بهینه سازی ژنتیک از منظر اسلام
مجله رواق اندیشه رواق اندیشه، شماره 47، آبان 1384
نویسنده : قاسمی، محمدعلی
محمدعلی قاسمی[1]
چکیده:
ژن کوچک ترین واحد شیمیایی اطلاعات ارثی است که به تعداد بی شمار، درون میلیاردها سلول تشکیل دهنده بدن، وجود دارد. این واژه برای اولین بار توسط ویلهلم یوهانس در سال 1909 به کار رفت. مراجعه به متون دینی و روایی، و تعمق و ژرف نگری در آن ها، این حقیقت را آشکار می سازد که پیشوایان معصوم علیهم السلام سال ها پیش از این با کلامی روان و ساده، پاره ای از مسایل ژنتیکی و توارثی را تبیین کرده اند.
دین اسلام در راستای سعادت بشر در قالب احکام تکلیفی، وظایفی را برای مکلفین مشخص کرده است. این فرایند در بسترسازی مناسب ژنتیک نیز مورد عمل قرار گرفته است. روایات بسیاری به بیان جنبه های ارادی و غیرارادی انتقال صفات والدین و نسل های گذشته به نسل های آینده، پرداخته و از پدران و مادران خواسته اند تا با رعایت دستورات ارزش مند دین، زمینه و بستر مناسب را برای انتقال و تحقق ویژگی های ارزش مند فراهم آورند.
این مقاله بر آن است تا با اثبات ژنتیک در متون روایی، به بیان پاره ای از دستورات پیرامون بسترسازی مناسب و نامناسب آن بپردازد.
مقدمه
گستره شمول دین به حسب قابلیت های کمی و کیفی ادیان، متفاوت بوده و بین دین پژوهان نیز در قلمرو دین اختلاف نظر وجود دارد.
اما حقیقت این است که دین اسلام، از آن رو که پایان دهنده ادیان الهی می باشد، همه نیازهای بشری را که سعادت انسان مبتنی بر آن ها است، بیان کرده است، که با کاوش در منابع دینی می توان کلیات و جزئیات آن را استنباط کرد.[2]
بنابراین دین فراتر از موضوعات عبادی فردی و روابط اخلاقی افراد، دارای فرامین و دستورات متنوع دیگری نیز هست، تا آن جا که برای ساخت هر چه بهتر جامعه و ریشه ای برخورد کردن با عوامل غیراخلاقی، زمینه ها و دستورالعمل ها را اندیشیده است، به گونه ای که شرایط قبل از ولادت و بعد از مرگ انسان را نیز در بر می گیرد.
به دیگر عبارت، انسان در محدوده دو حیات طبیعی و معقول قرار دارد و وجود آن، از دو بُعد مادی و معنوی برخوردار است و دین همه ابعاد زندگی وی را در بر گرفته و پاسخ گوی نیازهای او است. هدف اصلی رسالت رسولان، ارتقای سطح اخلاقی جامعه بشری است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرموده اند: «من برای تکمیل اخلاق مبعوث شدم»[3].
یکی از اموری که در فرامین پیشوایان دین مورد توجه قرار گرفته است، «بهینه سازی ژنتیک» می باشد، البته در کلام آنان، الفاظ علوم امروزی به کار نرفته است، اما توصیه هایی را به پیروان خویش ارایه کرده اند که می تواند بر این امر تطبیق کند.
پژوهش حاضر بر آن است. با کاوش در منابع مختلف دینی، به بررسی بهینه سازی ژنتیک از دیدگاه اسلام بپردازد. امید است پژوهندگان علوم اسلامی از این منظر نیز به دستورات الهی نظاره کرده و در تکمیل کاستی های این پژوهش تلاش نمایند.».
ژن[4]
ژن کوچک ترین واحد شیمیایی اطلاعات ارثی است که به تعداد بی شمار، درون میلیاردها سلول تشکیل دهنده بدن وجود دارد. چنین تخمین زده می شود که در 23 جفت کروموزوم هسته سلول انسانی، بیش از صد هزار ژن اصلی و شاید بیش از این مقدار ژن غیر اصلی وجود داشته باشد.[5]
این واژه برای اولین بار توسط ویلهلم یوهانس در سال 1909 به کار رفت. ژن ها دارای ویژگی های مشترکی هستند، اول آن که: همگی آن ها به صورت جفت وجود دارند؛ ژن پدری بر روی یک کروموزوم و ژن مادری بر روی کروموزوم همتای آن جای دارد. دوم آن که: در صورت فقدان عوامل آسیب زا ژن ها می توانند میلیون ها سال و شاید میلیاردها سال با همان ویژگی های اولیه باقی بمانند.[6]
عملکرد ژن
از ویژگی های ژن ها انتقال صفات والدین به فرزندان است. علاوه بر این، ژن ها همه اعمال سلول را کنترل می کنند. ژن ها که در هسته سلول قرار گرفته اند، همانند ستاد فرماندهی سلول عمل کرده و همه اعمال درونی و برونی سلول، پیرو فرمان های صادر شده از سوی آنها است، که یکی از مهم ترین این اعمال سلولی، عمل تولید و انتقال ساختار و صفات والدین به فرزندان می باشد.
در عصر حاضر با مطالعات فراوانی که بر روی ژن ها و عملکرد آن ها صورت گرفته است، رشته ای به نام مهندسی ژنتیک تأسیس گردیده که به مطالعه مسایل گوناگون و تحقیق در این زمینه می پردازد.
ژنتیک پزشکی با به کارگیری دانش و فن آوری روز به جنبه های کلینکی و اپیدمیولوژیک موارد ارثی می پردازد و در صدد است تا با کشف عوامل مختلف ژن های مؤثر در بیماری و رفتار انسان، به بهینه سازی و پیش گیری یا کاهش آسیب های ناشی از آن بپردازد.[7]
اثبات ژنتیک در متون روایی
اگر چه کشف ژن و برخی از عملکردهای آن در عصر حاضر اتفاق افتاده است، اما در منابع دینی، مطالب مختلفی درباره این حقیقت و انتقال صفات والدین و اجداد به انسان مطرح شده است که می تواند بر این حقیقت منطبق شود.
همان طور که پیش از این گذشت، ژن ها می توانند در حالی که صفات اولیه را در خود نهفته دارند میلیاردها سال زندگی کنند.
«عن ابی عبدالله علیه السلام قال: سئل عن المیت یبلی جسده؟ قال نعم حتی لا یبقی لحم و لاعظم الاطینته التی خلق منها، فانها لا تبلی، تبقی فی القبر مستدیرة حتی یخلق منها کما خلق اول مرة»[8]
«از امام صادق علیه السلام درباره میت چنین پرسیده شد که آیا جسد میت می پوسد. حضرت فرمود: بله، به گونه ای که گوشت و استخوانی برایش باقی نمی ماند، مگر سرشتی که از آن آفریده شده است، زیرا آن نمی پوسد، در قبر باقی می ماند و در حال تحول است تا دوباره فرد از آن آفریده شود، همان طور که اولین باره آفریده شده بود».
علامه مجلسی، در توضیح این روایت می گوید: آن هسته مرکزی دارای تحول و تغییر می گردد ولی در همه احوال محفوظ باقی می ماند و این روایت اثبات می کند که تشخّص انسان به واسطه اجزای اصلی او است و دیگر اجزا و عوارض دخالتی در آن ندارند.[9]
بر اساس این، چنان چه ژن را تشکیل دهنده هسته مرکزی انسان و دارای قدرت بقا برای سال های متمادی بدانیم، این روایت منطبق بر آن می شود، زیرا نهاد اولیه - ژن - را دارای فرایند زوال نمی داند.
توارث و اهمیت آن در اسلام
در دورانی که بشر اطلاعات چندانی از زیست شناسی، علم ژنتیک، توارث، چگونگی پیدایش جنین و انتقال ویژگی های والدین به نسل جدید نداشت، معارف مبتنی بر وحی با زبان آیات و روایات و با عبارت هایی ساده و قابل فهم به تشریح و تبیین کلی این موضوعات پرداخت.
انتقال صفات غیرقابل اجتناب
در برخی از روایات، به جنبه توارث غیرقابل اجتناب اشاره شده است تا انسان ها به این فرایند توجه کرده و اسباب شک و تهمت به همسر خویش را از بین ببرند. امام صادق علیه السلام به انتقال ارثی صفات از اجداد و گذشته گان انسان اشاره کرده و می فرماید:
«خداوند متعال هنگامی که می خواهد انسانی را بیافریند، همه صورت های بین او وحضرت آدم را جمع می کند، سپس او را به صورت یکی از آن ها می آفریند، بنابراین، هیچ یک از شما نباید درباره فرزندش بگوید: این فرزند به من و هیچ یک از پدرانم شباهت ندارد».[10]
آن چه در این حدیث به آن اشاره شده و تحقق آن بر اراده الهی مبتنی گردیده، امروزه با عنوان امکان بروز صفات ژن های مغلوب، مطرح می شود. امام می فرماید: ویژگی های ظاهری فرزند متولد شده، در برخی موارد همانند پدر و مادر نیست بلکه خداوند او را به صورت یکی از پدران و اجداد بین او و آدم آفریده است.
در روایت دیگری از پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به جهش ژن ها و ایجاد صفات توارثی از گذشته گان اشاره شده است؛ امام باقر علیه السلامفرمود: «مردی از انصار با همسر خود، خدمت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله رسید و گفت: یا رسول الله! این زن، دختر عمو و همسر من است، زنی پاک و با عفت می باشد، ولی برای من فرزندی آورده است که چهره اش سیاه، لوله های بینی او گشاد، موهایش پیچیده و بینی اش پهن است، طفلی با ویژگی های نژادی حبشی متولد شده است، همانند چنین فرزندی در خانواده و اجداد پدری و مادری ام نیست.
رسول خدا صلی الله علیه و آله از زن پرسید: چه می گویی؟ زن قسم یاد کرد از آن هنگام که من به همسری این مرد در آمده ام، با هیچ کس درنیامیخته ام. پیامبر صلی الله علیه و آله سر به زیر انداخت و سپس سربلند کرده و فرمود: بین انسان تا حضرت آدم، 99 عرق وجود دارد که همه در ساختمان فرزند، مؤثرند، وقتی نطفه در رحم قرار می گیرد، عرق ها به جنبش درآمده از خدا در خواست دارند که فرزند، شبیه آن ها ساخته شود.
این فرزند غیر شبیه به شما از همان عرق های دور است که در اجداد سابقه دارد. کودک را بگیر که فرزند تو است. زن عرض کرد: یا رسول الله! عقده مرا گشودی و از غم رهایم ساختی».[11]
این سخنان پیشوایان معصوم علیهم السلام نشان گر توجه آن ها به انتقال قهری و تأثیرگذاری ژن مغلوب در اجداد پدران و مادران در نسل جدید است.
جهش ژن ها بر اثر عوامل طبیعی
آن چه در ذیل عنوان قبلی مورد اشاره قرار گرفت بروز و جهش ژن های نهفته به صورت غیر ارادی بود. اما در روایات به برخی عوامل دیگر در جهش ژن ها اشاره شده است که ممکن است در اثر برخی عوامل طبیعی به وجود آمده و باعث تغییرات ابتدایی در ژن ها گردیده و صفات جدیدی را به طور بارز به فرزند بدهد که حالت سابقه ندارد.
«حضرت صادق علیه السلام کودک زیبایی را دیدند، سپس فرمودند: باید پدر این کودک در شب هم بستری، میوه بِه خورده باشد».[12]
اسلام و بسترسازی مناسب برای ژنتیک
اسلام برای فراهم ساختن بستر مناسب و ایجاد زمینه های رشد صحیح ژن های نهفته در انسان دستوراتی را در قالب احکام تکلیفی شرعی با عناوینی هم چون وجوب، حرمت، استحباب و کراهت ارایه نموده و از همان ابتدا زمینه های ایجاد صفات ارثی درست و نادرست را تبیین کرده و آن ها را در عناوین مختلف گنجانده است، که ما در اینجا به اختصار به برخی از آن ها اشاره می کنیم.
سفارش هایی در انتخاب همسر
امام صادق علیه السلام به پیروان خویش می فرماید: «تزوجوا فی الحجز الصالح، فان العرق دساس؛ با خانواده ای عفیف و پاکیزه وصلت کنید زیرا ژن دخالت کننده و تأثیرگذار است».[13]
پیش از این، همانند این سخن از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله صادر گشته بود، که فرمود: «دقت کنید نطفه خودتان را در چه محلی قرار می دهید، زیرا ویژگی های والدین از راه وراثت به فرزندان منتقل می شود».[14]
پیشوایان معصوم علیهم السلام که علم ایشان برگرفته از علم الهی است، انسان ها را به قانون همیشگی عالم خلقت و راز بزرگ وراثت و زمینه های مناسب و نامناسب آن آگاهی داده اند. در این دو روایت، واژه «عرق» همان نقش کلمه ژن در دنیای امروز را دارد.[15]
امام علی علیه السلام نیز می فرماید: «حسن الأخلاق برهان کرم الأعراق؛ نیکویی اخلاق دلیلی بر کرامت و نیکویی ژن های فرد دارد».[16] و آن گاه که محمد بن حنفیه، در جنگ جمل، کمی توقف نمود، امام علی علیه السلام از ضعف وی متأثر شده، به وی فرمود: ژن موجود در مادرت در تو تأثیر کرده است».[17]
آن چه گذشت، به روشنی این مطلب را اثبات می کند که توصیه های پیشوایان دلیلی روشن بر تأثیرگذاری ژن ها در آینده فرزندان دارد و انتخاب مادری مناسب و پدری وارسته می تواند نقش مهمی در بسترسازی مناسب ژنتیک داشته باشد.
نهی از ازدواج با احمق و دیوانه در راستای بهینه سازی ژنتیک
بی تردید، پاره ای از دستورات اسلامی مربوط به ازدواج و انتخاب همسر، در راستای ایجاد خانواده ای همسو و دارای صفا و سازش معنوی است، اما پاره ای دیگر افزون بر توجه به این نکته، به آینده نگری درباره فرزندان پرداخته و از ایجاد زمینه های انحراف ژنی باز می دارد.
امام صادق علیه السلام از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمود: «ایاکم و تزوج الحمقاء، فان صحبتها بلاء و ولدها ضیاع؛ از ازدواج با احمق بپرهیزید، زیرا هم نشینی با احمق باعث اندوه و بلا و فرزندش نیز بدبخت است».[18]
برخی از یاران امام باقر علیه السلام از ایشان چنین پرسیدند: «عن الرجل المسلم تعجبه المرأة الحسناء، أیصلح له ان یتزوجها و هی مجنونة؟ قال: لا، و لکن ان کانت عنده أمة مجنونه فلا بأس بأن یطأها و لا یطلب ولدها؛ مرد مسلمانی به خاطر زیبایی زن دیوانه ای مجذوب و عاشق او گشته است، آیا او را به همسری خود انتخاب کند؟ حضرت فرمود: خیر، ولی اگر کنیز دیوانه ای باشد، می تواند با او هم بستر شود، ولی مراقب باشد از او فرزند نداشته باشد».[19]
تعمق در احادیث یاد شده، به ویژه حدیث اخیر که میان ارضای شهوت جنسی و طلب فرزند تفکیک نموده است، پژوهش گر را به این نتیجه می رساند که ژن های انتقال یافته از مادر کم خرد و یا دیوانه خصایصی را در فرزندان به وجود می آورد که زمینه های تربیت صحیح را کم نموده و والدین را در تربیت فرزندان و ارضای خواسته روحی و روانی آن ها ناتوان می کند.
افزون بر آن چه گذشت، روایات فراوان دیگری را می توان جست وجو کرد که امر و یا نهی آن ها بر اساس توجه به بهینه سازی ژنتیک صورت گرفته است. اگر علم و دانش عصر حاضر به این نتیجه رسیده است که مستی زن یا شوهر در هنگام هم بستری سبب می شود که فرزند حاصل از آن دارای عوارض عصبی و غیرقابل درمان باشد،[20]اسلام سال ها پیش از آن به این نکته توجه کرده و رسول آن فرموده است: «شارب الخمر لا یزوّج اذا خطب؛ شراب خوار اگر خواستگاری نمود به او دختر ندهید».[21] و یا امام صادق علیه السلاممی فرماید: «من زوج کریمته من شارب الخمر، قد قطع رحمها؛ هر کس دختر خویش به شراب خوار تزویج کند هر آینه رحم او را قطع کرده است».[22]
قطع رحم در این جا به این معنا است که فرزند مورد توقع به وجود نمی آید بلکه به خاطر تأثیرگذاری می گساری پدر، آن فرزند از جهت جسمی و روحی دارای ضعف هایی است که جبران آن امکان پذیر نیست. بنابراین از آن جایی که می گساری پدران در انتقال ژن های دارای صفات زشت به فرزندان آینده، تأثیر فراوانی دارد[23] این نکته در احادیث نیز مورد توجه بیش تری قرار گرفته است.
علاوه بر توصیه های یاد شده، دین اسلام در راستای بسترسازی ژن ها، دستوراتی را نیز برای پس از ازدواج ارایه نموده است که در این جا به پاره ای از آن ها اشاره می شود.
دستورات اسلام درباره کیفیت برقراری ارتباط جنسی والدین در راستای بهینه سازی ژنتیک
اسلام علاوه بر توصیه به دقت در انتخاب همسر، برای بهینه سازی ژنتیک عناصر بسترساز دیگری هم چون زمان، مکان، آداب نزدیکی، شرایط روحی، بهداشت روانی و... را نیز مورد توجه قرار داده است.
توجه به عنصر زمان
در منابع روایی، یکی از عناصری که بر فرآیند ژنتیک و تشکیل شخصیت فرزند ناشی از آن مؤثر شناخته شده، عنصر زمان است، از این رو، با حکم تکلیفی استحباب یا نهی و کراهت، به والدین سفارش شده است که برای برقراری ارتباط جنسی، برخی از زمان ها را انتخاب و یا از برخی دیگر پرهیز کنند.
زمان های مناسب
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: «یا علی! با همسر خویش در شب دوشنبه هم بستر شو، که اگر فرزندی تکوین یابد، حافظ قرآن و به رضای خداوند راضی باشد، و اگر در شب سه شنبه این عمل انجام گیرد و فرزندی به وجود آید، سعادت اسلام روزی او گردد، دهانش خوش بو و قلبش مهربان تر و جوانمرد و زبانش از دروغ و غیبت و بهتان پاک باشد و چنان چه عمل آمیزش در شب پنج شنبه صورت پذیرد و فرزندی تشکیل شود، یا حاکمی از حاکمان شریعت و یا عالمی از عالمان باشد، و اگر روز پنج شنبه در هنگام زوال یعنی آن گاه که آفتاب در میان آسمان باشد، عمل آمیزش و هم بستری رخ دهد، شیطان به فرزند تشکیل یافته در آن گاه، نزدیک نشود و خداوند سلامتی در دنیا و دین را نصیب وی گرداند.»[24]
و نیز در روایات آمده است: «چنان چه عمل آمیزش در شب جمعه که یکی از بافضیلت ترین زمان ها است، صورت گیرد و فرزندی به وجود آید، خطیب و سخنور گردد و اگر در شب جمعه پس از عشاء این عمل انجام شود و فرزند به هم رسد، آن فرزند از بزرگان خواهد بود. و نیز فرزند تشکیل یافته در بعد از ظهر جمعه از دانایان مشهور شود.»[25]
تحلیل و ریشه یابی این که چه خصوصیتی در زمان های یاد شده وجود دارد که بر ارتباط جنسی پدر و مادر و وراثت فرزند تأثیر می گذارد و خصوصیات مذکور را در فرزند تکوین یافته در آن زمان ها ایجاد می سازد، امری است که باید توسط زیست شناسان و محققان علوم ژنتیک مورد بررسی و کاوش قرار گیرد.
زمان های نامناسب
در میان دستورات ارزش مند اسلام، آمیزش در برخی زمان ها حرام و انجام آن سبب پیامدهای ناگوار ژنتیکی و پرداخت جریمه دانسته شده است. قرآن کریم درباره چنین ارتباطی در زمانی که زوجه در حالت عادت ماهیانه قرار دارد، می فرماید:
«فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّی یطْهُرْنَ»[26]
یعنی: در حال حیض از زنان دوری کنید و با ایشان آمیزش ننمایید...
بر اساس این، فقیهان نیز به حرمت آن فتوا داده و آن را سبب کفاره دانسته اند.[27] امام صادق علیه السلام از آثار زشت و ناگوار این عمل بر فرزند خبر داده و می فرماید: «دشمن ما اهل بیت نیست مگر کسی که فرزند زنا یا ایام حیض باشد».[28] و باز در آثار نزدیکی در چنین حالتی، آمده است: «ان من جامع امرأته، و هی حائض، فخرج الولد مجزوما او أبرص، فلا یلومنّ الا نفسه؛ هر کس با همسر خویش در ایام عادت او آمیزش نماید و فرزند آنان جزامی یا دارای مرض پیسی باشد باید خویش را سرزنش کند».[29]
این سخنان بر این مطلب تأکید می کند که فرزند تشکیل شده در ایام ممنوع دارای سرشت و ژن هایی است که زمینه های فراوان برای دشمنی با خوبی ها خواهد داشت و افزون بر آسیب های روحی، دچار آسیب های جسمی از قبیل جزام و پیسی خواهد شد.
در کتاب های روایی افزون بر ایامی که این عمل در آن حرام است، وقت های دیگری نیز به عنوان ایام مکروه یادآوری شده است که ارتباط در زمان های مزبور، آثار منفی ای بر ساختار ژنتیکی و تشکیل شخصیت و یا جسم کودک دارد. در نتیجه، ترک ارتباط مذکور در این زمان ها ترجیح دارد و از افراد خواسته شده است از انجام آن در چنین زمان هایی پرهیز کنند.
امامان معصوم علیهم السلام انجام آمیزش در اول ماه، نیمه ماه و آخر ماه را سبب دیوانگی، ابتلا به خوره و کم خردی طفل می دانند[30] و انجام آن را در شب عید فطر، سبب تشکیل فرزند با ویژگی های فراوان شر و بدی معرفی می کنند و با تأکید بیش تر انجام آمیزش در نیمه ماه شعبان را سبب پیدایش فرزندی شوم که نشان سیاهی در صورتش نمایان است می دانند. [31]
هم چنین از زمان های نامناسب دیگر، شب عید قربان، آخر ماه شعبان، بین اذان و اقامه، شبی که فردای آن قصد مسافرت وجود دارد، بین طلوع فجر صادق و طلوع آفتاب، شب خسوف و کسوف و... نیز مورد یادآوری قرار گرفته است. [32]
خداوند برای جلوگیری از پیامدهای ناخوشایند ژنتیکی در جامعه اسلامی، به پیروان دین مبین اسلام فرمان می دهد که دقت لازم را در اولین مراحل تکوین فرزندان بنمایند، تا از منافع مادی چنین حکمی بهره مند شده و به پاداش آخرتی آن نیز دست یابند.
عنصر مکان
از دیگر عناصری که شریعت، آن را در فرایند ژنتیک و تشکیل شخصیت فرزندان آینده جامعه، مؤثر دانسته است، عنصر مکان می باشد. در متون روایی مکان های نامناسب زیادی مورد توجه قرار گرفته است، تا جامعه از آسیب های جسمی و روحی ناشی از انجام عمل در آن مکان ها محفوظ بماند.
در مقابل نور خورشید
امروزه سخنان بسیاری توسط دانشمندان علوم پزشکی در رابطه با ضررهای اشعه خورشید بر بدن انسان نوشته و شنیده می شود. پیشوایان دین، سال ها پیش از این بر آثار آن در حالت های خاص توجه کرده اند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر تأثیر منفی نور خورشید بر فرزند در صورت انجام عمل آمیزش در زیر نور مستقیم خورشید، تأکید کرده و می فرماید:
«ای علی در مقابل نور خورشید با همسرت هم بستر نشو، مگر این که پرده ای بیاویزی که شما را بپوشاند، زیرا اگر در این حالت فرزندی به وجود آید، همیشه در حال پریشانی و فقر باشد تا از دنیا برود».[33]
زیر درخت میوه دار
یکی از مکان های نامناسب آمیزش، زیر درخت میوه می باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این مورد می فرماید:
«ای علی در زیر درخت میوه دار با همسرت آمیزش نکن، که اگر فرزندی به هم رسد جلاّد و کشنده مردمان باشد و یا رئیس و راهنمای ظلم و ستم گردد».[34]
بر فرض که ما قادر به درک دلایل علمی چنین آثاری نباشیم، اما از آن جایی که به علم لدنّی و الهی پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان داریم، باید برای ساختن بستر مناسب ژن های مثبت در افراد آینده جامعه، این فرامین را به کار بندیم.
در حضور دیگران
قبلاً تصور می شود که کودکان دارای درک و شعور کافی برای فهم بسیاری از مسایل و وقایع پیرامون خود نیستند، اما امروزه، علم ثابت کرده است که کودکان از همان لحظات اولیه تولد قدرت یادگیری و اثرپذیری بسیار دارند. امام صادق علیه السلاممی فرماید:
«آمیزش در خانه ای که کودکی در آن جاست و آن ها را می بیند یا صدای آنان را می شنود، سبب می شود که کودک بیننده زناکار گردد و یا فرزندی که از ایشان تشکیل می شود، زناکار شود».[35]
بنابراین، اسلام به والدین سفارش می کند که از برقراری ارتباط جنسی در منظر دیگران و در محل رفت و آمد افراد خودداری نمایند و از این طریق زمینه های رستگاری فرزندان خویش را فراهم سازند. [36]
البته در روایات، مکان های دیگری نیز مورد توجه قرار گرفته است، اما چون به صراحت به جنبه توارثی و ژنتیکی آن اشاره نشده است، از ارایه و بحث و بررسی پیرامون آن ها صرف نظر می کنیم. [37]
حالت های مناسب و نامناسب والدین و تأثیر آن بر ژن ها
روایات زیادی بر این مطلب تأکید دارند که حالات، افکار و رفتار والدین در هنگام آمیزش، تأثیر بسزایی در جسم و روح کودک آنان خواهد داشت؛ از این رو، رعایت این نکات که بیش تر در قالب کراهت و استحباب وارد شده است می تواند زمینه های مناسب را برای داشتن فرزندانی سالم و صالح، فراهم آورد.
یکی از رفتارهایی که هنگام آمیزش از آن نهی شده است، سخن گفتن است؛ زیرا سبب لال شدن فرزند می گردد.[38] مورد دیگر، نگاه کردن به شرم گاه زن در هنگام آمیزش است که موجب کوری فرزند می گردد. [39]
از پدر خواسته شده است در هنگام هم بستری، به فکر زن دیگری نباشد؛ زیرا این عمل سعادت آینده فرزند را تهدید کرده و اسباب دیوانگی او را فراهم می سازد. [40]
حضرت رضا علیه السلام درباره علت کراهت آمیزش در اول شب، می فرماید: «زیرا معده و رگ ها پر می باشد و چنین حالتی برای انجام این عمل ناپسند است و سبب بیماری های جسمی مثل قولنج، فلج، سکته، فتق، ضعیف شدن حسّ بینایی چشم و... می شود» و توصیه می فرماید که: «برای انجام این عمل آخر شب را انتخاب کنید، زیرا این زمان برای سلامتی جسم پدر و مادر و سلامتی عقل فرزند، بهتر است.» [41]
امام حسن علیه السلام به تأثیر فراوان حالت آرامش و دوری از اضطراب والدین، بر ژنتیک فرزندان اشاره نموده است: «فان الرجل اذا اتی اهله بقلب ساکن و عروق هادئة و بدن غیر مضطرب استکنت تلک النطفة فی الرحم فخرج الرجل یشبه اباه و امه؛ هرگاه مرد برای آمیزش، با دلی آرام، رگ های خالی از آشفتگی و بدنی غیر لرزنده و بی اضطراب نزد همسرش برود، نطفه در رحم استقرار می یابد و در نتیجه نوزادی شبیه پدر و مادر به دنیا می آید».[42]
عنصر دعا و یاد خدا در فرایند ژنتیک
در منابع روایی از عنصر دعا و یاد خداوند در هنگام آمیزش به عنوان یکی دیگر از عوامل مؤثر در فرایند ژنتیک و تشکیل شخصیت فرزند ناشی از آن، یاد شده است.
«عن ابی جعفر علیه السلام قال: اذا أردت الجماع فقل: اللهم ارزقنی ولدا و اجعله تقیا زکیا لیس فی خلقه زیادة و لا نقصان و اجعل عاقبته الی خیر؛ امام صادق علیه السلام فرمودند: هرگاه می خواهی با همسرت نزدیکی کنی، بگو: خدایا به من فرزندی که در خلقتش زیادی یا نقصانی نباشد، روزی فرما و او را پرهیزکار و با هوش قرار بده و سرانجام زندگی او را نیک بگردان».[43]
در صحیفه سجادیه نیز آمده است:
«اللهم منّ علی ببقاء ولدی و باصلاحهم لی و بامتاعی بهم الهی امدد لی فی اعمارهم و زدلی فی آجالهم؛ خدایا! به واسطه بقای فرزندانم و اصلاح آنان و بهرمندی من از ایشان، بر من منت بگذار. پروردگارا! به خاطر من بر عمر آنان بیفزا و مرگ ایشان را به تأخیر انداز».[44]
این سخنان و نظایر آن ها، نشان می دهد که دعا بر روی وراثت و عوامل ژنتیکی و شکل گیری شخصیت فرزندان تأثیر می گذارد و سبب می شود آن ها علاقه کم تری به انجام اعمال ناشایست داشته باشند.
پرسش مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که ارتباط بین دعا که موضوعی ماورای طبیعی و متافیزیکی است و عامل خارجی نسبت به فرآیند ژنتیکی محسوب می شود، با وراثت و ژنتیک چگونه قابل بررسی است؛ آیا با استفاده از همان ابزارهای مطالعه علمی می توان برای مطالعه چنین ارتباطی که نمونه های آن در قرآن و روایات آمده و در خارج تحقق یافته است، بهره جست، یا برای کشف رابطه، نیازمند ابزارهای مطالعاتی دیگری هستیم؟
خداوند یگانه آفریدگار مطلق و توانا بر هر امری است، و وراثت و ژنتیک در حاکمیت قدرت مطلق او است. او در صورت توجه والدین و فراهم شدن شرایط استجابت دعا، بر وراثت و ژن های حاوی صفات تأثیر می گذارد و آن ها را به سمت و سوی دعای مزبور رهنمون می سازد.
عمل نامشروع بستر نامناسب ژنتیک
اسلام به نقش خانواده در برآوردن نیازهای انسان توجه ای ویژه کرده است و در راستای تحقق جامعه ای سالم توصیه های پیش گیرانه متعدد و ارزش مندی را به پیروان خود بلکه همه بشریت برای بهسازی نسل آینده، نموده است.
بر اساس این، انسان ها را از ارتباط و آمیزش نامشروع و بی قید و بند به دلیل مفاسد فراوان آن، بر حذر داشته است. یکی از دلایل حرمت این عمل ناشایست، آثار سوء ژنتیکی آن شمرده شده است. امام صادق علیه السلام در مورد آثار و پیامدهای زشت زنا می فرماید: «زنا عامل ایجادکننده مفاسد مهم اجتماعی است، ریشه نسب و عواطف خانوادگی را که اساس تشکیل اجتماع است، قطع می سازد و...»[45]
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز در این باره می فرماید: «ما من ذنب أعظم عند الله تبارک و تعالی بعد الشرک، من نطفة حرام وضعها امرؤ فی رحم لا تحل؛ بعد از شرک به خداوند، هیچ گناهی بزرگ تر از این نیست که مردی نطفه حرام خود را در رحمی که بر او حلال نیست، قرار دهد».[46]
و امام رضا علیه السلام در حدیثی می فرماید: «ان الدفق فی الرحم اثم و العزل اهون له؛ زنا کردن و نطفه را در رحم ریختن گناه بزرگی است و زنا کردن و نطفه را در بیرون رحم ریختن برای زناکار، گناه حفیف تری است».[47]
حرمت زنا به عنوان یکی از گناهان بزرگ، بخشی از زشتی این عمل نامشروع می باشد و بخش دیگر آن ایجاد بستر نامناسب تحقق فرزندانی دارای زمینه های فساد و زشتی است. از این رو از فرد گناهکار خواسته شده چنان چه به هر دلیلی اقدام به این عمل زشت نمود، گناه دوم آن را ترک کند و زشتی عمل خویش را در حیطه خود نگه داشته و از سرایت آن به فرزندان آینده جلوگیری نماید.
نتیجه
ما معتقدیم هر آن چه که در سعادت دنیوی و اخروی بشر تأثیرگذار بوده است توسط قرآن و بیانات پیشوایان معصوم علیهم السلام به صورت کلی یا جزئی مورد تبیین و تشریع قرار گرفته است. از این رو مسایل مربوط به توارث صفات و ژنتیک نیز به صورت جدی و با بیان های ساده و قابل فهم ارایه گردیده است.
اسلام در راستای ایجاد بستر مناسب ژنتیک، در قالب احکام وجوب، حرمت، استحباب و کراهت، مخاطبان خود را در زمینه هایی همانند انتخاب همسر، چگونگی ارتباط جنسی والدین، توجه به عنصر زمان، مکان، حالت های روحی و جسمی والدین و یاد خدا و دعا و... راهنمایی نموده است.
توجه به این نکته ضروری است که عناصر یاد شده در احادیث اهل بیت علیهم السلام به معنای علیت داشتن آن ها در ساختار ژنتیک به صورت منفی و یا مثبت نیست، بلکه به این معنا است که رعایت مسایل بسترساز مناسب سبب می شود که فرزندی که در آینده پا به عرصه وجود می گذارد علاقه کم تری به زشتی ها و پیامدهای یاد شده داشته باشد و در مقابل، عدم رعایت آن ها زمینه را برای شکل گیری شخصیت بزهکار فراهم می سازد.
البته به نظر می رسد موضوع اثبات ژنتیک و محدوده آن و شیوه های بسترسازی مناسب و نامناسب پیرامون آن، دارای گستره وسیع در متون دینی است، که نیازمند کاوش و تحقیق علمی و جدی تری می باشد؛ از این رو پیشنهاد می شود پژوهش گران عرصه علوم اسلام با استفاده از برخی گرایش های جرم شناسی و علوم ژنتیک اقدام به تحقیقی جامع در این زمینه نمایند تا اثبات گردد که دستورات دین در تکامل جسم و روح انسانی و اصلاح و بهینه سازی ژنتیک در راستای کاهش بزه کاری و اخلاق زشت، تأثیری بی بدیل و منحصر به فرد دارد.
پی نوشت ها:
[1] کارشناس ارشد فلسفه، محقق و نویسنده.
[2] عبدالله جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، مرکز نشر فرهنگی رجاء، تهران، 1373، ج 2، ص 111.
[3] میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، قم، 1408 ق.، ج 11، ص 187: قال رسول الله صلی الله علیه و آله «اِنَّما بُعِثْتُ لاُِتَمِمَ مَکارِمَ الأَخلاقِ
[4] Gene.
[5] ر.ک.: غلامرضا نورمحمدی، شبیه سازی انسان، انتشارات معارف، قم، 1384، ص 19.
[6] همان.
[7] ر.ک.: ترجمه دکتر علی جعفریان و همکاران، پزشک و ملاحظات اخلاقی، انتشارات برای فردا، تهران، ج 2، ص 128.
[8] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403 ق.، ج 7، ص 43 و شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1404 ق.، ج 1، ص 191، حدیث 580.
[9] محمدباقر مجلسی، پیشین، ص 43.
[10] حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، منشورات الشریف الرضی، 1972 م، ص 221 و محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 57، ص 340 و علی نماز، مستدرک سفینة البحار، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، 1419 ق.، ج 5، ص 344.
[11] محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1414 ق.، ج 5، ص 128.
[12] محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 13، ص 170.
[13] فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ص 197.
[14] شهاب الدین محمد بن احمد، المستطرف فی کل من مستظرف، انتشارات الشریف الرضی، قم، 1409، ج 2، ص 218.
[15] ر.ک.: محمدتقی فلسفی، الطفل بین الوراثة و التربیة، تعریب فاضل حسینی میلانی، دارالتعارف للمطبوعات، ج 1، ص60.
[16] عبدالواحد آمدی، غررالحکم و درر الکلم للامدی، مؤسسة دار الکتاب، قم، ص 167.
[17] شیخ عباس قمی، تتمه المنتهی فی وقایع امام الخلفاء، کتابخانه مرکزی، تهران، 1373، ص 17.
[18] محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، پیشین، ج 14، ص 56؛ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 100، ص 237 و علی نمازی، مستدرک سفینة البحار، پیشین، ج 10، ص 46.
[19] محمد بن الحسن الحر العاملی، پیشین، ج 5، ص 10.
[20] محمدتقی فلسفی، پیشین، ص 78-77.
[21] ابن ابی الجمهور الاحسائی، عوالی اللئالی العزیزیة، مطبعة الشهداء، قم، 1403 ق، ج 3، ص 341 و محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 47، ص 268.
[22] طبرسی، مکارم الاخلاق، پیشین، ص 238.
[23] مهدی کی نیا، مبانی جرم شناسی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ سوم، 1370، ج 1، ص 110.
[24] محمد بن الحسن الحر العاملی، پیشین، ج 14، ص 190.
[25] محمدباقر مجلسی، حلیة المتقین، ص 130 و نوری، پیشین، ج 14، ص 301-300.
[26] بقره / 222.
[27] توضیح المسائل، جامعه مدرسین، قم، 1378، ج 1، ص 277-276.
[28] علی نمازی، مستدرک سفینة البحار، پیشین، ج 2، ص 480.
[29] همان.
[30] محمد بن الحسن الحر العاملی، پیشین، ج 20، باب 64، ابواب مقدمات النکاح، ص 128، حدیث 1، باب 63، حدیث 1 و 2 و ص 251، باب 149، حدیث 1.
[31] محمد بن الحسن الحر العاملی، پیشین، ج 20، باب 64، ابواب مقدمات النکاح، ص 128، حدیث 1، باب 63، حدیث 1 و 2 و ص 251، باب 149، حدیث 1.
[32] همان و میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، پیشین، ص 223.
[33] محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، پیشین، ج 20، ب 149، ص 251.
[34] همان، روایات باب 187.
[35] ابن جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، الفروع من الکافی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ دوم، ج 5، ص 500 و مستدرک الوسائل، پیشین، ج 14، ص 228.
[36] ر.ک.: محمدباقر مجلسی، حلیة المتقین، پیشین، ص 127.
[37] در رابطه با مکان هایی همانند پشت بام، زیر آسمان، رو به قبله، پشت به قبله، ر.ک.: شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، پیشین، ج 3، ص 553.
[38] محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، پیشین، ج 20، ص 123، باب 60.
[39] میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 222، ب 44.
[40] محمد بن الحسن الحر العاملی، همان، باب 188.
[41] شیخ عباس قمی، سفینة البحار، دار الاسد للطباعة و النشر، تهران، چاپ اول، 1414 ق، ج 1، ص 656.
[42] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، پیشین، ج 57، ص 359.
[43] محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، پیشین، ج 20، ص 117.
[44] صحیفه سجادیه، دعای شماره 25، ص 244.
[45] شیخ عباس قمی، سفینة البحار، دار الاسوة للطباعة و النشر، تهران، 1416 ق.، ج 3، ص 506.
[46] میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، پیشین، ج 14، ص 335.
[47] همان.
نظر شما