لذّت کار
روایتی از امام جعفر صادق «ع» هست که آن حضرت به مُفضّلبن عمر میفرماید: یا مفضّل فکر فی هذه الاشیاء... ترجمه این روایت هم در توحید المفضّل و هم در بحارالانوار علاّمه مجلسی آمده، چنین است: ای مفضّل، در عالم اشیاء اندیشه کن، آنچه که در عالم موجودات است برای تأمین آینده انسان فراهم شده است. خاک برای ساخت و ساز، آهن برای صنعت، چوب برای ساختن کشتی، سنگ برای آسیا کردن، حبوبات برای غذا، گندم برای نان، گوشت برای خوردن، بوی خوش برای لذّت بردن،... ای مفضّل از آفرینش و آمادهسازی حکیمانه و مدبّرانه اشیاء برای رفع نیاز انسان عبرت بگیر. برای او غلاّت آفریده شده ولی او باید آنها را آرد کند، از آرد خمیر بسازد و با آن نان بپزد. برای پوشاکش پشم آفریده شده، ولی او باید آنرا بزند و بریسد و ببافد. برای او درخت آفریده شده ولی باید آنرا بکارد و آبیاری کند و مراقب آن باشد. داروها برای درمان بشر پدید آمدهاند ولی او باید آنها را از زمین برگیرد و با مواد دیگر مخلوط کند و داروی شفابخش بسازد. بنگر که چگونه تمام نیازهای ضروری انسان آفریده شده ولی انسان باید برای دسترسی به آنها تلاش و حرکت کند که صلاح وی در همین است زیرا اگر همه این نیازها را بدون تلاش و کوشش به دست میآورد، همواره در وادی طغیان سقوط میکرد...
اگر تمام نیازهای انسان آماده بود، زندگی برایش گوارا نبود. و از آن هیچ لذتی نمیبرد... آیا نمیبینی که اگر کسی مدتی میهمان باشد و تمامی نیازهای خوراکی و نوشیدنی و کاری او را برآورده سازند، هر آینه از بیکاری آزرده میشود و نفسش با او به نزاع برمیخیزد که باید به کاری مشغول گردد؟ حال اگر تمام نیاز انسان در تمام عمر برآورده باشد و هیچ نیازی نداشته باشد چه خواهد شد؟ پس بهترین تدبیر در آنچه برای انسان آفریده شده این است که جایی برای تلاش نیز قرار داده شود تا بیکاری او را به رنج نیندازد...
تمام آنچه که در بالا خواندید به نقل از معصوم است. اما چرا نگارنده که نه دأب دانش دینی و اخلاق و فقه دارد و نه اهلیت صلاحیت و کارشناسی در این باب، یادداشت اول هفته را با حدیث آغاز کرده است؟ آن هم بحثی که مضمون و مفهوم آن برای خواننده معمولی هم نکته نامعلوم و نامکشوفی ندارد و فهم آن طبیعی و ساده و فاقد نکتهای تازه است؟ اما نکته ظریف در تمام این عبارات تاکید براین نکته است که چرا در آموزههای دینی ما این همه به کار توصیه شده؟ علت آن هم کاملاً روشن است. چون کار شادابی میآورد، و از آن مهمتر به انسان احساس مفید بودن میدهد که زندگی او را پرمعنا خواهد کرد. آنچه را که معصوم هم فرموده است به گمان من دستور حکومت دینی و اسلامی و انقلابی هم هست. یعنی امام صادق گویی به همه حاکمان اسلامی هم غیرمستقیم میگوید اگر میخواهید جامعه شاداب داشته باشید سعی کنید جامعه شما اهل کار باشد و با دسترنج خود و بیمنت حکومت و دولت، احساس سربلندی و عزت کند. در روایات داریم که اگر شما به کسی صدقه بدهید خداوند پاداش آنرا ده برابر به شما خواهد داد اما دیگر به کسی قرضالحسنه بدهید پاداش آن شانزده برابر است. چرا؟ برای آنکه در صدقه اولاً عزت نفس طرف مقابل مراعات نمیشود و ممکن است خود را سربار احساس کند و غرورش بشکند. ثانیاً ممکن است به تنبلی و تنپروری و صدقهگیری عادت کند و ثالثاً ممکن است اصولاً مستحق نباشد اما وقتی به کسی قرضالحسنه میدهید و گرفتاری او را برطرف میکنید هم مشکل او حل میشود و هم چون قرض را برمیگرداند عزت نفس او صدمه نمیبیند و هم اینکه کارش راه میافتد و با کارش بدهیاش را میپردازد و به همین خاطر ثواب آن بیشتر است برای آنکه خدا هم دوست ندارد که انسانها سربار باشند و بیکار بمانند... باز در روایت دیگری میخوانیم که در زمان پیامبر خدا(ص) وقتی آیه شریفه بسیار شگفت سوره طلاق: «ومن یتقالله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب»... نازل شد، گروهی درها را به روی خود بستند و رو به عبادت آوردند و گفتند دیگر روزی ما تأمین شده... وقتی این خبر به گوش پیامبر رسید آنان را خواست و فرمود: هرکه چنین کند دعای او مستجاب نمیشود. برشما باد طلب روزی...
همه اینها را گفتم تا به اینجا برسم که این روزها هرگاه خبری از تعطیلی یک کارخانه و یا یک کارگاه و یک شرکت و یک بنگاه و یک مجموعه صنعتی، خدماتی، آموزشی و... میشنوم که عدهای در آن مشغول به کار بودهاند و حال به دلایل متعددی کارشان به تعطیلی و یا تعدیل نیرو کشیده و عدهای کارشان را از دست دادهاند و خانهنشین شدهاند... و از طرف دیگر هرگاه مسئولی صحبت میکند که قرار است دولت به هر خانوار، فلان قدر یارانه نقدی بدهد و یا سود سهام عدالت بپردازد و یا بیمه بیکاری و... برایشان درنظر بگیرد...
حتی اگر در نظر بگیریم که مقدار این پرداختها و یارانههای نقدی و مجانی و کمکهای مستقیم حلال مشکلات اقتصادی آنان هم باشد (که قدر مسلم به هیچوجه چنین نبوده و نیست) این سؤال برایم پیش میآید که آیا دولت و متولیان و مسئولان دولتی در راستای آموزههای بزرگان دین و علمای اقتصادی و اجتماعی و روانشناسی و صاحبنظران و متفکران و دانشمندان توسعه و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی و... حرکت میکنند که شهروندان آن به جای امید داشتن به کار و تولید و اشتغال و احساس سرزندگی و شادابی و نشاط،... بیکار بمانند و یا بیکار بشوند و چشمانتظار کمکهایی بمانند که معلوم نیست تا کی و کجا بتوان به استمرار حیات و تداوم آن امید داشت؟
منبع: روزنامه اطلاعات ۱۳۸۹/۴/۱۲
نویسنده : فتحالله آملی
نظر شما