واسیلى ولادیمیرویچ بارتولد
واسیلى ولادیمیرویچ بارتولد (۱۸۶۹ـ۱۹۳۰)، خاورشناس و نویسنده مقالات و کتابهاى متعدد در تاریخ و فرهنگ خاورمیانه بهویژه آسیاى مرکزى بود. پدر و مادرش از آلمانیهاى مهاجر بودند و گویا به این سبب ویلهلم نیز نامیده شد و بعدها این نام را در آثارى که به زبانهاى اروپاى غربى مینوشت، به کار میبرد. معلومات گستردهاى در علوم انسانى کسب کرد و با زبانهاى لاتین و یونانى آشنا گردید و در سال ۱۹۰۰ درجه دکترى در تاریخ شرق را دریافت کرد و در ۱۹۰۶ به استادى دانشگاه برگزیده شد و تا پایان عمر در این مقام باقى ماند. در ۱۹۱۲ به عضویت فرهنگستان برگزیده شد.
وی علاوه بر تدریس و تحقیق، سمتهاى متعددى نیز برعهده داشت که از مهمترین آنها، دبیرى و ریاست شعبه شرقى انجمن باستانشناسى روسیه، دبیرى کمیته روسى براى مطالعه آسیاى مرکزى و شرقى، ریاست هیأت شرقشناسان و ابسته به موزه آسیایى، سردبیرى ارگان انتشاراتى دو مرکز نخستین از سه مرکز مذکور، و نیز سردبیرى سه فصلنامه کمدوام دنیاى اسلام، دنیاى مسلمان و ایران را باید نام برد.
حوزه مطالعات و تحقیقات او بسیار وسیع، و آثارش بسیار متنوع و متعدد است: تاریخ، باستانشناسى، سکهشناسى، جغرافیاى تاریخى، فرهنگ و زبان، ادیان و غیره موضوعهایى بودند که وى بدانها پرداخت؛ اما محور اصلى علایقش تاریخ بود، بارتولد ۶۷۰ مقاله و کتاب از خود برجاى نهاد که از این مقدار، ۲۴۷ مقاله تنها در «دایرهالمعارف اسلام» منتشر شده است. او بود که تحقیقات مربوط به خراسان بزرگ (آسیاى مرکزى) را بر مبنایى علمى استوار کرد. با اینهمه، به لحاظ پیوستگى تاریخ اقوام و فرهنگهاى آسیاى مرکزى با سرزمینهای مجاور، بخش زیادى از پژوهش خویش را به عناصر فرهنگى مختلفى اختصاص داد که به عقیده او، تاریخ آسیاى مرکزى را شکل بخشیده بود. در این میان، ایران با سابقه فرهنگى و نفوذ سیاسى اجتماعى که قرنها در آسیاى مرکزى داشته، براى بارتولد از اهمیت ویژهاى برخوردار بود و تحقیقات متعددى در زمینههاى تاریخى، فرهنگى و دینى قبل وبعد از اسلام ایران انجام داد. کانون علاقه بارتولد در آغاز، تاریخ آسیاى مرکزى در آستانه حمله مغول بود؛ اما بعدها حوزه پژوهش خود را گسترد و به بررسى سیر تاریخى این منطقه از زمان فتح اعراب به بعد همت گمارد و پژوهشهاى خود را در تاریخ مغول با بررسى عصر سلاطین تیمورى تا حدود سال ۹۰۰ق تکمیل کرد. از سوى دیگر بخشى از تحقیقات خود را به دوران قبل از اسلام آسیاى مرکزى و ایران، سپس دوره بعد از تیموریان تا عهد خانات، و پیش از سلطه روسها بر این منطقه تخصیص داد.
بعضى از مهمترین آثار او اینهاست:
۱٫ ترکستان در عهد هجوم مغول، که شامل دو بخش است: نخست گزیدههایى از متون تاریخى جغرافیایى فارسى و عربى، و بخش دوم شامل تحقیقات او درباره ترکستان است. بخش دوم را کریم کشاورز با عنوان «ترکستاننامه» به فارسى ترجمه کرده است.
۲٫ اندیشههاى مذهبى و حکومت اشرافى در کشورهاى اسلامى که شامل بررسى اجمالى تاریخ تکامل دولت و مناسبات حکومت دنیوى با دین در خاوراسلامى است.
۳٫ خلیفه و سلطان شامل سیر تحول فرمانروایى در سرزمینهاى اسلامى پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) تا روزگار خلفاى عثمانى.
۴٫ پژوهشهاى جغرافیایى ـ تاریخى درباره ایران. این اثر با عنوان «جغرافیاى تاریخى ایران» به فارسى ترجمه شده است.
۵٫ الغبیک و زمان او که شامل بررسى شخصیت و فرمانروایى الغبیگ و گزارش رویدادهاى دورهاى از تاریخ تیموریان در خراسان بزرگ است.
۶٫ زندگانى سیاسى امیرعلیشیر نوایى، وزیر دانشمند سلطان حسین بایقرا.
۷٫ فرهنگ اسلام کتابى مختصر، ولى سودمند در تاریخ و فرهنگ اسلامى براى خوانندگان غیر متخصص.
۸٫ جایگاه سرزمینهاى اطراف دریاى مازندران در تاریخ جهان اسلام.
۹٫ تاریخ پژوهش شرق در اروپا و روسیه.
افزون بر اینها شمارى از آثار تاریخى فارسى به همت بارتولد به اهل تحقیق شناسانده شد که از آن جمله است: تاریخ جعفرى (یا تاریخ کبیر) تألیف جعفر بن محمد حسینى؛ بحرالاسرار از محمود بن ولى؛ تحفهالتواریخ خانى، نوشته عوض محمد؛ ظفرنامه خدایارخان از عبدالغفور و چند اثر تاریخى دیگر. همچنین او متن حدود العالم را با مقدمهاى به صورت تصویرى به چاپ رساند.
نظر شما