تحلیل پدیدارشناسانه رمان دن کیشوت با تأکید بر مقاله “دن کیشوت و مسئله واقعیت” آلفرد شوتس
مقدمه
رمان دن کیشوت اثر سروانتس، یکی از برجستهترین آثار ادبی است که در آن مسئله واقعیت و برخورد جهانهای مختلف واقعیت بهصورت هنرمندانهای به تصویر کشیده شده است. از دیدگاه پدیدارشناسانه، این رمان فرصتی برای تحلیل “واقعیتهای چندگانه” فراهم میکند؛ مفهومی که آلفرد شوتس با الهام از ویلیام جیمز و در قالب نظریه “جهانهای خردهمقیاس” مطرح میکند. شوتس معتقد است که هر فرد یا گروه اجتماعی، واقعیت را بر اساس پیشفرضها، تجربیات و ارزشهای خود میسازد و این خردهجهانها ممکن است با یکدیگر در تضاد قرار گیرند.
1. واقعیتهای چندگانه در دن کیشوت
در رمان دن کیشوت، دو خردهجهان متضاد به تصویر کشیده شده است:
جهان واقعیت تجربی و بینالاذهانی:
- این جهان مبتنی بر ادراک حسی، زمان و مکان عینی و روابط علّی است.
- شخصیتهایی مانند سانچو پانزا، آرایشگر، کشیش و دیگر افراد اطراف دن کیشوت، این جهان را نمایندگی میکنند.
جهان دن کیشوتی (واقعیت غیرتجربی):
- این جهان بر اساس تخیل، آرمانگرایی و پیشفرضهای غیرتجربی شکل گرفته است.
- دن کیشوت، با الهام از داستانهای شوالیهگری، واقعیتی خیالی میسازد که در آن جادوگران، دولسینا و ماجراجوییهای شوالیهگری حقیقت دارند.
2. خردهجهان دن کیشوت: ساختن واقعیت غیرتجربی
دن کیشوت، با استفاده از تخیل و تفسیر خاص خود از تاریخ و ادبیات شوالیهگری، خردهجهانی میسازد که با جهان واقعیت تجربی دیگران در تضاد است.
الف) جنبه مثالی شوالیهگری
- دن کیشوت شوالیهگری را بهعنوان یک آرمان و حقیقت تاریخی میپذیرد.
- او شواهد تاریخی و داستانهای شوالیهها را بهعنوان مدارک غیرقابلانکار ارائه میدهد و این آرمان را بهعنوان اساس خردهجهان خود قرار میدهد.
ب) جادوگران و دولسینا
جادوگران:
- در خردهجهان دن کیشوت، جادوگران نقش کلیدی در توجیه تناقضهای میان جهان خیالی و جهان تجربی دارند.
- آنها مسئول تغییر واقعیت و ایجاد موانع در مسیر شوالیهگری هستند.
دولسینا:
- دولسینا بهعنوان نماد زیبایی و انگیزه اصلی ماجراجوییهای دن کیشوت، جنبهای مثالی و تخیلی دارد.
- دن کیشوت خود اذعان دارد که ممکن است دولسینا تنها یک تخیل باشد، اما او را بهعنوان ایدهآل زیبایی و فضیلت میپذیرد.
ج) انسجام خردهجهان دن کیشوت
- شوتس تأکید میکند که هر خردهجهان باید از انسجام درونی برخوردار باشد تا بتوان در آن زندگی کرد.
- دن کیشوت با استفاده از مفاهیمی مانند شوالیهگری، جادوگران و دولسینا، خردهجهانی منسجم میسازد که به او معنا و رسالت زندگی میدهد.
3. تضاد میان خردهجهانها
الف) برخورد خردهجهان دن کیشوت با جهان تجربی
- خردهجهان دن کیشوت با خردهجهان تجربی دیگران (مانند سانچو پانزا و آرایشگر) در تضاد قرار دارد.
- این تضاد زمانی آشکار میشود که دن کیشوت آسیابهای بادی را بهعنوان غولهای اهریمنی میبیند، درحالیکه دیگران آنها را صرفاً آسیاب میدانند.
ب) نقش بینالاذهانیت در نظم اجتماعی
- شوتس معتقد است که نظم اجتماعی بر اساس بینالاذهانیت و توافق جمعی شکل میگیرد.
- دن کیشوت، با ساختن خردهجهانی که با این نظم بینالاذهانی در تضاد است، بهعنوان فردی دیوانه یا غیرعادی تلقی میشود.
ج) دیالکتیک بینالاذهانیت
دیالکتیک اول:
- در مهمانخانه، آرایشگر سطل سلمانی خود را از دن کیشوت مطالبه میکند، اما دیگران آن را کلاهخود میدانند. این تناقض، شکاف میان واقعیت تجربی و واقعیت دن کیشوتی را نشان میدهد.
دیالکتیک دوم:
- در سفر سوم، مخاطبان دن کیشوت، بر اساس کتابی که درباره او نوشته شده، او را بهعنوان یک شخصیت ایدهآل شوالیهگری میپذیرند. اما این پذیرش تنها یک بازی است و آنها نمیتوانند برای مدت طولانی در این خردهجهان باقی بمانند.
دیالکتیک سوم:
- سانچو پانزا، که تجربه عینی خود را درباره دولسینا دارد، تحت تأثیر دیگران در تجربه خود شک میکند و به خودفریبی میپردازد تا با بینالاذهانیت دیگران هماهنگ شود.
4. عمل قصدی دن کیشوت
- عمل قصدی دن کیشوت زمانی آشکار میشود که او در نمایش خیمهشببازی “رهاندن ملیساندرا” شرکت میکند.
- او که از داستان آگاه است، چنان در نمایش غرق میشود که بهعنوان یک شوالیه واقعی وارد عمل میشود و عروسکها را به باد شمشیر میگیرد.
- این عمل قصدی نشان میدهد که دن کیشوت نمیتواند مرز میان واقعیت و تخیل را تشخیص دهد.
5. تراژدی دن کیشوت
- تراژدی دن کیشوت در این است که او بهتدریج به شک درباره خردهجهان خود میرسد.
- او از سانچو میخواهد که دیدههای او را در غار مونتسینوس بپذیرد، اما در نهان میداند که ممکن است خردهجهان او تنها یک رویا باشد.
- مرگ دن کیشوت، مرگ رویاهای او و شکست خردهجهان خیالی او در برابر بینالاذهانیت جهان تجربی است.
نتیجهگیری
تحلیل پدیدارشناسانه رمان دن کیشوت، با استفاده از نظریه “واقعیتهای چندگانه” آلفرد شوتس، نشان میدهد که چگونه خردهجهانهای مختلف میتوانند با یکدیگر در تضاد قرار گیرند. دن کیشوت، با ساختن خردهجهانی مبتنی بر تخیل و آرمانگرایی، در برابر نظم بینالاذهانی جهان تجربی قرار میگیرد.
این تضاد، نهتنها تراژدی شخصیت دن کیشوت را رقم میزند، بلکه به ما یادآوری میکند که واقعیت، امری نسبی و برساخته است که در تعامل میان خردهجهانهای مختلف شکل میگیرد. دن کیشوت، با وجود شکست، نمادی از تلاش انسان برای ساختن جهانی متفاوت و آرمانی است؛ تلاشی که در نهایت، در برابر واقعیت بینالاذهانی دیگران به شکست میانجامد.
نظر شما