موضوع : پژوهش | مقاله

جامعه‌شناسی آگاهی: هوسرل، شوتس و گارفینکل

نوشته رندل کالینز، ترجمه شهرام پرستش

مقدمه: برساختن اجتماعی واقعیت

  • پیتر برگر و توماس لاکمن در کتاب برساختن اجتماعی واقعیت (1966) ایده‌ای را مطرح کردند که جریان اصلی جامعه‌شناسی را به چالش کشید.
  • برگر و لاکمن، با تأکید بر اینکه جهان اجتماعی توسط انسان‌ها ساخته می‌شود، دیدگاهی متفاوت از جامعه‌شناسی سنتی ارائه دادند که جهان را به‌عنوان امری عینی و مستقل می‌دید.
  • یک سال بعد، هارولد گارفینکل در کتاب مطالعات اتنومتدولوژی، با رویکردی رادیکال‌تر، جامعه‌شناسی موجود را به چالش کشید و خواستار جایگزینی آن با رشته‌ای جدید به نام اتنومتدولوژی شد.

اتنومتدولوژی: نقد جامعه‌شناسی سنتی

  • گارفینکل و پیروانش معتقد بودند که جامعه‌شناسی سنتی از درک واقعی زندگی روزمره مردم عاجز است.
  • آن‌ها جامعه‌شناسی را متهم کردند که به‌جای بررسی واقعیت‌های اجتماعی، صرفاً به داده‌های پیمایشی و اسناد تاریخی تکیه می‌کند.
  • حتی نظریه‌پردازان کنش متقابل نمادین (مانند بلومر) نیز به دلیل عدم پرداختن به عمق کنش‌های اجتماعی، مورد انتقاد قرار گرفتند.

پیشینه فلسفی اتنومتدولوژی

  • گارفینکل و برگر تحت تأثیر فلسفه ادموند هوسرل، بنیان‌گذار پدیدارشناسی، قرار داشتند.
  • هوسرل، که به دنبال بنیان‌های قطعی برای معرفت بود، معتقد بود که علوم تجربی و طبیعت‌گرایانه نمی‌توانند به یقین مطلق دست یابند.
  • هوسرل روش خود را پدیدارشناسی نامید و بر این باور بود که ماهیت اشیاء را می‌توان از طریق تأمل فلسفی و بدون اتکا به تجربه‌های حسی شناخت.

1. پدیدارشناسی هوسرل

هدف هوسرل:

  • ایجاد فلسفه‌ای که به همان اندازه ریاضیات دقیق و قطعی باشد.
  • او معتقد بود که همه دانش‌ها باید بر بنیان‌های یقینی استوار شوند.

روش هوسرل:

  • اپوخه یا “در پرانتز گذاشتن”: محقق باید محتواهای آگاهی را بدون قضاوت درباره حقیقی یا کاذب بودن آن‌ها بررسی کند.
  • هوسرل بر این باور بود که ماهیت اشیاء (کلیات) را می‌توان از طریق تأمل فلسفی کشف کرد.

نتایج پدیدارشناسی هوسرل:

  • هوسرل تلاش کرد تا ماهیات ناب را فهرست کند، اما این روش او را به شک و تردید درباره عمومیت یافته‌هایش رساند.
  • او معتقد بود که تجربه‌های انسانی باید به‌عنوان پایه‌ای برای شناخت ماهیات جهان در نظر گرفته شوند.

2. پدیدارشناسی اجتماعی شوتس

آلفرد شوتس، شاگرد هوسرل، پدیدارشناسی را به حوزه جامعه‌شناسی وارد کرد.

شوتس به بررسی ماهیات تجربه اجتماعی پرداخت و اصولی مانند موارد زیر را مطرح کرد:

  1. آگاهی اجتماعی مستلزم تعلیق شک است؛ افراد واقعیت‌های اجتماعی را بدون تردید می‌پذیرند.
  2. جهان اجتماعی بر اساس فرض تقابل دیدگاه‌ها بنا شده است؛ افراد تصور می‌کنند که دیگران جهان را همان‌گونه که آن‌ها می‌بینند، درک می‌کنند.
  3. افراد خود را به‌عنوان موجوداتی فعال و هدفمند تجربه می‌کنند.

انتقاد از شوتس:

  • برخی جامعه‌شناسان، مانند اروینگ گافمن، معتقد بودند که اصول شوتس بیش‌ازحد ساده‌انگارانه است و پیچیدگی‌های زندگی روزمره را نادیده می‌گیرد.
  • گارفینکل نیز برخی از اصول شوتس را پذیرفت، اما آن‌ها را از نو بررسی و اصلاح کرد.

3. اتنومتدولوژی گارفینکل

  • گارفینکل: مشهورترین جامعه‌شناس پدیدارشناسی که روش‌های هوسرل و شوتس را به جامعه‌شناسی تجربی وارد کرد.
  • جهان اجتماعی از دیدگاه گارفینکل:
    • گارفینکل معتقد بود که جهان اجتماعی برساخته‌ای است که بر روی یک مغاک (گودال) بنا شده است.
    • واقعیت اجتماعی، بر اساس تفاسیر و برساخته‌های انسانی شکل می‌گیرد و ذاتاً ناپایدار و شکننده است.

الف) روش‌های گارفینکل

گارفینکل دانشجویان خود را به انجام آزمایش‌هایی فرستاد که هدف آن‌ها “گسیختن” زندگی روزمره و آشکار کردن ساختارهای پنهان آن بود.

مثال‌ها:

  1. رفتار کردن به‌عنوان یک غریبه در خانه خود.
  2. چانه زدن بر سر قیمت یک کالای ارزان در فروشگاه.

هدف این آزمایش‌ها:

  • آشکار کردن این واقعیت که زندگی روزمره بر اساس مجموعه‌ای از انتظارات و تفاسیر عرفی بنا شده است.
  • نشان دادن اینکه اگر این تفاسیر عرفی به چالش کشیده شوند، واقعیت اجتماعی متزلزل می‌شود.

ب) مفهوم “موضوعات نشانه‌مند”

گارفینکل اصطلاح “موضوعات نشانه‌مند” را به‌جای “زیست‌جهان” (Lebenswelt) هوسرل به کار برد.

موضوعات نشانه‌مند:

  • اشیاء و پدیده‌هایی که از طریق تفاسیر اجتماعی معنا پیدا می‌کنند.
  • به‌عنوان مثال، یک نیمکت یا ماشین، زمانی که به آن‌ها توجه می‌شود، به موضوعاتی نشانه‌مند تبدیل می‌شوند.

تفاوت با زیست‌جهان:

  • زیست‌جهان به جهان تجربی و مستقیم اشاره دارد، در حالی که موضوعات نشانه‌مند نتیجه تفاسیر اجتماعی هستند.

4. پیامدهای جامعه‌شناختی اتنومتدولوژی

نقد جامعه‌شناسی سنتی:

  • گارفینکل معتقد بود که جامعه‌شناسی سنتی تنها با “موضوعات نشانه‌مند” سروکار دارد و نمی‌تواند به واقعیت زیست‌جهان دست یابد.
  • او به جامعه‌شناسان توصیه می‌کرد که به تجربه‌های واقعی زندگی روزمره نزدیک‌تر شوند.

مطالعات اتنومتدولوژیک:

  • گارفینکل و پیروانش به بررسی نحوه تولید اجتماعی واقعیت در زمینه‌های مختلف پرداختند، از جمله:
    1. علم: بررسی نحوه تبدیل گزاره‌های علمی به معرفت عینی.
    2. ریاضیات: مطالعه فرآیندهای اجتماعی که منجر به تولید برهان‌های ریاضی می‌شوند.
    3. کار روزمره: تحلیل نحوه تبدیل فعالیت‌های روزمره به نقش‌ها و قواعد اجتماعی.

5. نتیجه‌گیری: واقعیت اجتماعی به‌عنوان برساخته‌ای شکننده

  • گارفینکل نشان داد که واقعیت اجتماعی بر اساس برساخته‌های دلبخواهی و شکننده بنا شده است.
  • مردم به‌طور شهودی از این شکنندگی آگاه‌اند و برای حفظ ثبات اجتماعی، از تردید درباره تفاسیر عرفی اجتناب می‌کنند.
  • اتنومتدولوژی به ما یادآوری می‌کند که واقعیت اجتماعی نه‌تنها برساخته‌ای انسانی است، بلکه برای حفظ انسجام خود به پذیرش و تداوم تفاسیر عرفی وابسته است.

خلاصه نهایی

  • هوسرل: بنیان‌گذار پدیدارشناسی که به دنبال کشف ماهیات ناب از طریق تأمل فلسفی بود.
  • شوتس: پدیدارشناسی اجتماعی که اصول هوسرل را به مطالعه تجربه اجتماعی وارد کرد.
  • گارفینکل: اتنومتدولوژی را به‌عنوان روشی برای مطالعه نحوه تولید اجتماعی واقعیت ارائه داد و نشان داد که واقعیت اجتماعی برساخته‌ای شکننده و ناپایدار است.

اتنومتدولوژی، با تأکید بر جزئیات زندگی روزمره و نحوه برساختن واقعیت، به‌عنوان یک رویکرد رادیکال در جامعه‌شناسی، به ما کمک می‌کند تا درک عمیق‌تری از ساختارهای اجتماعی و تفاسیر انسانی داشته باشیم.

نظر شما