موضوع : پژوهش | مقاله

مصادیق استکبار و روان شناسی مستکبران از نگاه امام خمینی

اسلام و انقلاب های سرچشمه یافته از آن در همه اعصار و زمان ها در معرض عداوت و تهاجم مستکبران قرار داشته است و هم اینک این روند تداوم دارد.
درباره مستکبران باید توجه داشت که اولا این دشمنان منحصر به افراد و گروه های محدود و مشخص نمی شوند و نیز در یک یا دو کشور خلاصه نمی گردند که شامل جبهه ای متشکل از افراد و گروه ها و احزاب مختلف معاند و همچنین با وسعت و گستردگی حضور همه کشورهایی است که با اسلام و نهضت جهانی آن مخالفند و به همین دلیل نام و عنوان «استکبار جهانی» برای آن تناسب دارد.
ثانیا تقابل و دشمنی استکبار با اسلام از دوران رسالت پیامبر اکرم (ص) آغاز گردید و با طی مراحل نهضت جهانی اسلام بر شدت عناد و دشمنی های این جبهه علیه اسلام افزوده شد و در نقطه مقابل پیامبر اکرم (ص) و یاران و اصحاب آن حضرت از ابتدای ماموریت های الهی رسول خدا که از نیرو و امکانات کمتری برخوردار بود تا آن زمان که سپاه نیرومند اسلام شکل گرفت همواره در معارضه و مبارزه با عناصر و گروه ها و قدرت های استکباری به سر می بردند.
ثالثا جبهه استکبار متشکل از نیروهای کفر و شرک و نفاق بوده و می باشند و این نیروها هر کدام با ارتباط تنگاتنگ و مستمری که با هم داشته و دارند در مقابل دین خدا و نهضت های رهایی بخش اسلامی در هر عصر و زمان صف آرایی کرده اند.
قرآن کریم در آیات متعدد از خطر استکبار و افکار و عقاید و عملکردهای باطل مستکبران سخن به میان می آورد و آگاهی و معرفت می آفریند.
در نگاه آیات الهی مستکبران به دلیل داشتن صفت زشت و خطرناک احساس علو و برتری و بزرگ و عظیم پنداشتن خود از اطاعت و پرستش خالق و هستی بخش یکتا امتناع می ورزند و این در حالی است که چنانچه لازم بدانند و ضرورت افتد برای پنهان نمودن ماهیت خود وفریب مردم به زبان اظهار ایمان به خدا می کنند:
«الهکم اله واحد فالذین لایومنون بالاخره قلوبهم منکره و هم مستکبرون لاجرم ان الله یعلم مایسرون و ما یعلنون انه لا یحب المستکبرین»
«معبود شما خداوند یکتاست و آنان که به خدا و عالم آخرت ایمان ندارند (اگر چه به زبان اظهار ایمان کنند) در قلب و دل منکر مبدا متعال می باشند و از اطاعت حکم خدا استکبار و عصیان می ورزند. محققا خدا بر باطن و ظاهر آنها آگاه است (و به کیفر اعمالشان می رساند و) او هرگز مستکبران را دوست نمی دارد.» (1)
از دیدگاه قرآن کریم اگر چه مستکبران به نفی دین و معاد می پردازند و در تقابل با تعالیم و قوانین الهی بر می خیزند لکن به زیان خویش عمل می کنند و استکبار و عصیان آنان به محروم شدن از سعادت ابدی می انجامد (2) بنابراین مبارزه با اسلام و احکام و قوانین مقدس آن را اساطیر و افسانه های پیشینیان نامیدن (3) نه تنها حقایق الهی را تغییر نمی دهد و از گسترش آن جلوگیری نمی کند که راه رشد دین مبین و نمایان شدن حقیقت تعالیم رسول الهی را تثبیت می نماید و حیات و زندگانی جاودان آخرت را در حالی نصیب اهل ایمان می سازد که اهل استکبار هیچ بهره ای از آن به دست نخواهند آورد. (4)
انقلاب اسلامی ایران از آنجا که از پشتوانه عظیم فکری و فرهنگی اسلام بهره می برد و خاستگاه اصلی آن تعالیم مقدس قرآنی می باشد طبیعی است که در نگرش به عناصر و گروه ها و نیز دشمنان اسلام در سطح داخلی و خارجی از واژه ها و تعابیری که در متن فرهنگ و معارف دین ریشه دارد بهره می برد تا به این وسیله در جریان شناسی حق و باطل و همچنین نمایاندن ماهیت دشمنان داخلی و خارجی بهتر و عمیق تر به معرفت آفرینی و آگاهی بخشی های فکری و اجتماعی و سیاسی در میان توده های مردم جامعه به ویژه نسل جوانی که از همه سو در معرض القائات مسموم قرار می گیرد بپردازد.
شاید به جرات و با جزم و استحکام بتوان اذعان نمود که در میان رجال سیاسی و گردانندگان نهضت اسلامی ایران تنها حضرت امام خمینی بود که در سطحی کلان ـ و نه در اظهاراتی قلیل و گذرا که از برخی از سازمان دهندگان انقلاب اسلامی به یاد داریم ـ به این رویکرد برای بهره وری از مفاهیم قرآنی درباره دشمنان و با همان ادبیات خاص و بسیار عمیق و پیام رسانی که وحی الهی به کار می برد متمایل گشت و تا پایان عمر مبارک خویش در بیانات و پیام های خویش بر این شیوه اصرار فراوان ورزید.
در رهنمودهای حضرت امام خمینی در این باره دقت و تعمق روا می داریم و درس و پیام می گیریم.

1 ـ «مستکبرین منحصر نیستند به سلاطین منحصر نیستند به روسای جمهور منحصر نیستند به دولت های ستمگر. مستکبرین یک معنای اعمی دارد. یک مصداقش همان اجانب هستند که تمام ملت ها را ضعیف می شمرند و مورد تجاوز و تعدی قرار می دهند. یک مورد هم همین دولت های جائر سلاطین ستمگر که ملت های خودشان را ضعیف می شمرند و به آنها تعدی می کنند دست تعدی به ملتها دراز می کنند. چنانچه در این پنجاه و چند سال شما مبتلا بودید و ما هم مبتلا بودیم و همه ملت مبتلا بودند. ملت را ضعیف می شمردند و ملت را از روی استکبار نظر می کردند و به ملت تعدی می کردند و تجاوز می کردند.» (5)
حضرت امام خمینی در این رهنمود ژرف به عدم محدودیت در بروز و ظهور خوی استکباری در عناصر اشاره می کنند و به جلوه ها و مصادیقی از استکبار اشاره می نمایند و گروه هایی از مستکبران را معرفی می کنند.
در نگاه ژرف و برخاسته از تعالیم قرآنی امام خمینی سلاطین و پادشاهان که با حکومت های خود کامه سلطنتی برخی از جوامع و ملت ها را به زیر سلطه خود درآورده اند و چنان که شاهد هستیم این سیطره جهنمی را در راستای حمایت از قدرت های بزرگ استکباری و در مسیر تامین منافع آنان بر ملت مظلوم خویش گسترده اند از جمله مصادیق مستکبرین به شمار می روند.
همچنین آن دسته از سران کشورها که با روش های استعمار نو و با تحمیق توده های مردم و ایجاد انحراف در افکار عمومی با شعارهای دروغین دموکراسی و آزادی و حقوق بشر انتخابات را به نفع حزب خود ساماندهی می کنند و بر اریکه قدرت قرار می گیرند و ملت را در برابر عملی انجام شده و اجتناب ناپذیر قرار می دهند از دیگر نمونه ها و مصداق های عناصر و نیروهای استکباری محسوب می شوند.
و نیز در نگاه امام خمینی دولت های ستمگر با هر فکر و سیاست و برخاسته از هر نظام سیاسی و حکومتی به دلیل گستردن دامنه های ظلم و جور و به اسارت و بردگی درآوردن توده های محروم از مصادیق بارز مستکبرین به شمار می روند و فرقی نیست بین ظلم و ستم دولت های جائر در بلوک غرب و در بلوک شرق و حتی تفاوتی وجود ندارد بین دولت های مستکبری که راه الحاد و بی دینی می پویند با دولت های ظالم و مستکبری که در کشورهای مسلمان نشین به نام دولت به اصطلاح اسلامی ! مردم خویش را به بند می کشند و گوش به فرمان قدرت های استکباری جهان می باشند و به صورت نیروهای دست آموز و مهره های چیده شده در نظام و سیستم حکومتی همه منافع ملی را به کام دشمن می ریزند و استقلال وطن را به بهای اندک چرب و شیرین دنیای دون به دشمنان سرسخت دین و ملت و کشور می فروشند.

2 ـ «صداقت و راستی» و در کنار آن «خلوص و یکرنگی» دو صفت از خصال و صفات زیبای حضرت امام خمینی محسوب می شوند. این دو خصلت ملکوتی توانست به همراه ظهور وبروز سایر خصال و صفات پاک و زلال در این شخصیت الهی انقلاب اسلامی را به پیروزی برساند و همه ناممکن ها را ممکن سازد.
یکی از جلوه های ظهور این دو خصلت زیبا را هنگامی به نظاره می نشینیم که این پیشوای محبوب در بیان مصادیق مستکبرین هیچ تبیین و توضیحی را درباره وسعت مصادیق آن فرو نمی گذارد و بارها به صراحت به امکان بروز خوی استکبار در داخل ایران و در افراد و عناصر وابسته به نظام و انقلاب هشدار می دهند.
امام خمینی به هیچ وجه «حقیقت» را به مسلخ نمی بردند و حاضر نمی شدند از بیان جلوه های مختلف تعالیم و ارزش ها و هنجارهای برخاسته از وحی الهی و سیره و روش پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) مسامحه و سهل انگاری نمایند و از آنچه که لازم می دانستند در مسئولیت عظیم ولایت و رهبری امت اسلامی انجام دهند قصور ورزند.
بیان ذیل از امام خمینی درباره امکان ظهور خوی استکباری در برخی از افراد و عناصر وفادار و وابسته به انقلاب و نظام به وضوح نشان می دهد که این پیشوای الهی چگونه خالصانه و صادقانه در تبیین مفهوم و مصادیق «استکبار» ژرف اندیش و جامع نگر می باشند. حضرت امام این رهنمودها را در ادامه تبیین مصادیق استکبار مطرح مینمایند:
«امروز روزی است که خدای تبارک و تعالی به ما آزادی و استقلال مرحمت فرموده است و ما را با این آزادی و استقلال امتحان میکند. ما را آزادی مرحمت فرموده است که ببیند در این آزادی ما چه می کنیم. ما مستقل شدیم و خداوند به ما این مرحمت را فرمود تا ماچه بکنیم: آیا ما هم از مستکبرین باشیم یا از مستضعفین هر فرد میشود که مستکبر باشد و می شود مستضعف باشد... هیچ فرق نیست مابین من طلبه و این آقایان اهل علم و شمایی که از عشایر محترم هستید و بازاری و ارتشی و اداری و همه. همه ما الان در تحت مراقبت هستیم مراقبت شدید امتحان الهی نعمت ها گاهی برای امتحان است تا آن اشخاصی که نالایق اند آن اشخاصی که فرصت طلب اند اینها کارهای خودشان را بکنند و مستحق عذاب شوند آنهایی که لایقند آنهایی که شریفند آنها هم کارهای شرافتمندانه خودشان و خدمت به هموطن خودشان را بکنند تا سعادتمند باشند. بسیار مشکل است بسیار مشکل است که از این امتحانی که خدای تبارک و تعالی ما را در معرض آن قرار داده است از عهده برآییم و بسیار مراقبت می خواهد.» (6)
در تاریخ انقلاب اسلامی به ویژه دوران پس از پیروزی مصداق هایی از عناصری که خوی استکباری در وجود آنان به ظهور و بروز درآمد را مشاهده کردیم. اینان در همان حال که نام مسلمان داشتند و ادعای دیانت و حمایت از انقلاب و نظام و امام و روحانیت می کردند در تعارض و تقابل با همه موجودیت دین و انقلاب برآمدند و تا آنجا پیش رفتند که در برابر ذخایر ارزشمند انقلاب و بازوان توانای امام یعنی مبارزان دلسوخته ای چون حضرت آیت الله خامنه ای شهید مظلوم آیت الله بهشتی و آیت الله هاشمی رفسنجانی قرار گرفتند و با ایجاد جنگ روانی به ترور شخصیت والای معنوی و سیاسی و مبارز آنان پرداختند و حتی تلاش کردند مردم را در مقابل آنان قرار دهند و تئوری استعماری جدایی مردم از روحانیت را به حیطه عمل درآورند! بنی صدر یکی از این عناصر مستکبر است که خود را به آمریکا فروخت و در خدمت سران این رژیم استکباری درآمد. قطب زاده از دیگر عناصر خود فروخته و مستکبر است که تا تصمیم خائنانه کودتا علیه نظام اسلامی و بمباران جماران برای به شهادت رساندن حضرت امام پیش تاخت. این خطر به صورت بالقوه امروز نیز وجود دارد و فردا نیز وجود خواهد داشت و مراقبت و پرهیز از قلدری و روحیه استکباری می طلبد...

3 ـ سومین موضوعی که حضرت امام خمینی در تبیین ماهیت استکبار و معرفی سران کشورهای استکباری به آن می پردازند روانشناسی عناصر سیاسی مستکبر و خودخواه است.
پس از فتح لانه جاسوسی آمریکا در 13 آبان سال 1358 و دستگیری جاسوس هایی که به اسم دیپلمات در آن به فعالیت علیه انقلاب و نظام و کشور اسلامی می پرداختند جیمی کارتر ـ رئیس جمهور وقت آمریکا ـ سخنانی گفت که حضرت امام خمینی آن را دستمایه تبیین جلوه هایی از روحیه بیمار او قرار داد و این گونه به روان شناسی این عنصر مستکبر و خودخواه پرداخت:
«آقای کارتر در یک کلامی گفته است که چنانچه این اشخاص دیپلمات را که در این لانه جاسوسی هستند بخواهند بازداشت داشته باشند و آنها را محاکمه کنند خشم جهانیان برانگیخته می شود... مستکبرین جهان را از آن دید خاص استکباری خود و آن بیماری روحی که در آنها هست نگاه میکنند و این بیماری موجب این شده است که توده های بزرگ ملتها را اینها از جهان حساب نمی کنند! آقای کارتر خودش و عده ای که... آنهایی که سران دولتهایی هستند که دیگران را وادار به جور و تعدی میکنند این دید امثال ایشان این است که همه ملتها چیزی نیستند! آنی که جز جهان است عبارت است از یک عده معدودی امثال کارتر و دارودسته او و آنهایی که در سایر جاها هم مع الاسف جز دارودسته او شده اند همه جهان را عبارت از این می دانند! این دید مستکبرین است که سایر قشرهای بزرگ ملتها را آنهایی که دریایی هستند که کارتر و امثالش قطره است در مقابل آن دریاها آنها را اینها نمی بینند یعنی این بیماری اسباب این شده است که آنها را نبیند از این جهت وقتی که در اریکه ریاست جمهور نشسته و با آن دید بیمارگونه نگاه میکند... می گوید که چنانچه این دیپلمات ها رالله اینها را دیپلمات حساب می کند اینهایی که جاسوسیشان به حسب شواهد ثابت شده است اینها را دیپلمات حساب می کند و جهان را هم عبارت از همان که خودش می بیند حساب می کند!» (7)
تعابیر و شرح و تبیین امام خمینی در روان شناسی سران سیاسی مستکبر ـ که با زیبایی و ژرف نگری خاصی صورت می گیرد ـ به واقعه 13 آبان و سخنان جیمی کارتر درباره جاسوسان آمریکایی محدود نمیشود. آشنایان به امور سیاسی و به ویژه آنان که از ذهنیت ها ـ که آموخته های سیاسی هستند و جایگاه خاص و محدود خود را دارند ـ پا را فراتر می نهند و به نظاره دقیق و عمیق حالات و رفتارها و عملکردهای سران استکبار می نشینند و «تحلیل ذهنی» را مستند به «مشاهده عینی» می نمایند به وضوح دیده و می بینند که سران دولت استکباری آمریکا از 13 آبان سال 1358 تاکنون با همان نگرش بیمار گونه به دنیا تمام سیاستهای خود را بنیان نهاده و برنامه ریزی کرده اند و آنچه در رفتار و عملکردهای آنها متجلی گردیده است پژواک و انعکاسی از افکار مریض و روان های علیل این مدعیان آزادی و دموکراسی و حقوق بشر می باشد!
راستی آنچه به وضوح و همچون روز روشن در فلسطین لبنان عراق و افغانستان به وقوع پیوسته و می پیوندد خوی استکباری سران دولت آمریکا و حامیانش را به نمایش نمی گذارد و استناد روح های بیمار آنان را به حمایت و طرفداری دارودسته هایشان و این استنادها و اظهارات را همه جهان ! نامیدن آیا دلیل و برهانی آشکار بر تداوم خوی تفرعن قدرتهای استکباری در جهان امروز نمی باشد !
در سال گشت 13 آبان 1358 که روز ملی مبارزه با استکبار جهانی نام گرفته است و البته دارای ریشه هایی چون خروش عظیم امام خمینی علیه قانون استعماری کاپیتولاسیون در 4 آبان 1343 و اعلامیه شدید علیه سیطره آمریکا بر ایران و سپس دستگیری این پیشوای الهی و تبعید ایشان در 13 آبان 1343 می باشد رهنمودهای سیاسی امام خمینی که از نظر گذشت بسیار مهم و زیر بنایی می باشد و شناخت و بینش سیاسی عمیقی را نهادینه می سازد.
درس و پیام اول که مصادیق مستکبرین شامل سلاطین و پادشاهان نظام های حکومتی سلطنتی روسای جمهور جبار و مستکبر با شعارهای اغواگرانه آزادی و دموکراسی و حقوق بشر و دولتهای ظالم و ستمگر در سطح جهان می باشند.
همچنین درس و پیام دوم یعنی امکان بروز و ظهور عینی روحیه استکباری در برخی از عناصر مدعی دیانت و حمایت از انقلاب و نظام اسلامی در اثر نفسانیت های سیاسی و جناحی و عدم خودکاوی های لازم به منظور شناخت نواقص و کاستی ها و تلاش برای رفع آنها.
و نیز درس و پیام سوم یعنی روان شناسی مستکبران نظام های سیاسی و حکومتی دنیا به ویژه آمریکا و انگلیس و اسرائیل که همه جهان را در اثر روحیه بیمارشان حامی و طرفدار خود می پندارند و ملتهای آزاده و استقلال طبی چون ملت ایران و مردم لبنان و فلسطین را نمی بینند! و به حساب نمی آورند! زاد راه و توشه مسیر نسل امروز و فرداست که مسئولیت صیانت از اسلام و انقلاب و نظام اسلامی و دستاوردهای آن را که «استقلال» و «آزادی» از عظیم ترین آنهاست به دوش می کشند.

پاورقی:
1 ـ قرآن کریم سوره نحل (16) آیات 22 و 23
2 ـ سوره فرقان (25) آیه 21
3 ـ سوره نحل (16) آیه 24
4 ـ سوره قصص (28) آیه 83
5 ـ صحیفه امام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی جلد 7 ص 488 و 489
6 ـ همان مدرک ص 489 و 490
7 ـ همان مدرک جلد 11 ص 88 و 89


منبع: روزنامه جمهوری اسلامی ۱۳۸۷/۰۸/۱۱

نظر شما