موضوع : پژوهش | مقاله

قراردادگرایی در بوته نقد: بررسی روش قراردادگرایانه جان رالز

چکیده

روش قراردادگرایانه جان رالز، که در نظریه “عدالت به مثابه انصاف” به‌عنوان چارچوبی برای تعیین اصول عدالت اجتماعی مطرح شده است، یکی از نوآوری‌های برجسته فلسفه سیاسی معاصر است. این روش، با تکیه بر مفهوم “وضع اصیل” و “پرده بی‌خبری”، تلاش می‌کند تا اصول عدالت را در شرایطی بی‌طرفانه و منصفانه تعیین کند. با این حال، این روش با نقدهای متعددی از سوی فیلسوفان و نظریه‌پردازان مواجه شده است. این مقاله به بررسی و تحلیل نقدهای وارد بر روش قراردادگرایانه رالز می‌پردازد و به مسائلی همچون پیش‌فرض‌های بدون دلیل، انتزاعی بودن وضع اصیل، و محدودیت‌های روش قراردادگرایی اشاره می‌کند.

مقدمه

روش قراردادگرایانه جان رالز، که در نظریه عدالت او به‌عنوان “عدالت رویه‌ای محض” (Pure Procedural Justice) مطرح شده است، بر این ایده استوار است که اصول عدالت باید در شرایطی منصفانه و بی‌طرفانه انتخاب شوند. این شرایط، در چارچوب “وضع اصیل” (Original Position) و “پرده بی‌خبری” (Veil of Ignorance) تعریف می‌شوند.

رالز ادعا می‌کند که منصفانه بودن شرایط قرارداد اجتماعی، موجب منصفانه بودن محتوای آن نیز می‌شود. با این حال، منتقدان متعددی به روش قراردادگرایانه رالز انتقاد کرده‌اند و آن را از جنبه‌های مختلف، از جمله پیش‌فرض‌های بدون دلیل، انتزاعی بودن شرایط وضع اصیل، و محدودیت‌های عملی، مورد نقد قرار داده‌اند.

۱. پیش‌فرض‌های بدون دلیل در روش قراردادگرایانه رالز

۱.۱. تمرکز بر آزادی و استقلال فردی

یکی از پیش‌فرض‌های اساسی روش قراردادگرایانه رالز، تمرکز بر آزادی و استقلال فردی به‌عنوان مبنای تصمیم‌گیری در وضع اصیل است. منتقدانی مانند توماس ناگل این پرسش را مطرح می‌کنند که:

  • چرا باید آزادی فردی، به‌عنوان مهم‌ترین معیار در تعیین اصول عدالت، در نظر گرفته شود؟
  • چرا عدالت باید صرفاً بر اساس احترام به استقلال و آزادی فردی تعریف شود؟

رالز هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای برای این پیش‌فرض ارائه نمی‌دهد و آن را به‌عنوان امری بدیهی می‌پذیرد.

۱.۲. عمومیت‌گرایی در اصول عدالت

رالز معتقد است که اصول عدالت باید کلی، عام، و قابل اعمال بر تمام حوزه‌های اجتماعی باشند. این پیش‌فرض، بدون ارائه دلیل کافی، به‌عنوان مبنای نظریه او پذیرفته شده است. منتقدان استدلال می‌کنند که:

  • چرا باید حوزه‌های مختلف اجتماعی (مانند اقتصاد، سیاست، و آموزش) دارای اصول و معیارهای یکسانی برای عدالت باشند؟
  • آیا عدالت در حوزه‌های مختلف اجتماعی نمی‌تواند معیارها و اصول متفاوتی داشته باشد؟

۱.۳. اجماع و توافق به‌عنوان معیار عدالت

رالز ادعا می‌کند که عدالت اجتماعی باید به‌گونه‌ای تعریف شود که همه افراد بر سر آن به توافق برسند. این پیش‌فرض نیز بدون دلیل کافی ارائه شده است. منتقدان می‌پرسند:

  • چرا عدالت باید به‌گونه‌ای تعریف شود که مورد توافق همگان باشد؟
  • آیا امکان‌پذیر است که همه افراد، با دیدگاه‌ها و منافع متفاوت، بر سر اصول عدالت به توافق برسند؟

۲. انتزاعی بودن شرایط وضع اصیل

۲.۱. انتزاعی بودن بیش از حد وضع اصیل

وضع اصیل، به‌عنوان چارچوبی فرضی برای تعیین اصول عدالت، به دلیل انتزاعی بودن بیش از حد، مورد انتقاد قرار گرفته است. منتقدان استدلال می‌کنند که:

  • شرایط فرضی وضع اصیل، با واقعیت‌های اجتماعی و انسانی ناسازگار است.
  • افراد در وضع اصیل، به دلیل ناآگاهی از موقعیت اجتماعی و منافع شخصی خود، نمی‌توانند تصمیماتی اتخاذ کنند که با شرایط واقعی جوامع سازگار باشد.

۲.۲. فقدان آگاهی از حقایق مهم

رالز، با استفاده از “پرده بی‌خبری”، افراد را از آگاهی نسبت به بسیاری از حقایق فلسفی، اخلاقی، و اجتماعی محروم می‌کند. این امر، موجب می‌شود که:

  • افراد نتوانند تصمیمات آگاهانه و منطقی درباره اصول عدالت اتخاذ کنند.
  • شرایط وضع اصیل، به جای فراهم کردن بستری برای تصمیم‌گیری بی‌طرفانه، تصمیم‌گیری را محدود و غیرواقعی می‌کند.

۲.۳. عدم الزام‌آوری قرارداد اجتماعی فرضی

یکی دیگر از نقدهای وارد بر وضع اصیل، عدم الزام‌آوری قرارداد اجتماعی فرضی است. منتقدان استدلال می‌کنند که:

  • چرا قراردادی که در یک وضعیت فرضی منعقد شده است، باید برای افراد واقعی الزام‌آور باشد؟
  • افراد واقعی، ممکن است با اصولی که در وضع اصیل انتخاب شده‌اند، موافق نباشند.

۳. محدودیت‌های روش قراردادگرایانه

۳.۱. محدودیت در انتخاب اصول عدالت

رالز، در روش قراردادگرایانه خود، میدان انتخاب وسیعی برای افراد در وضع اصیل فراهم نمی‌کند. او عمدتاً تلاش می‌کند تا نشان دهد که چرا اصول عدالت او بر نظریه‌های رقیب، مانند نفع‌انگاری، برتری دارند. این امر، موجب می‌شود که:

  • بسیاری از نظریه‌های عدالت، مانند نظریه‌هایی که بر نیاز (Need) یا استحقاق (Desert) تأکید دارند، در روش قراردادگرایانه رالز نادیده گرفته شوند.
  • افراد در وضع اصیل، عملاً مجبور به انتخاب اصولی هستند که رالز از پیش تعیین کرده است.

۳.۲. عدم تضمین توافق و اجماع

رالز ادعا می‌کند که افراد در وضع اصیل، بر سر اصول عدالت به توافق می‌رسند. با این حال، منتقدان معتقدند که:

  • هیچ تضمینی وجود ندارد که افراد، حتی در شرایط فرضی وضع اصیل، بتوانند بر سر اصول عدالت به توافق برسند.
  • تنوع دیدگاه‌ها و منافع، ممکن است مانع از دستیابی به اجماع شود.

۳.۳. جانبداری از فلسفه لیبرالیسم

رالز ادعا می‌کند که روش قراردادگرایانه او، بی‌طرفانه و فارغ از هرگونه پیش‌فرض فلسفی یا اخلاقی است. با این حال، منتقدان استدلال می‌کنند که:

  • روش رالز، به‌طور ضمنی، با فلسفه لیبرالیسم و ارزش‌های آن (مانند آزادی فردی و برابری) سازگار است.
  • این روش، ممکن است با دیدگاه‌های فلسفی و اخلاقی دیگر، مانند سنت‌گرایی یا جامعه‌گرایی، ناسازگار باشد.

۴. جمع‌بندی نقدها

۴.۱. نقاط قوت روش قراردادگرایانه رالز

  • نوآوری در روش‌شناسی: استفاده از مفهوم وضع اصیل و پرده بی‌خبری، یکی از نوآوری‌های برجسته نظریه رالز است.
  • تأکید بر بی‌طرفی و انصاف: شرایط فرضی وضع اصیل، چارچوبی بی‌طرفانه و منصفانه برای تعیین اصول عدالت فراهم می‌کند.
  • تضمین حقوق بنیادین: روش قراردادگرایانه رالز، بر تضمین حقوق بنیادین همه افراد تأکید دارد.

۴.۲. نقاط ضعف روش قراردادگرایانه رالز

  • پیش‌فرض‌های بدون دلیل: روش رالز، بر پیش‌فرض‌هایی استوار است که بدون دلیل کافی پذیرفته شده‌اند.
  • انتزاعی بودن شرایط وضع اصیل: شرایط فرضی وضع اصیل، بیش از حد انتزاعی است و ممکن است با واقعیت‌های اجتماعی و انسانی ناسازگار باشد.
  • محدودیت در انتخاب اصول عدالت: روش رالز، بسیاری از نظریه‌های عدالت را نادیده می‌گیرد و میدان انتخاب وسیعی برای افراد در وضع اصیل فراهم نمی‌کند.

نتیجه‌گیری

روش قراردادگرایانه جان رالز، یکی از برجسته‌ترین تلاش‌ها برای ارائه چارچوبی بی‌طرفانه و منصفانه برای تعیین اصول عدالت اجتماعی است. این روش، با استفاده از مفهوم وضع اصیل و پرده بی‌خبری، تلاش می‌کند تا اصولی عادلانه و جهانی برای عدالت اجتماعی ارائه دهد.

با این حال، این روش با نقدهای متعددی مواجه شده است. پیش‌فرض‌های بدون دلیل، انتزاعی بودن شرایط وضع اصیل، و محدودیت در انتخاب اصول عدالت، از جمله مهم‌ترین نقدهای وارد بر روش قراردادگرایانه رالز هستند. این نقدها نشان می‌دهند که روش رالز، با وجود نوآوری‌های نظری، همچنان نیازمند بازنگری و اصلاح است تا بتواند به‌طور کامل با واقعیت‌های اجتماعی و انسانی سازگار شود.

منابع

  1. رالز، جان. نظریه عدالت.
  2. نوزیک، رابرت. آنارشی، دولت و آرمان‌شهر.
  3. دورکین، رونالد. حقوق به مثابه عدالت.
  4. سن، آمارتیا. ایده عدالت.
  5. والزر، مایکل. ساحت‌های عدالت.

نظر شما