موضوع : پژوهش | مقاله

امر به معروف و نهی از منکر

مجله  معیار  سال اوّل، شماره اوّل، بهار 1393 

نویسنده : رئیسی افشار، سعید
چکیده
امر به معروف و نهی از منکر از ملزومات و ضروریات دین مقدس اسلام است که بنا به فرموده حضرات معصومین (ع)، شریان حیات جامعه بدان وابسته می باشد.

روح حاکم بر جامعه اسلامی به واسطه امر به معروف و نهی از منکر از حالت خمود و دل مردگی خارج شده و سرزنده می گردد؛ بنابراین جا دارد که این مقوله بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفته و در متن آموزه های دینی ما جایگاه عمده خود را بازیابد.

در مقاله حاضر سعی شده است تا گوشه ای از مسائل مهم امر به معروف و نهی از منکر که از ملزومات دین مقدس اسلام است، مورد بحث قرار گیرد. رویکرد کلی ما در این مقاله، بررسی و تحلیل سخن علما در این موضوع، با محوریت کتاب «امر به معروف و نهی»، اثر استاد شهید مرتضی مطهری (ره) است. همچنین در ارتباط با این بحث، برخی شبهات نیز مطرح گردیده و بدانها پاسخ داده شده است.

مقدمه
نوشتار پیش رو، پژوهشی مختصر پیرامون مفهوم و جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در اسلام می باشد. با توجه به اهمیت بسیار این اصل و تأکیدات فراوان در روایات و سخنان بزرگان، بی تفاوتی جامعه مسلمین در این باب جای بسی تأمل دارد؛ به گونه ای که نیازمند به نوعی آسیب شناسی جدی است.

به واقع جای سؤال است که چطور چنین آموزه مهمی در جوامع امروزین دست خوش فراموشی شده است؟ علت بی تفاوتی جامعه اسلامی به این امر مهم چیست که باعث شده شاهد برخی رفتارهای سوء از جانب مردم باشیم؛ رفتارهایی که به هیچ وجه در شأن دین اسلام و مذهب احیاگر تشیع نیست.

از مهم ترین وظایف یک مسلمان، احیای احکام اسلامی است که از جمله طرق تحقق آن، تذکر لسانی می باشد. بر این اساس، ضروری است این اندیشه در جامعه تقویت شود و تمام افراد نسبت به ضروریات عمده جامعه اسلامی که در بقاء و پیشرفت آن حائز اهمیت است، احساس مسئولیت نمایند تا در نهایت، جامعه ای تهی از فساد و تحریف داشته باشیم.

معنای معروف و منکر و امر و نهی
معروف؛ یعنی کار نیکی که عقل و عرف عقلاً خوبی آن را درک کرده و شارع مقدس، ما را از پسندیده بودن آن آگاه می سازد. منکر یا همان عمل منهی عنه نیز به معنای عمل سوء و ناپسندی است که عقل و عرف عقلاً زشتی آن را درک کرده و شارع مقدس هم ما را از ناپسند بودن آن آگاه می سازد؛ بنابراین معروف عبارت است از:

هر آنچه که شارع به آن امر می کند؛ چه واجب و چه مستحب و هر آنچه عقل سالم به آن حکم می نماید و منکر عبارت است از: هر آنچه شارع از آن نهی می کند؛ چه حرام و چه مکروه و هر آنچه عقل سالم به آن حکم می نماید (مصطفوی، 1360: 8/99).

اصل در ماده امر، طلب انجام کاری و تکلیف کردن کسی همراه با استعلاء بر آن شخص می باشد. سپس در هر آنچه که مورد تکلیف قرار گرفته، اطلاق شده است (مصطفوی، 1360: 1/145).

در مقابل، اصل در ماده نهی، طلب ترک چیزی همراه با استعلاء بر آن شخص است و طلب به صورت مطلق؛ چه در انجام و چه در ترک، اعم از آن است که با قول باشد یا با عمل یا با تکوین (مصطفوی، 1360: 12/265). بر این اساس، امر به معروف، امر به واجب و مستحب و نهی از منکر، نهی از حرام و مکروه است.

اقسام امر به معروف و نهی از منکر و کیفیت وجوب آن ها
هر کدام از امر به معروف و نهی از منکر به واجب و مستحب تقسیم می شود. چیزی که عقلاً یا شرعاً واجب است، امر به آن واجب می باشد و چیزی که عقلاً قبیح یا شرعاً حرام است، نهی از آن واجب می باشد.

همینطور چیزی که مندوب و مستحب باشد، امر به آن مستحب و آنچه مکروه باشد، نهی از آن، چنین است (امام خمینی، 1384: 2/287). بنابراین امر به واجب و نهی از حرام، واجب و امر به مستحب و نهی از مکروه، مستحب است.

امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه تاریخ
اگر اندکی به گذشته نظر کنیم و به انگاره های تاریخ نویسان توجه نماییم، خواهیم دید که مسلمانان در گذشته بیشتر از نسل امروز به احکام دینی، جامه عمل می پوشاندند؛ زیرا اهمیت مسائل دین و به کار بردن آن ها در جامعه بر آن ها پوشیده نبود و آثار مثبت آن را در جامعه شاهد بودند.

اساساً شاید یکی از مهم ترین علل توجه به مسائل دینی، حضور مستمر مردم در مساجد بود که مردم بدین واسطه، احکام شرعی خود را فرا می گرفتند.

از جمله مهم ترین این مسائل، مسئله امر به معروف و نهی از منکر است. در گذشته با توجه به عدم دسترسی به وسائل ارتباطی همواره صله رحم امری مهم تلقی می شد و مسجد جایگاهی بود که قلوب مؤمنین به یکدیگر نزدیک می گردید.

حضور در مسجد، فرصتی را فراهم می کرد تا مردم به برخی مسائل دین و مشکلات اعتقادی یکدیگر التفات پیدا کرده و در تلاش برای برطرف نمودن آن ها برآیند، ولی با گذشت زمان و پیشرفت علم و هجمه فرهنگ غربی، افکار به سمت و سوی دیگری میل پیدا کرد و خیلی مسائل؛ از جمله مسئله خطیر امر به معروف و نهی از منکر به فراموشی سپرده شد.

استاد شهید مطهری (ره) از دیدگاه تاریخی نسبت به امر به معروف و نهی از منکر می نگرد و می گوید: «در حدود هزار سال پیش نهادی در جامعه وجود داشته به نام «دایره حسبه و احتساب این دایره» وظایف زیادی را به عهده داشته که یکی از مهم ترین آن، امر به معروف و نهی از منکر و رسیدگی به نظم عمومی بوده است.

این دایره به عنوان امر به معروف و نهی ازمنکر تشکیل شده و پایه دینی داشته و از شئون حکومت بوده است و مخصوصاً آنان که در رأس دایره حسبه بوده اند، می بایست هم عالم و مطلع باشند و هم افراد با ورع و تقوا و یک نوع عزت و احترام در مردم داشته باشند تا گفته آن ها برای همه حجت باشد و همگان حرف آنان را قبول کنند.

« محتسب»، ناظر اعمال و رفتار مردم بوده تا مرتکب منکرات نشوند و مخصوصاً می خوارگی و می خواران را تحت نظر داشته است. اصطلاح حسبه و احتساب در مورد امر به معروف و نهی از منکر، یک اصطلاح مستحدثی است که از همان زمان هایی که دایره حسبه و احتساب به وجود آمد،

این کلمه هم به معنای امر به معروف و نهی از منکر استعمال شد، والاّ در قرآن و اخبار نبوی و احادیث ائمه (ع)، این کلمه به معنای امر به معروف و نهی از منکر نیامده. به هر حال چنین دایره ای به نام امر به معروف و نهی از منکر در اسلام وجود داشته.

از آن جایی که وابسته به دستگاه خلافت بوده، نمی توانسته کاملاً اسلامی باشد، اما نظر به اینکه خواسته مردم را نسبت به اجرای احکام و مقرارت اسلامی به وجود آورده بود، نسبتاً دایره مفید و ثمره بخشی بوده است.

بسیاری از کارهای آن روز محتسبین، امروز روی زمین مانده؛ مثلاً در آن روزگار، محتسبین با روزه خواری و تظاهر و تجاهر به فسق مبارزه می کردند، بر منابر و مساجد نظارت داشتند که واعظ، حدیث دروغی نگوید و نتواند مردم را به بدبختی دعوت کند و قصد خودآرایی در منابر را نداشته باشد،

ولی متأسفانه امروز اثری از چنین دایره ای نیست، بلکه کسانی هم که با نیّت خالص، قصد انجام چنین کاری را داشته باشند، مورد هجمه قرار گرفته و طرد می شوند. نکته قابل توجه این است که در عین اینکه دایره احتساب، وظایف خود را انجام می داده، می بایست به اندازه قدرت و توانایی خود در اصلاحات امور مسلمین شرکت کند.» (مطهری، 1358: 81).

امر به معروف و نهی از منکر در نگاه قرآن و احادیث
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: « وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاَهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَیُطِیعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَـئِک سَیَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکیمٌ.» (توبه/۷۱).

پروردگار حکیم در این آیه شریفه، بعد از آنکه در آیات پیشین به تذکر و بیان حال منافقین می پردازد، اینک حال عامه مؤمنین را تبیین می کند و می فرماید: «مردان و زنان با ایمان اولیای یکدیگرند»؛

تا آنکه منافقین بدانند نقطه مقابل ایشان مؤمنین هستند که مردان و زنانشان با همه کثرت و پراکندگی افرادشان همه در حکم یک تن واحدند و به همین جهت بعضی از ایشان، امور بعضی دیگر را عهده دار می شوند؛ به همین جهت است که هر کدام، دیگری را به معروف، امر می کند و از منکر، نهی می نماید.

به دلیل ولایت داشتن ایشان در امور یکدیگر است (آن هم ولایتی که تا کوچک ترین افراد اجتماع راه دارد) که به خود اجازه می دهند هر یک دیگری را به معروف واداشته و از منکر باز بدارد (طباطبایی، ج 9: 456).

شاید بتوان یکی از علل مهم در عدم اهمیت به بحث امر به معروف و نهی از منکر را این گونه بیان کرد که بعضی آن را ذلت آور می دانند و اگر شرایط امر و نهی برایشان پیش آید از ترس اینکه دوستی آنها با اطرافیان قطع شود، از انجام این تکلیف سر باز می زنند، حال آنکه قرآن کریم، لازمه ایمان حقیقی را رابطه وداد و علاقه به سرنوشت یکدیگر معرفی کرده است.

کسی که بخواهد این علاقه را جامه عمل بپوشاند باید امر به معروف و نهی از منکر نماید و مطمئناً این عمل اگر با این نیت و با روش مناسب صورت گیرد، نه تنها سبب قطع ارتباط با وی نمی گردد، بلکه سبب تقویت دوستی شده و رضای الهی را به دنبال خواهد داشت.

شهید دستغیب(ره) در این رابطه بیان می دارد: «امر به معروف و نهی از منکر ذلت نمی آورد، بلکه عزت آور است. علت این عزت، آن است که مردم اطراف کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند، جمع می شوند و عزت می یابد، اما کسی که امر به معروف و نهی از منکر نمی کند، مذمّت و فحش می بیند و ذلیل می گردد.» (دستغیب، 1377: 122).

البته ممکن است کسانی که درک درستی از دین و به خصوص از این مسئله سازنده نداشته و یا مغرضانه به نقد می پردازند، آن را به دخالت در حریم خصوصی دیگران و سلب آزدی و حقوق شهروندی تعبیر کنند و با رواج چنین اندیشه ای در جامعه درصدد برآیند تا مانع اجرای این امر در جامعه اسلامی شوند، اما باید دانست که اولاً هر جامعه ای دارای قوانین و هنجارهایی برای خویش است که زیر پا گذاشتن آن ها را نمی پذیرد. اساساً بی توجهی به قانون (چه بد چه خوب) و نقض آن، به معنای بی نظمی در جامعه است. از سوی دیگر اگر درست به دیدگاه دین توجه نماییم، مؤمنان که پیکره جامعه را تشکیل می دهند، طبق آیه شریفه، اولیای یکدیگرند.

نشانه های مؤمنان راستین
در آیه فوق، خداوند متعال به پنج مورد از علائم و نشانه های مردان و زنان باایمان اشاره می فرماید؛ به نحوی که صفات منافقان دقیقاً در نقطه مقابل آن ها قرار می گیرد.

آیه شریفه از اینجا شروع می شود که می فرماید: «مردان و زنان مؤمن، دوست و ولی و یاور یکدیگرند.» جالب اینکه در آیات قبل در مورد منافقان، کلمه اولیاء ذکر شده بود؛ بنابراین در این آیات جمله « بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ» دلیل بر وحدت هدف و هماهنگی صفات و کردار است.

اشاره به اینکه منافقان هرچند در صف واحدی قرار دارند و گروه های مختلفی از آن ها در صفات و برنامه ها یکسان هستند، ولی روح مودّت و ولایت در میان آن ها وجود ندارد و هرگاه منافع شخصی آن ها به خطر بیفتد، حتی به دوستان خود خیانت خواهند کرد؛ به همین دلیل در آیه چهارده سوره مبارکه حشره می خوانیم:« تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّی»

یعنی: «آنان را متحد فکر می کنی، در حالی که دل هایشان پراکنده است.» (مکارم شیرازی، 1388: ۸/۳۶). مطابق با استدلال سابق، امر به معروف و نهی از منکر، به دلیل همین ولایت است و اهل جامعه در یک تمثیل دقیقاً مانند اهل یک کشتی هستند؛ بنابراین معقول نیست کسی بگوید که من می خواهم جایی را که متعلق به خودم است، سوراخ کنم و اگر کسی جلوی من را بگیرد، این سلب حق و آزادی من است؛

زیرا گاهی سلب نکردن آزادی یک شخص، باعث از بین رفتن حقوق همه اهل کشتی و در نهایت غرق شدن کشتی و افراد آن می گردد؛ بنابراین اگر دید ما به اجتماع و این مسئله سازنده به این نحو باشد،

در این صورت چنین مسئله ای از دغدغه های همه مؤمنین خواهد بود و باید دانست که در بدو امر ممکن است تذکر یک نفر مؤثر نباشد، اما وقتی در یک مورد خاص، چندین نفر به فرد خاطی تذکر دهند، آن شخص تدریجاً به خود آمده و به زشتی کار خود پی می برد.

حضرت امام باقر (ع) در حدیثی نورانی می فرماید: «یکون فی آخر الزمان قوم یتّبع فیهم قوم مرائون یتقرّئون و یتنسّکون حدثاء سفهاء لایوجبون أمراً بعروف و لا نهیاً عن منکر إلا إذا أمنوا الضرر یطلبون لأنفسهم الرخص و المعاذیر یتّبعون زلاّت العلماء و فساد عملهم یقبلون علی الصلاه و الصیام و ما لایکلمهم فی نفس و لا مال ولو أضرّت الصلاه به سائر ما یعملون بأموالهم و أبدانهم لرفضوها کما رفضوا أسمی الفرائض و أشرفها إن الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر فریضه عظیمه بها تقام.» (کلینی، 1363: ۵/۵۶).

این حدیث نورانی اشاره به افرادی دارد که از دین به عنوان ابزار کارشان استفاده می کنند؛ ابزاری برای نشان دادن شخصیت کذایی خود در بین مردم؛ افرادی که تظاهر به دینداری می کنند، اما دیندار واقعی نیستند.

مادامی که این تظاهر به نفع آن ها باشد، به اصطلاح در رأس دینداران عالم قرار دارند، اما اگر احساس کنند که اجرای احکام الهی به منافع آن ها ضرری می رساند، به راحتی از اجرای آن ها شانه خالی کرده و به منافع خود فکر می کنند.

این انسان ها برداشت صحیحی از دین و دینداری ندارند. شاید خیلی از مسائل دین برای آن ها حل نشده است که به راحتی از آن ها چشم پوشی نموده و از اهدافی که انبیاء و اولیای الهی برای آن ها قیام کردند، تبری می جویند.

امام باقر (ع) در ادامه حدیث مذکور، امر به معروف را سبیل انبیاء که مهتران نظام هستی اند بیان کرده و می فرماید: «إن الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الأنبیاء و منهاج الصلحاء فریضه عظیمه بها تقام الفرائض تأمن المذاهب و تحلّ المکاسب و تردّ المظالم و ینتقم من الأعداء و یستقیم الأمر» (کلینی، 1363: 5/55)؛

بدان معنا که همانا امر به معروف و نهی از منکر، سبیل انبیاء و راه روشن صلحاء و اولیاء الهی است که فریضه بزرگی می باشد. به وسیله این اصل، فرائض دینی برپا می گردد، اندیشه ها در امان می ماند، کسب و کار، حلال می گردد، مظالم از میان می رود، از دشمنان انتقام گرفته می شود و کارها رو به راه می گردد.

این کلام حضرت، مؤید قول نورانی حضرت سیدالشهدا ء (ع) در خطبه ایشان است که در تبیین علت قیام خود می فرماید: «إنی لم أخرج أشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و إنما خرجت لطلب الإصلاح فی أمه جدّی محمد (ع) أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیره جدّی و أبی علی بن ابیطالب» (قمی، 1389: 192)؛

یعنی: «من نه از سر تفرج، بلندمنشی و افساد، بلکه من به منظور اصلاح امت جدم محمد، امر به معروف و نهی از منکر و حرکت در مسیر جدم و پدرم علی بن ابی ابیطالب (ع) قیام کرده ام.»

امر به معروف و نهی از منکر در کلام بزرگان
شهید مطهری (ره)در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر می گوید: «امروز گذشته از اینکه اینکه قدرتی (به شکل دایره احتساب) به هیچ شکل دیگری برای امر به معروف و نهی از منکر وجود ندارد، اساساً آنچه بیشتر جای تأسف است،

این است که این فکرها به کلّی از دماغ مسلمین خارج شده. آن چیزهایی را که آن روز جزء وظیفه حسبیه می دانستند و به نام حسبه امر به معروف و نهی از منکر، امور اجتماعی خود را اصلاح می کردند، اساساً جزء امور دینی شمرده نمی شود.» (شهید مطهری، 1358: 80).

یکی از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر را می توان شناساندن اسلام به مردم و دور کردن آن ها از بدی ها معرفی کرد. حضرت امام خمینی (ره) در این باره می فرماید:

«به داد اسلام برسید و مسلمانان را از خطر نجات دهید. اسلام را دارند از بین می برند. به اسم احکام اسلام و به اسم رسول اکرم (ع)، اسلام را نابود می کنند.

شما مؤظفید آنچه راکه تفقه کرده اید، بین مردم منتشر کنید و مردم را با مسائلی که یاد گرفته اید، آشنا سازید. آن همه تعریف و تمجیدی که در اخبار از اهل علم و فقیه آمده، برای همین است که احکام و عقاید و تعلیمات اسلام را معرفی می کند و سنت رسول اکرم (ع) را به مردم می آموزد.

شما باید به تبلیغات و تعلیمات در جهت معرفی و بسط اسلام همت بگمارید؛ به هر صورتی که مفیدتر تشخیص می دهید. کتباً و شفاهاً مردم را آگاه کنید.» (امام خمینی، 1388: 5/67).

مراحل امر به معروف و نهی از منکر
در اخبار وارد شده که امر به معروف و نهی از منکر، سه مرحله و سه مقام دارد: از مرحله قلب به دو طریق می توان استفاده کرد: ۱- اخلاص و حسن نیت و علاقه به سرنوشت مسمانان، ۲-جوش و خروش و عصبانیت و قطع ارتباط. از مرحله زبان هم می توان به دو طریق بهره برد:

1- بیان های روشن کننده و منطقی که قرآن کریم می فرماید: « ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ » (نمل/۱۲۵)، 2- موعظه ها و پندهای تحکم آمیز. از مرحله ید و عمل نیز به دو طریق می توان سود جست: 1- تبلیغ عملی، 2- برخورد قهری.

مطمئناً امر به معروف و نهی از منکر در هر سه مرحله قلب، زبان و عمل، تأثیر به سزایی خواهد داشت. معمولاً ما برای مرحله بیان، ارزش بیشتری قائل هستیم، حال آنکه فرموده اند:

« کونُوا دُعَاهَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکمْ »؛ مردم را به دین حق و صلاح دعوت کنید، اما با ابزاری غیر از زبان. حضرت علی (ع) می فرماید: «من نصب نفسه إماما فلیبرا به تعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه ومعلّم نفسه و مؤدّب ها أحقّ بالإجلال من معلّم الناس ومؤدّبهم.» (وسائل الشیعه، 1409: 16/150).

شرایط امر به معروف و نهی از منکر
شرایط ذیل را می توان جهت اجرای امر به معروف و نهی از منکر احصاء نمود:

اوّل: کسی که می خواهد امر و نهی کند، بداند که آنچه شخص مکلف به جا می آورد، واجب است و باید به جا آورد یا آنچه به جا می آورد، حرام است و شخص باید ترکش کند. در صورت عدم علم به وجوب یا حرمت مسئله، تکلیفی برای شخص آمر و ناهی نیست.

دوم: احتمال دهد امر و نهی او تأثیر می گذارد (ولو اینکه درصد خیلی کمی احتمال دهد، باید به آن عمل کند). پس اگر بداند اثر نمی کند، واجب نیست.

سوم: بداند شخص معصیت کار بنا دارد که معصیت خود را تکرار کند. پس اگر بداند یا گمان کند یا احتمال صحیح بدهد که تکرار نمی کند، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست.

چهارم: در امر و نهی، مفسده ای نباشد. پس اگر امر یا نهی کند، ضرر جانی یا عرضی یا مالی قابل توجهی به او می رسد، واجب نیست. بلکه اگر احتمال صحیحی بدهد که با امر و نهی کردن، بیم ضررهای مذکور را پیدا می کند یا اگر بترسد که ضرری متوجه متعلقات او می شود یا احتمال دهد با امر و نهی، ضرر جانی یا عرضی و مالی بر بعضی مؤمنین وارد می شود، واجب نیست امر و نهی کند و چه بسا در بسیاری از موارد نیز حرام باشد.

در امر به معروف و نهی از منکر باید تمام شرایط فوق را در نظر داشت، اما نباید احراز این شرایط به بهانه ای برای گریز از این مسئولیت مهم تبدیل شود.

مراتب امر به معروف و نهی از منکر
برای امر به معروف و نهی از منکر مراتبی است و مادامی که با انجام مرتبه پائین، احتمال حاصل شدن مقصود می رود، به مراتب دیگر نباید عمل شود:

مرتبه اوّل: با شخص معصیت کار طوری برخورد شود که بفهمد کار اشتباهی مرتکب شده؛ مثلاً از او رو برگردانده شود یا با چهره عبوس با او دیدار کند یا با وی ترک مراوده نماید؛ به نحوی که این عدم ارتباط و اعراض، مثمر ثمر باشد.

مرتبه دوم: با در نظر گرفتن شرایط و یقین به اینکه مرحله اول کارساز نیست، نوبت به مرتبه دوم؛ یعنی تذکر لسانی می رسد؛ اینکه به شخص عاصی با نصیحت و زبان لیّن تذکر داده شود و تا جایی که ممکن است نباید از این حد تجاوز گردد.

مرتبه سوم: مرتبه توسل به زور و جبر است. پس اگر آمر و ناهی بداند یا اطمینان داشته باشد که شخص عاصی، ترک منکر نمی کند یا واجبی را به جا نمی آورد، اعمال زور واجب است، لیکن نباید از قدر لازم تجاوز نماید. البته لازم است این مرتبه به دست مراجع قانونی اجراء شود.

نتیجه
با توجه به مطالبی که در این مقاله بیان شد، اینچنین نتیجه می گیریم که چنانچه ما به مسئله امر به معروف و نهی از منکر با نظرگاه ضمانت اجرایی دستورات اسلام و اصلاح تک تک افراد و در نهایت، اصلاح جامعه بنگریم، نه با این دیدگاه که موجب سلب آزادی و حقوق دیگران می گردد، در این صورت با درک درست این مقوله، امر به معروف و نهی از منکر به دغدغه ای برای همه افراد تبدیل شده و سرانجام ضامن سعادت فرد و جامعه خواهد بود.

کتابنامه
*قرآن کریم.

1. حرّعاملی، محمد بن حسن، (1409)، وسائل الشیعه، قم: موسسه آل البیت (ع) لإحیاء التراث.

2. امام خمینی(ره)، روح الله، (1384)، تحریرالوسیله، تهران: دفتر انتشارات اسلامی.

3. طباطبایی، محمدحسین، (1374)، المیزان، مترجم: محمدباقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات جامعه مدرسین.

4. قمی، شیخ عباس، (1389)، نفس المهموم، مترجم: میرزا ابوالحسن شعرانی، قم: کنگره بزرگداشت محدث قمی.

5. کلینی، محمدبن یعقوب، (1363)، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه.

6. مصطفوی، حسن، (1360)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

7. مطهری(ره)، مرتضی، (1389)، امر به معروف و نهی از منکر، تهران: صدرا.

8. مکارم شیرازی، ناصر، (1388)، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه.

سعید رئیسی افشار

نظر شما