من فقط نویسنده ام
موضوع : نمایه مطبوعات | شرق

من فقط نویسنده ام

روزنامه شرق، شنبه ۲۷ دی ۱۳۸۲ - ۲۴ ذیقعده ۱۴۲۴ - ۱۷ ژانویه ۲۰۰۴

ترجمه آرمن نرسسیان: اسماعیل کاداره نویسنده، شاعر و روزنامه نگار، آلبانی کمونیست را در اوایل سال ۱۹۹۰ ترک کرد و به پاریس پناهنده شد تا بتواند در آزادی کامل بنویسد. کتاب های او برای مدت طولانی در زادگاهش ممنوع بودند. به گفته منتقدان آثار کاداره حماسه هایی باشکوه هستند که به تراژدی هویت آلبانیایی می پردازند. کاداره افتخارات بسیاری را در فرانسه کسب کرده و از سال ۱۹۹۶ عضو آکادمی علوم و سیاست شده است. او همچنین نشان لژیون دونور را هم از آن خود کرده است. آثار او به اغلب زبان های زنده دنیا ترجمه شده است.

- از زمان انتشار اولین کتابتان در سال ۱۹۶۲، بیش از ۲۰ کتاب دیگر نوشته و منتشر کرده اید. در کنار آن شعر هم گفته اید و به عنوان یک مورخ تاریخ کشورتان را از زمان تسلط امپراتوری عثمانی تاکنون نوشته اید. آیا خودتان را نویسنده سیاسی می دانید؟

من خودم را فقط نویسنده می دانم. همین و بس. چیزی به اسم نویسنده سیاسی وجود ندارد. نویسنده تاریخی یا نویسنده داستان های کارآگاهی هم وجود ندارند. همه این آدم ها نویسنده اند. برخی خوب و برخی بد.

- پس شما دوست ندارید به شما بگویند نویسنده آلبانیایی یا نویسنده ای از بالکان؟

همه نویسنده ها از یک کشور، منطقه و قاره می آیند اما نمی توان آنها را محدود به یک نقطه جغرافیایی کرد. اگرچه داستان های من در یک نقطه مشخص جغرافیایی جریان دارد اما من به موضوعات جهانی هم پرداخته ام. فکر نمی کنم من بیش از بالزاک، گوته یا تولستوی به کشورم پرداخته ام. آنها هم چنین کرده اند.

- چطوری نویسنده شدید؟

با خواندن. مکبث را وقتی ده ساله بودم خواندم. این کتاب آن قدر مرا به شوق آورد که نشستم و آن را برای خودم بازنویسی کردم. برای من شکسپیر بزرگ ترین نویسنده دنیا است. او کامل ترین نویسنده است.

- کارشناسان از تأثیر ادبیات قرن ۱۹ فرانسه بر آثارتان می گویند.

آثار بالزاک، زولا و فلوبر را در جوانی خواندم، همین طور میشل زواگو را. به علت وجود یک طبقه مهم و تأثیرگذار فرانکوفیل، ادبیات فرانسه در آلبانی همیشه مورد توجه بوده است. انقلاب کبیر فرانسه تأثیر بسیار مثبتی در توسعه و پیشرفت کشورهای بالکان داشت. در آلبانی روشنفکران با انتشار و گسترش ایده های ضد سلطنتی آن را علیه امپراتوری عثمانی به کار گرفتند، اما هنگامی که کمونیست ها بر سر کار آمدند همه چیز عوض شد. آنها روسی را در مدارس جایگزین فرانسه کردند.

- در اواخر دهه ۱۹۵۰، مطالعات ادبی شما را به تیرانا و سپس انستیتو گورکی مسکو برد. در زمان اقامت در مسکو بود که فهمیدید نویسنده می شوید؟

وقتی که به مسکو رفتم دیگر می دانستم که نویسنده هستم. برخی اشعار من چاپ شده بود که برایم موفقیت بسیاری را به همراه داشت. در مسکو من فهمیدم که بیش از استادانم از ادبیات می دانم. نگاه ادبی  من خیلی عمیق تر از بوروکرات های گورکی بود. در مسکو من شروع به نوشتن اولین داستانم کردم و به محض بازگشت به آلبانی در سال ۱۹۶۲ سی صفحه از آن را در یک روزنامه چاپ کردم. اما این خلاصه از داستانم بلافاصله توسط دولت ممنوع اعلام شد. ناشر فرانسوی ام می خواهد آنچه را که من در آن سال ها نوشته بودم دوباره چاپ کند.

- رد رئالیسم یکی از مؤلفه های ثابت آثار شماست. در نوشته هایتان مرز جدایی بین منطق و غیرمنطقی، واقعیت از رؤیا، حقیقت از افسانه بسیار باریک است و شما با یک مهارت خلاقانه از این مرز عبور می کنید. نظر شما درباره رئالیسم جادویی چیست؟

باید بدانیم که آمریکای لاتینی ها رئالیسم جادویی را اختراع نکردند. رئالیسم جادویی همیشه در ادبیات وجود داشته است. غیرقابل تصور است که جهان ادبیات را بدون آن بدانیم، آیا می توان کمدی الهی دانته را، توصیفش از جهنم را بدون اشاره به رئالیسم جادویی توضیح داد؟ در فاوست، در دون کیشوت و در تراژدی های یونانی رئالیسم جادویی دیده می شود. من بسیار متعجب می شوم وقتی افرادی را می بینم که بر این باورند رئالیسم جادویی منحصر به قرن بیستم و آمریکای لاتینی ها است.

- یکی دیگر از مؤلفه های ثابت کارهای شما محکومیت رژیم دیکتاتوری انور خوجه است. شما برخی مواقع جنایات او را علناً محکوم می کردید. واکنش رژیم به این اعمال چه بود؟

چهار کتاب من توسط حکومت ممنوع اعلام شدند. هیچ جا نمی توانستید آنها را پیدا کنید. نه در فروشگاه ها و نه در کتابخانه ها. برخی دیگر از آثارم هم نیمه ممنوع بودند یعنی مورد تحریم رسانه ها قرار گرفته بودند و هیچ جا سخنی از آنها بر زبان آورده نمی شد.

- در سپتامبر ۱۹۹۰ شما آلبانی را ترک کردید و از فرانسه پناهندگی سیاسی گرفتید. چرا همزمان با مرگ خوجه و در روزهایی که جانشین او نوید آزادی می داد کشورتان را ترک کردید؟

می توانستم کشور را در زمان حکومت انور خوجه ترک کنم. موقعیت ترک کشور در زمان حکومت خوجه دو بار برایم پیش آمد. اما ترک من در آن زمان هیچ موفقیتی را برای من و کشور به همراه نداشت. برای همین کشور را ترک نکردم. اما در سال ۹۰ بر این باور بودم که کشور نیاز به یک شوک دارد و ترک من این شوک را ایجاد کرد. دو ماه بعد دانشجویان اعتراضات گسترده کردند و گروه ها به خیابان ها ریختند تا در نهایت در سال ۱۹۹۲ اولین انتخابات آزاد برگزار شد.

- چرا فرانسه را برای اقامت انتخاب کردید؟

چون کشوری بود که آن را به خوبی می شناختم. از کتاب هایم در اینجا به خوبی استقبال می شود. فرانسوی ها همیشه نسبت به ادبیات آلبانی نظر مثبتی داشته اند و برای من طبیعی بود که به این کشور بیایم.
 

نظر شما