موضوع : دانشنامه | گ

مهاتما گاندی


ماهاتما گاندی


گاندی موهندس ( مهاتما)، رهبر و پیشوای سیاسی و اخلاقی هند در سال 1869 در خانواده ای متوسط از طبقه بازرگانان متولد شد. پدرش نخست وزیر حکومت محلی و مادرش بانویی متدین بود و همین سجیه در اخلاق فرزندش اثر فراوان داشت. او تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش شروع کرد و سپس همراه خانواده خود به راجکوت رفته و در آنجا به ادامه تحصیل پرداخت.
پس از درگذشت پدر، مادر متعصبش را راضی نمود که برای تحصیل حقوق، به لندن برود و مادر پس از گرفتن قول از فرزند مبنی براینکه هرگز به زن، شراب و گوشت دست نزند، با رفتن او موافقت کرد.
ماههای اول اقامت در آن شهر، تغییرات بزرگی در اخلاق و روحیه وی به وجود آورد، چنانکه به آموختن ویولون، آیین سخنوری و... پرداخت، سپس به دنبال آشنایی با طرفداران گیاه خواری و مخصوصاً آشنایی با دو برادر متصوف، روشی ساده در پیش گرفت و می کوشید هر چه بیشتر زندگی را ساده و ارزان بگذراند. وی به هنگام اقامت در لندن، آثار بزرگ دینی خود را به زبان انگلیسی خواند و آنگاه به مطالعه دیگر ادیان، به خصوص اسلام و مسیحیت پرداخت. فصل مربوط به پیغمبر اسلام، از کتاب " نور آسیا " تالیف ادوین آرنولد، اثر عمیقی در وی گذارد و همین که قرائت انجیل را به پایان رسانید، تحولات بزرگ اخلاقی وی شروع شد.
گاندی پس از فوت مادرش به آفریقای جنوبی رفت و در طول اقامت در آنجا، چند بار از طرف مأموران دولتی و غیر دولتی مضروب شده و به زندان افتاد. گاندی پس از سه سال اقامت در آفریقای جنوبی و مسافرت به نقاط مختلف آن، به هندوستان بازگشت و برآن شد که ملت هند را از بی عدالتیهایی که نسبت به هموطنانشان در آفریقای جنوبی می شود آگاه سازد. چند جزوه انتشار داد که یکی از آنها سبب شد به هنگام بازگشت مجدد به آفریقا مورد شتم و لعن اروپاییان قرار گیرد.
وی تصمیم گرفت در سراسر کشور هند به وسیله قطار درجه سه مسافرت کند، تا هم با روحیه مردم و وضع زندگی ایشان در نواحی مختلف آشنا شود و هم طی مسافرتهای طولانی، از نزدیک ببیند که طبقه سوم چگونه زندگی می کنند، به چه چیز احتیاج دارند و چه عواملی برای پیشرفت ایشان لازم است.
وی برای تربیت نفس خویش، تلاش فراوان داشت. نخستین تصمیم او، به اصطلاح هندی " تجردی درعین تأهل" است. تصمیم دوم وی " عدم تملک" است؛ این تصمیم با اهدای همه دارایی خود، حتی جواهر زنش، به کنگره هندوان مقیم آفریقای جنوبی آغاز گردید. گاندی به هم میهنان خود می گفت : " در راه راستی مبارزه کنید، ولی هرگز به اعمال زور و تشدد نپردازید تا موفق شوید. "
وی در مدت 29 سال، وضع کلی سیاست هند را تغییر داد ولی خود تغییری نکرد و بر اصول اخلاقی خویش پایبند بود. او با مشاهده علاقه عمومی مردم برای آزادی و استقلال، در هر موعظه ای که می کرد یا در مقالاتی که هر دو هفته با نام خویش، موسوم به " هند جوان " و " نوجوان "
می نوشت، مردم را به آرامش تشویق می کرد. مهاتما برای رفع اختلافات پیروان ادیان مختلف به خصوص هندو و مسلمان همت گماشت و بر علیه استعمار مبارزه کرد. او دائما از شهرهای مختلف دیدار می کرد و اغلب پیاده به شهرها می رفت.
در نهایت، دشمنان وجود چنین مرد انقلابی را تحمل نکرده و نقشه مرگ او را طراحی نمودند. اولین بار یک بمب دستی به طرف اطاقی که گاندی در آن نشسته بود، پرتاب شد ولی به وی اصابت نکرد. اما روز بعد در 30 ژانویه 1948 ساعت و نه نیم صبح ، هنگامیکه از عبادتگاه " بیرلاهاوس" خارج می شد تا برای اجرای فریضه دینی به خانقه برود، یک هندوی متعصب به نام " رامینات" به او نزدیک شد و در حالیکه تظاهر به ادای احترام ب می کرد به وسیله طپانچه کوچک خودکار، سه تیر به سمت قلب وی شلیک نمود. گاندی که روزهای آخر بیش از پیش ضعیف وشده بود بر زمین افتاد و پس از ادای دو کلمه " هه رام" ( خداوندا) در گذشت.

تالیفات گاندی
وی تالیفات بسیاری دارد، از آن جمله است :
- تجربیات من با راستی
- صد درصد ساخت هند
- وحدت جماعت و فرق
- برنامه خلاقه
- خاطرات دهلی
- کلید بهداشت
- عدم تشدد در صلح و جنگ
- کفّ نفس
- بانوان و ظلم اجتماعی که به ایشان روا می شود

منابع:
- http://www.tebyan.net

نظر شما