شهید و شهادت طلبی
در تفکر شیعی، برترین کامیابی، بزرگ ترین پیروزی، والاترین مقام، بالاترین امتیاز، عظیم ترین فوز، نیکوترین نیکی، رفیع ترین مرتبت و عالی ترین رتبت و گرانمایه ترین درجه، رسیدن به فیض عظمای شهادت است. شهادت شجاعانه نقش جدا کردن و شناساندن و سرانجام رشد و نمو حق و نابودی باطل را به طور احسن و اکمل در جامعه ایفاء می کند و با این اثر، اجتماع را از رکود و جمود و انزوا خارج می سازد و با تصفیه عمیق، پویایی و بالندگی و کمال جامعه را تضمین می کند.
منبع : دفاع ,
شهادت از برترین واژه های فرهنگ اسلامی و از مقدّس ترین مفاهیم معارف الهی است. شهادت اوج کمال انسان است، آنگاه که انسان تمام هستی خود را یکجا نثار معبود می کند و قطره وجودش به دریای بیکران هستی مطلق می پیوندد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «فوق کلّ ذی برٍّ برٌّ حتی یقتل فی سبیل الله، فاذا قُتِلَ فی سبیل الله فلیس فوقه برّ؛ بالاتر از هر خیر و نیکی، خیر و نیکی وجود دارد تا انسان در راه خدا کشته شود که بالاتر از کشته شدن در راه خدا، خیر و نیکی یافت نشود.» همچنین پیغمبراکرم(ص) فرمود: «اشرف الموت قتل الشهاده؛ شهادت برترین مرگ ها است.» و نیز از آن حضرت نقل شده که فرمود: «لوددت انّی اُقتَل فی سَبیل الله، ثمّ احیا ثمّ اُقتَل ثمّ اُحیا ثم اقتل ثمّ اُقتَل؛ دوست دارم در راه خدا کشته شوم (نه یک بار و دو بار که) بارها کشته شوم و زنده شوم و باز هم کشته شوم.» حضرت علی علیه السلام در مقام دعا و درخواست از خداوند متعال عرضه می دارد: «نسأل الله منازل الشّهداء؛ از خداوند جایگاه شهیدان را طلب می کنم.»
مقدمه
به شهادت تاریخ، دین مقدّس اسلام که کامل ترین نسخه الهی برای هدایت، شفای امراض درونی و کمال بشر است، از بدوِ پیدایی تاکنون، از طرف دشمنان حقّ و عدالت و معرفت، در معرض انواع حمله ها و تهاجم ها بوده است و خواهد بود؛ از این رو، طرّاح حکیمِ آن باید راهکارهای مناسبی را جهت حفظ آن پیش بینی کند؛ زیرا حفظ، گسترش، بالندگی و اقتدار دین و جامعه دیندار، در گرو داشتنِ راهکارهای دفاعی مناسب برای این منظور است تا از هر گونه آسیب و خطر دشمن در امان بماند. با بررسی قرآن کریم و روایات معصومان(علیهم السلام) می توان گفت که فرهنگ شهادت طلبی، یکی از مهم ترین راهکارهای اجتماعی دین برای تحصیلِ هدفِ پیشین است بدین بیان که این فرهنگ،با تزکیه مؤمنان و تقویت روح ایمان، تعبّد و غیرت دینی در آن ها و نیز تقویت روحِ ایثار و تعاون و صبر و ولایت پذیری و احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی، جامعه دینی را اقتدار، عزّت و استحکام می بخشد و بدین صورت از دین و ارزش های متعالی آن پاسداری می کند. موضوع مورد بحث دراین رساله، فرهنگ شهادت طلبی و تأثیری است که این فرهنگ می تواند در حفظ دین داشته باشد. برای روشن شدن مطلب، ابتدا به بحث انسان، دین، و شهادت پرداخته شده تا جایگاه و مسؤولیت انسان در عالم، و رابطه او با خدا، خود و دنیا مشخّص شود. در بخش دیگر، شهادت طلبی از منظر قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) مورد بحث قرارگرفته، و عوامل تقویت و نیز موانع ایجاد و رشد روحیه شهادت طلبی بیان شده است. بخش آخر نیز به بیان اسرار و آثار فرهنگ شهادت طلبی اختصاص یافته است.از آن جا که عامل شهادت طلبی مؤمنان، عشق به خدا و شوق دیدار او و انجام دستورهایش برای تقرّب بیشتر به او و تقوای مطلوب او و محبّت و رحمت به بندگانش در دفاع از حقوق فطری و الهی آن ها و در یک کلمه، دفاع از انسانیت انسان ها است، شهادت طلبی، از مطلوب ترین و ارزشمندترین روحیات و ملکات فاضله انسانی نزد خدای سبحان به شمار می رود و فرهنگ آن از محبوب ترین فرهنگ ها نزد او است؛
از مهمترین عوامل بازدارنده روند تکاملی جامعه و بزرگ ترین آفت انقلاب و حرکت های سازنده، آمیزش خطوط انحرافی و جریانات منفی با مایه های اصیل و پاک و بر حق است. حق و باطل گاه آنچنان بهم می آمیزد که تمیز و جدائی آنها از یکدیگر محتاج به ایجاد سیل و موج قوی است تا لاشه ها را از درون دریای جامعه به بیرون پرتاب کند و گوهرها و مرجان ها و یاقوت ها را در درون بپرورد.
حق و باطل گاه مانند کف و آب هستند که تشخیص و جدائی آنان ساده است و گاه آنچنان بهم مخلوط شده اند که باید با حرکتهای تند و پرحرارت از هم جدا شوند.
انتخاب آگاهانه شهادت در سایه تفکر صحیح در چنین مواردی نقش خود را ایفاء می کند، شهادت چنان حرارت و سوزی می آفریند و چنان حرکت و تکانی را بوجود می آورد که حق و طرفدارانش از باطل و پیروانش به خوبی جدا می شوند.
شهادت شجاعانه نقش جدا کردن و شناساندن و سرانجام رشد و نمو حق و نابودی باطل را به طور احسن و اکمل در جامعه ایفاء می کند و با این اثر، اجتماع را از رکود و جمود و انزوا خارج می سازد و با تصفیه عمیق، پویایی و بالندگی و کمال جامعه را تضمین می کند.
مگر نه این است که مرگ به سراغ همه خواهد آمد و گریزی از آن نیست، پس چه بهتر آنکه با مردن معامله ای انجام شود و در برابر دادن سرمایه حیات و قربانی شدن، سود و نتیجه ای بزرگ عائد شود.
خداوند در قرآن می فرماید: «اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، آمرزش و رحمت خدا بهتر از هر چیزی برایتان خواهد بود.
شهادت که نتیجه سلامت روان، روحیه شجاعت و انتخاب آگاهانه است، مقاومت و پویایی جامعه را به دنبال دارد، چرا که ریشه در قدرت، قوت، صبر، استقامت، مبارزه با کفر، انسجام، آخرت خواهی و ظرفیت بالا دارد و این عوامل در مجموع، مقاومت جامعه را بالا برده و اجتماعی را متحرک و پویا و سازنده می سازد. شهیدان، مقاومت و پویایی جامعه را تضمین می نمایند و به جامعه ظرفیت روحی می بخشند و ضعف و سستی را از بین می برند و هر جامعه ای که افراد آن این گونه باشند، مشمول رحمت و نصرت خداوند هستند، و دیگر شکست نخواهند خورد که: «ان ینصرکم اللّه فلا غالب لکم؛ اگر خدا یاریتان کرد، دیگر کسی بر شما غلبه نمی کند.»
در مکتب توحید، آن چیزی دارای ارزش و ماندگاری است که در راه خدا و برای خدا شکل گیرد. هر مقدار از عمر انسان که برای خدا صرف شود. هر کاری که برای خدا انجام گیرد، مالی که در این راه هزینه شود. از ارزش واقعی و ماندگاری برخوردار است و در این راستا هر چه انجام کاری برای خدا سخت تر و نیت خالص تر باشد ارزش و اثر آن بیشتر است. بنابراین هر گونه اهتمام و تلاش در راه خدا مصداق جهاد فی سبیل الله است.
در این مکتب، از خود گذشتگی در راه خدا و دفاع از حق در بالاترین حد، ارزشگذاری شده است و فرهنگ ایثارگری و شهادت طلبی در متن اسلام از درخشش و ویژگی برجسته ای برخوردار است.
دستاورد اساسی حضرت امام خمینی در رهبری انقلاب اسلامی، احیاء اسلام ناب محمّدی(ص) و مهمترین ویژگی آن احیاء فرهنگ شهادت و ایثارگری بود. با مروری گذرا در فرایند نهضت امام خمینی و قوام نظام اسلامی به خوبی می توان دریافت که اگر فرهنگ شهادت طلبی و ایثارگری نبود، نه انقلاب به پیروزی می رسید و نه نظام اسلامی دوام می یافت، همانگونه که در صدر اسلام نیز اگر این ویژگی نبود نه اسلام شکل گرفته بود و نه دوام می یافت.
بنابراین موضوع شهادت و ایثارگری سکه پربهایی است که در یک روی آن باید والاترین ارزشهای الهی را مشاهده کرد و در روی دیگر آن دستاوردها و آثار و برکات بی بدیل را.
شهید در لغت به معنی گواه، حاضر، ناظر و... و در اصطلاح دینی به کسی اطلاق می شود که با انتخاب آگاهانه، و بر اساس حجت شرعی، در راه خدا به شهادت می رسد و در قانون اساسنامه بنیاد شهید انقلاب اسلامی این گونه تعریف شده است، «شهید به کسی گفته می شود که جان خود را در راه انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن یا دفاع از کیان جمهوری اسلامی در مقابل تهدیدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار نثار نموده یا می نماید.»
شهادت در مکتب قرآن و تشیع دارای هفت رکن است:
1- داشتن ایمان به خدا، پیامبر و ائمه راستین معصوم اسلام.
2- گزینش آگاهانه.
3- به فرمان خدا و رسول خدا(ص)
4- انگیزه راه خدا قرار دادن.
5- ایثارگری برای خشنودی خدا و رسیدن به رضوان و قرب او.
6- برای اعلاء کلمه حق و ریشه کن نمودن باطل پیکار کردن.
7- در معیت خدا و اولیاء خدا بودن.
در تفکر شیعی، برترین کامیابی، بزرگ ترین پیروزی، والاترین مقام، بالاترین امتیاز، عظیم ترین فوز، نیکوترین نیکی، رفیع ترین مرتبت و عالی ترین رتبت و گرانمایه ترین درجه، رسیدن به فیض عظمای شهادت است و برای شهید، گرانبهاترین اوقات و شکوهمندترین لحظه ها و زیباترین زمانها، ساعتی است که پیروزمندانه به دست دشمنان پست بیگانه... به مرگ شرافتمندانه نائل گردد، و جام شهادت را به لب گرفته و آن را به بهای جان خریداری نماید.
اینک او شهید است، یعنی تجسّم و عینیت یافته و شکل گرفته مکتب تشیع و الگو و معیاری برای همه بشریت.
جهاد مقدّس شهید و خون پاکی که در این راه به زمین ریخته می شود، عامل بقای جوامع انسانی و تداوم ارزش های مقدّسی است که انسانیت و شرف و عدالت و آزادی در پرتو آنها، جان و رمق می گیرند و استمرار می یابند.
شهید چون شمع می سوزد و با نور خویش، ظلمات و تاریکی های زندگانی بشر را روشن می کند و راه رشد و سلامت و سعادت جامعه انسانی را صاف و هموار می سازد.
شهادت در قرآن
آیات فراوانی در قرآن کریم به مسئله شهادت اشاره نموده است، در این قسمت به برخی از آیات اشاره می نمائیم:
1- ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل اللّه امواتاً بل احیاءٌ عند ربّهم یرزقون؛ (بقره) هرگز نپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند، بلکه زنده به حیات (ابدی) شدند و در نزد پروردگارشان متنعّم خواهند بود».
2- ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل اللّه امواتٌ بل احیاءٌ ولکن لاتشعرون؛ به کشته شدگان در راه خدا، مرده نگوئید چرا که زنده اند، لکن شما درک نمی کنید».
3- والّذین قتلوا فی سبیل اللّه فلن یضلّ اعمالهم سیهدیهم و یصلح بالهم ویدخلهم الجنّه عرّفها لهم؛ و آنان که در راه خدا کشته شدند، هرگز خداوند اعمالشان را ضایع نمی گرداند، آنها را هدایت کرده و امورشان را اصلاح می فرماید و در بهشتی که قبلاً به آنان شناسانده وارد خواهد کرد».
4- و من یقاتل فی سبیل اللّه فیقتل او یغلب فسوف نؤتیه اجراً عظیماً؛ و هر کس در جهاد در راه خدا کشته شد و یا فاتح گردید اجر عظیمی به او عطاء خواهیم کرد. نتیجتاً، انتخاب آگاهانه شهادت در سایه تفکر صحیح است که این اجرها را برای شهداء به ارمغان می آورد».
شهادت در احادیث
احادیث و روایات متعددی پیرامون شهید و مقام والای آنان نقل شده است که به پاره ای از آنها اشاره می نمائیم:
1- امام صادق(ع) از رسول اللّه (ص) نقل فرمودند: «اشرف الموت قتل الشّهاده؛با شرافت ترین مرگها، کشته شدن به نحو شهادت است».
2- از امام صادق(ع) به نقل از پدر بزرگوارش (علیهم السّلام) است که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «فوق کلّ برّ برّ حتّی یقتل الرّجل فی سبیل اللّه، فاذا قتل فی سبیل اللّه عزّ و جلّ فلیس فوقه برٌّ...؛ بالاتر از هر نیکی، نیکی برتری است، تا اینکه شخص در راه خدا کشته شود، پس هنگامی که در راه خداوند عزّ و جلّ کشته شد، نیکوکاری ای بالاتر از آن نیست...»
3- امام باقر(ع) فرمود: که علی بن الحسین (علیهما السلام) مکرّر می فرمودند: رسول اللّه (ص) فرمودند: هیچ قطره ای برای خداوند عزّ و جلّ محبوبتر از قطره خونی که در راه خدا( ریخته شود) نیست.
4- از امام صادق(ع) است که از پیامبر اکرم(ص) پرسیدند: چرا شهید در قبرش مورد امتحان و ابتلاء قرار نمی گیرد؟ فرمود: شمشیر بالای سرش، (هنگام شهادت) برای امتحان و ابتلاء او کافی بود.
در حقیقت شهادت
در اسلام و لسان قرآن و اهل بیت معصومین(ع)، شهادت گزینش مرگ سرخ متکی بر شناخت و آگاهی بر مبنای آزادی و اختیار در مبارزه علیه موانع تکامل و انحرافات فکری است که مجاهد با منطق و شعور و بیداری انتخاب می کند و روحیات یک ملت و تاریخ را تضمین می نماید. شهادت مکتب سازنده ای است که شگرفترین اثرات و خلل ناپذیرترین واکنش های نسل های بهم پیچیده تاریخ را داراست.
در حقیقت، شهادت خون دوباره ای است که به کالبد نیمه جان جامعه وارد می گردد، خون این عنصر خلیفه اللهی در نظام اجتماعی به عنوان گویاترین و مؤثرترین عامل تبلیغ صدق و صفا، حق و حقیقت آگاهی و سازندگی خواهد بود. از این روست که امام علی(ع) بعد از شهادت محمد بن ابی بکر به عبداللّه بن عباس می نویسد: «به خدا سوگند، اگر علاقه من به هنگام پیکار با دشمن در شهادت نبود و خود را برای مرگ در راه خدا، آماده نساخته بودم، دوست می داشتم حتی یک روز با این مردمی که محمد بن ابی بکر را تنها گذاشتند، روبرو نشوم».(
مرحوم استاد علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می گوید: «شهادت یکی از حقایق قرآنی است که در موارد متعدد یادشده، دارای معانی وسیعی است. حواس عادی ما و نیروهای وجودی ما تنها صورت افعال را تحمل می کند. حقایق اعمال و معانی نفسانیه، کفر و ایمان، شقاوت و سعادت، خیر و شر، حسن و قبح، و آنچه از دسترس حس مخفی است و تنها با قلوب کسب می شود، اینها از دید انسان خارج است که نه بر آن احاطه و نه از آن احصاء است برای حاضرین چه رسد برای غایبین، اما شهیدان به ادراکی می رسند که بر اینها اشراف و از اینها مطلع و در کنارشان حضور دارند.»
مجد و عظمت والای شهادت همواره تجلی بخش حیات امّتها بوده است.
تاریخ شهادت، تاریخ عقیده و جهاد و اگر شهادت در کربلا و نهضت خونین عاشورا نمی بود، این اخلاص و دوستی که میلیونها انسان از صمیم قلب نسبت به اهل بیت پیغمبر پیدا کرده اند بوجود نمی آمد.
شهیدان جانهای خود را فدا کردند، جان بر کف نهادند، اما دینشان را از دست ندادند، تنها هدف آنها، اطاعت از ندای حق و احیای دین الهی بود. انسان تا زمانی که در حصار مادی خود و زمانش فرو رفته باشد، نمی تواند دم از منطق شهید بزند. چرا که او را در حریم این معنا راهی نیست مگر به عشق. بنابر گفته استاد بزرگوار شهید مرتضی مطهری: «منطق شهید را با منطق افراد معمولی نمی شود سنجید. شهید را نمی شود در منطق افراد معمولی گنجاند. منطق او بالاتر است. منطقی است آمیخته با منطق عشق...»
مقام شهید
شهید مصداق عینی شهادت است با انتخاب آگاهانه و در کمال خلوص، هستی خود را یکجا به آفریدگار جهان تقدیم می کند و به سرچشمه بقا و حیات، پیوند می یابد.
درک مقام شهید از توان و ظرفیت فهم ما خارج است و تنها منبع وحی الهی است که شمه ای از این مقام را برای ما بازگو فرموده است: «ولا تقولوا لِمَن یقتَلُ فی سَبیل الله اَموات بل احیاء ولکن لاتشعرون؛ برای کسانی که در راه خدا کشته می شوند نگویید مردگانند (کلمه اموات را درباره شهدا به کار نبرید) بلکه آن ها زنده اند، لکن شما درک نمی کنید.» این آیه ضمن آن که بر زنده بودن شهدا تأکید می ورزد، درک این مقام را از حیطه شعور و فهم بشر در این دنیا خارج می شمارد. در حالی که در آیه فوق از به کار بردن تعبیر اموات در مورد شهدا نهی می کند، در آیه ای دیگر از پندار مرده بودن آنان نیز نهی فرموده است که نه فقط به زبان نگویید آن ها مرده اند بلکه به دل نیز راه ندهید. «ولا تحسبنَّ الَذین قُتِلوا فی سَبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربّهم یرزقون؛ کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده می پندارید، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.»
امام خمینی(قدّس سرّه) و شهداء
امام خمینی(قدّس سرّه) در این زمینه می فرماید: «اگر نبود در شأن و عظمت شهدای معظم فی سبیل الله جز این آیه کریمه، که با قلم قدرت غیب بر قلب مبارک نورانی سید رسل صلی الله علیه و آله وسلّم نگاشته و پس از تنزل مراحلی به ما خاکیان صورت کتبی آن رسیده است، کافی بود که قلم های ملکوتی و مُلکی شکسته شود و قلبهای ماواری اصفیاءالله از جولان در حول آن فرو بسته شود. ما خاکیان محجوب یا افلاکیان چه دانیم که این «ارتزاق عند الرّب شهدا» چی است. چه بسا مقامی باشد که خاص مقربان درگاه او جلّ و علا و وارستگان از خود و ملک هستی باشد، پس مثل من وابسته به علائق و وامانده از حقایق چه گویم و چه نویسم، که خاموشی بهتر و شکستن قلم اولی است.» امام خمینی همچنین پیرامون نکاتی از همین آیه می فرماید: «در این آیه کریمه بحث در زندگی پس از حیات دنیا نیست که در آن عالم همه مخلوقات دارای نفس انسانی به اختلاف مراتب از زندگی حیوانی و مادون حیوانی تا زندگی انسانی و مافوق آن زنده هستند، بلکه شرف بزرگ شهدای در راه حق، «حیات عند الرّب» و ورود در «ضیافه الله» است. این حیات و این ضیافت را با قلم های شکسته ای مثل قلم من نمی توان توصیف و تحلیل کرد، این حیات و این روزی غیر از زندگی در بهشت و روزی در آن است. این لقاء الله و ضیافه الله می باشد. آیا این همان نیست که برای صاحبان نفس مطمئنه وارد است «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنّتی» که فرد بارز آن سید شهیدان سلام الله علیه است.» «از شهدا که نمی شود چیزی گفت. شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهه مستانه شأن و در شادی وصولشان «عند ربّهم یرزقون»اند، و از «نفوس مطمئنه ای» هستند که مورد خطاب «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» پروردگارند. اینجا صحبت از عشق است و عشق؛ و قلم در ترسیمش بر خود می شکافد.»
درباره مقام شهید احادیث بسیاری از معصومین علیهم السلام نقل شده است که در اینجا به مواردی از آن ها اشاره می شود. حضرت علی علیه السلام فرمود: «ان الله کتب القتل علی قوم و الموت علی آخرین و کلّ آتیه منیتُه کما کَتَبَ الله لَه فَطوبی للمجاهدین فی سبیل الله و المقتولین فی طاعته؛ خداوند برای گروهی کشته شدن و برای گروهی دیگر مرگ را مقرر فرموده است و هر کدام به اجل مقرر خود به آنگونه که خدا مقدّر فرموده می رسند. پس خوشا به حال مجاهدان در راه خدا و کشتگان در راه اطاعتش.» امام زین العابدین علیه السلام از قول جدش رسول الله(ص) می فرمود: «ما من قطره احبُّ الی الله عزّوجلّ من قطره دمٍ فی سبیل الله؛هیچ قطره ای در پیشگاه خداوند محبوب تر از قطره خونی که در راه خدا ریخته می شود، نیست.» از پیغمبراکرم(ص) نقل شده که فرمود: «...و اول من یدخل الجنه شهید؛ اول کسی که وارد بهشت می شود، شهید است.» امام صادق علیه السلام از طریق پدرانش از جدش رسول الله(ص) نقل فرموده: «ثلاثه یشفعون الی الله یوم القیامه فیفشَفِّعُهم الانبیاء ثم العلماء ثمّ الشهداء؛ سه گروه روز قیامت شفاعت می کنند و شفاعت آنان مورد پذیرش خداوند قرار می گیرد: انبیاء، علما، و شهداء.» همچنین از پیغمبراکرم(ص) نقل شده که فرمود: «یشفع الشهید فی سبعین فی اهله؛ شهید هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت می کند.»
امام خمینی درباره شفاعت می فرماید: «جلوه شفاعت شافعان در این عالم، هدایت، آن ها است و در آن عالم، باطن هدایت شفاعت است. تو از هدایت اگر بی بهره شدی از شفاعت بی بهره ای و بهر قدر هدایت شوی شفاعت شوی.» با توجه به معنی شفاعت و رابطه آن با هدایت در این دنیا و نقشی که شهدا در امتداد انبیاء و علماء برای هدایت مردم ایفا می کنند، جایگاه رفیع شهدا را می توان دریافت. اگر در حدیث اخیر سخن از شفاعت هفتاد نفر از اهل شهید آمده است اولاً کلمه هفتاد ظاهراً اشاره به کثرت است و وسعت دائره شفاعت شوندگان در آخرت وابسته به دائره هدایت شوندگان از شهادت شهید در این دنیا است و ممکن است شهادت شهیدی مانند امام حسین علیه السلام منشأ هدایت میلیون ها میلیون انسان در این دنیا و شفاعت آنان در آخرت شود. ثانیاً به کاربردن تعبیر اهل در حدیث مزبور اشاره به اهلیت شفاعت شوندگان دارد که با نظر امام خمینی مبنی بر تطابق بین ظاهر و باطن شفاعت همسو می باشد. آن چنانکه شفاعت حضرت نوح در مورد پسرش به درگاه خداوند پذیرفته نشد به دلیل آن که در فرهنگ قرآن «انه لیس من اهلک؛ او اهل حضرت نوح نبود!»
وظیفه جامعه نسبت به شهید
از آنجا که شهید برای خدا و در راه خدا، هستی خود را برای نجات و سعادت جامعه فدا می نماید، هر چند پاداش اصلی خود را از خداوند دریافت می کند، اما بنابر حکم عقل، جامعه نیز به لحاظ حقی که شهید بر گردن آنان دارد. مدیون شهید است و باید با تمام وجود دَین خود را در قبال شهید ایفاء نماید. زنده نگهداشتن یاد و نام شهید و بزرگداشت زمان و مکان شهادت و مدفن و الگوسازی از شخصیت و سیره زندگی و حماسه ایثارگرانه شهید، بخشی از وظائف جامعه نسبت به شهید می باشد.
این نکته افزودنی است که فایده انجام این نوع وظائف عمدتاً به خود مردم باز می گردد و در حقیقت این ما هستیم که نیازمند شهدا هستیم نه آن که شهدا نیازمند بزرگداشت ما باشند. اجر و مقامی که شهدا نزد پروردگارشان دارند با بزرگداشت یا غفلت مردم از آنان کم و زیاد نمی شود. بزرگداشت و تکریم شهید در جامعه یعنی بزرگداشت و تکریم فرهنگ شهادت و تمام نیکی ها و ترویج روحیه ایثارگری و فداکاری برای ارزش ها و دفاع از جامعه و سرزمین اسلامی. فرهنگ و روحیه ای که قوام بقاء جامعه و نظام و سرزمین اسلامی، همواره نیازمند به آن می باشد. و این مطلبی است که تمام ملل و کشورها در چارچوب جهان بینی و ارزشهای خود به منظور حفظ استقلال و دفاع از موجودیتشان در برابر بیگانگان و مهاجمان مورد توجه و اهتمام جدی آنان قرار دارد.
منزل بی مانند ایثارگران در مکتب وحی
آیات فراوان قرآن و احادیث بسیار زیاد معصومین(ع) پیرامون رزمندگان راه خدا بیانگر جایگاه رفیع و بی نظیر آنان است. برای نمونه این آیه را مرور می کنیم:«انّ الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم، بانَّ لَهُمُ الجَنَّه، یقاتِلُونَ فی سبیل اللهِ، فَیقتلون و یقتلون، وعداً علیه حقّاً فی التَوریه و الأنجیل و القرآن، و من اوفی بعهده من اللهِ، فاستبشروا ببیعکم الّذی بایعتُم بِهِ، وَ ذلِکَ هُوَ الَفوز العظیم؛ همانا خدا (مشتری) از مؤمنان (بایع) جان، مالشان (مثمن) را به بهای بهشت (ثمن) خریداری کرد. آنان در راه خدا می جنگند و می کشند و کشته می شوند. این در تورات و انجیل و قرآن وعده حقی بر عهده خداست و چه کسی از خدا بر عهد خویش وفادارتر است؟ پس به این معامله ای که با خدا کرده اید شاد باشید و این همان کامیابی بزرگ است»
این جلوه ای از منزلت والای رزمندگان راه خداست بکشند یا کشته شوند و آنگاه که جان خویش را در جبهه فدا کنند یا بعد از مجروح شدن و تحمّل مشقتها و درد بسیار که خود پاداشی بزرگ دارد در اثر جراحات و جانبازی به شهادت برسند و یا آن که در اسارت، شکنجه و آزار مضاعف دشمن را به جان بخرند و به مقام آزادگی برسند. همگی برخوردار از این فضیلت والا هستند و آنگاه که رزمنده ای جان بر کف، در اثر جراحت های جنگ به مقام جانبازی نائل شود و همزمان در اسارت سخت ترین رنج ها و دردها را تحمّل کند و در اثر جراحت های جانکاه جبهه به مقام شهادت رسد با برخورداری از چهار عنوان: رزمنده، آزاده، جانباز و شهید در اوج این قلّه رفیع جای می گیرد. دقت در آیه مذکور و ملاحظه ویژگی های مشتری، بایع، ثمن و مثمن که به عنوان یک پیمان از سوی خدا مطرح شده و سند آن را نیز بزرگترین کتاب های آسمانی یعنی تورات و انجیل و قرآن قرار داده و بر وفای بر این عهد تأکید نموده و آن را فوز عظیم دانسته است، افق های شگفت انگیزی را به روی انسان می گشاید.
بنابراین، این فرهنگ نیکو نه تنها سبب ترویج خشونت در جامعه نیست، بلکه یکی از مهم ترین عوامل ریشه کن کردن آن برای ایجاد مدینه فاضله در جوامع بشری است.
جایگاه و منزلت شهید
یکی از مسائلی که در قرآن مجید برای بیان حیات عالی شهداء و اشاره به مقام بسیار رفیع و والای آنها آمده است، جمله «عند ربّهم یرزقون» است. مقام عند ربّهم، عالی ترین مقام انسانی است و به عبارت دیگر کمال نهائی انسان است که هیچ حائلی میان انسان و خدا، وجود ندارد. در واقع اتصال به مقام ربوبی و لقاء الهی و نهایت کمال انسان است. چه جایگاه و منزلگاهی از آن بالاتر، که عاشق را در جوار معشوق جای دهند و این، همان چیزی است که انسانها حقیقتاً در جستجوی آن هستند. پیامبر (ص) فرمود که: خداوند برای شهیدان هفت خصلت مقرر کرده است:
1- با نخستین قطره خونی که از خون او ریخته می شود، تمام گناهان او مورد عفو قرار می گیرد.
2- سرش در کنار دو حور از حوریان بهشتی قرار می گیرد و آنها غبار از چهره شهید پاک می کنند و به او خوش آمد می گویند. او هم متقابلاً به همسران بهشتی خود مرحبا می گوید.
3- از لباسهای بهشتی بر اندامش می پوشانند.
4- پذیرایی کنندگان بهشتیانی که وارد بهشت می شوند، با عطرهای بهشتی، او را عطرآگین می کنند.
5- جایگاه خود را، در بهشت می بیند.
6- به روحش گفته می شود، در هر کجای بهشت که می خواهی استراحت کن.
7- به وجه اللّه نظر می کند، و این موضوع رضایت و خشنودی برای هر پیامبر و شهیدی است. به شهادت «فوز عظیم» گفته شده است، چرا که شهید با شهادت خود به هدف نهایی که لقاء پروردگار و مقام در جوار(عند ربّهم) باشد، رسیده است. و در این مسابقه نهایی، پیروز شده و بعد از مسابقه نهائی دیگر آزمایشی نیست.
امام علی (ع) می فرماید: «تحقیقاً مرگ، طلب کننده ای است با شتاب، ایستنده از چنگال مرگ نخواهد رفت و فرار کننده از مرگ، آن را ناتوان نخواهد نمود. راستی که گرامی ترین مرگها کشته شدن ـ در راه خداـ است. سوگند به آن که جان پسر ابوطالب، در دست اوست که هزار ضربت شمشیر بر من، آسان تر از مرگ بر بستر است».
انگیزه های شهادت طلبی
به طور خلاصه می توان انگیزه های شهادت طلبی را این گونه برشمرد:
1- رسیدن به تکامل و جاودانگی.
2- معامله سودمند با خداوند (تقدیم جان در برابر بهشت).
3- اطاعت ازخدا و رسول و اولی الامر.
4- کمک به مستضعفین و برپایی عدالت و آزادی و رفع ظلم و فتنه.
5- رسیدن به مقام والای شهادت که بالاترین نیکوئیهاست.
6-الایش روح و آمرزش گناهان و نظر به وجه اللّه و پیوستن به لقاء اللّه و تقریب الی اللّه.
7-امر به معروف و نهی از منکر و احیاء و اشاعه سنتهای الهی و قبول در امتحان الهی و ذلت ناپذیری و ایثار در راه ارزش های متعالی.
8- الگو سازی برای جامعه از طریق حماسه آفرینی و تحریک عواطف و احساسات برای ترویج حق طلبی و انجام مسئولیت اجتماعی و حساسیت در مقابل سرنوشت جامعه.
- تزریق خون تازه به پیکر اجتماع و تقویت روحیه انقلابی در آحاد مردم.
10- انتخاب بهترین و هنرمندترین و زیباترین نوع مردن.
11- حضور در صحنه جهاد فی سبیل اللّه که بستر شهادت طلبی است و ادای تکلیف.
12- سیر و سلوک معنوی و طی طریق در آخرین و والاترین مراحل عرفانی و فنای فی اللّه و اثبات عشق حقیقی به معشوق.
چرا شهادت؟
1- شوق به لقاء اللّه.
2- زندگی راستین.
3- بزرگی روح.
4- دل بریدن از دنیای فانی و دل بستن به حقیقت باقی.
5- اجرای حق و احیای اسلام.
انتخاب آگاهانه شهادت
شهادت، فناشدن انسان برای نیل به سرچشمه نور و نزدیک شدن به هستی مطلق است. شهادت، مرگی از راه کشته شدن است، که شهید آگاهانه و به خاطر هدفی مقدّس و به تعبیر قرآن: «فی سبیل اللّه» انتخاب می کند. از عبارت فوق چنین نتیجه می گیریم، که هر مرگی نمی تواند شهادت باشد. اولاً، باید این مرگ با کشته شدن باشد و ثانیاً، این کشته شدن هم دو شرط اساسی دارد تا شهادت بر آن اطلاق گردد:
1.آگاهانه باشد. 2. فی سبیل اللّه باشد. آگاهانه بودن به این معنا است که انسان خود با بصیرت، انتخابگر این نوع مرگ باشد. و شرط آگاهانه بودن آن است، شهید، حقّ و باطل زمان خود را بشناسد و در زیر لواء حق، در رکاب «امام زمان» خود علیه باطل بجنگد. قید «فی سبیل اللّه» اشاره به جهت و کلمه شهید در لغت به معنای «گواه» است و در اصطلاح به کسی که در راه خدا کشته شده باشد اطلاق می گردد. در اینکه چرا به کشته شده در «راه خدا» شهید می گویند، وجوه مختلفی بیان گردیده است در کتاب «لسان العرب المحیط» آمده است:
به کشته در راه خدا شهید می گویند:
1- برای اینکه، ملائکه رحمت، شاهد او هستند که در این صورت شهید، به معنای مشهود است.
2- برای اینکه خدا و فرشتگان الهی، شاهدان او در بهشت اند.
3- برای اینکه در روز قیامت، او به همراه پیامبر، از ملّت های گذشته شهادت می دهد.
4- برای اینکه او نمرده، شاهد زنده و حاضر است.
5- برای اینکه شهید برای اقامه شهادت حقّ، قیام کرده تا کشته شده است.
6- برای اینکه شهید، ناظر و شاهد بر نعمتها و کرامتهای الهی است..
در حقیقت پر محتوی ترین عنوان در راستای تکامل انسان، از دیدگاه متون اسلامی، عنوان شهید است. شهید با قطرات خون سرخ و زیبایش، راه اصلی انسانها و خط اصیل سعادت بشر را علامت گذاری می کند تا رهروان، در وسط راه گم نشوند، بلکه از پی او با نشانه به پیش بروند و به سعادت ابدی دست بیابند. شهید آن طائر بلند پرواز قدسی است که فضا و عرصه گیتی را برای پرواز خود ناچیز و کوچک می بیند و از این رو پر می گشاید و به سوی باغات بهشتی و منازل عالیه جهان ابدی پرواز می کند. شهادت، پایان بخشیدن به حیات طبیعی و مادی و کثیف برای دفاع از ارزشهای والای انسانی و شکافتن قفس کالبد مادی و حرکت به مقام بلند شهود الهی است و دست شستن از بودن در حال هشیاری و آزادی و دست یافتن به شدن است، و خلاصه شهادت نوعی مرگ نیست، بلکه صنعتی است از حیات معقول و او کسی است که از فنا رسته و به ابدیت و بقاء پیوسته است.
دستاوردهای شهادت برای انسان
1- اطاعت بی چون و چرا از مقام ولایت تا پای جان.
2- خدا محوری در مقابل خود محوری.
3- ایثار، ترجیح دیگران برخود با انگیزه الهی.
4- ترجیح دادن آخرت به دنیا.
5- ارزشهای انسانی را بر منافع شخصی ترجیح دادن.
6- در مسیر کمال حرکت کردن.
7- صبر و استقامت
8- سازش ناپذیری در مقابل دشمنان.
9-عزت نفس و زیر بار ظلمت نرفتن.
10- حضور در صحنه های دفاع از حق در مقابل باطل.
11- مجاهد زیستن، نگریستن و مردن.
12- نترسیدن از مرگ.
13- دورنگری در مقابل کوته نظری.
14- ترجیح دادن رضای خدا به رضای خلق.
15- آمیختن عقل با عشق.
شهادت در اندیشه امام خمینی
امام خمینی(قدّس سرّه) که خود عارفی وارسته بودند و در محراب عشق در طلب وصال یار، زندگی می کردند، در باب شهید و شهادت، مطالب ارزنده ای فرموده اند که از میان آنها می توان گزیده ای را در باب
مرتبه شهادت از مراتب عالیه و کمالات نفسانیه ای است که از اولیای خدا به ارث رسیده است. ما خاکیان محجوب یا افلاکیان چه دانیم، که این «ارتزاق عند رب الشهدا» چیست؟
چه بسا مقامی باشد که خاص مقربان درگاه او ـ جلّ و علا ـ و وارستگان از خود و ملک هستی باشد. پس مثل من وابسته به علایق و وامانده از حقایق چه گویم و چه نویسم که خاموشی بهتر و شکستن قلم اولی تر است.»
«در واقع شهادت راهی است پر رمز و راز که تا خود انسان نرود و آن را نچشد، نمی فهمد که چیست و چگونه است و چطور باید آن را پیمود».
شهادتی که از روی ایمان و آگاهی و در رابطه با خدا و در حال نیایش پدید آید، توأم با عشق است، زیرا که پرستش وی در خون تبلور یافته و میدان رزم، محرابش گشته و با خون سرخش وضو ساخته و در زیر رگبار گلوله خصم به ستایش معشوق خود مشغول شده و در زیر آسمان نیلگون شفق گونه به جهاد در راه حق به قیام برخاسته، که چنین عبادتی به منتهای خلوص رسیده و از بندگی به عشق عمیق دست یافته که نه تنها عابد است، بلکه عاشق، و نه تنها خدا را معبود، بلکه معشوق می داند. مقام شهادت از ملزومات مقام خلیفه الهی است که قرآن کریم وعده تجلّی نور حق را بدان نوید می دهد. و این ارث از موالیان و اولیاء اللّه به ما رسیده است. این کلام با فرازی از سخنان امام خمینی ـ قدّس سرّه ـ مزین خواهد شد. «شهادت ارثی است که از موالیان ما که حیات را عقیده و جهاد می دانستند و در راه مکتب پر افتخار اسلام با خون خود و جوانان عزیز خود از آن پاسداری می کردند به ملت شهید پرور ما رسیده است». در سخنان عارفانه امام، شهید کلمه ای است بس عظیم که در عقل کوچک ما نمی گنجد. شهید باران رحمت الهی است که به زمین خشک جانها حیات دوباره می دهد. عشق شهید، عشق حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهد شد. شهید چشمه فیض الهی است که در دنیا پدیدار شده، شهید ساغری است که آبش خون و خونش روان است. از مداد علماء، شهدا برخیزند و از خون شهداء مداد علما سیراب می شوند. شهید گلواژه عشق و مقام رفعت انسان است. خداوند فیاض است و شهادت نبض والای او. شهید، تن برایش سنگینی می کند و مانع رسیدن اوست به محبوب. شهید نگرشی است والا، خونی است جوشان، با نوری منور و دلی لبریز از عشق به خدا. شهید آیینه تاریخ است، کسی وجود او را درک نمی کند. تنها کسی می تواند شهید را بفهمد که چون او شود. او شهادت را می آفریند و شهادت حیات امتها را. شهید مظهر عشق الهی است. او با وضوی خون، با نماز عشق، با سجده حق، با ندای «فاستقم کما امرت» با پیکری خونین به سوی محبوب خود می رود و ندای حق را لبیک گوید. «از شهداء نمی شود چیزی گفت. شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان «عند ربهم یرزقون» اند، و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» پروردگارند. اینجا صحبت از عشق است و عشق و قلم در ترسیمش برخود می شکافد». امام خمینی (ره) در عبارتی دیگر می فرمایند: «خوشا به حال آنانکه با شهادت رفتند. خوشا به حال آنان که در این قافله نور، جان و سر باختند. خوشا به حال آنهایی که این گوهر را در دامن خود پروراندند. خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را هم چنان باز و ما را از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز مبارزه اند، و نیازمند مشعل شهادت، تو خود این چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش. چرا که همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت فرا راه عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود».
عاشورا و فرهنگ شهادت
روز عاشورا، روز حماسه و شجاعت و دلاوری و ابتلا و آزمایش بزرگ الهی و روز فداکاری و عزّت و شرف کیان اسلام و روز جانبازی و از خود گذشتگی و ایثار است. روز پیروزی خون بر شمشیر است. عاشورا، درس شهادت را به همه نسلها و آیندگان تا روز قیامت آموخت و فهماند که برای امور دینی و مادّی نباید دست از حق و اسلام و قرآن و ایمان شست و تسلیم شد و باید ایستاد و مقابله کرد، ولو اینکه به قیمت جان خود و یاران و خانواده تمام شود.
مهم آن است که ذلّت و سرسپردگی و بندگی غیر از خدا را نپذیریم، بنده استبداد و استعمار و استکبار نگردیم. امام درس تسلیم نشدن را به ما آموخت. عاشورا روز شهادت است، روز افتادن سرها از تن ها، روز جدایی حق از باطل، روز مواجهه اسلام با کفر است، روز اخلاق و ضدّ اخلاق، روز بایدها و نبایدها، روز هنجارها و ناهنجارها، روز ایمان و الحاد و کفر است. اسلام چنین افرادی را تربیت کرد که شهادت را بر اسارت و ذلّت رجحان دادند و تاجان داشتند، پای فشردند و اسلام را نجات دادند و ما امروز شاهد این رشادت ها و دلاوری ها که از سالار شهیدان و یاران نیکوکار و فداکار او درس و عبرت گرفته اند، هستیم، و این فرهنگ شهادت عاشورا است که چنین انسانهایی نیک صفت و دلیر و بی باک، تحویل جامعه داده است و ما مدیون روز عاشورا هستیم. ایثار و شهادت، درسی است که تا زمین از لوث وجود ظالمان پاک نشده، از مکتب عاشورا استنتاج می گردد.
تأثیر حماسه عاشورا بر وصیت نامه شهدا
با نگاهی گذرا به وصیت نامه های شهداء می بینیم که تقریباً در اکثر وصیت نامه ها، نام و یاد امام حسین (ع) و یا جملاتی برگرفته از فرمایش های آن بزرگوار به چشم می خورد و به عبارتی کل وصیتنامه ها الهام گرفته از نهضت امام حسین(ع) است. در این قسمت نمونه هایی از وصیت نامه های عرفانی شهدا در این زمینه را مرور می نمائیم:
1- تو ای حسین(ع)، ای تو که معشوقی در مسلخ عشق، صدها عاشقت را به قربانگاه کشاندی، ای سیدالشهداء که آخرین شب حیات را از دشمن مهلت خواستی، نه
2- بارالها، سال ها از کودکی تا به امروز نام حسین(ع) در ذهنم پرتو افشانی می کرد، حسین(ع) برایم متجلّی شده است و حال دانستم که حسین چرا این گونه همه چیز و همه کس را قربانی کرد و از تو می خواهم مرا در صف حسینیان قرار دهی.
3- من رستگاری را در این می بینم که با الهام از مکتب دینی و قرآن راهی برگزینم که همان راه پیروزی است، راه خونین سردار شهیدان امام حسین(ع).
4- پدر جان، این درس را حسین(ع) به ما آموخته است که مرگ در راه خدا را بر زندگی ذلّت بار ترجیح می دهیم.
5- بدانید که آگاهانه در این راه قدم نهاده ام، زیرا خون سرخ شهیدان از هابیل تا حسین(ع) و از حسین(ع) تا شهدای جنوب و غرب صدایم می زنند که چرا نشسته ای، ما در عصری زندگی می کنیم که ظلم سراسر جهان را فرا گرفته است، باید خون بدهیم.
6- درود بر پیامبر بزرگ اسلام که چگونه زیستن را به ما آموخت و درود به فرزند رشیدش حسین(ع) که چگونه مردن را به ما آموخت. موقعی انسان می تواند ادعای حسین گونه بودن کند که یزید زمان را نابود کند و یا تنش در زیر تانکها ساییده شود.
7- امروز موقعیت ما مانند زمان امام حسین(ع) است، اسلام خون می طلبد و قربانی می خواهد و من به پیروی از حسینم و خمینی عزیزم خون می دهم تا اسلام پایدار بماند. مگر می شود پشت سر حسین را خالی گذاشت و حرکت او را تقویت نکرد و خود را مطیع حسین(ع) دانست.
8- زمانی که جسدم بر روی دوش شماست، اگر با چشم دل بنگرید، چشمم به سوی کربلاست.
9- مادر آن تربتی که به دهان پسرت گذاشتی از کدامین خاک بود، آیا این تربت پاک حسین(ع) نبود و تو با زبان بی زبانی، نگفتی لبیک یا حسین(ع)، لبیک یا حسین، پسرم را برای تو بزرگ می کنم که ادامه دهنده راه اسلام عزیز باشد و حال حسین زمان ما را به فریاد رسی جدّ بزرگوارش خواند، ما هم فریاد بر آوردیم لبیک یا روح اللّه
جمع بندی و نتیجه
شهادت، فناشدن انسان برای نیل به سرچشمه نور و نزدیک شدن به هستی مطلق است. عشق و علاقه به وصال محبوب و معشوق، طبیعت هر موجودی است. و همین عشق است که سبب حرکت و جنبش است. شهید کسی است که در پرتو تجلیات حق، از خودبی خود گشته و با انتخاب شهادت به زیباترین شکل در جـوار محبوب قرار می گیرد. شهادت، اوج تعالی انسان است. در فرهنگ اسلام و بخصوص تشیع، ارزشمندترین و گرانبهاترین حرکت، شهادت است. شهید کسی است که با نثار جان خود، درخت اسلام را آبیاری کرده و فساد را ریشه کن می کند. شهیدان، مقاومت و پویایی جامعه را تضمین می نمایند و به جامعه ظرفیت روحی می بخشند و ضعف و سستی را از بین می برند. اگر خون شهیدان نبود که شجره طیبه رسالت را سیراب نماید نه از اسلام خبری بود و نه از مکتب توحید بخش الهی اثری. و در یک جمله می توان گفت که پر محتواترین عنوان، در راستای تکامل انسان، از دیدگاه متون اسلامی عنوان «شهید» است. کسی که در راه هدفهای عالی اسلام با انگیزه تثبیت ارزشهای اسلامی جان خویش را فدا کند، به بالاترین درجه کمال ممکن است دست یافته باشد و اوست که سرباز لایق و حقیقی اسلام به شمار می رود. او در عین شجاعت و برخورداری از روحیه شهادت، تن خویش را فدا و جان را در خدا فنا ساخته است. او با غلبه مطلق جان بر تن، از همه امکانات خویش برای رسیدن به اوج کمال بهره برده و پهلو به پهلوی انبیاء، صدیقین و صالحین می زند.
در شهادت سه ویژگی مشاهده می گردد: الف: فی سبیل اللّه ب: آگاهی ج: اختیار که داشتن روحی بزرگ و توانمندی پیش نیازی برای رشادت و شهادت محسوب می گردد. هنگامی که فرهنگ شهادت در جامعه رواج یافت، شوق و شعفی در قلوب بوجود آمده که سبب مسابقه و رقابت بر سر کسب این مقام می شود. پیامبر گرامی اسلام(ص)، با ترویج فرهنگ جهاد و شهادت توانست با جمع اندک و ناتوان (به لحاظ مادی) مسلمانان اولیه، نصرت و یاری خداوند متعال را کسب کرده، بزرگترین ضربه ها را بر پیکر کفر و شرک زده و سبب تثبیت و گسترش سریع اسلام شود. همان طور که جهاد، رشادت و شهادت، سبب عزت مسلمانان می شود، سرباز زدن از جهاد و شهادت، سبب سلطه دشمنان کینه توز بر اسلام و مسلمانان می گردد. با گسترش فرهنگ جهاد و شهادت طلبی، لرزه بر اندام دشمنان می افتد و آنها را از نفوذ در دژهای اسلام، مأیوس و ناامید می کند و چه بسیار پر برکت است برای مسلمانان و چه وحشتناک است برای دشمنان اسلام. پس تنها گسترش و رواج فرهنگ جهاد و شهادت استقرار عدل جهانی را بدنبال خواهد داشت و فاصله گرفتن از این فرهنگ، یعنی ذلّت و ضلالت جوامع و دور ماندن از قافله نور و هدایت است.
نظر شما