سیدجمالالدین اسدآبادی طلیعهدار نهضتهای معاصر اسلامی
سیدجمالالدین اسدآبادی 1897-9/1838 میلادی متفکر و رجل سیاسی مسلمان در ایران نزدیک همدان چشم به جهان گشود و علیرغم ادعایی که بعدها کرد او اصالتا ایرانی است. روایت سید از سالهای آغازین زندگیاش همواره صحیح نیست اما به نظر واضح میرسد که او در ایران و بعدها در نجف اشرف تعلیمات سنتی دیده باشد. او بخشی از سالهای ابتدایی زندگیاش را در هندوستان گذراند؛ جایی که برای نخستین بار نظریات غربی جدید را آموخت و نفوذ دولت بریتانیا بر بخشی از مردم مسلمان را مشاهده کرد. از این پس حیات و فعالیت اجتماعی او در افغانستان، استانبول، قاهره، دوباره در هندوستان، پاریس و لندن، ایران، روسیه و دومرتبه در ایران و نهایتا در استانبول پایتخت امپراتوری عثمانی یک جنبش و تغییردهنده سرنوشت به شمار میرفت. در سرتاسر این تغییرات یک روند تکراری وجود دارد؛ همه جا گروهی از پیروان را دور خود جمع میکرد، همه جا در صدد هشدار دادن به مسلمانان در مورد خطر گسترش قدرت کشورهای اروپایی و به خصوص انگلستان برمیآمد و علیرغم اینکه حمایت مسلمان را جلب کرده بود با حمله به آنها برای ضعیف یا تباه کردنشان به فعالیتهایش پایان میداد و در برخی مواقع توسط آنان اخراج میشد. آثار او اندک است. 1- الردیه علی الدعویین که انتقاد تندی است نسبت به برخی از مسلمانان هندی که با کمال میل راغب پذیرش قدرت بریتانیا بودند. 2- عروهالوثقی که نشریهای ادواری بود و توسط متکلم مصری، محمد عبده خطاب به تمام مسلمانان جهان به چاپ میرسید. از آنجا که سیدجمالبرای مخاطبان مختلف با استفاده از شیوههای متفاوت مینوشت، کشف آنچه او واقعا بدان معتقد است معمولا سهل و آسان نیست. به هر تقدیر درونمایه اصلی [اندیشه او] مشخص است: <مسلمانان نمیتوانند قدرت پایداری در مقابل گسترش [نفوذ و قدرت] دولتهای اروپایی را به دست بیاورند الا اینکه دین خویش را به درستی درک [کنند] و به آن سربسپارند.> قرائت سیدجمالالدین اسدآبادی از اسلام همچون فهم برخی فیلسوفان مسلمان مثل ابنسینا بوده که به واسطه آنچه از متفکران جدید غربی آموخته تقویت شده است.
او معتقد است که عقل واقعا روشنبین آدمی میتواند به مردم نشان دهد که یک خدای متعالی وجود داد و آنها در قبال اعمال و رفتار خود طبق مشیت او متعهدند. [ولیکن در آن واحد] توده مردم نمیتوانند معرفت و محدودیت امیالشان را به این صورت به دست آورند و پیامبران برای ایشان حقیقت را در صور نمادین ظاهر ساختهاند. (اینکه آیا سیدجمال معتقد بوده خداوند به پیامبران وحی کرده یا اینکه ایشان کاملا مومنانی از صنف آدمیان بودهاند؟ روشن نیست) قرآن یکی از مظاهر نمادین حقیقت است؛ قرآن به صورت شایسته تفسیر میشود [چون] پیام آن مطابق با عقل است و در نتیجه با رشد معرفت آدمی قرآن باید از نو تفسیر شود.
[اگر] قرآن به درستی فهمیده شود به مسلمانان میآموزد که باید با فضیلت و در یک حالت اتحاد و همبستگی رفتار کنند. اگر آنها به این نکته جامه عمل بپوشانند میتوانند در دنیای جدید به حیات خویش ادامه دهند. تلاشهای اصلی سید برای برانگیختن مسلمانان، فعالیتهایی از این دست و برای وحدت بود که تا پایان حیاتش آمال او برای یافتن یک حاکم مسلمان که اندرزهای او را بپذیر تحقق نیافت.
او بعدا در زندگیاش بیشتر خواستار خیزش تمایلات و احساسات <وحدتگرایانه اسلامی> شد و نوشتهها و فعالیتهایش غالبا رنگ اسلام سنتی به خود گرفت. به نظر میآید شخصیت سید قدرتمند و جذاب بود و هر جا که پا میگذاشت هوادارانی مییافت. او که گهگاه تاثیر چشمگیری داشته- اگرچه کمتر از آنچه خود او ادعا کرده است[ -علی ایحال] در آخرین سالهای عمرش در استانبول شهرتش رو به ضعف گرایید اما بعد از مرگش دومرتبه فزونی یافت و او به عنوان پیشگام نهضتهای گوناگون اسلامی در نظر گرفته شد.
منبع:
Afghani, Jamal, al-ldinal/ Encyclopedia of Religion/ Edited by Eliade, Mircea
منبع: / روزنامه / اعتماد ملی ۱۳۸۷/۱۲/۰۳
هانویسنده : آلبرت هرنی
نظر شما