موضوع : پژوهش | مقاله

تأثیرپذیری جان رالز از کانت: بررسی تطبیقی نظریه عدالت در دو چارچوب فلسفی

چکیده

نظریه عدالت جان رالز، به‌ویژه در دوره متقدم اندیشه او، شباهت‌ها و تأثیرات قابل توجهی از فلسفه عملی امانوئل کانت دارد. رالز در نظریه خود از برخی مفاهیم کلیدی کانت، مانند “امر مطلق”، “استقلال فردی” و “بی‌طرفی اخلاقی”، الهام گرفته و تلاش کرده است تا اصول عدالت خود را در چارچوبی مشابه اما با اهداف و روش‌شناسی متفاوت ارائه دهد. با این حال، میان نظریه عدالت رالز و کانت تفاوت‌های اساسی وجود دارد، به‌ویژه در زمینه روش‌شناسی و اهداف نظریه. این مقاله به بررسی تأثیرپذیری رالز از کانت، شباهت‌ها و تفاوت‌های نظریه عدالت این دو فیلسوف، و نقاط قوت و ضعف هر یک می‌پردازد.

مقدمه

امانوئل کانت، فیلسوف برجسته آلمانی، با ارائه نظریه اخلاقی مبتنی بر “عقل محض” و “امر مطلق”، تأثیری عمیق بر فلسفه اخلاق و نظریه عدالت گذاشت. جان رالز، فیلسوف سیاسی قرن بیستم، در نظریه عدالت خود، از مفاهیم و اصول کانتی بهره گرفته و تلاش کرده است تا اصول عدالت خود را با الهام از فلسفه عملی کانت تدوین کند.

با این حال، نظریه عدالت رالز، به‌رغم شباهت‌های ظاهری با نظریه عدالت کانت، تفاوت‌های اساسی با آن دارد. رالز اصول عدالت خود را نه بر اساس عقل محض، بلکه بر اساس انتخاب عقلانی در شرایط فرضی “وضع نخستین” (Original Position) تدوین می‌کند. این مقاله به بررسی تأثیرپذیری رالز از کانت و تحلیل شباهت‌ها و تفاوت‌های نظریه عدالت این دو فیلسوف می‌پردازد.

۱. فلسفه عملی کانت: مبانی و اصول

۱.۱. عقل محض و استقلال اخلاقی

کانت در فلسفه عملی خود، بر این باور است که اصول اخلاقی و عدالت باید بر اساس عقل محض (Pure Reason) و بدون تأثیر از تجربه یا منافع فردی تدوین شوند. او معتقد است که عقل محض قادر است اصولی کلی، ضروری و مطلق را ارائه دهد که در هر شرایطی قابل اجرا باشند.

کانت بر استقلال فردی (Autonomy) تأکید دارد و معتقد است که انسان‌ها باید به عنوان موجوداتی آزاد و عاقل، قوانین اخلاقی و عدالت را خود تدوین کنند. او این استقلال را در قالب “امر مطلق” (Categorical Imperative) بیان می‌کند و معتقد است که این اصول باید به گونه‌ای باشند که بتوانند به عنوان قوانین جهانی پذیرفته شوند.

۱.۲. امر مطلق و وظیفه‌گرایی

کانت نظریه اخلاقی خود را بر اساس وظیفه‌گرایی (Deontology) بنا می‌کند و معتقد است که اصول اخلاقی و عدالت باید بر اساس وظیفه (Duty) و نه بر اساس نتایج یا پیامدها تدوین شوند. او “امر مطلق” را به عنوان اصلی کلی و جهان‌شمول معرفی می‌کند که تمام وظایف اخلاقی و عدالت باید از آن استنتاج شوند.

یکی از مشهورترین بیان‌های “امر مطلق” کانت، اصل انسانیت است که می‌گوید:

“همواره چنان عمل کن که با انسانیت، چه در وجود خود و چه در وجود دیگران، به‌عنوان غایت رفتار کنی، نه صرفاً به‌عنوان وسیله.”

۱.۳. نظریه عدالت کانت

کانت نظریه عدالت خود را بر اساس آزادی فردی و حقوق قانونی تدوین می‌کند. او معتقد است که عدالت باید آزادی بیرونی افراد را تضمین کند و آزادی فردی باید در چارچوب قوانین عمومی و حقوقی اعمال شود. کانت بر این باور است که قوانین عدالت باید از اصول عقل محض ناشی شوند و مستقل از تجربه یا منافع فردی باشند.

۲. تأثیرپذیری رالز از کانت

۲.۱. شباهت‌ها میان نظریه عدالت رالز و کانت

رالز در نظریه عدالت خود، از مفاهیم کلیدی کانت الهام گرفته و تلاش کرده است تا اصول عدالت خود را در چارچوبی مشابه با فلسفه عملی کانت تدوین کند. برخی از شباهت‌های میان نظریه عدالت رالز و کانت عبارت‌اند از:

استقلال فردی و بی‌طرفی اخلاقی:
رالز، همانند کانت، بر استقلال فردی و بی‌طرفی اخلاقی تأکید دارد. او در شرایط فرضی “وضع نخستین”، افراد را به گونه‌ای تصور می‌کند که از منافع فردی و شرایط خاص خود بی‌اطلاع هستند و تصمیمات خود را بر اساس اصول عقلانی و بی‌طرفانه اتخاذ می‌کنند.

عینی بودن اصول عدالت:
رالز، مانند کانت، معتقد است که اصول عدالت باید عینی، ضروری و جهان‌شمول باشند و نباید به شرایط خاص تاریخی یا فرهنگی وابسته باشند.

تقدم حق بر خیر:
هر دو فیلسوف معتقدند که اصول عدالت و اخلاق باید مستقل از تصورات خاص از خیر و سعادت تدوین شوند. کانت بر وظیفه‌گرایی تأکید دارد و رالز نیز اصول عدالت خود را بدون در نظر گرفتن تصورات خاص از خیر تدوین می‌کند.

نگاه به انسان به عنوان غایت:
رالز، تحت تأثیر اصل انسانیت کانت، افراد را در وضع نخستین به گونه‌ای تصویر می‌کند که امکان نگاه ابزارگونه به دیگران از آنها سلب شده است.

۲.۲. تفاوت‌ها میان نظریه عدالت رالز و کانت

با وجود شباهت‌های ذکرشده، نظریه عدالت رالز تفاوت‌های اساسی با نظریه عدالت کانت دارد. برخی از این تفاوت‌ها عبارت‌اند از:

روش‌شناسی:
کانت اصول عدالت را بر اساس عقل محض و بدون دخالت تجربه تدوین می‌کند، در حالی که رالز اصول عدالت خود را در چارچوب یک نظریه تجربی و بر اساس انتخاب عقلانی در شرایط فرضی وضع نخستین تدوین می‌کند.

هدف نظریه عدالت:
کانت نظریه عدالت خود را برای تضمین آزادی فردی و حقوق قانونی تدوین می‌کند، در حالی که رالز به دنبال تدوین اصولی برای ساختار اساسی یک جامعه عادلانه است که عدالت اجتماعی و توزیعی را نیز شامل می‌شود.

نقش تجربه:
کانت تجربه را در تدوین اصول عدالت کاملاً کنار می‌گذارد، اما رالز معتقد است که افراد در وضع نخستین باید از دانش تجربی کافی درباره اجتماع، اقتصاد و روان‌شناسی برخوردار باشند تا بتوانند تصمیمات عقلانی اتخاذ کنند.

فردگرایی و وظیفه‌گرایی:
در حالی که کانت بر وظیفه‌گرایی تأکید دارد و معتقد است که افراد باید اصول عدالت را صرفاً بر اساس وظیفه اخلاقی تدوین کنند، رالز افراد در وضع نخستین را به عنوان موجوداتی فردگرا و خواهان طراحی زندگی اجتماعی مطلوب تصور می‌کند.

۳. تأثیر کانت بر نظریه عدالت رالز

۳.۱. نقش استقلال فردی و بی‌طرفی

رالز از مفهوم استقلال فردی کانت الهام گرفته و افراد در وضع نخستین را به گونه‌ای تصور می‌کند که از منافع فردی و شرایط خاص خود بی‌اطلاع هستند. این بی‌طرفی، که شباهت زیادی به “بی‌طرفی اخلاقی” کانت دارد، تضمین می‌کند که اصول عدالت به عنوان اصولی عینی و بی‌طرفانه پذیرفته شوند.

۳.۲. تقدم حق بر خیر

رالز، همانند کانت، معتقد است که اصول عدالت باید بدون در نظر گرفتن تصورات خاص از خیر و سعادت تدوین شوند. او بر تقدم حق بر خیر تأکید دارد و اصول عدالت خود را بر اساس وظیفه‌گرایی کانتی تدوین می‌کند.

۳.۳. نگاه به انسان به عنوان غایت

رالز، تحت تأثیر اصل انسانیت کانت، افراد را در وضع نخستین به گونه‌ای تصویر می‌کند که امکان نگاه ابزارگونه به دیگران از آنها سلب شده است.

نتیجه‌گیری

نظریه عدالت جان رالز، به‌ویژه در دوره متقدم اندیشه او، شباهت‌ها و تأثیرات قابل توجهی از فلسفه عملی کانت دارد. رالز از مفاهیمی مانند استقلال فردی، بی‌طرفی اخلاقی و تقدم حق بر خیر الهام گرفته و تلاش کرده است تا اصول عدالت خود را در چارچوبی مشابه با فلسفه کانت تدوین کند.

با این حال، نظریه عدالت رالز تفاوت‌های اساسی با نظریه عدالت کانت دارد، به‌ویژه در زمینه روش‌شناسی و اهداف نظریه. رالز اصول عدالت خود را نه بر اساس عقل محض، بلکه بر اساس انتخاب عقلانی در شرایط فرضی وضع نخستین تدوین می‌کند و به دنبال تدوین اصولی برای ساختار اساسی یک جامعه عادلانه است که عدالت اجتماعی و توزیعی را نیز شامل می‌شود.

منابع

  1. رالز، جان. نظریه عدالت.
  2. کانت، امانوئل. سنجش خرد عملی.
  3. نوزیک، رابرت. آنارشی، دولت و آرمان‌شهر.
  4. سن، آمارتیا. ایده عدالت.
  5. والزر، مایکل. ساحت‌های عدالت.

نظر شما