خلاصهی نظریات یورگن هابرماس
مقدمه
یورگن هابرماس، اندیشمند آلمانی و از برجستهترین جامعهشناسان معاصر، در سنت نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت قرار دارد. او بهعنوان یکی از نظریهپردازان انتقادی، تلاش کرده است تا نظریههای مارکسیستی را بازسازی کند و بهویژه بر جنبههای روبنایی و فرهنگی جامعه سرمایهداری تأکید کرده است. در حالی که مارکس بر زیرساختهای اقتصادی و کار خلاقه (پراکسیس) تأکید داشت، هابرماس بر کنش ارتباطی و نقش زبان در ساختن کنشهای اجتماعی متمرکز است.
1. زندگی و زمینه اجتماعی
- تولد و تحصیلات:
هابرماس در سال 1929 در دوسلدورف آلمان متولد شد. او در رشتههای فلسفه، روانشناسی و ادبیات آلمانی در دانشگاههای گوتینگن، زوریخ و بن تحصیل کرد. - تأثیرات فکری:
هابرماس تحت تأثیر متفکرانی مانند مارکس، هگل، کانت، وبر و هوسرل بود. او در دهه 1950 به مطالعه آثار لوکاچ و نظریههای انتقادی آدرنو و هورکهایمر پرداخت. - فعالیتهای دانشگاهی:
او در دانشگاههای هایدلبرگ و فرانکفورت تدریس کرد و در انستیتوی ماکس پلانک به پژوهش درباره تأثیر دانش و فناوری بر زندگی اجتماعی پرداخت.
2. کلیات نظریات هابرماس
نظریههای هابرماس از دو منبع اصلی تأثیر گرفتهاند:
- تفکر انتقادی مارکس:
هابرماس از طریق آدرنو و هورکهایمر، دیدگاههای انتقادی مارکس را به ارث برده است. - تفکر ایدهآلیستی هگل و کانت:
او از طریق وبر، هوسرل و شوتز به مفاهیم ایدهآلیستی مانند عقلانیت و کنش اجتماعی پرداخته است.
الف) دانش و علایق انسانی
- هابرماس در کتاب “دانش و علایق انسانی” به بررسی این مسئله میپردازد که دانش معتبر چگونه ممکن است.
- او معتقد است که دانش معتبر تنها زمانی ممکن است که علم جایگاه مناسب خود را در میان سایر اشکال دانش بپذیرد.
- هابرماس سه نوع علاقه شناختی را معرفی میکند:
- علاقه فنی: برای تسلط بر طبیعت و استفاده از آن.
- علاقه عملی: برای تغییر محیط اجتماعی از طریق فهم و تفاهم.
- علاقه رهاییبخش: برای نقد و رهایی از سلطه.
ب) بازسازی ماتریالیسم تاریخی
- هابرماس معتقد است که تأکید مارکس بر زیرساخت اقتصادی، مربوط به سرمایهداری اولیه بود.
- در سرمایهداری متأخر، نقش دولت و سیاست برجستهتر شده است.
- او دو نوع عقلانیت را معرفی میکند:
- عقلانیت ابزاری: مرتبط با کار و تولید.
- عقلانیت ارتباطی: مرتبط با روابط اجتماعی و تفاهم.
ج) نظریه کنش ارتباطی
- هابرماس در کتاب “نظریه کنش ارتباطی”، کنش ارتباطی را بهعنوان جایگزینی برای کنش استراتژیک معرفی میکند.
- کنش استراتژیک: هدفدار و مبتنی بر عقلانیت ابزاری است.
- کنش ارتباطی: مبتنی بر تفاهم و رسیدن به توافق است.
- او معتقد است که بیماری جامعه مدرن ناشی از غلبه عقلانیت ابزاری بر عقلانیت ارتباطی است.
3. مشروعیت و بحران مشروعیت
الف) تعریف مشروعیت
- تعریف ماکس وبر:
مشروعیت به معنای درجه اعتبار یک نظام در باور افرادی است که در چارچوب آن نظام به کنش اجتماعی میپردازند. - تعریف هابرماس:
مشروعیت به معنای تأیید و به رسمیت شناختن شایستگی یک نظم سیاسی است.
ب) منابع مشروعیت
- عقلانیت: نظامهای اجتماعی باید مبتنی بر استدلالهای عقلانی باشند.
- سنت: سنتها میتوانند مشروعیت نظامها را تقویت کنند.
- دانش تجربی: نظامها باید خود را مستند به یافتههای علمی نشان دهند.
- ارزشهای انسانی: نظامها باید از ارزشهای اساسی انسانی حمایت کنند.
- منابع مادی: نظامها باید منافع مادی افراد را تأمین کنند.
- قرارداد اجتماعی: مشروعیت نظامها باید مبتنی بر توافق عمومی باشد.
ج) بحران مشروعیت
- تعریف بحران مشروعیت:
بحران مشروعیت زمانی رخ میدهد که نظام سیاسی نتواند دلایل کافی برای اثبات عدالت و صحت خود ارائه دهد. - دلایل بحران مشروعیت:
- تناقض میان منافع طبقات اجتماعی.
- ناتوانی دولت در تأمین نیازهای اقتصادی و اجتماعی.
- دخالت بیش از حد دولت در زندگی اجتماعی و اقتصادی.
- پیامدهای بحران مشروعیت:
- بیاعتمادی مردم به دولت و احزاب سیاسی.
- کاهش مشارکت سیاسی شهروندان.
- ظهور اندیشههای غیرعقلانی و خطر دیکتاتوری.
4. مقایسه هابرماس و فوکو
- قدرت:
- هابرماس معتقد است که قدرت باید تعدیل شود و میان کارکردهای مشروع و نامشروع قدرت تمایز قائل شد.
- فوکو قدرت را فراگیر و همهجا حاضر میداند و معتقد است که قدرت از طریق گفتمانها اعمال میشود.
- نقد مدرنیته:
- هابرماس به دنبال تکمیل پروژه مدرنیته و یافتن هنجارهای جهانی است.
- فوکو منتقد بخشی از مدرنیته (اومانیسم) است و نقد او محلی و فاقد جهانشمولی است.
- حقیقت:
- هابرماس معتقد است که حقیقت باید بر اساس معیارهای هنجاری و ارزشی سنجیده شود.
- فوکو حقیقت را محصول گفتمانها و روابط قدرت میداند.
5. نقد و تحلیل
- نقاط قوت نظریات هابرماس:
- تأکید بر نقش زبان و ارتباط در زندگی اجتماعی.
- ارائه نظریهای جامع برای تحلیل بحرانهای مدرن.
- تلاش برای بازسازی نظریههای مارکسیستی و پیوند آنها با عقلانیت ارتباطی.
- نقاط ضعف:
- پیچیدگی مفاهیم و نظریهها.
- انتقادهایی از سوی فوکو و دیگر نظریهپردازان پستمدرن.
- چالش در عملیسازی نظریههای ارتباطی در جوامع مدرن.
نتیجهگیری
یورگن هابرماس با تأکید بر کنش ارتباطی، عقلانیت تفاهمی و بازسازی نظریههای مارکسیستی، به یکی از برجستهترین نظریهپردازان انتقادی معاصر تبدیل شده است. او با تحلیل بحران مشروعیت در جوامع سرمایهداری، نشان میدهد که چگونه نظامهای سیاسی برای بقا نیازمند مشروعیت و حمایت عمومی هستند.
نظریات هابرماس، با وجود چالشها و انتقادها، همچنان یکی از منابع مهم در تحلیل مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در جهان مدرن محسوب میشود.
نظر شما