جهان شمولی حزب التحریر الاسلامی، زنگ خطر برای آمریکا
مجله رواق اندیشه رواق اندیشه، شماره 47، آبان 1384
نویسنده : شیرودی، مرتضی
تلخیص و بررسی: مرتضی شیرودی
مقدمه
این مقاله، چکیده ای است از گزارشی که بنیاد پژوهشی هریتیج در 29 آگوست 2003 مطابق با 7 شهریور 1382 تهیه و در مطبوعات آمریکا، به قلم دکتر آریل کوهن، به چاپ رسانده است. این گزارش اطلاعات تازه ای از چگونگی تأسیس، هدف ها، ساختار، اعتقادات، میزان نفوذ، گستره فعالیت و... حزب تحریر اسلامی ارائه می کند، و سرانجام خطراتی که این حزب برای منافع آمریکا، به ویژه در آسیای مرکزی (زادگاه حزب) دارد، را تشریح، و رهنمودهایی را برای مقابله با حزب، در اختیار مقامات کاخ سفید قرار می دهد.
حزب التحریر الاسلامی (حزب اسلامی آزادی خواه) یک سازمان سیاسی اسلامی است که تشکیلات آن در چهل کشور جهان فعالیت می کند. با این وصف، این حزب، در هیچ کشوری، دفتر قانونی و مکان رسمی برای فعالیت هایش در اختیار ندارد؛ زیرا هدفی را که این حزب دنبال می کند، جهاد با آمریکا، سرنگونی رژیم های وابسته و ایجاد یک حکومت مذهبی به جای آن ها بر اساس شریعت و خلافت اسلامی است. گسترش جهانی حزب التحریر به ویژه در اروپای غربی و نیز در اغلب کشورهای دارای دولت خودکامه و سازمان های پلیسی زیرزمینی(مخفی)، امری قابل توجه است. رهبری حزب هم، در مناطق بزرگ و نیز در کشورها و مکان های محلی، همواره ناشناخته است.
خط مشی حزب در راستای جهانی کردن اسلام است. این ایدئولوژی، مدل غربی تعمیم سکولاریسم و اندیشه های تساهلی و جدید را به چالش می طلبد. ویژگی اصلی حزب و حربه آن، کلام بلیغ و آتشین جهاد است؛ جهاد با سرمایه داری ظالمانه، رژیم های سیاسی وابسته، آمریکا و متحدانش و هم چنین، کشورهای سازش کار مسلمان. قبل از واقعه 11 سپتامبر، رهبران حزب، آمریکا را تنها متهم می کردند که قصد دارد سلطه اش را بر جهان اسلام تحمیل کند، اما بعد از 11 سپتامبر، حزب مدعی است که آمریکا بر ضد مسلمانان جهان اعلام جنگ کرده است.
این حزب در آسیای مرکزی در حال رشد فزاینده ای است، و از این رو، فضای سیاسی سکولار حاکم در منطقه، رو به تحلیل است. به همین دلیل، آمریکا برای مبارزه با گسترش این حزب در آسیای مرکزی در صدد تشویق دموکراسی و مشارکت سیاسی است، زیرا فقدان سیاست های دموکراتیک، نبود فعالیت سازمان های غیردولتی معتبر و فقدان آزادی بیان، ممکن است هزاران جوان را برای پیوستن به حزب ترغیب نماید.
به علاوه، آمریکا به سبب منافع مهمی که در آسیای مرکزی دارد، درپی ترغیب دولت های محلی به متلاشی کردن اسلام تندرو و جایگزین کردن نمونه های دیگری از اسلام بی خطر است. برخی از این منافع عبارت اند از: 1- دست یابی به پایگاه های نظامی برای حمایت از عملیات در افغانستان؛ 2- جلوگیری از گسترش سلاح های کشتار جمعی و تکنولوژی تولید آن 3- دست یابی به منابع طبیعی شامل نفت و گاز منطقه. به هر روی، حزب التحریر الاسلامی تهدیدی آشکار برای منافع آمریکا، دست کم در منطقه آسیای مرکزی است.
این حزب بین پنج تا ده هزار عضو دارد که هسته اصلی آن را تشکیل می دهد. به علاوه، حامیان زیادی را در آسیای مرکزی و در کشورهای ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان، جلب نموده و عملیات خود را تا منطقه نفتی قزاقستان گسترش داده است. افزون بر آن، بیش از ده هزار عضو فعال در پاکستان، سوریه، ترکیه و اندونزی دارد و دست کم پانصد نفر از اعضای آن در حال حاضر فقط در ازبکستان پشت میله های زندان به سر می برند.
شیخ تقی الدین النبهانی فلسطینی، بنیان گذار حزب، فتوا داده است که هر مسلمانی باید تلاش کند حکومت اسلامی ایجاد گردد. النبهانی معتقد است یک خلیفه به عنوان رهبر مذهبی و سیاسی، جانشینی برای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است و باید مردی را به عنوان امیر یا فرمانده نظامی تعیین نماید تا اعلام جهاد نموده و بر ضد کافران از جمله ایالات متحده بجنگد. برحسب بینش سیاسی حزب، چنان چه چنین حکومتی شکل گیرد، تفاوت های قومی، قبیله ای، منطقه ای و ملی موجود را به رسمیت نخواهد شناخت.
سازمان النبهانی، از آغاز فعالیت خود، صبغه ضد صهیونیستی داشت که مروج اولیه آن، حاج امین الحسینی، مفتی اعظم و شهید بیت المقدس بود. النبهانی که در زمان الحسین، در دادگاه استیناف اسلامی در بیت المقدس کار می کرد، همکار حاج امین به شمار می رفت.
خالد حسن، یکی از مؤسسان الفتح، وابسته به سازمان آزادی بخش فلسطین(ساف)نیز، در بین بنیان گذاران حزب التحریر دیده می شود. همان طور که شیخ اسد تمیمی نیز، جزء پایه گذاران این حزب است که بعدها رهبری روحانی جهاد اسلامی را بر عهده گرفت.
النبهانی هم چنین، از اعضای حزب اخوان المسلمین بود، که این حزب یک سازمان بنیادگرای زیرزمینی محسوب می شود که در سال 1928 در مصر توسط حسن البناء تأسیس گردید و در سراسر دنیای اسلامی گسترش پیدا کرد، و برپایی حکومت اسلامی را ترویج می نماید. النبهانی هنگامی که در دانشگاه الازهر قاهره درس می خواند به حزب اخوان المسلمین پیوست اما بعد، از این حزب خارج شد، زیرا احساس می کرد حزب، جهت گیری درست خود را از دست داده است.
به هر صورت، این حزب تلاش می کند تا از نفوذ خود استفاده نماید و دولت های اسلامی را وادار نماید که دست رد به سینه آمریکا زده، در جنگ آن با تروریسم شرکت نکنند.
حزب، بیرون راندن شهروندان آمریکایی و غربی، از جمله دیپلمات های غربی را از کشورهایی که بر آنان نفوذ دارد، دنبال می کند، و لغو قراردادها و توافق نامه های موجود با دولت ها را تشویق می نماید. این حزب خطاب به مخاطبین خود چنین اعلام داشته است: ای مسلمانان! وظیفه شرعی شما حکم می کند تا از آمریکاییانی که شما را خرد و خفیف نموده اند، دوری نمایید؛ زیرا آمریکا دارای ارزش های متعالی نیست که شایستگی آن را داشته باشد تا به شما بگوید از او حمایت کنید و یا بگوید با که بجنگید، در حالی که شما صاحب یک رسالت الهی هستید، شما کسانی هستید که برای بشریت هدایت و نور به ارمغان آورده اید.
خداوند با این کلمات شما را توصیف نموده است: «شما بهترین مردمانی هستید که برای خیر و صلاح بشریت به دنیا آمدید، شما مردمانی هستید که امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید».[1]جهاد هم امری شرعی است، در حقیقت آن یک وظیفه است و در رأس نظام اخلاقی اسلامی قرار دارد.
همان طور که خداوند متعال می فرماید: «و مجهز نمایید آن چه را که در توان دارید از نیرو و تجهیزات تا با آنان که دشمن خدا و دشمن شما هستند، بجنگید».[2] مسلمانان!قانون شریعت به شما این اجازه را نمی دهد که آمریکا، هر چیزی را که می خواهد به شما تحمیل کند و شما هم آن را بپذیرید.
شما مجاز نیستید دستورهایش را اطاعت کنید، یا به او کمکی نمایید، اعم از این که آن کمک، اطلاع رسانی یا اجازه استفاده از امکانات قلمروتان مانند فضا یا آب های کشورتان باشد. شما اجازه ندارید پایگاه نظامی در اختیار آمریکا قرار دهید، و هم چنین، حق همکاری در فعالیت های نظامی وی را ندارید.
شما مجاز نیستید با آن ها متحد گردید، یا به آن ها وفاداری کنید، زیرا آنان دشمنان اسلام و مسلمین هستند. خداوند در این باره می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید، دشمنان من و خودتان را به دوستی نگیرید.
آن ها از حقیقتی که شما به آن ایمان آورده اید، روی تافته اند»[3]، و آن چه آمریکا و انگلیس انجام می دهند، چیزی جز دشمنی آن ها با امت اسلام نیست. آن ها دشمنان شما هستند. آمریکا و متحدان وی فقط سعی می کنند تا منابع دنیای اسلام را غارت و استثمار نمایند.
حزب در مبارزه و جهاد با آمریکا، استراتژی خود را به سه مرحله تقسیم می کند: 1- به صحنه آوردن مردمی که به ایده و شیوه حزب اعتقاد دارند، تا بتواند گروه حزبی تشکیل دهد (عضوگیری، تبلیغات و ایجاد شبکه ها)؛ 2- ارتباط و تعامل با امت اسلامی، تا مردم بتوانند اسلام را درک کرده، دستورهای آن را اجرا نمایند (اسلامی کردن)؛ 3- تأسیس حکومت اسلامی، تحقق بخشیدن به احکام اسلام به طور عام و جامع و ابلاغ پیام آن به جهانیان (قیمومیت انقلابی و جهاد). به هر حال، حزب با صراحت اعلام می کند که جهاد تا روز قیامت ادامه دارد.
بنابراین هر موقع که دشمنان بی دلیل به یک کشور اسلامی حمله کنند، بر شهروندان مسلمان آن کشور واجب است دشمن را از خاک خود بیرون کنند. از این رو، هر وقت که یک مفتی مسلمان برای اعتلای کلمه اللّه اعلام جهاد و مردم را برای آن بسیج نماید، اعضای حزب التحریر به عنوان مسلمان در حد توان خود در آن کشور که فراخوانی همگانی برای جهاد صورت می گیرد، شرکت خواهند نمود.
هم چنین، حزب تلاش می کند در ساختارهای دولتی نفوذ کرده، مسئولان دولتی و افسران نظامی را بر مبنای اعتقاد خود تغییر دهد. خط مشی حزب به طور صریح اظهار می دارد که این حزب اقامه گردیده تا حمایت افراد متنفذ را با در نظر گرفتن دو هدف جلب نماید: هدف اول، تأمین نیازهای روحی از طریق برپاداشتن دعا برای رهایی از مصیبت و گرفتاری، و هدف دوم، در دست گرفتن قدرت برای ایجاد خلافت و تحقق اسلام.
توصیه
به عقیده بنیاد هریتیج، آن چه آمریکا و متحدان وی در جنگ با تروریسم یا در واقع، در جنگ با اسلام، باید بدانند، آن است که حزب التحریر یک خطر رو به رشد در آسیای مرکزی است. برای ایجاد یک استراتژی جامع و رویارویی با نفوذ حزب، آمریکا باید دامنه اطلاعات خود در مورد حزب را گسترش دهد؛ این کار باید هم در اروپای غربی، و هم در مناطق دور مانند آسیای مرکزی، پاکستان و اندونزی صورت گیرد.
اطلاعات مهمی که باید به دست آید درباره کشورهای حامی، رهبری، بودجه، اهداف، استعدادها، خط مشی فعلی، ارتباط با گروه های تروریستی خشن و میزان نفوذ در ساختار دولتی می باشد. در این مورد، کمیته اطلاعاتی آمریکا باید با انگلیس، سازمان اطلاعات روسیه، پاکستان، اندونزی و کشورهای آسیای مرکزی کار کند.
آمریکا باید از رسانه های داخلی حمایت کند، تا نمونه های منفی اجرای احکام شریعت را گزارش و بزرگ کنند؛ نمونه هایی مانند قطع کردن اعضای بدن برای جرایم کوچک مثل نوشیدن الکل که در چچن، افغانستان، عربستان سعودی و دیگر کشورها اعمال شده است.
پیامدهای جنگ داخلی جهادگونه مثل جنگ در الجزایر که صد تا دویست هزار کشته به جای گذاشت، نیز باید تبلیغ شود. گزارش های مثبت از غرب نیز باید حمایت شود.
پی نوشت ها:
[1] آل عمران / 110.
[2] انفال / 60.
[3] ممتحنه / 1.
نظر شما