موضوع : پژوهش | مقاله

هنوز از زباله های اطلاعاتی استفاده می کنیم

از دهه 1970 رویکردهایی در ارتباطات مطرح شد که به تأثیر قدرتمند رسانه ها تأکید دارند، مثل نظریه مارپیچ سکوت، برجسته سازی که معتقدند گرچه رسانه ها تأثیر مطلق ندارند، اما تأثیر قدرتمندی بر نگرش و رفتار مخاطب دارند. این نظریات بر میزان تأثیرگذاری و یا تأثیرپذیری رسانه ها اشاره دارند. در بررسی این مهم نوع رسانه و مخاطبان و بهره مندی آنان از اطلاعات و سواد رسانه ای مد نظر قرار می گیرد. گفتگوی ما با دکتر ایرج رستگار کارشناس رسانه به بررسی این موضوع اشاره دارد که از نظر می گذرانید.


* آقای دکتر! ما همواره از تأثیر مخرب رسانه ها و یا برخی از آنها و نقشی که در از میان بردن باورها و یا روابط اجتماعی میان افراد دارند صحبت می کنیم. واقعاً آیا این نگرانی ها آنطور که ما تصور آن را داریم جدی است یا خیر؟
** اجازه می خواهم این پرسش شما را با ذکر حکایتی پاسخ دهم. می گویند شیر زورگویی به جنگلی می رود و حیوانات جنگل تصمیم می گیرند برای در امان ماندن از شرایطی که او برای آنها ایجاد کرده است هر روز حیوانی را به نوبت برای غذای شیر نزد او بفرستند. این تدبیر انجام می شود تا اینکه نوبت به خرگوش می رسد و او با تأخیر به نزد شیر می رود و به او می گوید ما دو نفر بودیم، اما شیر دیگری خرگوش همراه من را طعمه خود کرد. شیر با عصبانیت سراغ رقیب خود را از خرگوش می گیرد و سپس به اتفاق او راهی محل مورد نظر می شوند. خرگوش چاهی را به شیر نشان می دهد و از وی می خواهد او را در بغل خود بگیرد تا رقیبش را به او نشان دهد. شیر خرگوش را در بغل می گیرد. با انعکاس تصویر شیر و خرگوش در آب چاه شیر تصور می کند داستانی که خرگوش برای او تعریف کرده واقعی است.
بنابراین خرگوش را به کناری گذارده و خود را به درون چاه می اندازد. مولانا می گوید:
ای شهان کشتیم ما خصم برون
ماند خصمی ز او بتر در اندرون ؛
یعنی باید خصمی را که نامطلوبتر است در درون هر فرد و سیستم اجتماعی وجود دارد پیدا کرد نه اینکه بخواهیم در بیرون آن را جستجو کنیم. این موضوع از منظر ادبیات عرفانی مورد ملاحظه قرار می گیرد ولی وقتی این مسأله را در نظرگاههای ارتباطی نیز جستجو می کنید، دقیقاً به همین طیف می رسید؛ اندیشمندی چون گربنر به این موضوع اشاره دارد که اصولاً نگاه مثبت ما به مطبوعات این است که مطبوعات می توانند کارکرد مثبت داشته باشند، اما در عین حال کارکرد منفی رسانه ها هم وجود دارد. از یک سوی می توانیم برای رسانه ها نگاهی جمع گرایانه و از سویی دیگر نگاه فردگرایانه متصور شویم. بنابراین رسانه نیز همچون بسیاری از مؤلفه های اجتماعی موجود به دو عنصر بسیار مهم بستگی دارد؛ یکی آنکه این رسانه توسط چه فرد و یا گروهی و یا در چه محیطی مورد استفاده قرار می گیرد. بنابر این نمی توان برچسبی منفی برای کارکرد منفی و یا مثبت بودن گزاره تعریف کرد و این موضوع به این بر می گردد که صاحبان رسانه چگونه و با چه اهدافی از آن استفاده می کنند.

* چه قشر و یا اقشاری بیش از دیگران در معرض تأثیرات مثبت و یا منفی و مخرب رسانه ها قرار دارند؟
** ما در مطالعات خود درخصوص رسانه ها با مقوله ای با عنوان سواد رسانه ای مواجهیم. این سواد می گوید هر مخاطب برای بهره جستن از یک رسانه باید به سطحی از آگاهی ها رسیده باشد؛ برای مثال برای تماشای یک فیلم سینمایی باید از سوادی رسانه ای برخوردار بود. یعنی بداند اگر در بخشی از فیلم تصاویر رنگی به سیاه و سفید تغییر می کند مفهوم آن بازگشت به دوره ای در گذشته است. یا در ارتباطات دیجیتالی شیوه کارکرد با رسانه های این حوزه و در عین حال حداقلی از زبان انگلیسی را هم بداند. هر چه سطح آگاهیهای افراد بالاتر باشد میزان تأثیر یک سویه رسانه ها بر آنها نیز کمتر می شود، چنانکه یکی از کارکردهای مهم رسانه های دیجیتالی آن است که از نگاه روزنامه نگار محور به مخاطب محور تبدیل شده است، یعنی این مخاطب است که تعیین می کند چه چیزی را به او بدهند.
ما می گوییم روزنامه ها نمی توانند بگویند مخاطبانشان چگونه بیندیشند اما می توانند بگویند که به چه بیندیشند. اما مخاطب دیگر خود را درگیر صفحه حوادث روزنامه چاپی نمی کند چون از سواد رسانه ای کافی برخوردار است، خود به عنصری انتخابگر و سفارش دهنده سوژه تبدیل می شود. دنیای امروز به سمت و سویی حرکت می کند که هر روز بیش از دیروز بر نقش انتخابگری (سفارشگری) صحه گذارده می شود.

* آیا می توان با کمک رسانه و نشان دادن یک فیلم رفتار فرد یا افراد را پرخاشگرانه کرد؟
** روان شناسی ارتباطات می گوید چنین چیزی ممکن نیست؛ یعنی شما نمی توانید فیلمی پرخاشگرانه را به هر فردی نشان داده و رفتار او را تغییر دهید. اولاً این موضوع به این نکته بستگی دارد که مخاطب شما در کدام گروه سنی قرار دارد و دیگر اینکه این مخاطب باید زمینه قبلی پذیرش پیام را داشته باشد. یعنی آنکه فردی با روحیه خشن با مشاهده فیلمی خشن رفتاری خشونت آمیز از خود بروز می دهد. پس این مسأله به زمینه های شخصیتی افراد بستگی دارد و دیگر اینکه اگر فیلمی را در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی به فردی نشان دهید امکان نهادینه شدن آن اثر در وی وجود دارد، اما اگر در دوران میانسالی این فیلم به وی نشان داده شود دیگر نباید توقع این کارکرد را از آن اثر داشت. بنابراین رسانه می تواند هم بر جامعه تأثیر بگذارد و هم از آن تأثیر بپذیرد. جامعه شناسی می گوید نظام اجتماعی فردی و یا نظام شخصیتی افراد می تواند هم تحت تأثیر عنصر بیرونی و هم تحت تأثیر عنصر درونی به یک بی نظمی تغییر کند.

* تأثیر مردم بر رسانه ها چگونه است؟
** بهترین مثال تأثیر مقاله توهین آمیز 16 دی ماه رشیدی مطلق انقلاب سفید و سیاه را بر قیام مردم ایران و یا واقعه واترگیت در آمریکاست. اما همانگونه که رسانه ها نمی توانند به مردم بگویند چگونه بیندیشند اما می توانند بگویند به چه بیندیشند، عکس آن هم مصداق دارد؛ یعنی مردم نمی توانند به رسانه ها بگویند که چگونه بیندیشند اما می توانند بگویند به چه بیندیشند.
در جامعه ای دانش آموزی سلاح به دست می گیرد و همکلاسی های خود را به قتل می رساند. این موضوع در یک جامعه به مسأله ای رسانه ای تبدیل می شود ولی در جامعه ای دیگر مورد توجه قرار نمی گیرد. نسبت این دو از نظر من به عنوان یک کارشناس رسانه ای کاملاً یکسان است. من در سال 1371 در روزنامه ای انتقادی دولت مشغول کار بودم که مقوله ای با عنوان ایدز و چگونگی شکل گیری و سرایت آن وجود داشت. آن زمان آمار رسمی دولت مبتلایان به ایدز چند نفر بود. در آن زمان یکی از همکاران من معتقد بود این موضوع، مسأله مهم و روز جامعه ما نیست و برای جامعه ای اسلامی ایدز نمی تواند یک مسأله باشد، اما بتدریج این مسأله آنقدر مهم شد که نه تنها رسانه ها که پوسترهای خیابانی هم به این حوزه پرداخت.

* آیا درتعیین نوع رسانه بر رفتار افراد تفاوتی وجود دارد؟
** شما حتی در ارتباطات شفاهی از حس گفتاری و شنیداری تان بهره می گیرید. اما در حوزه ارتباطات مکتوب با نوشتار و در حوزه ارتباطات دیجیتالی از حس های بیشتری بهره می گیرید. هر چه به سوی نسبت چند حسی شدن با رسانه پیش برویم تأثیر رسانه بر او بیشتر خواهد بود. تأثیر رسانه ای همچون تلویزیون به مراتب بیشتر از رسانه ای مکتوب است، اما در عین حال نهادینگی عناصر ارتباطی نیز برای ما بسیار مهم است. برای مثال سابقه ارتباطات نوشتاری در جامعه ای غربی از نیمه دوم قرن 15 میلادی وجود دارد اما سابقه این ارتباط در جامعه ما سابقه ای حدود 170 سال است و همین مسأله باعث شده است که ارتباطات نوشتاری در جامعه ما کمرنگ تر از جامعه غربی باشد.
به عبارتی فرهنگ جامعه ایرانی به دلیل عدم نهادینگی ارتباطات نوشتاری، فرهنگ شنیداری است.رادیو و یا تلویزیون هر یک با فاصله ای حدود 20 سال از غرب وارد ایران می شود ولی آنجا تأخیری حدود 380 ساله را داریم. قطعاً تأثیر ارتباطات نوشتاری در جامعه ایرانی کمتر از ارتباطات الکترونیکی خواهد بود. ولی وقتی از ارتباطات به حوزه دیجیتالی وارد می شوید با یک بن بست مواجه اید و آن به سواد رسانه ای بر می گردد. جامعه ما هنوز توانمندی استفاده از اینترنت را ندارد. هربرت شیلر می گوید: مردم از اطلاعات آشغال (garbage information) استفاده می کنند. ما نیز هنوز در حال استفاده از این اطلاعات آشغال هستیم و طبیعی است از اطلاعاتی که قابلیت تبدیل شدن به کالا را داشته باشد کمتر بهره می بریم. به دلیل استفاده از اطلاعات آشغال، تأثیرات کثیف اینترنت را نیز بیشتر مشاهده می کنیم چون مخاطب ما هنوز به سواد رسانه ای کافی نرسیده است.


منبع: / روزنامه / قدس ۱۳۸۹/۱۲/۱۷
گفت و گو شونده : ایرج رستگار

نظر شما