رواج دوباره بردهداری
قیمت برده این روزها خیلی پایین آمده است. حتی میتوان گفت قیمت برده هیچگاه در طی چهارهزار سال گذشته به کمی امروز نبوده و در حال حاضر جهان با انبوهی از بردگان روبرو است که تعدادشان با خوشبینانهترین تخمینها 27 میلیون نفر برآورد میشود. از این منظر نیز بردهداری دوران شکوفایی خود را پشت سر می گذارد.
اگرچه بردهداری دهههاست ممنوع شده اما طی پنجاه سال گذشته و با افزایش انفجارآمیز جمعیت خاطره تلخ به بردگی گرفتن سیاهان به اشکال جدیدی در حال ظهور است. امروز یک میلیارد نفر انسان با درآمد روزانهیی کمتر از یک دلار به حیات خود ادامه میدهند. فقر مفرط به همراه فساد دولتهای محلی و اقتصاد فراملیتییی که مرزها را درمینوردد شرایطی را فراهم آورده که یکی از نتایج آن افزایش غیرقابل اغماض بردگان و رشد بردهداری بوده است.
این همه در حالی اتفاق میافتد که اکثر ما گمان داریم بردهداری قصهیی فراموش شده و دفتری بسته شده از تاریخ است و هرگاه از برده و بردهداری سخن به میان میآید قرن نوزدهم میلادی و ظلمی که بر سیاهان آفریقا روا داشته میشد در ذهن ما تداعی پیدا میکند و هیچگاه تصورش را هم نمیکنیم که بردهداری در دوران معاصر به مراتب رایجتر از سالیان پرتکاپوی قرن نوزدهم میلادی است.
بردهداری مدرن دیگر شباهتی به دوران بردهداری سیاهان در جنوب ایالات متحده امروز ندارد. از 27 میلیون نفر که براساس تخمین خوشبینانه موسسه غیرانتفاعی «بردگان را آزاد کنید» در اسارت بردهداران بسر میبرند اکثرشان در کشورهای آسیایی جنوب شرقی چون پاکستان، بنگلادش، هند و نپال بسر میبرند. کسانی که در ازای بدهیهای خود یا خانوادهشان در اختیار کارفرمایانی قرار گرفتهاند که در عمل از بردهداران قرن نوزدهم بیرحمتر هستند.
البته بردهداری قالبهای جدیدی هم به خود گرفته که بردگان جنسی تنها یک نمونه از آن هستند. برای اینان تغذیه از غذای تهیه شده از پختن کاغذ تنها مرحلهیی آغازین است. به رغم توحشی که در حق بردهداران عصر فناوری روا داشته میشود برخی معتقدند وضعیت بردهداری در جهان معاصر چندان هم فاجعهآمیز نیست و به رغم آنکه وجود 27 میلیون برده انسان را دچار تحیر و شگفتی میکند اما این رقم در قیاس با سایر دورههای تاریخ بشری متضمن کمتری نسبت وجود برده در قیاس با مجموعه جمعیت کره خاکی است.
آنچه در این میان نگرانکننده به نظر میرسد اینکه جهانیان به رغم آگاهی از وجود این وضعیت و اشراف بر گستره وسعت فاجعه اقدامی در جهت آن انجام نمیدهند. یکی از مشکلات عمده این است که کشورهای پیشرفته مدعی پرچمداری مبارزه با بردهداری خود در صدر فهرست کشورهایی قرار دارند که وضعیت بردهداری در آنها وخیم تلقی شده است.
به عنوان نمونه هر ساله بین 14 تا 18 هزار زن به ایالات متحده قاچاق میشوند که هدف از انتقال آنان به این کشور بهرهبرداری از آنان به عنوان برده جنسی است. این تنها یک روی سکه است. ماجرا وقتی نگرانکنندهتر به نظرمیرسد که براساس اعلام دولت ایالات متحده بطور میانگین هر سال 52 تا 87 هزار نفر در این کشور در بردگی بسر میبرند و از آنان در حیطههایی چون تنفروشی اجباری، انجام کارهای سخت، کارگر بخش کشاورزی، خدمت در منازل و... استفاده میشود. حتی کسانی که هر ساله گزارشهای مربوط به برآورد تعداد بردگان در امریکا را تهیه میکنند برای این سوال که چطور با قاچاق سالانه 14 تا 18 هزار نفر به قلمرو امریکا تعداد بردگان بین 52 تا 87 هزار نفر ثابت میماند، پاسخی ندارند.
ژوئن سال جاری بود که یک خانواده امریکایی به نیابت از یک زوج میانسال هندی علیه کارفرمای عمانی آنان اعلام جرم کردند. به گفته اعضای خانواده امریکایی زوج ثروتمند عمانی که از حدود یک سال قبل خانه خود در بروکلین نیویورک را برای دیدار از وطن ترک کرده بودند زوج هندی را در حالی به خدمت در خانه، مراقبت و نگاهداری واداشته بودند که نه تنها به آنان دستمزدی نمیپرداختند که حتی برنامهریزی لازم برای تامین غذا و سایر مایحتاج آنان نیز نشده بود. کارگران هندی در زمان حضور کارفرما بدون اذن او و به تنهایی محق به ترک منزل نبودند و در تحقیقات مشخص نیست آنان به انجام کارهای سخت، طولانی و طاقتفرسا مجبور میشدهاند.
تامی کالورت، که مدیر یکی از موسسات ضد بردهداری در بوستون است، اعتقاد دارد این یک نمونه نادر است چرا که در اغلب موارد پلیس قادر به شناسایی بردهها نیست. وزارت امورخارجه ایالات متحده در پی این ماجرا در ماه گذشته میلادی گزارشی منتشر کرد که در آن ضمن ارایه آماری از وضعیت بردهداری در این کشور و جهان از شهروندان میخواست برای مقابله با این پدیده به یاری دولت بشتابند و موارد مشکوک را به واحدهای پلیس گزارش کنند.
به اعتقاد کارشناسان علوم اجتماعی وضعیت بردهداری در ایالات متحده مشابه وضعیت 35 سال پیش خشونت در این کشور است. در آن سالها هیچکس علاقهمند نبود در مورد خشونت صحبت کند یا ایراد خشونت علیه خود را گزارش کند اما شرایط در حال بهبود است.
دولت امریکا با توجه به انتقاداتی که در این زمینه به واشنگتن وارد آمده است در حال آماده کردن جزوهیی است که در آن اطلاعات کافی در مورد تعریف و مصداق بردهداری ارایه شده است. در این جزوه که عنوان «چطور قربانیان قاچاق انسان را شناسایی کنیم» را بر خود دارد مشتمل بر بندهایی است که در آن به راهکارهای شناسایی بردگان اشاره شده است.
شایعترین مشکل بردهداری اسارت در برابر بدهی است . در حالی که در سال 1850 قیمت یک برده به دلار امروز در حدود 40 هزار دلار بود امروز میتوان یک برده را به ارزش سیدلار در ساحل عاج خریداری کرد. این بدان معناست که در قیاس با ارزش یک برده در سال 1850 این ارزش آنچنان افول یافته که با هزینهیی ناچیز میتوانید از خدمات بردهیی در محوطه خانه خود بهرهمند شوید.
گفته میشود در حال حاضر 15 میلیون نفر در سطح جهان به دلیل پرداخت بدهیهایی که هیچگاه قادر به بازپرداختشان نیستند در اسارت و بردگی بسر میبرند. دیگرانی هستند که با وعده اشتغال با دستمزدهایی اغوا کننده به کار اجباری واداشته میشوند، شرایطی که مجبورند با فشار بسیار متحمل شوند و راه گریزی ندارند. بردهداری اشکال بدتری هم دارد که بهرهکشی از کودکان و فحشا و وداشتن آنان به بردگی جنسی زنان است.
شایعترین شکل بردهداری که با سرعتی در خور توجه در حال رشد است قاچاق انسان است. منظور از قاچاق انسان نه جابهجایی خود خواسته اما غیرقانونی افراد که انتقال اجباری انسانها با هدف بهرهکشی از آنان در کشوری ثالث است. بر اساسآخرین گزارش سازمان ملل متحد که در ماه ژوئیه سال جاری میلادی منتشر شد هر ساله بین 600 تا 800 هزار نفر بین مرزهای کشورها قاچاق میشوند و این در حالی است که قاچاق انسان در داخل کشور ما نیز در حال گسترش است.
از این میان بیش از 80 درصد زن هستند و گمان میرود حداقل 70 درصد از آنان در زمینههای جنسی مورد تعرض قرار گرفته و به تنفروشی واداشته میشوند. بر اساس تخمینهای سازمان ملل متحد درآمدهای ناشی از بردهداری به بیش از 59 میلیارد دلار در سال بالغ میشود که بدان معناست که بردهداری پس از دو حیطه قاچاق مواد مخدر و سلاح سومین حیطه پولساز در بین جنایات سازمان یافته است. حتی گمان میرود با رشد این صنعت نوپا و کثیف طی ده سال آینده قاچاق انسان جای دو مقوله دیگر را بگیرد و به پولسازترین جنایت سازمان یافته تبدیل شود.
این رشد سریع با قوانین بازدارنده جدید مواجه شده است اما قاچاقچیان و سایر دست اندرکاران صنعت در حال شکوفایی بردهداری برای مواجهه با این قوانین راهکارهای نو مییابند.
سازمان ملل متحد با هدف جلب توجه جهانیان به وخامت اوضاع در زمینه بردهداری و تجارت انسان سال 2004 را سال گرامیداشت مبارزه با بردهداری نامگذاری کرده است و سعی دارد کشورهای مختلف جهان را به مقابله با این پدیده در حال اشاعه ترغیب کند. این در حالی است که به اعتقاد گروههای فعال مدنی یکی از مشکلات عمده بر سر راه مبارزه با قاچاق انسان ضعف قوانین بینالمللی و ملی است.
به عنوان مثال در یکی از گزارشات دیدهبان حقوق بشر که در ماه ژوئیه امسال منتشر شد بهرهکشی از کارگران خارجی در عربستان سعودی به عنوان نمونهیی از ناکارآمدی قوانین در برخورد با وجوه مختلف بردهداری پرداخته شده است. بر اساس این گزارش با وجود شرایطی در سیستم قضایی سعودی که امکان طرح شکایت از سوی قربانیان بردهداری در این کشور را تقریبا به صفر رسانده است کشورهای مبدا بردهها نیز با سلب مسوولیت از خود ترجیح میدهند چشمان خود را به روی شرایطی که اتباعشان در عربستان سعودی دارند، ببندند. این در حالی است که به اعتقاد سارالی ویتون، مدیر دایره آفریقا و خاورمیانه دیدهبان حقوق بشر شرایط کارگران خارجی در عربستان سعودی نمونهیی از بهرهکشی رسمی است و شرایط کارگران خارجی که با این شرایط مواجه هستند به مراتب از بردگان جنسی و سایر اشکال بردهداری اجباری بهتر است.
وضعیت مقابله با بردهداری و قاچاق انسان در سایر جاها نیز چندان بهتر نیست. به رغم آمارهای ارایه شده از سوی وزارت امور خارجه ایالات متحده در سال گذشته میلادی در این کشور تنها هفده نفر به جرم مشارکت در قاچاق انسان متهم شدند. فعالان حقوق بشر با انتقاد از دستگاه قضایی ایالات متحده کوتاهی در زمینه برخورد با عوامل قاچاق انسان را معادل تقویت بردهداری و اشاعه روزافزون آن میدانند.
وضعیت قربانیان بردهداری معمولا با فشارهای شدید جسمی و ذهنی گره خورده است و گاه با تحمل محرومیتهای غیرقابل تصور همراه است. زنان برای قبول تنفروشی به دفعات مورد تعرض و ضرب و شتم قرار میگیرند، از سادهترین امکانات محروم میشوند و آنچنان مورد اهانت قرار میگیرند تا مقاومتشان در برابر خواست مالکانشان در هم شکسته شود. این روند به گونهیی است که در صورت مقاومت قربانی ممکن است به مرگ او منتج شود. زنان به تنفروشی برای مدت زمان طولانی که گاه به هجده ساعت در روز میرسد واداشته میشوند بیآنکه حقوق دریافت کنند، تفریحی داشته باشند و بتوانند به مرخصی بروند. در مواردی برای تنبیه، فرد از غذا و آب محروم میشود و او را به کارهای دلهرهآور چون خوردن حشرات، سوسک و آشغال واداشته یا مثلا از او میخواهند با زبان خود کف توالت را تمیز کند.
این در حالی است که نفس محصور کردن بردگان دست کمی از به زندان افکندن آنان ندارد و آنان در عمل شرایط اسارت را پشت سر میگذارند. این شرایط انزوا و طرد گاه چنان شدید و تاثیرگذار است که با رفع حصر هم آزادی قربانی نیز او قادر به بازگشت به زندگی معمولی نیست.
به اعتقاد ویرولاتا پاندیت از فعالان مبارزه با بردهداری در کلیسای کاتولیک رم سه اصل کلی که مردم برای مبارزه با این پدیده شوم باید بدانند از سه عنصر فراتر نمیرود: اطلاع از قانون، اعتماد به نفس و باور به اینکه میتوان تاثیرگذار بود و تغییر ایجاد کرد و نهایت آنکه باور به اینکه قربانیان بردهداری را میتوان نجات داد و آنان را به زندگی معمولی بازگرداند. او میگوید همانطور که بردهداری ادامه دارد مبارزه با آن نیز بیپایان خواهد بود.
داستان یک برده
سیمون دنگ، که اکنون به عنوان غریق نجات در سواحل طلایی و زیبای کانی ایسلند ایالت نیویورک به کار مشغول است از داستانی میگوید که متعلق به عالمی دیگر است. او در دوران کودکی دو سال برده بود و خاطرات تلخ فراوانی از آن دوران در یاد دارد.
او که در خانوادهیی پرجمعیت در جنوب سودان متولد شده بود دهکده تونگا، زادگاه خود رامحلی زیبا و آرام توصیف میکند که اکثر ساکنانش از آفریقاییهای مسیحی بودند اما حملات متعدد عربهای مهاجم شمالی را به یاد میآورد که کلبهها را به آتش میکشاندند و دامها را به سرقت برده و با خود میبردند.میگوید وقتی به سنی رسید که قادر به درک کلمات بود اولین چیزی که به او آموخته شد این بود که وقتی مهاجمان آمدند تنها کاری که باید بکنی فرار است: «با تمامی توان از دهکده دور شو تا جان خود را نجات دهی.» یک روز وقتی هشت یا نه ساله بود به فردی ناشناس برای بار کردن چند بسته به داخل یک قایق کمک کرد تا شاید از او تکهیی شکلات یا نان به عنوان دستمزد بگیرد.
ناگهان دنیا جلوی چشمانش تیره و تار شد و وقتی دوباره چشم گشود خود را درون فضایی قفس مانند محصور و دربند دید. قایق به سوی شمال یعنی به خارطوم، پایتخت میرفت. در آنجا مرد غریبه دنگ و چند کودک دیگر که اکثرشان پسر بودند را به خانوادههای ثروتمند فروخت و زندگی جدید دنگ با این معامله آغاز شد.دنگ برای دو سال با خانواده مردی که او را خریداری کرده بود و در مزرعه بزرگ آنان که واقع در سیصد کیلومتری شمال خارطوم بود زندگی کرد. او کارگری خانگی بود. اسبها و قاطرها را تیمار میکرد، از بزها شیر میدوشید، ظرفها را میشست و سطلهای بزرگ آب را چند روز از محل رودخانه تا خانه حمل میکرد تا عطش اعضای خانواده و سایر کارگران را برطرف کند. او بر روی انبوهی از کاه در داخل طویله و با احشام شبها را به صبح میرساند. وقتی هوا سرد میشد اجازه مییافت در گوشهیی از آشپزخانه بخوابد. به ندرت به او غذای کافی میدادند و مجبور بود توهینها و ضرب و شتم مالکش را تحمل کند.
بسان اکثر خانوادههای سودانی ساکن شمال، مالک دنگ بردهداری خشن بود. وقتی یازده سال داشت با کمک مردی از همشهریهایش که اتفاقا او را دیده بود از خانه اربابش گریخت. پس از یافتن کارهای متفاوت و کوتاه مدت عاقبت به عنوان مسوول انتقال پیامهای پارلمان به ادارات دولتی شغلی برای خود دست و پا کرد.
سالها گذشت و وقتی به سن جوانی رسید قهرمان شنای سودان شد. او هنوز هم نشان زخمهای ناشی از کتکهایی که در دوران بردگی خورده است را بر روی بدن دارد. او اکنون زندگی خود را وقف مبارزه با بردهداری و فعالیت در سازمانهای فعال در این زمینه کرده است. میگوید نمیتواند ساکت بماند: نمیتوانم فراموش کنم و آنها را ببخشم پس برای پایان بردهداری میجنگم.
منبع: روزنامه اعتماد ۱۳۸۳/۰۶/۱۴
نویسنده : سید عباس فاطمی
نظر شما