رئوس مهندسی سیاسی
مهندسی سیاسی برای ارائه کارآئی و کارآمدی خود در سامان سیاست در سه مرحله اجرایی می شود .
که این سه مرحله عبارتند از :
1- تفهیم ، یا پرسمان مفهومی هدف
2- ترسیم یا چینش ارکان ساختاری نظام
3- تدبیر یا خرد مدیریتی نظام مند
مهندسی سیاسی؛این اصطلاح برای اولین بار در سال 1387 در کتاب مهندسی سیاست و در ذیل بحثی با همین نام به کار رفت که رویکردی نوین به دانش سیاست در اسلام بود و بعد ها به انحاء و معانی دیگر مورد استفاده گسترده قرار گرفت.
این اصطلاح دستاورد اولین نگاه آکادمیک به سیات در اسلام بود که در قالب پردازش و مهندسی سیات و کاربردی نمودن مفاهیم سیاسی در اسلام ارائه گردید.
مهندسی سیاسی در پی تدبیر و سامان امور مربوط به سیاست و برنامه های مدیریت سیاسی است که متاثر از فلسفه ی سیاسی بوده و سعی در پردازش و چینش مفاهیم و مولفه های آن در ساختاری روشمند و مدیریتی عالمانه بر سیاست دارد.
مهندسی سیاسی یک بینش پردازشگر به اصل سیاست است که پس از کاوش در فلسفه سیاسی و دقت نظر در مبانی بنیادی آن،سیاستی را ارائه می دهد که از پشتوانه ی علمی و قابل دفاع در راستای مبانی اصلی یک نظام سیاسی برخودار است.
مهندسی سیاسی با اشراف کاملی که به فلسفه ی سیاسی دارد سیاست را مهندسی می کند .
طبیعی است که مهندسی سیاسی در عملکرد خود دارای خط مشی و برنامه تعریف شده می باشد که طبق آن و خط سیرهای از پیش تعیین شده نقش خود را عملیاتی می کند یعنی این دستگاه به مانند هر علمی اصول و قواعد خاص خود را دارا می باشد که استقلال آن را از هر مقوله مشابهی تمیز می دهد .
مهندسی سیاسی خود یک علم مستقل می باشد که آن عبارت است از علمِ بکارگیری مهندسی خاصِ سیاست جهت پردازش آن .
در سیاست آکادمیک اسلامی،مهندسی سیاسی دارای سه مرحله می باشد .
یعنی مهندسی سیاسی برای ارائه کارآئی و کارآمدی خود در سامان سیاست در سه مرحله اجرایی می شود .
که این سه مرحله عبارتند از :
1- تفهیم ، یا پرسمان مفهومی هدف
2- ترسیم یا چینش ارکان ساختاری نظام
3- تدبیر یا خرد مدیریتی نظام مند
مهندسی سیاسی دو مقوله تفهیم و ترسیم را در کاوش فلسفه سیاسی ابزار کارآمد قرار می دهد و با عنایت به مقوله تدبیر سه نقطه ، مبدا ، مقصد و مسیر را تفهیم و ترسیم می کند یعنی با خردورزی در فلسفه سیاسی هدف را تفهیم و مسیر را ترسیم می کند و با سامان حرکت از مبدا تا مقصد ساختار سیاسی را مدیریت می کند .
الف : تفهیم
مرحله اول اساسی ترین و عمیق ترین مرحله مهندسی سیاسی است . به دلیل حساسیت زیاد در شناخت مرام و غایت فلسفه سیاسی و نیز اینکه تا هدف بخوبی شناسایی نشود هر حرکتی مثمرثمر نبوده و عبث و بیهوده می نماید این مرحله ضرورت بنیادی برای حرکت می باشد .
عدم شناخت صحیح در این مرحله نسبت به هدف ، از ابعاد مختلف ، باعث گمراهی در مسیر ، صرف هزینه کلان ، هدر رفت انرژی انسانی ، هلاکت جامعه انسانی و در نهایت دور شدن هدف می شود .
بر همین اساس مهندسی سیاسی ابتدا غایت و هدف فلسفه سیاسی را آماج نظر قرار می دهد یعنی آنچه را که فلسفه سیاسی برای تحقق آن به نظام سیاسی میدان مانور می دهد رصد می نماید و پس از باز شناخت آن هدف را ادراک می نماید ، سپس با تعیین مختصات و مشخصه های آن ، تعریفی جامع و مانع از آن ارائه می دهد . یعنی هدف را از نظر مفهومی تبیین می کند .
شایان ذکر است که ادراک و تبیین مفهومی هدف فلسفه سیاسی نیز از دیدگاه و منظر خود فلسفه سیاسی صورت می پذیرد. یعنی مهندسی سیاسی هدف را نیز پس از پژوهش براساس محتوای فلسفه سیاسی تعریف می کند نه براساس معیار و شاخصه هایی خارج از محتوای فلسفه سیاسی .
ب : ترسیم
2- پس از تفهیم هدف و غایت فلسفه سیاسی ، مهندسی سیاسی، مسیر رفت را ترسیم و در نهایت مبادرت به هموار آن می نماید .
یعنی در این مرحله نقشه رهیافت هدف ارائه می شود که برای وصل به هدف مسیر حرکت را توضیح می دهد لازم به ذکر است که مسیر ترسیم شده نیز دارای اصول و قواعدی است که از فلسفه سیاسی اخذ می شود و اگر مسیری نیز در ذهن انتزاع شود باید با فلسفه سیاسی تطبیق و تلفیق شود .
مرحله اول یعنی پژوهش تفهیمی هدف ، تا حدود زیادی در استخراج اصول و قواعد این مرحله موثر و یاری رسان است .
به سخن دیگر وقتی مختصات هدف کاملا تفهیم شود راه و ابزار تحقق آن نیز همخوان با آن خواهد بود و به بیان روشن تر ، راه نسبت به هدف باید سنخیت داشته باشد در غیر اینصورت ، هدفی با مختصات غیر ، حاصل خواهد شد .
که تلفیق این امر نیز توسط مهندسی سیاسی براساس اصول و مجوزهای فلسفه سیاسی انجام می گیرد .
از ضروریات و ملزومات این مرحله مشاهده و تحلیل است . بدین معنی که مهندسی سیاسی در این مرحله قبل از شروع به هر کاری ابتدا مسیر رفت را مشاهده و تحلیل می کند. یعنی با وقوف به سیستم علمی حاکم بر پدیده ها در بستر خلقت و با عنایت مزید به پیچیده تر بودن آن در حیطه زندگی انسان ، بستر رفت را کاملا شناسایی و آسیب شناسی می کند .
و موارد متغیر و تاثیر گذار در جامعه انسانی را کاملا شناخت می کند تا حرکت با بصیرت به بستر آن انجام پذیرد و برای موارد مقتضی ، صلاحدیدهای موثر و کارا تمهید شود.
مرحله دوم ، مرحله سامانش ارکان ، طراحی ترتیب اولویت ها ، نظام هماهنگی ارکان ، تفکیک کاربری ها، هدف گرایی واحد ارکان و ارائه طرح نظام مند مدیریت هدف و توزیع و عرضه مدیریت های فرودست در شکلی طراحی شده و سازمانی غایتگرا و منسجم است.
از ویژگیهای طرح مهندسی سیاسی برای نظام سیاسی ، انسجام ارکان و مشی و حرکت هماهنگ مرکز گراست ، به این معنی که سلسله مدیریتها نسبت به هم دارای استقلال نسبی هستند و شرط وجاهت آنها اتصال به مرکز مدیریت است که در مباحث بعد به تفصیل آن خواهیم پرداخت .
ج : تدبیر
مرحله سوم مرحله تدبیر و مدیریت است . پس از ترسیم ساختار سیاسی نوبت به مرحله عملیاتی کردن ساختار است .
برای مدیریت یک ساختار سیاسی به چیزی بیش از یک مدیر نیاز است و آن قوه تدبیر است که هر عنصری دارای آن نمی باشد گذشته از آن در مدیریت گسترده یک ساختار سازماندهی شده مدیریت و تدبیر نمی تواند استبدادی و شخصی باشد بلکه می طلبد که تمام قابلیتها برای ارائه برنامه و مشی مدیریت تدبیر شوند یعنی اینکه قوه تدبیر یک عنصر ، زمانی می تواند کارآمد و مطمئن باشد که فقط یک استعداد را ملاک کارآمدی خود قرار دهد و آن قدرت فراخوان قابلیتهای بیرون از خود و تدبیر ساماندهی آنها در جهت مدیریت پرقدرت و کارساز است اما در هر حال مدیریت در مهندسی سیاسی یک مدیریت هوشمندانه و پویا است که نسبت به مقتضیات اعمال می شود البته این شکل از مدیریت در وهله اول در اختیار حکومت است که سیاست را مهندسی می کند و در گام بعد به شکل برنامه ای توسط دولت اعمال می شود اما شکل اعمال آن از سوی حکومت بیشتر از ناحیه ساختاری است .
در این مرحله مهندسی سیاسی با ویژگی پویایی که ذاتی جامعه انسانی است و نیز دلیل عقلی بر وجود شریعت اسلام به مدیریت مشاهده نظام و طرح ساختاری می پردازد و مدام با ابزار خود به تفکر و اندیشه و تحلیل مسائل و ظرفیت های طرح جاری و شناسایی نقاط ناکارآمد ، پیشنهاد افزایش بازوهای عمل و اجرا، ارزیابی نتیجه عملکرد ساختار، رصد نقاط پس رونده و ایستا در نظام پویایی سیاسی و در کل مشایعت ساختار در مسیر عمل و کمک به هماهنگی و حرکت هارمونیکال آن در مشورت یا قوه تشریع ، حضور دائم دارد.
مهندسی سیاسی در مرحله پایانی عملکرد خود ، معاونت توسعه ساختاری سیاست را که امری است طبیعی ، ناشی از پویش اجتماع انسانی ، به عهده دارد.
مهندسی سیاسی در سه مرحله شناخت ، ساخت و پرداخت ، سیاست اسلامی را بر بستر قواعد الهی آن تا سر منزل مقصود همراهی می کند .
کار مهندسی سیاسی پس از مرحله طراحی ساختار به پایان نمی رسد ، در واقع ویژگی مهندسی سیاسی پویایی و غیر ایستا بودن آن است که پا به پای تحولات جامعه بشری توسعه می یابد و ظرفیت و کارایی ساختار را همیشه به روز می کند و تا مقصد ، مانع زوال و یا عدم کارایی نظام سیاسی می شود .
منبع: کتاب انتشارات شوکا مهندسی سیاست
نویسنده : حسن امرائی عبدولی
نظر شما