موضوع : پژوهش | مقاله

جستارهایی در زمینه نظماهنگ قرآن کریم

فهرست عناوین

فهرست عناوین

اشاره:0
مفهوم نظم آهنگ1
موسیقی باطنی قرآن2
تفاوت موسیقی ظاهری و باطنی4
هماهنگی لفظ و معنا5
فضای عمومی سوره‏ها6
سوره فاتحة‏الکتاب6
سوره ناس7
سوره فلق8
سوره مسد9
سوره فیل10
سوره قریش10
سوره همزه11
سوره قارعه12
سوره والعادیات13
سوره زلزال14

نویسنده : ابو الفضل گلاره خوش منش / مرادی

تلخیصِ : مرادی، گلاره خوش منش، ابو الفضل

اشاره:

خدای متعال در قرآن کریم حقایق غیبی را لباس "بیان" پوشانده و همه آنها را در قالب "زبان" در دسترس عارف و عامی قرار داده است. این زبان که "عربی مبین" نام گرفته، ویژگی‏های خاص خود را دارد. از خصوصیات این زبان این است که در عین دمسازی با زبان انسان‏ها، از آنها فاصله‏ای همانند فاصله خدا و خلقش دارد. درباره ویژگی‏های این زبان، سخن فراوان گفته شده و اوصاف گفتنی بسیاری همواره وجود خواهد داشت زیرا حکیم سخن در زبان‏آفرین که معلم قرآن و خالق انسان و آموزش‏دهنده بیان است، به دست قدرت و با علم و حکمت خود معارفی ازلی و ابدی را با نظمی شگفت‏انگیز در شمار معدودی از کلمات و عبارات جای داده و بنای جاویدان و بس سترگ را با مصالحی معین پی‏افکنده است.

از آنجا که خصوصیات و ابعاد "زبان قرآن" متعدد است، ضرورت دارد تا کارشناسان علوم و فنون مختلف به تحلیل و موشکافی و تبیین این ابعاد بپردازند. آنچه نوشتار حاضر درپی آن است، مطالعه یکی از ویژگی‏های زبان قرآن - در حد توان و مجال - است که "نظمآهنگ قرآن" نام دارد. هدف عمده این نوشتار، بررسی زیبایی‏های لفظی قرآن و تناسب الفاظ آن با مفاهیم آیات و سوره‏ها و تأکید بر لزوم بهره‏گیری از این ویژگی هنری در آموزش قرائت و حمل قرآن کریم است.

روش این بررسی، استقرایی اجمالی - و با توجه به محدودیت مجال - تا حدی گذرا، در کلمات و عبارات قرآنی و بیان برخی نکات در زمینه مورد اشاره در بالا خواهد بود. گفتنی است مواردی که نگارنده مورد بررسی قرار داده، فراتر از نمونه‏های مذکور در این مقاله است و موارد طرح‏شده، به‏سان نمونه است. باشد که اهل‏فن، با عمق و بصیرتی افزون، به تتبع بپردازند و حجاب‏های پدیدآمده بین قرآن و انسان‏ها را هرچه بیشتر بزدایند و زمینه تجسم حقیقت هذابیان للناس (آل عمران، 138) را در برابر دیدگاه مردم فراهم آورند.

نوشته حاضر چکیده و خلاصه‏ای است از مقاله‏ای با عنوان جستارهایی در زمینه نظمآهنگ قرآن کریم، نوشته دکتر ابوالفضل خوش‏منش که در شماره 19 مجله بینات و در صفحه 75 آن به چاپ رسیده است و جهت مزید استفاده قرآن‏دوستان به صورت خلاصه تقدیم می‏شود.

1

 

 

 

مفهوم نظم آهنگ

 

مراد از نظمآهنگ قرآن، آهنگ خاصی است که از نحوه چینش حروف و کلمات قرآنی پدید می‏آید و هنگام شنیدن قرآن کریم به گوش می‏رسد. این نظمآهنگ دارای نظمی شگفت‏انگیز و ارتباط بسیار دقیق با معانی و مقاصد آیات و سوره‏هاست که الفاظ قرآن را روان و شیوا می‏سازد. این جنبه از سخن خدا، تاکنون در آثار چند تن از نویسندگان گذشته از جمله دکتر مصطفی محمود و سیدقطب مورد بررسی قرار گرفته است. در کشور ما نیز مرحوم طالقانی در لابه‏لای تفسیر ارزشمند پرتویی از قرآن اشاراتی از این دست را ذکر کرده است. در این باره خوب است بحث خود را با سخنان دکتر مصطفی محمود آغاز کنیم.

 

2

 

 

موسیقی باطنی قرآن

 

دکتر مصطفی محمود با بیانی شیوا برخوردهای اولیه خود را با قرآن به نیکویی به تصویر می‏کشد. وی می‏گوید در چهار سالگی برای اولین بار در مکتب‏خانه از معلم شنیدم: والضحی، والیل اذا سجی و من نیز پس از او تکرار می‏کردم والضحی، والیل اذا سجی بی‏آن‏که بدانم ضحی چیست و چگونه سجی می‏کند. او می‏گوید یافتن کلماتی که بتواند این نوع دریافت روانی پیچیده را شرح دهد دشوار است. چگونه کلمات خودبه‏خود بازمی‏گشت و به سراغ گوش و حافظه من می‏آمد و من در تنهایی خود شاهد تکرار بدون صدای این عبارت بودم: والضحی، والیل اذا سجی. عبارت قرآنی به سوی سکوت کودکی من هجوم می‏آورد و در تاریکی شب القای معلم را به یاد می‏آوردم که تکرار می‏کرد: و جاء من اقصی‏المدینه رجل یسعی عبارت به سوی خیال من می‏شتافت گویی مخلوقی بود مستقل و دارای حیات خاص خود.

وی در ادامه سخن خود می‏نویسد: آری... این موضوع را از همان آغاز طفولیت کشف کردم بدون این که داستان موسیقی درونی و باطنی عبارات قرآن را بدانم؛ نکته‏ای که سرّی از عمیق‏ترین اسرار در ترکیب قرآنی است. قرآن نه شعر، نه نثر و نه کلامی مسجع است، بلکه عمارت ویژه‏ای از الفاظ است که کاشف از موسیقی باطنی آن می‏باشد و فرق بزرگی بین موسیقی باطنی و موسیقی ظاهری است. به‏عنوان مثال اگر به بیتی از شاعری خوش‏سخن توجه کنیم [و آن را زمزمه کنیم] به وجد می‏آییم... ولی نکته مهم اینجاست که موسیقی در اینجا خارجی است و آن را با تقسیم کلام در پاره‏های مساوی و سپس قافیه‏بندی هر عبارت به وجود می‏آورند. به عبارت دیگر در این موارد موسیقی از خارج عبارت و نه از داخل آن به گوش می‏رسد، یعنی از قافیه‏ها و بحر و وزن؛ اما هنگامی که می‏خوانی: والضحی، والیل اذا سجی، در مقابل پاره واحدی قرار داری که در نتیجه خالی از قافیه و وزن و قسمت‏بندی است، با این‏حال موسیقی از هر حرف آن می‏بارد. از کجا و چگونه این همان موسیقی درونی است. موسیقی باطنی سرّی از اسرار معماری قرآن است که هیچ ترکیب ادبی در آن مشارکت ندارد.

در سخن مصطفی محمود، نکته‏ای ارزشمند به چشم می‏خورد و آن این‏که: «ما نمی‏دانستیم ضحی چیست و چگونه سجی می‏کند، ولی تنها مقاطع و مخارج حروف را تکرار می‏کردیم». پیش از آن‏که به مبنای علمی این سخن اشاره کنیم، می‏گوییم این در حالی است که وی یک عرب مصری بوده است. بررسی نظمآهنگ قرآنی زمانی ارزش دو چندان می‏یابد که از دیدگاه همه انسان‏ها - اعم از عرب و غیرعرب و عارف و عامی - مورد بررسی قرار گیرد، درواقع از دیدگاه ناس که مخاطبان قرآن کریم هستند و این زبان، فطرت همه آنها را مورد خطاب قرار می‏دهد.

3

 

در اینجا دو بحث قابل طرح است: فطری‏بودن پدیده زبان و زبان‏آموزی انسان و دیگری فطری‏بودن زبان قرآن، که در این بحث توجه به هریک از این دو جنبه بسیار مهم و کارگشا خواهد بود.

مصطفی محمود در ادامه کلام خویش می‏نویسد: تمام نقش‏های قرآنی را می‏یابی که به وسیله این برخوردهای سریع و سایه‏های محکم و الفاظی که دارای رنگ و صوت و تصویر هستند، رسم شده‏اند. به سبب مجموع این دلایل است که قرآن کتابی است که ترجمه نمی‏شود. قرآن به زبان خود، قرآن است، اما به زبان‏های دیگر، چیز دیگری غیر از قرآن خواهد بود.

راستی چگونه می‏توان آیه‏ای نظیر الرحمن علی‏العرش استوی را ترجمه کرد؟ زیرا ما تنها در برابر معنا قرار نداریم. بلکه در درجه نخست، در برابر معماری و در برابر تکوین و بنای موسیقایی قرار داریم که در آن موسیقی از داخل کلمات و نه از حواشی آن می‏جوشد... به همین جهت آیات قرآن دارای خاصیت عجیبی است. آیات این کتاب به محض تماس با گوش و پیش از آن که عقل به تامل در معانی آن بپردازد، در نفس ایجاد خشوع می‏کند، زیرا ترکیبی است موسیقایی که پیش از آن که عقل کار خود را آغاز کند در وجدان و قلب تأثیر می‏کند.

 

4

 

 

تفاوت موسیقی ظاهری و باطنی

 

مصطفی محمود به نکته مهمی اشاره می‏کند که عبارت از موسیقی باطنی در قرآن است. محمد مندور، نویسنده مصری که صاحب آثاری چند درباره علوم قرآنی و نقد ادبی است درباره موسیقی باطنی و تفاوت آن با موسیقی ظاهری می‏گوید: «موسیقی واضح و عریان مانند رنگ تند، به سهولت قابل تقلید است و از این‏رو اصالت و عمقی ندارد، اما موسیقی عمیق [باطنی] موسیقی روح است نه موسیقی لفظ و گرچه غالباً خواننده عادی از آن بی‏خبر می‏ماند ولی اصالتش همواره پایدار و تقلید از آن ارزنده است و در اعماق روح، ماجرایی برپا می‏کند که جز گروه اندکی از خوانندگان از آن غافل می‏مانند.

نکته مهم این است که موسیقی باطنی قرآن کریم به عکس شعر شاعران به وسیله قافیه‏بندی و قالب‏ریزی به دست نیامده است زیرا قرآن علی‏رغم این که قافیه‏بندی شعری را نمی‏پذیرد ولی همچنان روان و باطراوت و زنده است. در این‏باره نوعی از ویژگی قرآن بسیار قابل‏توجه است که به آن اشاره می‏کنیم.

 

5

 

 

هماهنگی لفظ و معنا

 

هماهنگی لفظ و معنا عبارت است از این‏که اگر معنا فخیم است، واژه‏ها نیز فخیم باشند، اگر معنا روان است، واژه‏ها نیز روان باشند و اگر معنا غریب و دور از دسترس است، واژه‏ها نیز آن‏گونه باشند.

در قرآن برخی واژه‏ها حریرگونه و نرم است، پاره‏ای از واژه‏ها با هیبت و وقار است، گروهی از واژه‏ها لبخند بر لب و شراب مهر در دل دارد، برخی از واژه‏ها مثل رویاست، مثل یک گل، مثل یک تنور عشق، از این‏رو تفاوت واژه‏ها بسیار است: تفاوت در آوا و آهنگ، تفاوت در معنا و مفهوم، تفاوت در ظرفیت، تفاوت در صورت و... یکی از ابعاد گزینش هنرمندانه و حکیمانه واژه‏ها، همگونی ساختار واژه از جهت صورت و آهنگ و زیبایی، با مفهوم و معنای آن واژه است.

هماهنگی لفظ و معنا در واژه‏های قرآن تبلوری اعجاب‏انگیز دارد. آهنگ واژه‏هایی که بهشت را تصویر می‏کند با آهنگ واژه‏هایی که خشم آتشناک جهنم را به تصویر می‏کشد دارای تفاوت بسیار است.

 

6

 

 

فضای عمومی سوره‏ها

 

 

 

سوره فاتحة‏الکتاب

 

این سوره که دارای اسامی متعددی نظیر "ام‏الکتاب" است و هفت آیه بیشتر ندارد، تنها سوره‏ای است که به نحو عمومی دارای آهنگ سوره‏های طوال است. از سور آخر قرآن، دو سوره "ماعون" و "تین" تا حدی دارای تشابه آهنگین با سوره‏های بزرگ هستند، لکن تشابه آنها از تشابه‏ام القرآن بسیار کمتر است. هم‏چنین سوره کافرون تنها در دو آیه نخست خود تا حدی از این تشابه برخوردار است.

اگر بخواهیم بسامدی الفاظ سوره‏های تین و ماعون را در قرآن بررسی کنیم، خواهیم دید که به عنوان مثال، چند کلمه نمونه زیر، (غیر از کلمه "امین") براساس ترتیب اول به آخر قرآن برای نخستین‏بار در نیمه دوم قرآن و برخی در اواخر آن آمده‏اند.

الف - دین (شعرا، 82)، ب - مسکین (قلم، 24)، ج - مصلین (معارج، 22)، د - امین (اعراف، 68)، هـ - ممنون (فصلت، 8).

این در حالی است که بسامد واژگان سوره مبارکه حمد در سور طوال، به شرح زیر است:

1. عالمین تا آخر اعراف 24 بار 2. رحیم تا آخر انفال 29 بار

3. مستقیم تا آخر اعراف 9 بار 4. ضالین در بقره و انعام 2 بار

این مقایسه محدود می‏تواند تا حدی، رابطه و نسبت "أم‏القرآن" را با دیگر اجزای آن از حیث نحوه احتوای مطالب و داشتن نظم و نسق بخش‏های عمده قرآن روشن کند. حال اگر بر فرض، به جای سوره فاتحة‏الکتاب، سوره‏ای مانند ناس، فلق، تکاثر، عادیات و مانند آن (با حفظ مفهوم فاتحة‏الکتاب) می‏آمد، هماهنگی فعلی که بین فاتحة‏الکتاب و سور پس از آن وجود دارد از بین می‏رفت. درواقع این سوره با این‏که مکی است از لحاظ ایقاعات نسبتاً بلند و نیز از لحاظ سبک متناوب، حال و هوای سور طوال را می‏نمایاند. این نگاهی به فضای عمومی و ایقاعات سوره بود. ویژگی مهم دیگری که در آهنگ این سوره وجود دارد نظم به کار رفته در لحن آیات، همراه با تغییر محتوایی آنهاست. آغاز سوره که درباره حمد و رحمت الهی است، آیاتی دارد که در آنها حروف ملایم بیش از همه به چشم می‏خورند و هیچ‏گونه خشونتی در الفاظ به گوش نمی‏رسد. حروف مورد نظر عبارت‏اند از: ح، م، ر، ع، ل، ن. در بخش میانی سوره مسائل مربوط به روز قیامت، عبودیت، استعانت و صراط مستقیم مطرح می‏شوند، حروف سوره هم - به تناسب - آهنگی مستحکم و استوار دارند: ک، د(مشدد)، ت، ص، ط، ق. در بخش سوم سوره که نوع صراط مطرح می‏شود، عبارتی‏که بندگان نیکو و نمونه را مشخص می‏کند، خالی از هرگونه خشونت لفظی است: انعمت علیهم، ولی عبارت پس از آن‏که گمراهان مورد خشم خدا را مورد اشاره قرار می‏دهد، آکنده از حروف خشن و غلیظ است: غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین.

7

 

 

 

سوره ناس

 

آخرین سوره قرآن و یکی از دو معوذتین یعنی سوره‏هایی است که پناه و تعویذ می‏دهد و با پیام خود، انسان‏ها را از شرور بر حذر می‏دارد. شمار حرف "س" در این سوره به 10 می‏رسد. حرف "س" در بسیاری از کلمات زبان‏های مختلف، مفهومی از سکون و سستی و ناخوشایندی القا می‏کند و ما در اینجا از ذکر شواهد زیادی که وجود دارد خودداری می‏کنیم و این موضوع با مراجعه به فرهنگ‏های لغت، قابل بررسی است. عبارت سوره ناس نظیر: من شرالوسواس الخناس، الذی یوسوس فی صدورالناس، آمیزه‏ای از ترس و هراس افسون و سکر و مستی و سستی سحر را به گوش می‏رسانند. (توالی "س" در کلمات فوق نیز قابل بررسی است).

مرحوم آیت‏الله طالقانی در این‏باره می‏گوید: صدای برخورد نون مشدد و طنین "س" که در فصول این آیات آمده جوی از برخورد و معرکه‏ای را می‏نمایاند که میان نیروهای خیر و شر در میان نفس انسان در گرفته است و حرکات صوتی و هیئت فعل یوسوس ادامه این معرکه را اعلام می‏دارد.

ایشان، حرف «ن» را به دلیل داشتن غنه و طنین دل‏انگیز، موسیقایی نمادی از نیروهای خیر و حرف "س" را نمادی از نیروهای شر دانسته است. گویی آهنگ این سوره می‏خواهد شروری را که پیرامون انسان را فرا گرفته‏اند به وی گوشزد و او را از آنها تحذیر کند.

 

8

 

 

سوره فلق

 

دومین سوره از معوذتین و قرینه آن و دارای پیامی هم‏ردیف با آن. آهنگ سوره ناس به آدمی ناخوشایندی‏ها را گوشزد می‏کند و آهنگ خشن این سوره، خطرات را. تکرار حرف "ق" تا 5بار به اضافه حروف "غ"، "س" و "د" به این سوره پنج‏آیه‏ای، آهنگ خاصی متناسب با معنای آن می‏بخشد. از مشخصات این سوره، کاربرد انحصاری کلمه غاسق و نفاثات است. غاسق کلمه‏ای خشن و گلوگیر است که بدون این‏که قرآن‏آموز معنای آن را بداند، ناخودآگاه به غلظت و سختی آن التفات پیدا می‏کند. درک معنای لفظی این واژه، تنها، موءیدی بر تصویر اولیه‏ای است که آهنگ آن باقی می‏گذارد. نفاثات هم واژه‏ای است که "دمیدن" را به طور کامل به نمایش می‏گذارد و صرف ادای این کلمه توسط معلم قرآن، قرآن‏آموز را به سوی معنای لغوی آن می‏برد. این واژه دارای اشتقاقات دیگری (از نوع اشتقاق کبیر) در قرآن است که معنای دمیدن از همه آنها مستفاد می‏شود: نفس، نفخ، نفح.

صیغه خاص نفاثات و حالتی که لب‏ها و دندان‏ها هنگام ادای آن می‏گیرند، زمینه خوبی را جهت جلب‏کردن ذهن خالی قرآن‏آموز به اشتقاقات دیگر و القای مفاهیم آنها ایجاد می‏کند. ایجاد چنین رابطه‏های منطقی‏ای، درمانی خوب برای عارضه فراموشی در امر تعلیم قرآن کریم و تبیین انطباق این زبان بر فطرت انسانی است.

 

9

 

 

سوره مسد

 

آهنگی کوبنده و درهم‏شکننده و نابودکننده آرمان و حیات تمام کسانی که در برابر ندای توحید قد علم کرده‏اند. این سوره و آهنگ مخصوص آن در ذهن قرآن‏آموز، زمینه‏ای برای دریافت پیام این آیات پدید می‏آورد که مبین سنت همیشگی خداوندی در طرد و لعن و کشتار کسانی است که تبلیغات مسموم آنها، خار راه پیامبران بوده است. چنان‏که در سوره احزاب می‏فرماید: لئن لم ینته‏المنافقون والذین فی قلوبهم مرض والمرجفون فی‏المدینة لنغرینک بهم ثم لایجاورونک فیها الا قلیلا. ملعونین اینما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتیلا. سنة‏الله فی‏الذین خلوا من قبل و لن‏تجد لسنة‏الله تبدیلا: «اگر منافقان و کسانی که در قلوب آنان مرض است و نیز کسانی که در مدینه دل مردم را با سخنان خود می‏لرزانند دست از اعمال خود بر ندارند، تو را علیه آنان بر خواهیم انگیخت و پس از آن جز زمانی اندک در جوار تو نخواهند ماند. آنان ملعون‏اند، هر کجا یافته شوند، دستگیر و کشته خواهند شد. این سنت الهی در اقوام گذشته است و برای سنت الهی دگرگونی ای نخواهی یافت» (احزاب، 60 - 62).

سید قطب، درباره سوره مسد سخن جالبی دارد، وی می‏گوید: این سوره، پاسخی به جنگ اعلام‏شده از سوی ابولهب است که به پیامبر گفت: "تباًلک" و خدا در اینجا خود امر جنگ را به عهده گرفته است.

در تبت یدا ابی لهب و تب... "تباب" به معنی هلاکت و نابودی و قطع است. تبت نخستین، دعا و تبت دوم گزارشی از تحقق این دعاست و در آیه‏ای کوتاه در آغاز آیه دعا، صادر و متحقق می‏شود، معرکه پایان می‏پذیرد و پرده فرو می‏افتد! وی هم‏چنین می‏افزاید: در این سوره به واسطه تناسب زنگ کلمات، صدای خشک و شکننده بستن و مستحکم ساختن پشته هیمه به گوش می‏رسد. همان گونه که این سوره از به بند کشیدن گردن همسر ابولهب که هیزم‏بیار معرکه بود خبر می‏دهد.

 

10

 

 

سوره فیل

 

تصویر حرکت گروهی دیگر از گردنکشان تاریخ که قرآن و همگان، آنان را با مدد از نام "فیل" می‏شناسند! همان گونه که خداوند، گروهی را با "اصحاب‏الجنة"، "اصحاب‏الیمین" و حتی "اصحاب‏النار" معرفی کرده، گروهی را هم به نام "اصحاب‏الفیل" شناسانیده است. آهنگ این سوره حرکت پیلان تنومند را به خوبی نشان می‏دهد: ألم‏تر کیف فعل ربک باصحاب‏الفیل. تناسب آهنگ این سوره با محتوای آن، هنگامی بیشتر روشن می‏شود که با سوره والعادیات ضبحاً مقایسه شود، که یورش اسبان جنگی را به تصویر می‏کشد و در سطور بعد به آن خواهیم پرداخت.

 

 

سوره قریش

 

تارومار کردن پیلان و پیل‏سواران به منظور ایجاد سکون و آرامش برای قریش - ساکنان ام‏القری - و دیگر مردمان است تا کاروان‏های تجاری، پهنه دشت‏ها را درنوردد و مردمان به سپاس و عبادت پرورگاری بپردازند که به آنها رزق و امنیت عطا کرده است. آرامش و امنیت، از آهنگ بسیار ملایم این سوره که همچون آرامشی پس از طوفان است، لبریز است. این سوره 4 آیه دارد و تمامی آیات به حرف ماقبل ساکن ختم می‏شوند و وقف بر هر آیه، سکون‏ها را مضاعف می‏سازد: قریش، صیف، بیت، خوف.

هم‏چنین در الفاظ درون آیات هم سکون‏های متعددی وجود دارند و هریک به مثابه مانعی، از هرگونه سرعت و شدت در آهنگ سوره می‏کاهند، بلکه ممانعت می‏کنند، تعداد سکون‏های این سوره با احتساب حروف مد، به 15 مورد می‏رسند، مقایسه این سوره با سوره "همزه" معنای بیشتری به این رقم می‏دهد:

 

11

 

 

سوره همزه

 

سوره‏ای متضمن تهدید شدید و وعید کوبنده نسبت به هر سخن‏چین طعنه‏زن. در این سوره، الفاظ پایانی هر آیه به چند حرف متحرک پیاپی ختم می‏شوند، تعداد سکون‏های این سوره، که 9 آیه دارد بسیار کم‏تر از سوره چهار آیه‏ای قریش است به طوری که در نظر اول به چشم و گوش نمی‏خورند و شمارش آنها نیاز به دقت و تیزبینی دارد. در عوض در این سوره که سخن از تحطیم و خردکنندگی خاطیان دارد - خاطیانی که همواره با چشم و زبان خود در پی خردکردن و تحقیر بندگان بوده‏اند - تشدیدهای فراوان، پرده‏گوش را می‏کوبند. هرچند تشدید هم از ترکیب حرف ساکن پدید می‏آید، لکن هیچ‏گونه نمودی از سکون و آرامش وجود ندارد. شمار تشدیدهای این سوره به 14 مورد می‏رسد.

مرحوم آیت‏الله طالقانی در این‏باره می‏نویسد: این سوره با آیات کوتاه و فصول متشابه و طنین خاص و هراس‏انگیز، دو روی و دو وضع متقابل و متعاکس زندگی و خوی و اندیشه و اعمال کسانی را، به شتاب از نظرها گذرانده است: همز، لمز، جمع، حسبان و خلود - روی دیگر متقابل و متعاکس: نبذ، حطم، نار، موقده، موءصده، از آیه 6 که نمودار بعد دورتر از انظار را دارد، آیات، کوتاه‏تر و سریع‏تر شده است.

 

12

 

 

سوره قارعه

 

بسیاری از ما با مرور خاطرات کودکی خود از زمان فراگیری قرآن، تصاویری را به یاد خواهیم آورد که برخی جمله‏ها و آیات قرآنی، نظیر آیات سوره مبارکه قارعه در ذهن ما ایجاد شده و شدت کوبندگی را برای ما به تصویر کشیده است.

"ق" یکی از حروف شدید زبان عربی است و توالی سه "ق" و الف کشیده در آغاز این سوره، تناسبی واضح را با مفهوم سوره که حکایت از کوبندگی واقعه قیامت دارد می‏آورد.

در آیه پنج این سوره از درآمدن کوه‏ها به صورت پشم پراکنده سخن گفته می‏شود. گفته‏شده در قرآن کریم، واژه اصواف آمده ولی مفرد آن که "صوف" می‏باشد نیامده است، مثلاً در این سوره گفته نشده «و تکون الجبال کالصوف المنفوش» زیرا عهن از "صوف"، فصیح‏تر است. گذشته از این نکته که راجع به فصاحت است، یک نکته دیگر مسلم است و آن تناسب عهن با مفهومی است که از آن اراده شده است.

این سوره با آیات القارعة ماالقارعة، وما ادریک ماالقارعة آغاز شده که کوبندگی را به تصویر می‏کشد و در آن عهن در برابر جبال، که مظهر صلابت و استحکام‏اند قرار گرفته است. حروف تشکیل‏دهنده «عهن» بسیار نرم و بلکه سست هستند و تماس چندانی بین اجزای دستگاه تکلم پدید نمی‏آورند. درواقع انهدام و نابودی کوه‏ها از درون همین لفظ به بیرون تراوش می‏کند.

 

13

 

 

سوره والعادیات

 

سوره با قسم به اسبانی جنگی آغاز می‏شود که یورش می‏آورند، نفس‏نفس می‏زنند و با سم خود جرقه می‏افروزند و غبار می‏انگیزند، ایقاعات خاص این سوره و ترکیب تند حرکات، عیناً تصویرگر این صحنه پرشورند. آهنگ این سوره با قسم‏های آن و هر دوی اینها با جواب قسم و مطلب پایان سوره همخوانی تام دارند. در آغاز سوره به اسبان یورش‏برنده و سرکش قسم یاد شده و در جواب قسم، ناسپاسی و سرکشی انسان و "شدید" بودن او در حب خیر یعنی دوستی مال آمده است. هم‏چنین در شروع سوره، تصویری از برانگیخته‏شدن جرقه سم اسب‏ها و گرد و غبار ناشی از یورش و شیهه‏های آنهاست و در پایان سوره، تصویر زیرورو شدن قبرها و آشکارشدن پنهانی‏ها، دو صحنه چشمگیر و خیره‏کننده و به عبارتی مشهود. همان یوم مشهودی که در سوره هود به آن اشاره شده: و ذلک یوم مشهود (هود، 103) و در سوره بروج به آن سوگند یاد شده است: و شاهد و مشهود (بروج 3). انسان پیش از آن‏که آن روز مشهود فرا برسد، بر آنچه مبتلا به آن است گواه است: وانه علی ذلک لشهید (عادیات، 7).

سیدقطب در این‏باره می‏نویسد: سیاق این سوره در برخوردهایی سریع، شدید و حرکت‏آفرین جریان دارد که بر اثر پرش و جهش و دویدن با چابکی و سرعت از یکی به دیگری منتقل می‏گردد تا به آخرین فقره برسد که در آن، لفظ، سایه، موضوع و ایقاع، همگی متوقف می‏گردند، همان‏گونه که دونده به پایان سیرخود می‏رسد. در آخر، غبار برانگیخته‏شده و سرکشی و حرص و پراکندگی و جمع‏آوری، همگی به پایان خود می‏رسند: به سوی خدا إن ربهم بهم یومئذ لخبیر (عادیات، 11).

به سخن سید قطب باید این مطلب را نیز افزود که حرکات الف ممدوده در آغاز سوره (ضبحاً، قدحاً...) در پایان به حرکت زیر منتهی می‏گردد: (خبیر) که پایان کار را نشان می‏دهد.

 

14

 

 

سوره زلزال

 

تناسب آهنگ این سوره با مفهوم زلزله و لرزش، بی‏نیاز از توضیح است، پنج آیه اول این سوره به الف ممدوده ختم می‏شود که حتی برخلاف سوره والعادیات، حرف ماقبل الف‏های ممدود این سوره، متحرک می‏باشند، در این سوره نیز همانند سوره قارعه و عادیات پس از توصیف عمومی روز قیامت و یا منظره یورش، آهنگ سوره برای بیان مطلب بعد، تغییر می‏یابد.

سیدقطب، آیات آغازین این سوره را چنین توصیف کرده است: «صحنه‏ای است که گویی در آن، زیر پای شنوندگان این سوره، هر چیز ثابتی به حرکت در می‏آید و به نظر آنان چنین می‏رسد که در حال جنبش هستند و زمین زیر پای ایشان می‏لرزد و حرکت می‏کند! صحنه‏ای که دل‏ها را از هر آنچه به آن از زمین پیوسته و آویخته‏اند و آن را ثابت پنداشته‏اند، جدا می‏سازد. این نخستین اشاره از چنین مناظری است که قرآن تصویر می‏کند و در آن حرکتی را قرار می‏دهد که به محض استماع عبارت منحصربه‏فرد قرآنی، به اعصاب شنونده منتقل می‏گردد. پس از این اثر هنری تصویر انسان در میان این صحنه ارائه شده و رسم انفعال‏های وی که می‏گوید: مالها به آن وضوح بیشتری می‏بخشد.

حسن‏ختام این بخش از سخن را با کلام مرحوم آیت‏الله طالقانی قرار می‏دهیم که می‏فرماید:

طول بیشتر آیات این سوره به تقریب یکسان است. از آیه اول با وزن شدید «مستفعل - فعلل - فعلالها» آغاز شده و همه اوزان خفیف و کوتاه شده تا آیه شش که متضمن بیان تفصیلی است و طول بیشتری دارد. آهنگ آیه اول با حروف قریب‏المخرج و مکرر «ذ - ز - ض» و تکرار لام و صداهای حرکت بالا و پایین و لرزه‏های متنوع و پی‏درپی را می‏نمایاند. هم‏چنین است حروف و حرکات آیات دیگر که با دقت و بررسی مشخص می‏شود. فصول پنج آیه اول که به "ها" منتهی می‏شود نمایاننده وسعت و پیشرفت حوادث و تحولات است.

نظر شما