تاثیر جهانی شدن بر هویت
هویت نشانگر و شاخصه متعین یک مکان خاص در زمان خاص است. عناصر هویت ساز که از مجوعه تمدنی و فرهنگی تغذیه کرده و بارور می شوند، حاکی از آن است که فرهنگ به عنوان منبع و ماًخذ هویت می باشد که فرد خود را در ارتباط با دیگری تعریف می کند. هویت در هر مجموعه ای ناظر به منحصر به فرد بودن و خاص بودن همان مجموعه است. پس هویت در درجه نخست عبارت خواهد بود از خصوصیاتی که "من" را تشکیل می دهد و برای این منظور لاجرم باید مجموعه های مرجعی را در نظر گرفت که هر یک، یک "ما" را تشکیل می دهند. در وضع حال کنونی، دو قطب دیالکتیکی محلی و جهانی در ارتباط مستقیم هویت مشخص و متعین فرد بشر را تحت تاًثیر گذارده است. مهمترین علل این روند را می توان ناشی از چند پدیده تلقی کرد:
آزادشدگی: به معنی بیرون کشیده شدن بعضی مناسبات اجتماعی از زمینه های محلی و ترکیب در باره آنها در فواصل زمانی - فضایی نامحدود است. بدین صورت روابط اجتماعی محلی در گستره های پهناور از زمان و فضا در ارتباط بوده و روابط اجتماعی از بافتهای اجتماعی جدا گردیده و در تکه های نامعینی از زمان فضا جا می افتد.
افزایش ظرفیت زمان و کاهش فاصله زمانی: امروزه مقدار
فعالیت های قابل انجام در واحد زمانی به نحو چشمگیری افزایش یافته است که مدیون دو انقلای صنعتی و انفورماتیک است. این دو انقلاب باعث می شوند که سازماندهی عقلانی (در عقلانیت ابزاری) فعالیت ها، به نسبت بسیار بیشتر از آنکه در دو فاصله زمانی در گذشته رخ می دادند، به افزایش تعداد فعالیت های قابل انجام و انجام یافته در دو واحد زمانی منجر می گردد.
ظهور فرهنگ های سیطره جو؛ این عامل، بر گرایش هژمونیک فرهنگی کشورهای صنعتی و به طور اخص فرهنگ سرمایه داری آمریکا اطلاق می گردد. که در آن صورت جهانی شدن در سپهر فرهنگی، به معنی مبادله متقابل نبوده بلکه هویت همه افراد بشر در کره زمین از یک منشاً واحد تغذیه می گردد.
در هم فشردگی فاصله مکانی؛ اگر چه این روند از زمان های خیلی دور همتراز با پیشرفت های بشری در حال انجام بوده، ولی مشخصه در هم فشردگی کنونی به بیان دیوید هاروی، "سرعت گیری یا تشدید این روند" می باشد. نظام نوین درحال گسترش ارتباطاتی؛ این عامل در واقع شالوده بنیادینی در تاًثیرگذاری به حوزه فرهنگی و هویتی می باشد و تا حدودی موارد بالا ناشی از ایجاد تسهیلات ارتباطی این نظام بر فرهنگ و هویت بوده اند. عوامل بالا نشانگر گسترش روابط
پیچیده ای بر فعالیت های محلی و تاًثیر متقابل در فاصله های دور است که در حال شکل گیری می باشد. گیدنز در پیامدهای مدرنیت اظهار می دارد که هویت از آنجایی کسب می شود که تاًمین کننده کالای فرهنگی است و هر فرد کالای فرهنگی اش را از آنجا کسب می کند. در این صورت جهانی شدن با گسترش و تنوع بخشی منابع تولیدی فرهنگ، در سراسر جهان منشاء تغذیه هویت را از محیط اولیه و مرسوم محلی جدا می کند. در عصر جهانی شدن به لحاظ تقابل و ارتباطات گسترده بین فرهنگ ها و انسان ها و تشکلات، جریانات در سطح جهانی انجام می گیر و انسان ها در یک مکان خاص زندگی می کنند اما ارتباط آنها با مکان های دیگر در گوشه و کنار جهان بوده و منافع و مضارشان به طور روز افزونی با دیگر نقاط جهان پیوند می یابد. نتیجه اینکه رفته رفته نوعی از پدیده "ازجاکندگی" رخ می دهد در پاسخ به این سوال که من کیستم؟ فرد دچار بحران می شود چون تا به حال در یک فضای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زندگی می کرد و از آنجا نیز کسب هویت می کرد. اما امروزه فرد از نظر فیزیکی در یک محیط جغرافیایی خاص زندگی می کند در حالی که به سبب روانی هویتی، از فضاهای هویتی دیگر تغذیه می کند و این شکاف حداقل در کوتاه مدت موجب کاهش مشروعیت دولت به عنوان منشاء تغذیه ای
هویت می گردد.
منبع: روزنامه رسالت ۱۳۸۹/۰۱/۲۳
نویسنده : مصطفی حسین زاده
نظر شما