موضوع : پژوهش | مقاله

مروری بر زندگی و روش تفسیری

فهرست عناوین

فهرست عناوین

آیت الله ملکی میانجی خدایاری، علی نقی0
بازگشت به زادگاه1
مهاجرت به قم1
سجایای اخلاقی2
مبانی فکری3
روش تفسیر آیت‏الله ملکی4
رویکرد تفسیری مناهج‏البیان7
الف - آثار چاپی9
پاورقیها:10

نویسنده : علی نقی میانجی خدایاری

آیت الله ملکی میانجی خدایاری، علی نقی

 

آیت‏الله محمدباقر ملکی‏میانجی فقیه و مفسر قرآن و استاد معارف اهل‏بیت (ع) حدود سال 1324 هـ.ق (1285 هـ.ش) در قصبه ترک از توابع شهرستان میانه در یک خانواده اصیل و مذهبی دیده به جهان گشود.

خواندن و نوشتن و ادبیات فارسی را در زادگاه خود نزد استادان محلی از جمله ملامحمد و ملاعبادالله آموخت. ادبیات عرب، منطق، فقه (ریاض‏المسائل) و اصول (قوانین‏الاصول) را همان‏جا در محضر عالم بزرگوار مرحوم آیت‏الله سیدواسع کاظمی ترکی، از شاگردان برجسته و عضو شورای استفتای آخوند خراسانی (صاحب کفایة‏الاصول) فرا گرفت.

اشتیاق و اهتمام مرحوم ملکی برای علم‏آموزی و تفقه در دین، وی را واداشت که در سال 1349 هـ.ق به مشهد مقدس هجرت می‏کند. در آن روزگار، حوزه علمیه مشهد افزون بر برکات و فیوضات قدسی حضرت ثامن‏الحجج(ع) به سبب حضور عالمان و استادان فرزانه و وارسته‏ای چون مرحوم میرزا مهدی اصفهانی و شیخ مجتبی قزوینی از رونق و نشاط علمی خاصی برخوردار بود.

باری مرحوم ملکی سطوح عالی را نزد مرحوم شیخ‏هاشم قزوینی (به سال 1380 هـ.ق) و دروس فلسفه انتقادی و مباحث اعتقادی را در محضر شیخ مجتبی قزوینی (به سال 1386 هـ.ق) فرا گرفت. بخشی از علم هیئت را در درس آیت‏الله شیخ‏حسنعلی اصفهانی نخودکی (به سال 1361 هـ.ق) آموخت. آن‏گاه در سال 1356 هـ.ق در درس خارج فقه مرحوم میرزا محمد آقازاده خراسانی - پسر آخوند خراسانی و زعیم وقت حوزه علمیه مشهد - شرکت جست، و سرانجام در سال 1365 هـ.ق بخشی از مباحث فقه و یک دوره اصول را به همراه دوره کامل علوم و معارف اعتقادی در محضر عالم فرزانه مرحوم آیت‏الله میرزا مهدی‏اصفهانی به پایان برد و در سال 1361 هـ.ق از سوی ایشان به دریافت‏اجازه روایت و اجتهاد و افتأ مفتخر گشت. میرزای اصفهانی در اجازه خود با تعابیری بلند از مرحوم ملکی یاد کرده است. این اجازه به تأیید مرحوم آیت‏الله سیدمحمدحجت کوه‏کمری (به سال 1372 هـ.ق) نیز رسیده است.

 

1

 

 

بازگشت به زادگاه

 

مرحله دوم از حیات پربار مرحوم ملکی، بازگشت به زادگاه و حضور در آنجاست. ایشان پس از 13 سال تحصیل و تحقیق و تفقه در دین با کوله‏باری از دانش و معرفت دینی، با بارگاه امام رضا(ع) و حوزه علمیه مشهد وداع گفته و به زادگاه خود بازگشت و در آنجا سکنی گزید و با تمام توان به نشر و گسترش معارف اسلامی و برپایی احکام و شعائر دینی و خدمت به محرومان و مستضعفان پرداخت.

 

 

مهاجرت به قم

 

مرحوم ملکی پس از شانزده سال اقامت در زادگاه خود، در اثر فشارها و تهدیدهای برخی خان‏ها و مالکین منطقه، مجبور به مهاجرت به قم می‏شوند. (1378 هـ.ق). در آنجا مورد تکریم مرجع عالی‏قدر شیعه، مرحوم آیت‏الله‏العظمی بروجردی قرار می‏گیرند. اقامت در قم مرحله سوم و مهم‏ترین بخش از حیات علمی مرحوم ملکی را تشکیل می‏دهد و از آنجاست که ایشان با وجود موانع و مشکلات به تحقیق و تألیف و القای دروس خارج فقه و اصول و مباحث تفسیر و کلام اهل‏بیت(ع) پرداخته و شاگردانی فاضل تربیت می‏کند.

 

2

 

 

سجایای اخلاقی

 

آیت‏الله ملکی گذشته از مراتب و جامعیت علمی از مقامات والای معنوی نیز برخوردار بوده و پیش از آن‏که به اصلاح و تربیت دیگران بپردازد، خود، برای تهذیب نفس و پالایش آن از رذایل اخلاقی کمر همت بسته بود.

علم و عمل را توأمان داشته و به‏یقین از جمله نوادری بود که علم و دانش او بیشتر و فراتر از عمل و کوشش وی نبود. محضری گرم و معنوی داشت. به شخصیت و کرامت انسان‏ها عنایتی ویژه می‏ورزید. شیفته اهل‏بیت(ع) به‏خصوص حضرت مهدی(عج) بود2. تهجد و شب‏زنده‏داری‏اش حتی در کهولت و ناتوانی جسمی ادامه داشت. با قرآن کریم و صحیفه سجادیه بیش از هر کتاب دیگری انس داشت و شاگردان خود را توصیه می‏کرد که پس از نماز صبح، دست‏کم نیم‏ساعت با توجه ویژه قرآن تلاوت کنند.

به هنگام سکونت در زادگاه، حکومت مذهبی و حل‏وفصل دعاوی اهالی منطقه با ایشان بوده است که با درایت و قاطعیتی خاص به اداره امور پرداخته و با خطاکاران و متخلفان به‏شدت برخورد می‏کرده است.

آیت‏الله ملکی در روزگاری که آذربایجان در اشغال توده‏ای‏ها بود، از موضع مستقل دینی برای حفظ دین و حراست از تمامیت ارضی ایران و جلوگیری از خونریزی و پاسداری از جان و مال افراد، تلاش فراوان کرده، خود و حامیانش پذیرای آزار و اذیت دشمنان و مخالفان بوده‏اند. وی در درس‏ها و نوشته‏های خود، نام بزرگان حتی مخالفان فکری خود را با احترام یاد کرده است.

 

3

 

 

مبانی فکری

 

برای آشنایی با شخصیت علمی و مبانی فکری مرحوم آیت‏الله ملکی باید به این نکته عنایت ورزید که او از مدرسان و موءلفان مکتب معارفی خراسان (مکتب تفکیک) به شمار می‏روند.

مکتب تفکیک به اجمال، به دستگاهی معرفتی اطلاق می‏شود که معتقد به شناخت‏های اصیل و خالص دینی بوده، بر غنا و استقلال تام آیین الهی اسلام در عرضه معارف اعتقادی و عملی (فقه اکبر و فقه اصغر) تأکید می‏ورزد. و خلط و مزج آموزه‏های وحیانی با داده‏های فلسفی و یافته‏های عرفانی را برنمی‏تابد3.

باری، مرحوم ملکی مبانی مکتب تفکیک را نزد عالمان و استادان حوزه علمیه مشهد فرا گرفت و در مجموعه درس‏ها و آثار و تحقیقات خود به تبیین مبانی و اندیشه‏های استادان خود پرداخت. یافته‏ها و استنباط‏های خود را عرضه کرد و با دفاع از معارف اصیل دینی، آرا و اندیشه‏های فیلسوفان و عارفان مسلمان را نقد و بررسی کرد.

ایشان درباره خودکفایی و خودبسندگی معارف الهی نوشته‏اند: «این سخن گزاف است که بگوییم فراگیری علوم انبیا به دستیابی راه و روش و تحصیل نظریات دیگران متوقف است ؛ زیرا دانش‏های پیامبران، خودکفا، برتر و بالاتر و از نظر برهان روشن‏تر بوده، از علوم بشری کهن و نوین و بحث‏های نظری (فلسفی) و علوم کشفی (عرفانی) بی‏نیاز است4».

 

4

 

 

روش تفسیر آیت‏الله ملکی

 

پیش از پرداختن به روش تفسیری مرحوم ملکی، یاد کردی از عامل مهم قرآن‏شناختی ایشان، ضروری است.

آیت‏الله ملکی برآن است که در ساحت علوم و معارف قرآن، دو حوزه متمایز از هم وجود دارد. حوزه نخست، "خطاب عام قرآن" نامیده می‏شود که مخاطبان آن عامه مردم‏اند. و همه انسان‏ها اعم از موءمن و کافر و عارف و عامی می‏توانند و بلکه موظف‏اند که با رجوع به قرآن از معارف آن بهره‏مند شوند. البته مراتب استفاده انسان‏ها از معارف این حوزه یکسان نخواهد بود، و این بخش شامل معارف عقلی و فطری بوده و روش مهم آن تدبر، تعقل و تذکر است. حوزه دوم که "خطاب خاص قرآن "نامیده می‏شود، ویژه "راسخان در علم" - حضرت رسول(ص) و ائمه هدی(ع) - است و دیگران تنها به واسطه تعالیم و تفاسیر ایشان از معارف این حوزه استفاده می‏کنند. در حقیقت معارف این مقام، تعلیمی و تعبدی و مرجع فهم و تفسیر آن، پیامبر اکرم(ص) که مخاطب مستقیم قرآن است و نیز اوصیای او هستند که میراث‏دار دانش قرآن‏اند5.

به موجب این نظرگاه نویسنده مناهج‏البیان از یک‏سو در تفسیر قرآن، نه التزام به سنت را کافی می‏دانست و نه روش قرآن به قرآن را بسنده و تمام. از نظر ایشان کامل‏ترین روش تفسیر قرآن، بهره‏جویی از آیات قرآن، سنت معتبر احکام و اصول عقلی است. این روش تفسیری که با تلاش و اجتهاد مفسر در منابع تفسیر انجام می‏گیرد، "روش تفسیر اجتهادی" نامیده می‏شود6، روش تفسیر اجتهادی، همان روش اجتهاد اصولی است که فقیهان بزرگوار امامیه در طول سده‏های گذشته، با به کارگیری آن به فهم و استنباط احکام اسلامی پرداخته‏اند. آیت‏الله ملکی میانجی معتقد بود که برای دست‏یابی به معارف اصیل قرآن در حوزه معارف اعتقادی (فقه اکبر) و احکام عملی (فقه اصغر) کاربرد روش اجتهادی ضروری است. هم‏چنان‏که فقیه فرزانه و اصولی سترگ - شیخ مرتضی انصاری - نیز برای گریز از تفسیر به رأی بر استفاده از قرآن، بر سنت و عقل تأکید ورزیده‏اند. تنقیح مبانی تفسیری، اجتهاد و تتبع در منابع تفسیر از طرفی، و مجموعه‏نگری و برخورداری از معلومات گسترده دینی از طرف دیگر بایسته‏های روش تفسیر اجتهادی هستند.

درباره شیوه استفاده از منابع باید به این نکته مهم عنایت داشت که دو منبع قرآن و سنت، به دو شکل می‏تواند مورد استفاده مفسر باشد 1 - استفاده مستقیم؛ 2 - استفاده غیرمستقیم.

5

 

استفاده مستقیم آن است که مفسر در تفسیر یک آیه به آیات دیگر - که به نوعی ناظر به تغییر آن هستند - و نیز احادیث وارد در ذیل آن مراجعه و آیه مورد نظر را تفسیر کند. از جمله کاربردهای مستقیم قرآن، می‏توان به تفسیر لغوی و ادبی، تقیید مطلق، تخصیص عام، تبیین مجمل، تفسیر موضوعی، دفع ظهور آیات متشابه و استخراج حکم یا موضوع اشاره کرد.

بیشترین استفاده مستقیم از سنت(احادیث) ادعیه، خطب و سیره معصومان، از طریق قرآن است و افزون بر نکته‏های یادشده، مواردی را مانند بیان مصداق، بیان مراد و بیان تأویل آیات شامل می‏شود. در تفسیر قرآن و در تعیین و تکوین مبانی، بنیان‏ها و پیش‏فرض‏های تفسیر، قرآن و سنت نقش غیرمستقیمی را به عهده دارند. هر مفسری مبانی تفسیری خود را از خاستگاه ویژه‏ای اخذ می‏کند. بدین‏سان درحالی‏که ممکن است مفسری با پذیرش مبانی فلسفه اسلامی به سراغ تفسیر قرآن برود، مفسر دیگری پای‏بند اصول و مبانی عرفانی باشد و همین‏طور...

خاستگاه مبانی تفسیری مفسر در روش تفسیر اجتهادی، احکام و اصول بدیهی عقلی، محکمات قرآن کریم و مسلمات سنت است. با توجه به جایگاه مبانی فکری و اعتقادی در فرایند تفسیر قرآن، می‏توان به نقش غیرمستقیم کتاب و سنت در تفسیر پی برد.

استفاده غیرمستقیم از قرآن و حدیث در تفسیر به این صورت است که به فرض مفسری درصدد تفسیر آیه شریفه و ما تشاوءون ءالا أن یشاءالله (انسان، 30) است، در این آیه از مشیت خدا و خواست آدمی سخن رفته و پرسش‏هایی از این دست فرا روی مفسر است: مشیت خدا چیست؟ صفت ذات خداست یا صفت فعل؟ نسبت آن با اراده انسان چگونه است؟ آیا اراده مطلق خدا با اراده و اختیار انسان منافات دارد؟ برای این پرسش‏ها، پاسخ‏های مناسبی در متون دینی داده شده است. از این‏رو مفسر با مراجعه به این متون نخست به دیدگاه جامع دینی درباره موضوعات یادشده دست می‏یابد. آن‏گاه با تکیه بر مبانی برگرفته از کتاب و سنت به تفسیر آیه مورد اشاره می‏پردازد. اخذ مبانی از قرآن و حدیث برای تفسیر آیات معارفی و اعتقادی، بسی مهم و اساسی است؛ زیرا براساس مبانی امامیه برای تفسیر آیات احکام به‏طور کلی نمی‏توان منبعی غیر از کتاب و سنت مدنظر داشت. درحالی‏که همواره ممکن است مفسری، خواسته یا ناخواسته مبانی فکری و اعتقادی خود را از منبعی غیر از کتاب و سنت برگرفته و عناصر دینی را با عناصر غیردینی درهم آمیزد. در حقیقت ارزش مناهج‏البیان در آن است که نویسنده دخالت هیچ عنصری را جز منابع دینی (عقل، قرآن و سنت) در شکل‏گیری معارف مبنایی و اعتقادی برنمی‏تابد.

6

 

درباره منبع عقل نیز باید گفت که آیت‏الله ملکی در مباحث مقدماتی کتاب توحیدالامیه گفتارهایی را به عقل اختصاص داده و در آنها درباره عقل از نظر قرآن و حدیث، مدرکات عقل، نقش عقل در معرفت‏الله، جایگاه عقل در شناخت پیامبران، عقل در علوم بشری، تعارض دلیل نقلی و عقلی و فرق عقل و علم سخن گفته است.

از نظر او، عقل، نوری الهی و حجتی خدایی است که به همه انسان‏ها افاضه شده است. عقل از مصونیت ذاتی برخوردار بوده، وقوع خطا نسبت به آن ممتنع است. قوام و حجیت هر دلیلی به عقل است. ملاک تکلیف و ثواب و عقاب نیز عقل است. ایمان به خدا و آنچه به آن مترتب است، تصدیق پیامبران و تشخیص حق و باطل، خیر و شر، هدایت و گمراهی و فضیلت و رذیلت با نور عقل صورت می‏گیرد8.

براساس تعریف یادشده، نقش عقل در شناخت‏های اعتقادی بی‏بدیل است؛ چرا که معارف اعتقادی یا جزء مستقلات عقلی است که در این صورت به‏طور مستقل به امر اعتقادی شناخت پیدا می‏کند و سخنان شرع در این موارد برای تأیید و ارشاد به حکم عقل است و یا جزء شناخت‏های فطری است که در این موارد، معرفت فطری با معرفت عقلی همسو بوده و در حقیقت موءدای شناخت فطری و حکم عقلی، امری واحد است9. تنها در آن بخش از معارف اعتقادی که جزء مستقلات عقلی و مسائل فطری نبوده و در رده مسائل تعبدی است، ادله نقلی حاکم است. البته از نظر نویسنده "مناهج‏البیان" به دلیل آن‏که پذیرش نقل مبتنی بر دلیل عقلی است، پذیرش معارف تعبدی، امری عقلانی است10، از موارد این بخش می‏توان به جزئیات معارف اعتقادی مانند؛ اسما و صفات الهی، حقیقت عرش و کرسی و تفاصیل معاد و عالم آخرت اشاره کرد.

از نظر مرحوم ملکی، شالوده و بن‏مایه اخلاق، احکام فطری و مستقلات عقلی است11. از سوی دیگر ایشان دامنه مستقلات عقلی را بسی فراخ می‏گیرند و مواردی مانند ضرورت ایمان به خدا پس از تذکر به معرفت فطری12، توبه و بازگشت از گناه13، نیکی به پدر و مادر14، قبح تحقیر و اهانت به موءمن فقیر15، حرمت شراب‏خواری16، حرمت کتمان حمل از سوی زوجه مطلقه17 و... را در زمره مستقلات عقلی می‏دانند.

7

 

درباره نقش عقل در استنباط احکام فقهی نیز مبنای آیت‏الله ملکی همان مبنای فقیهیان اصولی است که در منابع اصول فقه مطرح شده است. وی درباره تعارض میان دلیل عقلی و دلیل نقلی نیز با تقسیم عقل به عقل فطری و عقل اصطلاحی (فلسفی) را مباحث مفیدی را پیش کشیده که به دلیل اختصار، از آنها صرف‏نظر می‏کنیم.

 

 

رویکرد تفسیری مناهج‏البیان

 

مراد از اتجاه یا رویکرد تفسیری آن است که گاه یک مفسر با عنایت به ذوق، علاقه، نگرش، مبانی و معلوماتی که دارد و باتوجه به نیازها و ضرورت‏هایی که احساس می‏کند، در مقام تفسیر قرآن، جهت‏گیری‏های خاصی می‏کند که نشانگر رویکرد تفسیری اوست. لازمه رویکرد تفسیری، آن است که مفسر به برخی آیات، موضوع‏ها و مفاهیم قرآن، حساسیت و عنایت ویژه‏ای می‏ورزد. در تفسیر این آیات درنگ می‏کند و به ابعاد و جنبه‏های مختلف تفسیری آنها می‏پردازد و تفاسیر موضوعی خود را در راستای این مفاهیم سامان می‏دهد.

با توجه به این مقدمه، هرگاه بخواهیم رویکرد تفسیری آیت‏الله ملکی را در تفسیر "مناهج‏البیان" مشخص کینم، به نظر می‏رسد با توجه به شخصیت، مبانی علمی و دغدغه‏های فکری مفسر، می‏توان رویکرد تفسیری او را اتجاه کلامی (معارفی) - فقهی دانست. با نگاهی اجمالی به متن مناهج‏البیان در می‏یابیم که دو وجه معارفی (در بعد اعتقادی و اخلاقی) و فقهی آن از وجوه دیگر بارزتر و پررنگ‏تر است. به‏طور خلاصه، حاصل رویکرد تفسیری او را می‏توان به موارد زیر دسته‏بندی کرد:

1 - بخش قابل‏توجهی از تلاش‏های آیت‏الله ملکی در راستای تبیین و دفاع از اصول اعتقادی و مبانی پذیرفته شده مکتب تشیع است. مفسر با حساسیت ویژه‏ای از موضع متکلمی قوی به این امر اهتمام ورزیده و در مسائلی مانند امامت19، شفاعت20، عصمت پیامبران در تلقی وحی21، جبر و تفویض22، شأن نزول سوره هلی آتی23 و آیه مباهله24، ضمن تأکید بر مواضع فقهیان و متکلمان امامیه، آرا و دیدگاه‏های مخالفان را به بوته نقد گذاشته است. لبه تیز نقدها بیشتر متوجه سخنان زمخشری، فخررازی و نویسنده "المنار" است.

2 - دومین و شاید مهم‏ترین وجهه همت این مفسر در حوزه مسائل کلامی و اعتقادی، تبیین، عرضه و دفاع از مبانی و مسلمات دینی و آموزه‏های مکتب معارف خراسان است. وجه معارفی تفسیر مناهج‏البیان چندان غالب و فراگیر است که وجه نخست را نیز تحت‏تأثیر قرار داده است. بدین معنا که آرا و مواضع مرسوم کلامی، در بیان و تقریر ایشان، صبغه‏ای معارفی یافته است.

8

 

بدین‏سان آیت‏الله ملکی در موضوعات مهم کلامی و اعتقادی مانند خداشناسی، اسما و صفات باری‏تعالی، معاد جسمانی، تجسم اعمال، عوالم پیشین، ماهیت انسان، لقاءالله و... جهت‏گیری‏های تفکیکی داشته و غلبه مبانی و آموزه‏های مکتب معارف خراسان در این بخش هویداست. عرضه مبانی معارفی با نقد و بررسی آرا و اندیشه‏های فلسفی و عرفانی همراه است. این نقدها به‏طور عمده، متوجه مبانی حکمت متعالیه و رهیافت‏های فلسفی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان است. موارد قابل‏ذکر از زمره این نقدها عبارت‏اند از: دیدگاه فلسفی درباره معنای مبدء و معید25 (از اسمای الهی)، دیدگاه غزالی، ملاصدرا و علامه طباطبایی درباره معنای محبت26، دیدگاه ملاصدرا درباره مفهوم رجوع الی‏الله27، عدمی‏بودن شرور28 و معاد تجسمی حکمت متعالیه29.

3 - آیت‏الله ملکی که از یک‏سو فقیهی اصولی است و از سوی دیگر در باب آیات احکام قرآن، تفسیر "بدایع‏الکلام" را نگاشته است، در تفسیر مناهج‏البیان به مسائل و موضوعات فقهی اهتمام داشته و در این عرصه نیز به صورتی ژرف و گسترده‏تر بحث و تفسیر می‏کند. احادیث فقهی را مطرح و اقوال فقیهان و مفسران بزرگ را بررسی می‏کند. از روش‏هایی اصولی بهره می‏جوید. بدین‏سبب اصطلاحات اصولی مانند عام، خاص تخصیص و تقیید در تفسیر ایشان چشمگیر بوده و درخور ذکر است که اصحاب مکتب تفکیک آموزه‏های ویژه‏ای در باب برخی مسائل اصولی دارند که از آن جمله می‏توان به وضع الفاظ برای حقایق خارجی نه به ازای صور و مفاهیم ذهنی، حمل واژگان متون دینی به معانی لغوی و عرفی و عدم ثبوت حقیقت شرعیه و متشرعه و ضرورت پرهیز از خلط معانی لغوی با معانی اصطلاحی و مستحدث، اشاره کرد که مرحوم ملکی نیز به این آموزه‏ها پای‏بند است. برخی از تفاسیر موضوعی ایشان نیز به موضوعات فقهی اختصاص یافته که از آن جمله است، مباحث وجوب حج و شرط استطاعت در آن30، ازدواج و نشانه‏های بلوغ31، معنای صلات32، فرع فقهی درباره کفاره روزه33، آیا سجده برای غیر خدای‏تعالی جایز است34؟ و....

با توجه به این‏که گفتنی‏ها درباره مبانی و روش تفسیری مرحوم آیت‏الله ملکی بیش از اینهاست، به همین اندازه بسنده کرده و آثار علمی ایشان را که غالباً تفسیری است - معرفی می‏کنیم.

 

9

 

 

الف - آثار چاپی

 

1. توحیدالامامیه، این کتاب شامل مبانی و دیدگاه‏های موءلف فقید درباره موضوع خداشناسی و مسائل مربوط به آن است و می‏توان آن را نوعی تفسیر موضوعی قرآن کریم دانست. این کتاب با تنظیم محمد بیابانی اسکویی و اهتمام علی ملکی‏میانجی (در سال 1373ش) از سوی موءسسه چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ و منتشر شده است. ترجمه فارسی کتاب نیز به قلم محمد بیابانی اسکویی و سیدبهلول سجادی از سوی نشر نبأ منتشر شده است.

2. مناهج البیان فی تفسیرالقرآن، مهم‏ترین اثر تفسیری مرحوم ملکی است که شامل تفسیر ترتیبی شش جزء از قرآن کریم، چهار جزء از ابتدا و دو جزء از انتهای قرآن است. ناشر این کتاب نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.

3. تفسیر فاتحة‏الکتاب، تفسیری است کلامی - فقهی بر سوره مبارکه حمد که با تنظیم محمد بیابانی اسکویی و از سوی انتشارات دارالقرآن‏الکریم قم در سال 1413 ق منتشر شده است.

4. بدایع الکلام فی تفسیر آیات الاحکام، شامل مباحث طهارت و صلات است که نویسنده به مناسبت، بحث‏های موضوعی امامت و شفاعت را نیز در آن گنجانده است. این کتاب، نخستین اثر منتشره آیت‏الله ملکی است که یک‏بار، در سال 1400 هـ.ق. در لبنان و دیگر بار، در سال 1402 هـ.ق در ایران چاپ شده است.

5. نگاهی به علوم قرآنی، ترجمه و تحریر مباحث مقدماتی تفسیر مناهج البیان است که در ابتدای جزء اول تفسیر آمده است. کتاب با ترجمه نویسنده این سطور و همکاری علی ملکی از سوی نشر خرم قم چاپ و منتشر شده است.

ب - آثار مخلوط، مرحوم ملکی آثار منتشر نشده‏ای نیز دارند که عبارت‏اند از: 1 - الرشاد فی‏المعاد؛ 2 - دوره کامل تقریرات اصول مرحوم میرزا مهدی اصفهانی؛ 3 - رساله‏ای در حبط و تکفیر؛ 4 - رساله‏ای در خمس؛ 5 - رساله‏ای در احکام میت.

 

10

 

 

پاورقیها:

 

 

 

1 - شرح حال آیت‏الله ملکی‏میانجی در منابع زیر آمده است: 1. مقدمه توحیدالامامیه به قلم فرزند موءلف علی ملکی 2. مکتب تفکیک به خامه استاد محمدرضا حکیمی؛ 3. یادنامه اولین سالگرد درگذشت آیت‏الله ملکی نوشته عبدالرحیم اباذری؛ 4. طبقات مفسران شیعه، نوشته عقیقی بخشایشی؛ که و در نوشتار حاضر از منبع نخست، استفاده فراوان برده‏ایم.

2 - آیت‏الله ملکی - به‏سان استادان خویش - نسبت به وجود مقدس ولی زمان حضرت مهدی(عج) توجهی ویژه داشت و همواره به ساحت قدسی آن سرچشمه جوشان معارق قرآن، توسل و تقرب می‏جست. در یادنامه مرحوم ملکی، داستان تشرف ایشان به حضور ولی عصر(عج) در مکه مکرمه و عطوفت و مهربانی آن حضرت با ایشان آمده است.

3 - برای مطالعه درباره مبانی مکتب تفکیک به کتاب مکتب تفکیک استاد محمدرضا حکیمی مراجعه فرمایید.

4 - توحید الامامیه، ص 13.

5 - ر.ک: نگاهی به علوم قرآنی، ص 28.

6 - مناهج‏البیان، جزء 1، ص 15؛ نگاهی به علوم قرآنی، ص 89.

7 - فوائدالاصول، چاپ جامعه مدرسین، ج 1، ص 159.

8 - ر.ک: توحیدالامامیه، ص 21.

9 - برای مثال، خداشناسی که امری فطری است، درعین‏حال موضوعی کاملاً عقلی است.

10 - توحیدالامامیه، ص 44.

11 - مناهج‏البیان، جزء 30، صص 153 و 154.

12 - همان، ص 153.

13 - همان، جزء2، ص 229.

14 - همان، جزء 1، ص 272.

15 - همان، جزء 30، ص 157.

16 - همان، جزء2، ص 206.c

17 - همان، ص 245. و ر.ک: توحیدالامامیه، ص 28 و 29.

18 - ر.ک: توحیدالامامیه، ص 39 به بعد.

19 - مناهج‏البیان، جزء1، ص 338.

20 - همان، ص 225.

21 - همان، جزء 29، ذیل سوره قیامت، جزء 30، بحث موضوعی روح در قرآن.

22 - همان، ذیل آیه 30، سوره انسان.

23 - همان.

24 - همان، جزء 3، ص 226.

25 - همان، جزء 30، ص 344.c

26 - همان، جزء 3، بحث موضوعی معنای محبت.

27 - همان، ص 130 به بعد.

11

 

28 - همان، ص 187 و 67.

29 - همان، جزء 1،ص 180 و 255؛ جزء 4، صص 73 و 74.

30 - همان، جزء 4، ص 15.

31 - همان، ص 274.

32 - همان، جزء 2، ص 46.

33 - همان، ص 113.

34 - همان، جزء 1، ص 200.

 

12

نظر شما