وام اول نسبت به وامهای بعدی همان وام گیرنده قویتر و بزرگتر است. ما این را به عنوان دلیلی بر تاثیر جنسیت تفسیر میکنیم، زیرا تاثیرات باید برای وامهای بعدی محو شوند، زیرا متصدی در مورد وام گیرندگان تکراری چیزهایی یاد میگیرد.
- نتیجه از لحاظ اقتصادی معنی دار و مهم است. احتمال اینکه وامهایی که توسط وام گیرنده زن اخذ شده و توسط متصدی زن پرداخته شده مساله دار شود، 6/4درصد کمتر از زمانی است که توسط متصدی مرد پرداخته شود، به همین ترتیب تفاوت برای وام گیرندگان مرد 5/4درصد میباشد. روی هم رفته این احتمال 5/13درصد میباشد.
شکاف کارآیی جنسیت - کاوش مکانیزمها
ما مکانیزمها و راههای مختلفی را کاوش میکنیم که بتوان مزیتهایی که متصدیان زن در مقابل همکاران مرد خود برحسب کارآیی دارند، توضیح داد.
- ما مشاهده نکردیم که متصدیان زن فقط وامگیرندگان کم خطر را بگیرند. ما این را با برآورد درست نمایی درخواستهای وام پرداخته شده توسط متصدیان زن ثابت میکنیم. سپس ما ویژگیهای درخواستهای وام پرداخته شده توسط متصدیان زن را با ویژگیهای وام گیرندگانی که وامهایشان مساله دار میشود طبق تحلیل رگرسیون خود، مقایسه میکنیم.
- متصدیان زن در نظارت درخواستهای وام نسبت به مردان محدودکنندهتر نیستند، حداقل بر اساس ویژگیهای ظاهری درخواستها این کار را نمیکنند. برآورد درست نمایی که درخواست پذیرفته شده وام توسط متصدیان زن ضریب عمده ای از سوددهی را بدست نمیآورد، واقعیت ندارد، نه در مورد وام گیرندگان مرد و نه در مورد وام گیرندگان زن. این نکته اشاره بر این دارد که زنان بر اساس ویژگیهای ظاهری وام گیرندگان ریسکگریزتر نیستند.
- متصدیان زن صرفا به خاطر اینکه ورزیده ترند بهتر نیستند. متصدیان زن به طور متوسط دو سال از همکاران مرد خود جوانتر هستند، که این میتواند با خدمت سربازی که مردان آلبانی مجبور به گذراندن آن هستند توجیه شود. علاوه بر این، مزایای بهرهوری متصدیان زن برای سطوح مختلفی از تجربه در نظر گرفته میشود، نه فقط برای تجارب سطح بالا.
- متصدیان زن حجم کاری کمتری نسبت به همکاران مرد خود ندارند، البته یافتههای ما در مورد متصدیان مردی با اعتماد به نفس خیلی بالا مصداق پیدا نمیکند که آنان طبعا حجم کاری بالایی دارند.
این چهار مورد نتایج اولیه ای به ما میدهد مبنی بر اینکه کارآیی بهتر متصدیان زن با ظرفیتهای گزینش بهتر آنها روی ویژگیهای وام گیرندگان ندیده (تست شامه) و ظرفیتهای نظارت بهتر توصیف میشود. یک توضیح قابلقبول برای این یافته میتواند این باشد که متصدیان زن معمولا گزینههای خارجی کمتری در بازار کار دارند و کمتر فعال هستند، که به آنها انگیزههای قویتری میدهد تا سهمشان را در وامهای مساله دار کاهش دهند. همچنین یافتههای ما برای متصدیان زنی که ریسکپذیری بالایی دارند نیز همسان است.
نتیجهگیری
حقیقتا به نظر میرسد که جنسیت در بانکداری مهم است.
چرا که شواهد نشان میدهد که وامهایی که توسط متصدیان زن پرداخته میشود با احتمال کمتری نسبت به وامهایی که توسط همکاران مردشان پرداخت میشود مسالهدار میشوند. این همچنین به ادبیات رفتار بانکی نیز مرتبط است، بنابراین تاکید بر اهمیت جنسیت در زمان طرحریزی سیاستهای انگیزشی مناسب، مهم است.
منبع
نظر شما