چین و اقتصاد ایرانی
دیوید کیلگور (دبیر ایالتی سابق دولت کانادا درمنطقه آسیای شرقی و اقیانوسیه ) دو مورد از مهم ترین موانع بهبود اقتصاد دنیا را کنترل شدید ارزی پکن و غرق کردن بازارهای صادرات خارجی با محصولات اردوگا ه های کار اجباری چین می داند.
از نظر کیلگور، چین یک کنترل کننده ارزی است ومیزان کنترل ارزی آن، چه برای سوبسید های صادراتی و چه برای تعرفههای داخلی یکسان است. طی 10 سال گذشته بانک مرکزی چین درحقیقت در آمدهای بودجه صادراتی را برای خرید 2/4 تریلیون دلار اسناد خزانه ای آمریکایی به کار برده است تا احتمالا بتواند به عنوان ابزاری برای حفظ واحدپول جاری اش، در سطحی که سودی نا عادلانه وهنگفت از صادرات را برایش فراهم کند، استفاده کند.
به باور بسیاری از کارشناسان، چین با توجه به برخی شاخص ها از طریق تقویت صادرات خود موفق شده است روند رشد اقتصادی را دربسیاری از کشورهای جهان به چالش بکشد و حتی به باور بسیاری، تاثیر صادرات چین یکی از عوامل مهم در رکود اقتصادی امریکا واروپا است.
ایران_چین مقایسه شرایط کار
1 - نرخ بهره وتسهیلات بانکی در چین نزدیک به صفر است. به عبارت دیگر اگر بخواهیم مشکلات تولید کنندگان ایرانی را با تولید کنندگان چینی مقایسه کنیم، به دلیل پایین بودن نرخ بهره، تولید در چین در واحد اقتصادی مقرون به صرفه است. اما درایران نرخ بهره بانکی یکی ازدغدغه ها و مشکلات بسیاری از صنایع ایرانی برای تامین منابع مالی آنان است.
2 - نیروی کار ارزان قیمت، دستمزد پایین، ساعت کار طولانی، عدم وجود تعطیلات طولانی، عدم قوانین اجباری که هزینه کارفرما را افزایش می دهد و موارد دیگر، عواملی هستند که درمجموع نیروی کار را برای تولید درکشور چین درمقایسه با ایران ارزانتر می کند. به طور مثال، میزان تعطیلات رسمی به مناسبت های گوناگون از عواملی است که کار فرمایان باید هزینه دستمزد کارگران را بپردازند درحالی که از نیروی کار بهره ای دریافت نکرده اند. تعطیلات طولانی و عدم فعالیت واحد تولیدی درمقابل پرداخت بهره وام دریافتی به بانک ها صورت می گیرد درحالی که به دلیل تعطیلات رسمی واحد تولیدی قادر به فعالیت نبوده است و.....
3 - وجود برخی قوانین ومقررات داخلی که درمجموع نه به سود کار فرما است نه به سود نیروی کار اما درنهایت منجر به افزایش هزینه ها خواهد شد، مانند عوارض گوناگونی که برتولید تحمیل می شود که البته با افزایش نرخ تمام شده مصرف کننده نهایی را تحت فشار قرار می دهد. به عبارت دیگر، مزیت رقابتی کالاهای ایرانی را ا ز نظر قیمت به نفع کالاهای کم دوام چنی عقب می راند. به طوری که شاهد هستیم ورود کالاهای چینی درتمام بازار ها گسترش یافته وبسیاری از فعالان صنحه تجارت تمایل گسترده ای برای واردات آنها دارند.
4 - امکانات گسترده کپی برداری در صنعت چین بدون رعایت قوانین کپی رایت، از فرصت هایی است که درچین به خوبی مورد بهره برداری قرار گرفته، اما به دلایل تکنولوژیکی و سایر عوامل، صنایع ایرانی هنوز توفیقی در ارایه کالاهای جدید با توجه به سلیقه مشتری بدست نیاورده اند.
5 - مطالعات بازار شناسی و جمع آوری ایده ها، خلق نیاز های جدید، شناخت بازار و نیازهای مشتری و ایجاد تقاضا، از دیگر اصولی است که چینی ها به درستی به آن عمل می کنند، درحالی که ما از این اصول به شدت غفلت ورزیده ایم و بازار های مان را به نفع دیگران به سرعت از دست می دهیم.
6- غفلت های ما و فرصت طلبی چینیها، چینی ها را به جایی رسانده که با به کار گیری روش های علمی مطالعات بازار بسیاری از فرصت ها را از تولید کنندگان ما گرفته اند و ما را به مصرف کنندگان کالاهای چینی تبدیل کرده اند، تا جایی که امروز، مهر وتسبیح مسلمانان ایرانی هم توسط چینی های غیرمسلمان ارایه می شود.
هنوز دیر نیست
با وجود تمامی مشکلات ومسایلی که گفته شد، کارشناسان بر این عقیده هستند که هرکشور و منطقه ای به تناسب فرهنگ، نژاد، گروه وترکیب جمعیتی، جغرافیا و...مزیت های خاص خود را دارد که اگر به درستی شناخته شوند، می توانند درمبادلات اقتصادی جایگاه ارزشمندی را برای آن کشور به ارمغان آورند.لزوما تمام کشورها نباید تولیدکننده همه کالاها باشند. اگر چینیها دربخش های گوناگون توانمندی تولید دارند، ایرانی ها نیز می توانند در بسیاری از موارد تولیدات با ارزشی داشته باشند که در بازار 70 میلیون نفری ایران مورد توجه قرار گیرد و برای بازار های صادراتی نیز جذاب باشد؛ اما به شرط اینکه به مزیت های رقابتی در تولید و صادرات توجه کافی داشته باشند.
شناخت این مزیت ها نیازمند توجه بیشتر وعمیق تر مدیران صنایع ما به امور مربوط به بازاریابی و به کار گیری دانش آموختگان بازاریابی ومدیریت است تا محصولات ایرانی از طریق برندینگ به جایگاه شایسته خود دست یابند.
علاوه بر این، باید به نقش تبلیغات به عنوان ابزار تاکیدی در حفظ بازار محصولات ایرانی و کسب بازار های جدید اشاره کرد.
تبلیغات کارکردهای گوناگونی دارد که دراینجا به دو کارکرد آن اشاره می شود:
1- تاکید بر ویژگی های فرهنگی و ایجاد گرایش به مصرف کالاهای داخلی درمقابل کالاهای خارجی می تواند مدافع منافع ملی ما باشد (همانگونه که دربسیاری از کشورهای جهان مانندچین، ژاپن، کره و... افراد جامعه الویت خرید خود را به محصولات داخلی کشور خود می دهند).
2- تبلیغات می تواند از طریق برندینگ اطمینان لازم را به مصرف کنندگان بدهد که کالایی خوب دریافت می کنند و تولیدکننده از مرحله تولید تا مصرف نهایی مسئولیت کالا را به عهده دارد. این درحالی است که در مورد کالاهای خارجی وبه ویژه کالاهای چینی، مصرف کننده درصورت مواجهه با مشکل وزیان تنها خواهد بود و حمایتی از او نخواهد شد.
و سرانجام اینکه اقتصاد ما می تواند با تاکید بر پتانسیلهای خود از هجوم کالاهای چینی نجات یابد. اگرچه روندفعلی واردات به سرعت به نفع محصولات چینی تمام می شود، اما هنوز فرصت های بسیار زیادی برای تولید کنندگان وجود دارد. اقتصاد ایران از نظر میزان تولید ناخالص ملی رتبه 22 جهان را داراست و از این نظر درمیان اقتصاد های برزگ جهان قرار دارد. در این شرایط، بازار مصرف داخلی ما قطعا می تواند فرصت های بسیار زیادی را برای سرمایه گذاران وتولید کنندگان به وجود آورد.
منبع: / سایت خبری / فرارو ۱۳۸۹/۸/۴به نقل از: روزنامه دنیای اقتصاد
نویسنده : نادر رضایی
نظر شما