نظریههای جامعهشناختی آنتونی گیدنز
زندگینامه و پیشینه علمی
آنتونی گیدنز (Anthony Giddens) یکی از برجستهترین جامعهشناسان بریتانیایی و جهانی است. او در ۱۸ ژانویه ۱۹۳۸ در ادمونتون لندن متولد شد و اولین فرد خانوادهاش بود که به دانشگاه راه یافت. گیدنز مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه هال، کارشناسی ارشد را از مدرسه علوم اقتصادی و سیاسی لندن (LSE) و دکترای خود را از دانشگاه کمبریج دریافت کرد.
او از سال ۱۹۶۱، یعنی در سن ۲۳ سالگی، تدریس در دانشگاههای مختلف را آغاز کرد و در ادامه به یکی از تأثیرگذارترین نظریهپردازان اجتماعی معاصر تبدیل شد. گیدنز علاوه بر تدریس، در زمینههای مدیریت علمی نیز فعال بوده و از بنیانگذاران انتشارات پولیتی، یکی از مهمترین انتشارات در حوزه علوم اجتماعی، به شمار میرود. وی همچنین در فاصله سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۳ ریاست مدرسه علوم اقتصادی و سیاسی لندن (LSE) را بر عهده داشت.
آثار و تأثیرات علمی
گیدنز نویسنده بیش از ۳۵ کتاب و ۲۰۰ مقاله است که به بیش از ۳۵ زبان دنیا ترجمه شدهاند. آثار او در بسیاری از دانشگاههای جهان بهعنوان منابع درسی تدریس میشوند. از مهمترین کتابهای او میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- جامعهشناسی (۱۹۸۷): یکی از منابع اصلی برای دانشجویان جامعهشناسی.
- سرمایهداری و نظریه اجتماعی جدید (۱۹۷۱)
- ساختار طبقاتی جوامع پیشرفته (۱۹۷۳)
- مسائل اساسی در نظریه اجتماعی (۱۹۷۹)
- ساخت جامعه: رئوس نظریه ساختاربندی (۱۹۸۴)
- پیامدهای مدرنیته (۱۹۹۰)
- مدرنیته و هویت شخصی (۱۹۹۱)
- راه سوم: احیای سوسیال دموکراسی (۱۹۹۸)
- جهان رها شده (۱۹۹۹)
گیدنز بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین نظریهپردازان اجتماعی در جهان شناخته میشود و تأثیر او در جامعهشناسی با اندیشمندانی چون فوکو، پارسونز و هابرماس مقایسه میشود. روزنامه گاردین درباره او مینویسد: «به هیچ جامعهشناسی به اندازه گیدنز ارجاع داده نمیشود.»
ویژگیهای نظریهپردازی گیدنز
گیدنز خود را بیشتر نظریهپرداز اجتماعی میداند تا جامعهشناس. او در نظریههای خود تلاش کرده است تا سنتهای جامعهشناسی کلاسیک را با دیدگاههای مدرن ترکیب کند. در میان نظریات او، نظریه ساختاربندی و مفاهیمی مانند دوگانگی ساختار و بازاندیشی از اهمیت بیشتری برخوردارند.
نظریه ساختاربندی
نظریه ساختاربندی یکی از مهمترین دستاوردهای گیدنز است که در کتاب ساخت جامعه (۱۹۸۴) مطرح شده است. این نظریه تلاش میکند تا شکاف میان دو دیدگاه اصلی در علوم اجتماعی را پر کند:
- ساختارگرایی: که بر نقش ساختارهای اجتماعی در تعیین رفتار انسان تأکید دارد.
- کنشگرایی: که بر نقش کنشهای فردی در شکلدهی به جامعه تمرکز میکند.
گیدنز معتقد است که ساختار و کنش دو جنبه جداییناپذیر از واقعیت اجتماعی هستند. به بیان او، ساختارها نهتنها کنشهای انسانی را محدود میکنند، بلکه از طریق همین کنشها بازتولید میشوند. این رابطه متقابل را گیدنز دوگانگی ساختار مینامد.
ویژگیهای اصلی نظریه ساختاربندی:
- ساختارهای اجتماعی همزمان هم محدودکننده و هم تواناساز هستند.
- کنشهای انسانی میتوانند ساختارهای اجتماعی را تغییر دهند یا بازتولید کنند.
- نظریه ساختاربندی بر تعامل میان عوامل خرد (کنش فردی) و کلان (ساختارهای اجتماعی) تأکید دارد.
دوگانگی ساختار
گیدنز مفهوم دوگانگی ساختار را به این معنا مطرح میکند که ساختارهای اجتماعی همزمان هم بر کنشهای انسانی تأثیر میگذارند و هم نتیجه این کنشها هستند. به عبارت دیگر، ساختارها برای افراد جامعه هم بیرونی هستند (بهعنوان محدودکننده) و هم درونی (بهعنوان تواناساز).
مدرنیته و مدرنیته متأخر
گیدنز معتقد است که ما در دوران مدرنیته متأخر زندگی میکنیم، نه پستمدرنیسم. او این دوران را مرحلهای پیشرفته از مدرنیته میداند که ویژگیهای آن عبارتاند از:
- جهانیشدن: گسترش ارتباطات و وابستگیهای بینالمللی.
- بازاندیشی: بازتعریف مداوم هویت شخصی و اجتماعی.
- سنتزدایی: کاهش نقش سنتها در زندگی اجتماعی.
گیدنز در این دوران به هویت شخصی توجه ویژهای دارد و معتقد است که در جوامع مدرن، افراد باید هویت خود را بهطور مداوم بازتعریف کنند. برخلاف جوامع سنتی که هویت افراد از پیش تعیینشده بود، در جوامع مدرن، هویت به پروژهای بازاندیشانه تبدیل شده است.
جهانیشدن
گیدنز جهانیشدن را فرآیندی میداند که در آن وابستگیهای متقابل میان جوامع افزایش مییابد. او این پدیده را نهتنها اقتصادی، بلکه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی میداند. به اعتقاد گیدنز، جهانیشدن از قرن ۱۸ آغاز شده است، اما در دوران مدرنیته متأخر شدت بیشتری یافته است. او جهانیشدن را استعمار معکوس مینامد، به این معنا که فرهنگها و جوامع پیرامونی نیز میتوانند بر جوامع مرکزی تأثیر بگذارند.
راه سوم و سوسیال دموکراسی
یکی از مهمترین دستاوردهای گیدنز، نظریه راه سوم است که در کتاب راه سوم: احیای سوسیال دموکراسی (۱۹۹۸) مطرح شده است. این نظریه تلاش میکند تا راهی میانه میان لیبرالیسم اقتصادی و سوسیالیسم سنتی ارائه دهد.
گیدنز در این نظریه بر مفاهیمی مانند عدالت اجتماعی، مشارکت مردمی، حفاظت از محیطزیست و جهانیشدن مثبت تأکید دارد. این نظریه تأثیر زیادی بر سیاستمداران معاصر، از جمله تونی بلر و بیل کلینتون، داشته است.
بازاندیشی و هویت شخصی
گیدنز معتقد است که در جوامع مدرن، هویت شخصی به پروژهای بازاندیشانه تبدیل شده است. افراد باید بهطور مداوم به این پرسش پاسخ دهند که «من کیستم؟» و «چرا اینگونه هستم؟». این بازاندیشی دائمی میتواند به بحران هویت منجر شود، اما در عین حال فرصتهایی برای انتخاب سبک زندگی فراهم میکند.
دین و مدرنیته
گیدنز برخلاف جامعهشناسان کلاسیک، معتقد است که دین همچنان میتواند در دنیای مدرن نقش مهمی ایفا کند. او تأکید میکند که دین باید خود را با الزامات مدرنیته تطبیق دهد و به پرسشهای انسان مدرن پاسخ دهد.
سیاست زندگی
یکی دیگر از مفاهیم کلیدی گیدنز، سیاست زندگی است که به مسائل اخلاقی و وجودی زندگی روزمره میپردازد. این سیاست بر خودتحققبخشی افراد و انتخاب سبک زندگی تأکید دارد و معتقد است که مسائل شخصی، مسائل سیاسی هستند.
نتیجهگیری
آنتونی گیدنز یکی از تأثیرگذارترین نظریهپردازان اجتماعی معاصر است که نظریات او در زمینههای مختلفی از جمله ساختاربندی، جهانیشدن، مدرنیته متأخر و هویت شخصی تأثیرات عمیقی بر علوم اجتماعی گذاشته است. او با ترکیب دیدگاههای کلاسیک و مدرن، چارچوبی جامع برای تحلیل مسائل اجتماعی ارائه کرده است. نظریات گیدنز همچنان در محافل علمی و سیاسی مورد بحث و بررسی قرار میگیرند و تأثیرات او بر جامعهشناسی مدرن انکارناپذیر است.
نظر شما