موضوع : نمایه مطبوعات | اطلاعات

جزئیات حادثه دلخراش به آتش کشیدن دختر ۳ ساله توسط مجاهدین خلق

31 مرداد 1360 روزنامه اطلاعات
پریروز (پنجشنبه) اشاره کوتاهی داشتیم به شهادت جانسوز و جگرخراش فاطمه طالقانی، دختر بچه خردسالی که در آتش کینه منافقین، زنده زنده سوخت و خاکستر شد. اینک برای آگاهی مردم قهرمان و همه وجدانهای بیدار و آگاه و همه آنها که برای بشر و حقوق بشر دل میسوزانند؛ میپردازیم به شرح آنچه که با مداد سه شنبه (٩/ ٤ /٦٠) در یکی از واحدهای فرهنگی جهاد سازندگی ماهشهر اتفاق افتاد. ماجرا از اینقرار است که جهاد سازندگی ماهشهر برای نشر فرهنگ اسلامی اقدام به نصب کانتینرهایی در گوشه و کنار شهر کرده وسید هدایت الله طالقانی که مسئولیت امور فرهنگی جهاد سازندگی را بعهده داشت نیز بهمراه زن و تنها فرزند خردسالش (فاطمه) در یکی از این کانتینرها خدمت می.کرد و شبها برای حفاظت از کتابها و اموال جهاد در این کانتینر میخوابید.
سه شنبه صبح مقارن طلوع آفتاب ، سید هدایت الله وزنش کانتینر را برای اقامه نماز ترک کرده و به خانه ای که در ۲۰۰ متری آنجا قرار دارد می روند و فاطمه دختر سه ساله خود را در آغوش خواب رها می کنند بعد از رفتن سید هدایت الله و همسرش ، چندتن از منافقین برای آتش زدن یکی از مراکز تبلیغی اسلام به کانتینر نزدیک میشوند درب را باز و واحد فرهنگی را بدون سرپرست می یابند. تنها کودک خردسالی را میبینند که در کنار انبوهی کتاب از جمله قرآن و کتابهای اسلامی بی خبر از همه چیز بخواب رفته است. اما قساوت قلب و کینه شدید نسبت به رهروان امام مانع از آن میشود که بخاطر این طفل بیگناه هم که شده از جنایت خویش دست بردارند. آنان واحد فرهنگی را به آتش کشیده و درب را نیز از پشت قفل می کنند. به شهادت عابری که کمی قبل از آتش سوزی از کنار کانتین گذشته بود قبل از آتش سوزی درب کانتینر باز بوده اما بعد از آتش سوزی مشاهده میشود که درب را قفل کرده اند. که عده ای از مردم از آتش سوزی باخبر شده و در کنار کانتینر جمع میشوند تنها صدای ضجه ها و ناله های فاطمه کوچک را میشنوند که در آخرین لحظات حیات از شدت درد فریاد و فقان برآورده و با مشت های کوچک خود بر در و دیوار کانتین میکوبد فاطمه نیم ساعت تمام در میان شعله های آتش می سوزد و خاکستر می شود. 
بدین ترتیب فاطمه طالقانی ، شاید چهارمین یا پنجمین کودکی باشد که اینچنین و حشیانه بدست منافقین به شهادت می رسند. آنان که جمهوری اسلامی را متهم به اعدام بچه ۱۳ ساله میکنند خود اینچنین بچه های سه ساله و چهار ساله را بقتل میرسانند. روزی در اصفهان برادرزاده چهار ساله حجت الاسلام بهشتی را به رگبار میبندند و روز بعد فاطمه را طعمه حریق کرده و زنده زنده میسوزانند. یکروز در کرمانشاه در کنار زن و مرد و کودکان خردسال پمپ منفجر کرده و روز بعد در شیراز کودک خردسالی را بهمراه دیگر اعضای خانواده بقتل میرسانند و اینچنین هر روزه بر پرونده تباهکاری خویش می افزایند مرگ فاطمه و کودکان خردسالی چون او اگرچه جگر خراش و جانسوز است اما از دیگر سو پرده در چهره منافقین است که خود را در زیر ماسک طرفداری از خلق پنهان میکنند هواداران ساده و فریب خورده سازمان باید قدری از فکر به این عملیات ننگ آور بیندیشند . بیاد بیاورند که چگونه مهدی رضائی هنگام انفجار بمب برای نجات یک عابر بیگناه از مرگ، خود را بخطر می اندازد …
و سازمان آنروزها هرگز برای کشتن پاسبانها و سربازان هیچ توجیه و مجوزی را نمی پذیرفت و حالا رجوی و خیابانی و دیگر اعضای کادر رهبری سازمان برای رسیدن به قدرت و فقط و فقط بهمین خاطر هر روز فرمان قتل و کشتار جوانان و نوجوانان بیگناهی را که همه از اقشار مستضعف جامعه اند صادر میکنند؟ و در راه رسیدن به مقاصد پلید خویش کودک و بزرگ ، پیر و جوان و زن و مرد نمیشناسند امیدواریم آخرین ناله هایی که فاطمه طالقانی، دختر سه ساله معصوم، در میان شعله های آتش انقلابیون از گلو بر می کشید و آخرین صدایی که از ضربه مشتهای کوچک او بر در و دیوار بر میخاست هواداران مجاهدین را به اندیشه و اداشته و بار دیگر به پرسش و پاسخشان وادارد.

 

 

نظر شما