چنددرآمد بر نواندیشی دینی
مجله پگاه حوزه 28 شهریور 1383 شماره 143
دکتر احمد کمال ابوالمجد، متفکر مسلمان برجسته مصری و عضو مجمع البحوث الاسلامیه قاهره گفت: نواندیشی دینی به معنی خروج بر محکمات و ثوابت اسلام و تحریف احکام آن و تقلیل ارزش ها و اصول اسلام نیست. وی در ادامه افزود: اندیشه و آگاهی اکثریت امت اسلامی، برانگیزاننده نواندیشی و حتی نزدیک به آن هم نیست و مسلمانان هنوز حجم تغییرات و تحولات شگرفی را که آنان را احاطه کرده است، در نیافته اند و آهنگ حرکت در آنها هزاران بار کندتر از آهنگ حرکت جهان پیرامونشان است و تنها راه رهایی از این وضع نیز احساس و درک زمان و شرایط پیرامون در میان ما است.
وی تأکید کرد: ما همچنان در مسیر نواندیشی گام خواهیم زد و به گفتمان دینی خود تحول و تطور خواهیم بخشید تا صدای ما به گوش های شنوا و دل های آگاه برسد؛ ما اجتهاد فقهی را با جسارت و اطمینان تعمیق و تثبیت می کنیم. باید بدانیم که ایستایی، جمود، اسارت در دام وابستگی و پس ماندگی، تماشاگر کاروان ترقی و سعادت ملت های دیگر بودن تنها جایگزین نواندیشی است.
وی گفت: ما نیز همانند سلف صالح خود می دانیم که تمام فقه و تمام علم و تمام اجتهاد در ملت های قدیم و جدید در سه امر تجسم یافته است: شناخت حق، شناخت واقعیت، و تطبیق و تنزیل یکی از این دو بردیگری؛ درست است که قواعد کلی و چارچوب عام حق و اهداف کلان و بزرگ آن، دستخوش تغییر و تحول نمی شود، اما وقایعی که این حق بر آنها تطبیق و تنزیل می یابد، دچار تغییر و تحول مستمر می شود؛ به هر روی نتیجه نهایی متغیر است؛ از این رو می بینیم که فقهای راستین و کارکشته در فقه و دانش (نه آنان که سطحی می نگرند و زبانشان بر عقلشان پیشی دارد)، از تغییر فتوا به تناسب تغییر زمان و مکان و احوال سخن می گویند.
حتی با مطالعه سیره پیامبر اسلام(ص)، با این امر شگفت مواجه می شویم که پیامبر(ص) گاه در پاسخ افراد مختلفی که یک پرسش واحد را از ایشان می پرسیدند، پاسخ های متفاوت می دادند؛ در حالی که حق یکی است و رسالت یکی، ولی زمانی که فرد ضعیفی از من چیزی می پرسد، پاسخ من به او با پاسخی که به فردی قوی می دهم، متفاوت است و هنگامی که مخاطب من فردی است که در شرایط خاصی قرار دارد، نوع سخن من هم خاص است. بنابراین، همه فقه تنزیل حق و تطبیق آن با واقعیت است و هنگامی که واقعیت تحول و تغییر یافت، فقه باید این تغییرات و تحولات را لحاظ کند.
وی در ادامه افزود: تا زمانی که فرد مسلمان معاصر در فرهنگ عمومی اسلامی وارد نشود و قدرت تغییر آهنگ فکری خود را نیابد و نتواند اوضاع و احوال جاری را پی گیری نماید، مسلمانان همچنان عقب مانده خواهند ماند و به نام اسلام، خودکشی خواهند کرد. به اعتقاد من هرکس قصد دارد خودکشی کند، باید به تنهایی خودکشی کند و امت اسلام را به حال خود واگذارد تا این امت به راه خود برود و جست وخیز داشته باشد.
دکتر کمال ابوالمجد در پایان گفت: نواندیشی دینی شش مدخل دارد: اول اینکه اجتهاد نباید در فروع متوقف شود؛ بلکه باید به حوزه اصول هم تسرّی یابد؛ البته منظور از تجدید فکر و نواندیشی در اصول، تغییر منابع اصول نیست؛ بلکه منظور نواندیشی در قواعدی است که عقول بشری آنها را تحت نام علم اصول فقه مشخص کرده است.
دوم تثبیت روش تفسیر قرآن کریم، در مقابل جریانی که از میان برخی جوانان ناپخته به راه افتاده که به تعامل مستقیم با قرآن معتقد هستند؛ در حالی که هیچ تخصصی در علوم لغت یا اصول شریعت و دیگر علوم (که علما و عقلا آن را شرط ضروری ورود به علم تفسیر می دانند) ندارند.
سوم درنگ و تأمل بیشتر در سنت نبوی به عنوان اصل دوم و منبع متمم قرآن در میان ادله احکام شرعی؛ چهارم اجتهاد از راه تشخیص احکام قابل تغییر، براساس تحول و دگرگونی زمان و احکام غیرقابل تغییر و به عبارت دیگر، تشخیص عناصر ثابت و عناصر قابل تغییر در شریعت اسلام که فقها از آن به احکام ثابت و احکام موقت یاد کرده اند. پنجم؛ بازنگری درباره دو منبع دیگر از منابع احکام، یعنی اجماع و مصالح مرسله (براساس فقه اهل سنت)؛ ششم سازماندهی اجتهاد جمعی.
نظر شما