سرداری آزاده
یازدهم آذر ماه، یادآور شهادت مبارزی است از خطه شمال، میرزاکوچک خان جنگلی، که با نثار جان در راه رسیدن به آزادی و استقلال کشورش، نام خود و نهضت جنگل را که با شعار رهایی از استبداد داخلی و پایان دادن به سلطه خارجی شکل گرفته بود، برای همیشه در تاریخ غیورمردان و این مرز و بوم جاودانه ساخت.
در سال 1259خورشیدی 'میرزا یونس' ملقب به 'میرزا کوچک' در رشت دیده به جهان گشود. وی دوران کودکیش را صرف آموزش مقدمات علوم دینی در مدرسه جامع آن شهر کرد و پس از فراگیری دروس اولیه و اتمام تحصیلات خویش در سال 1286 به جمع آزادی خواهانی پیوست که برای سرکوب محمدعلی شاه روانه تهران می شدند.
میرزا در دوران نهضت مشروطیت رشد کرد، نهضتی که در دوره مظفرالدین شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی شاه برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومتی مردمی رخ داد. حکومت استبدادی که تمام کشور از جمله گیلان را، به دلیل حضور قوای قزاق روس در خفقانی تلخ فرو برده بود و مردم آن دیار را از ستم هایی که بر آنان توسط بی کفایتی های محمدعلی شاه به دلیل وابستگی به روسیه روا داشته می شد به عجز آورده بود.
بنابراین میرزا کوچک خان برای رفع این نابرابری ها و ستم ها با مجاهدان گیلانی، برای فتح تهران و قزوین همراه شد و دیری نپایید که با مشاهده بعضی از جریانات مربوط به این قیام مردمی توسط مشروطه خواهان، به رشت بازگشت.
اگر چه مشروطه خواهان در عرصه به وقوع پیوستن این نهضت تلاش های بسیاری انجام دادند اما کم کم نهضت مشروطه در مسیری قرار گرفت که بر احقاق منافع تعدادی از منفعت طلبان حکم می کرد.
در تب و تاب مشکلات داخلی کشور از یک طرف و نفوذ دخالت عوامل بیگانه از طرف دیگر نهضت مشروطیت به انحراف کشیده شد و میرزا کوچک خان با مشاهده این جریان و ظلم و تعدی روس ها در گیلان، دست از مبارزه نکشید و مخالفت خود را با عملکرد نادرست حکام محلی و همچنین حضور قوای متجاوز خارجی ادامه داد تا بتواند اهداف اولیه نهضت مشروطه را که به دلیل نفوذ سیاست مداران وابسته و مزدور ناکام مانده بود در اقدامی اساسی تحقق بخشد. در نتیجه وی درصدد برآمد تا با استفاده از جغرافیای منطقه و جنگلهای انبوه گیلان، تشکیلات منسجم نظامی را برای مبارزه با استعمار و استبداد ایجاد کند.
بدین ترتیب میرزا کوچک خان در اولین اقدام انقلابی خویش، آزادی، استقلال، عدالت خواهی و توجه به مسائل مذهبی را به عنوان شعارهای نهضت خود اعلام کرد و در سال 1294 هیات 'اتحاد اسلامی' را با حضور 17 تن از مبارزان تشکیل داد و پس از اشغال نواحی شمالی ایران توسط قوای روس، روستای کسما واقع در فومن را مرکز کار خود برای مبارزه با ارتش روس قرار داد و در آنجا سازمان اداری و نظامی گسترده ای را تحت عنوان 'کمیته اتحاد اسلام' به وجود آورد که تا پایان سال 1296 بخش وسیعی از گیلان و قسمتی از مازندران، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن را زیر نفوذ خویش درآورد که بعدها این کمیته به 'نهضت جنگل' و 'حزب جنگل' معروف شد.
دست نشاندگان استعماری چون وثوق الدوله که دولت خویش را در خطر می دیدند سرانجام در سال 1297 تصمیم گرفتند پیام صلحی را برای میرزا کوچک خان بفرستند تا نیروهای مسلح خویش را تسلیم دولت کند اما پس از عدم پذیرش این دستور توسط وی، وثوق الدوله، تیمور تاش را با اختیارات تام به استانداری گیلان فرستاد و کلنل 'استاروسلسکی' فرمانده نیروی قزاق را، مأمور سرکوب نهضت جنگل کرد، البته نیروهای انگلیسی هم در این امر دخالت داشتند.
پس از درگیری های بسیار میان نیروهای انگلیس و قزاق با نهضت جنگل، نیروهای انگلیسی توانستند رشت را تسخیر و قرارداد صلح را امضا کنند، اما این امر سبب نشد تا نضهت جنگل دست از مبارزه انقلابی خویش بردارد و هر روز بر اقدامات آنان علیه استعمارگران خارجی و دولت دست نشانده افزوده می شد، در نتیجه در سال 1299 ارتشی تحت عنوان 'ارتش سرخ' از روسیه برای سرکوب میرزا کوچک خان و یارانش وارد بندر انزلی شد که البته چند تن از اعضای حزب کمونیست عدالت باکو نیز به همراه آنان وارد گیلان شدند. نهضت جنگل که وجود آنان را به زیان استقلال کشور خویش می دید برای مذاکره با فرمانده ارتش سرخ اقدام کرد و به توافقی سطحی رسید اما وجود حزب عدالت باکو عملا سبب شد تا موارد توافق شده میان جنگلی ها و روس ها زیر پا گذاشه و تبلیغاتی علیه میرزا کوچک خان آغاز شود.
میرزا کوچک خان پس از مشاهده اقدامات این حزب، معترضانه رشت را ترک کرد و خواهان لغو کارهای خلاف این حزب شد، به دنبال این حادثه با توجه به اختلافات داخلی که میان یاران نهضت جنگل یا میرزا کوچک خان رخ داده بود، تعدادی از یاران نزدیک به وی از جمله 'خالو قربان' به عضویت حزب عدالت درآمدند و تصمیم گرفتند با طرح کودتایی نقشه دستگیری و یا قتل میرزا را اجرا کنند. اما میرزا که تا حدی از هدف اعضای حزب و نقشه خائنانه آنان مطلع شده بود، به جنگل رفت و پس از این واقعه، در جریان، درگیری های خشونت باری که رخ داد، خالو قربان و بسیاری از اعضای این حزب تسلیم و دستگیر شدند.
میرزا کوچک خان جنگلی پس از مشاهده چنین شرایط دردناکی برای آخرین بار، تلاش های خویش را مبنی بر ساماندهی نیروهای خود انجام داد و تا آخرین لحظه، دست از مبارزه علیه استبداد داخلی و سلطه خارجی برنداشت و سرانجام در یازدهم آذر سال 1300 هجری خورشیدی در راه رسیدن به انقلابی که حق را پایدار می ساخت، به شهادت رسید و نام او برای همیشه در شمار انقلابیون تاریخ ایران جاودانه شد.
منبع: خبرگزاری / ایرنا ۱۳۹۰/۹/۱۱
نظر شما